در شماره قبل مختصری از تاریخچه و پیدایش ابوبکر البغدادی و اندکی در باب اندیشه و تئوری فکری این جماعت آوردیم و از این همانی تز ولایت مطلقه فقیه و تز خلافت اسلامی البغدادی و آئینه عقاید و افکار خلافت او مقدمه ای آوردیم، اینک لازم است کمی عمیق تر به زیر بنا های فکری این خلیفهِ مسلمین نو ظهور که آئینه ولایت او که همان قرائت دیگر ولایت مطلقهِ فقیه ابدائی روح الله خمینی است بپردازیم.
همه می دانیم که روح الله خمینی در میهنمان ایران دوران سیاه بنیادگرایی را به نام اسلام احیاء کرد، خلف های او نیز بیش از سی سال است که همان بنیاد گرایی ارتجاعی را تبلیغ و تغذیه فکری می کنند، مماشات گران غرب نیز با حمایت از عقب افتاده ترین قشر بنیاد گرایی ، از ایرا ن گرفته تا خاور میانه و خاور دور و همه کشورهای منطقه، دورِ جدیدی از بنیاد گرائی را بازتولید، تبلیغ و به رشد سریع آن دامن زده و غیر مستقیم گسترش می دهند.
حقیقت این است که موج داعش و داعشیسم یک پدیده خلق الساعه و پدیده نو ظهور و جدیدی نیست، این همان تفکر خمینسم و ولایت مطلقه ابدائی خمینی با لعابی دیگر و در شمایل عربی آن است که در سطح جهان بازتولید، کسترش و رشد یافته است و خطر بزرگی در پیش رو دارد که چنانچه مهار نگردد عوارض آن همه جهان را آلوده خواهد کرد. این پدیده امتداد همان ولایت فقیه خمینی و خمینیسم بسیار شوم و تاریکی است که ملت ایران سی واندی سال است گروگان آن شده اند.
آیا می توان گفت، داعش، امتداد نظام ولایت مطلقه فقیه و این گروههای افراطگرای اسلامی ادامه همان نظام ولایت فقیه است؟
بر ما لازم است، بر رسی کنیم که این پدیده چرا و چگونه در این منطقه و به ویژه در این زمان تنوریزه شده و به میدان جنگی این چنین خشونت بار، دامنه دار و گسترده به میدان آمده است و این موج خشونت به کجا خواهد رفت؟ آیا قابل مهار کردن و متوقف شدن خواهد بود؟
شعار محوری خلافت اسلامی داعش، که بر پرچمها و تبلیغات و شعار های آنان دیده می شود، شعار “شریعت” همراه با لفظ “تکفیر” است، شعاری، عاریه گرفته از ابن تیمیه، (728 هجری) که امروز آنرا در سرزمینهای اشغال شده به عمل و به اجرا گذاشته اند، برای پیاده کردن این شعار از تئوری : ” شرع الله لن تنفذ الا بالسلاح” (یعنی شریعت اسلام پیاده نخواهد شد، الا با زور سلاح). شریعت هم همان مجموعه احکام لایتغیری است که توسط علما و فقیهان اولیه سنتی مسلک، بحث و تدوین شده است، تدوین شده از میراث قرن دوم هجری و مجموعه ای از آداب عبادات شروع شده و تا تمامی پهنه های مختلف زندگی خصوصیِ فردی و اجتماعی مردم پیش رفته است.
شعار ” شرع الله لن تنفذ الا بالسلاح” البغدادی همان شعار ” النصر به الرعب” (پیروزی با ترس میسر می شود) (1) ولایت مطلقه فقیه است که خمینی آنرا وسیله قرار داد و آنرا تقدیس کرد، او جنایت را برای ایجاد رعب و وحشت مجاز دانست، همان امری که امروز تحت عنوان داعش و داعشیزم بوجود آمده و وسایل ارتباط جمعی و مقامات غربی بسیار آنرا تبلیغ می کنند، قرائت دیگرِ ولایت فقیه همان ولایت خلیفه دولت اسلامی است که امروز داعشیها با آن اعمال جنایتهای بسیار وحشتناک مرتکب میشوند و وجدان انسانی را منزجر میکند، سربریدنهای داعش امر تازه ای نیست. این را مقایسه کنید با خنجر آجین کردن فروهرها، میگویند که داعش زخمیها را میکشد، نظام ولایت فقیهِ روح الله خمینی هم میگفت که زخمی ها را نباید به بیمارستان برد باید همانجا کارشان را تمام کرد. اعدامهای دسته جمعی بعد از کودتای خرداد در سال 60 که با شبی پنجاه نفر شروع شد و به چهارصد پانصد اعدام کشید، در تابستان سال 67 بعد از سرکشیدن جام زهر خمینی و فرمان به کشتار و اعدام زندانیان سیاسی دادن تا جائی که اعتراض نایب خودش، منتظری را هم بر انگیخت، در حقیقت در ایران بیش از سی سال است که چنین رژیمی حاکم است، این است که امروز داعش میتواند چنین وحشتی را در قلمروی که تصرف کرده برقرار کند. داعشی ها با غیر خودیها هر گونه رفتاری را مجاز می دانند. در ایران دوره آقای خمینی مردم را دسته بندی به مکتبی، غیر مکتبی، ضد مکتبی، خودی و غیر خودی تقسیم کردند. مگر داعش هم همین کارها را نمی کند؟ (به جدولهای مقایسهِ نمونه های این جنایات در ضمیمه توجه فرمائید)
ابومصعب الزرقاوی بعد از تاسیس گروه «جماعت توحید و جهاد» در مقالهای که در سال2006 در رسانهها منتشر کرد اهداف استراتژیک خود را جهاد و آن را اینگونه تفسیر میکند:
“جهاد عبارت است از مینهای کارگذاری شده و موشکها و خمپارههایی که از دور شلیک میشوند. ما به دفعات به آنها اعلام کردهایم که سلامت و پیروزی با هم تحقق نمییابند و این درخت بدون خونریزی رشد نمیکند. ما باید با حضور در مناطق عمومی و با گذشت زمان، جنگ را شعلهور و مردم را به وسط عملیاتها بکشانیم تا اینکه به یاری خداوند جنگی واقعی صورت گیرد.
همانطور که میدانید، جهاد امت در راه خدا در سرزمین رافدین (عراق) واجب است و در جریان هستید که این عرصه همانند دیگر عرصهها نیست و …” 2
نکته بسیار مهم و شایان یاد آوری این که، مطابق منابع مستند باقی مانده از همان دوران اولیه، فقهای اولیه تدوین کننده گان این احکام، خود بر سر جزئیات اجرای احکامشان اختلافات شدیدی داشتند که طی 12 قرن گذشته حل نشده و همواره موارد تازه ای نیز از اختلاف جدید هم ظهور کرده است. اختلافات و دعواهایی بسیار کهنه و شناخته شده، دعوای اصلی ابن حنبل ها در برابرمعتزله ای ها، دعوای متعصبین سنت گرا در برابر خِرد گراهایی که میگویند خود صاحب شعور و تشخیص برای حل مسائل روز خودشان هستند، دعوا بین حدیث گرا ها یی که به جز به کتاب و به سنت به چیز دیگری بین خود و خدایشان قائل نیستند و واسطه ای برای دخالت دادن نظر شخصی نمی پذیرند و مشروع نمی دانند، آری چالشی جدی در برابر فقها و مجتهد ینی که از خود اجتهاد می کنند.
از نظر مبانی فکری، ایدئولژیک، داعش در درون خود به مبانی فکری جریان سلفی در دوران معاصر شناخته می شود که این خود قرائتی خاص از اسلام است. این طرز تفکر ضمن نقد نحله های مختلف فلسفی ,کلامی و فقهی، تأکید بر وجود انحرافها و بدعت ها در نگرش های سنتی به اسلام دارد و خواستار بازگشت به سیره “سلف” بعنوان اسلام ناب محمدی است و خود را منادی بازگشت به شیوه سلف می داند. (3) نگاه و تئوری اولیه این دکترین همانگونه که مختصری از آن را در شماره قبل گفتیم، توسط فقهایی همچون ابن تیمیه(728 هجری) و ابن قیم و محمد ابن عبدالوهاب شکل گرفت که هدف آنها بازگشت به قرائت خاص اندیشه های حنبلی و اهل حدیث است که شکلی افراطی و حتی در مواردی مخالف با آموزه های اصلی احمد ابن حنبل (241 هجری) و بزرگان اهل حدیث می باشد، به بیان دیگر معیار سلفی بودن در دوران معاصر، قرائت ابن تیمیه و محمد ابن عبدالوهاب (1206 هجری) از تاریخ صدر اسلام است و عموما سلفی ها بر اساس مبانی فکری این دو فقیه به تفسیر دین می پردازند. در حالی که اندیشه این فقها، در همان زمان مورد اعتراض علما و فقهای سنتی اسلامی قرار گرفت و در واقع اندیشه سلفی در مقابل اندیشه سنتی قرار گرفت.
برخی از ویژگی های فکری و شخصیتی ابن تیمیه که او را در مقابل اسلام سنتی قرار می داد این بود که : وی احادیث پیامبر درباره فضایل امیرالمومنین و اهل بیت را انکار می کرد. سفر به قصد زیارت پیامبر و ائمه را بدعت و حرام می دانست. با منطق، فلسفه، عرفان و کلام به شدت مخالف بود. فیلسوفانی هم چون فارابی و ابن سینا را دچار انحراف عقیدتی می دانست. عارفان و صوفیانی همچون ابن عربی و صدرالدین قونوی و عفیف تلمسانی را کافر می خواند. به همین دلیل با معتزله شدیداً دشمنی می کرد و عقاید اشاعره را نیز نادرست می دانست. و با تأویل و تفسیر عمیق آیات شدیداً مخالف بود و می گفت باید به اصل کلامی آیات اکتفا کنیم.
محمد عبد الوهاب با احیاء مجدد این عقائد در چند قرن بعد تلاش کرد تا قرائتی خاص از اسلام ارائه دهد که منجر به آن شد که ایشان عقائد بسیاری از مسلمانان را نادرست و انحرافی و آنها را مشرک و یا کافر بداند به همین دلیل می توان ایدئولوژی آن را نوعی ایدئولوژی تکفیری نامید.
اما احکام شریعت که سنت گرایان، از خلفای سنی گرفته تا ابوبکر البغدادی و روح الله خمینی در وجه شیعه آن بر سه اصل اساسی استوارند:
– احکام شرعی فقهی، احکام الهی اسلام و بدون چون چرا لازم الاجرا هستند.
– اجرای این احکام جز با بدست گرفتن قدرت سیاسی و حاکمیت بر مردم امکانپذیر نیستند.
– قدرت سیاسی بایستی بدست فقیه باشد، فقیهی که صلاحیت تشخیص و تدوین این احکام شرعی را داشته باشد.
شعار محوری دوم خلافت اسلامی داعش، “تکفیر” است، (4) تکفیری یا کافر نیز از اصلهای پایه در بنیادگرایی است تکفیریهای امروزی از روشنفکران قرن گذشته و از متعلمینی چون سید قطب، نظریه پرداز معروف اخوان المسلمین مصر گرفته اند که با آن دگر اندیشان راتکفیر می کنند. اگر به آثار علمای تکفیری مختلف، از جمله چهره های مشهورشان در عصر حاضر بنگریم، متوجه می شویم که رسم تکفیر در تاریخ اسلام اگر چه توسط ”خوارج نهروان”، گروه های طرفدار ابن ملجم مرادی که علی را ترور کرد و مورد نکوهش بسیاری از مذاهب و مراجع اسلامی قرار گرفت، اما در عصر حاضر، این بنیادگرایی افسار گسیخته، نه تنها از نو آموزش داده و تئوریزه می شود بلکه این بار در سطحی وسیع و با سرمایه گزاری بسیار کلان ترویج و به عنوان یک لنگر سیاسی مبارزاتی پررنگ عرضه و تبلیغ می گردد. بار دیگر جهان در ابعاد وسیعتر در معرض تاخت و تاز و توحش بنیادگرایان و تروریسم برخاسته از این تفکر تکفیری قرار گرفته است . بنیاد گرایی داعش از یک سو و بنیاد گرایی رژیم ولایت مطلقه ملایان ایران و شبه نظامیان جنایتکارش از سوی دیگر در منطقه به قتل و جنایت و آدمکشی و جنایات ضد انسانی نظیر سربریدن و سنگسار و قطع اعضای بدن و صدور احکام ارتداد و اعدام و کوچ دادن و بی خانمانسازی به دلایل مذهبی مشغولند.
سرکوب و سانسور و نبود آزادی ها توسط نظام های سلطه گر و دیکتاتوری در منطقه مانع رشد فکری و فرهنگی و استقرار جریان آزادی در ایران و سایر کشورهای منطقه شده است، در خلاء یک جریان آزاد فکری زمینه ظهور و سلطه حکومتهای بنیاد گرا در منطقه فراهم شده است. سیاستهای غلط غرب نیز آب را به آسیاب این جریان آزادی کش ریخت و راه را برای رشد و گسترش جریانات بنیاد گرا هموار نمود. ایا وقت آن نرسیده که از تخریب های مادی و معنوی نظامهای ولائی ممانعت به عمل آید و ولایت مطلقه فقیه به قرون و اعصار باز گشته و جمهور مردم زمینه را برای رشد و گسترش آزادی ها فراهم سازد؟
ادامه دارد
پی نوشت ها :
(1) به کتاب « جنگ و جهاد در قرﺁن » مصباح یزدی و نظریه « النصر بالرعب » خامنه ای نگاه کنید
(2) خبرنگار بینالملل خبرگزاری آنا
(3) افکار و عقاید ابن تیمیه پدر فکری مکتب زرقاوی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
(4) رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج 13، ص 132، مجلسی ، ج 5، ص 332
نمونه تئوریهای ولایت مطلقه
نمونه تئوریهای البغدادی
ادعای ولایت مطلقه از اسلام ناب محمدی
ادعای خلیفه مسلمین داعش از اسلام ناب محمدی
اجرای دستورات الهی توسط ولایت مطلقه
اجرای دستورات الهی توسط خلیفه مسلمین (داعش)
ادعای ولیفقیه در عمل به سنت رسول الله
خمینی : «این توهم که اختیارات حکومتی رسول اکرم(ص) بیشتر از حضرت امیر(ع) بود یا اختیارات حکومتی حضرت امیر(ع) بیش از فقیه است، باطل و غلط است.» (ولایت فقیه، ص40 ) «حکومت که شعبهای از ولایت مطلقه رسولالله است، یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام نماز و روزه و حج.» (صحیفه نور،ج20،ص452 )
ادعای خلیفه دولت اسلامی در عمل به سنت رسول الله
خمینی: «مردم ناقصاند و نیازمند کمالاند وناکاملاند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد محتاجند. »( حکومت اسلامی،روحالله الموسوی الخمینی، بینا، ص 58)
ادعای خلیفه دولت اسلامی در تقدیس خلیفه مسلمین
خمینی: «ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد». (ولایت فقیه، روحالله الموسوی الخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ نهم، تابستان 78،ص41 ) جنتی: «ولی فقیه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختیار دارد.همان اختیاری که پیغمبر اکرم (ص) داشت. فقیه این مقام و ولایت را به منظور حفظ مصلحت امت دارد.» (سمینار ولایت فقیه در ساری، رادیو تهران، اخبار ساعت 20 روز 29 اردیبهشت 1361 )
ادعای خلیفه دولت اسلامی، در اطاعت از امر خلیفه
اختیار داشتن حق بر جان و مال و ناموس ملت یتیم و صغیر و ناقص اختیار داشتن خلیفه مسلمین دولت اسلامی بر جان و مال و ناموس مردم !
نماد لا اله الا الله و در زمان ولیامر مسلمین
پرچم داعش، پرچمی با نماد محمد رسول الله
در حاکمیت ولایت فقیه مساجد اهل سنت در زاهدان و کردستان تخریب شد و خانقاههای دراویش ایران در قم – بروجرد – کرمانشاه – بیرجند مورد حمله و تخریب گشت
خلیفه مسلمین(داعش) مراکز مذهبی ایزدیها و شیعیان مورد حمله قرار داده و تخریب کرد
روش حکومتی خمینی و خامنهای ” النصر بالرعب ”
روش ابوبکر البغدادی ” شرع الله لن تنفذ الا بالسلاح “
مخالفان زندانی در تابوت یا قبر زنده به گور کردند (نمونه چند ده زندانیای که در تابوت قرار دادند تا از اذربایجان غربی (آستارا) به رشت آورده شوند که همگی فوت کردند
به گور کردن ایزدیها و مسیحیان به دستور خلیفه دولت اسلامی در عراق
ترور و قتل کشیشان مسیحی به دستور ولیامر مسلمین اعدام مسلمان مسیحی شده یا زردشتی شده
ترور و قتل و اعدام کشیشان مسیحی موصل و… به دستور خلیفه مسلمین دولت اسلامی
قتل عام دسته جمعی زندانیان سیاسی در زندانها در سال 1367 که حدود 5 هزار نفر و در سال 88 و دفن دسته جمعی در گورهای خاوران و بهشت زهرا
قتل عام دستگیر شدگان ایزدی در سنجر عراق و دفن دسته جمعی انهابه دستور ولیامر مسلمین داعش در عراق
تجاوز به دختران شیعهِ مخالف حکومت در زندانهای ایران در طول سالهای حاکمیت ولایت فقیه
تجاوز به برخی دختران دستگیر شده ایزدی و مسیحی در عراق توسط نیروهای تحت امر ولیامر مسلمین دولت اسلامی
در حاکمیت ولایت فقیه هر گونه مخالفت جنگ با خدا و رسول تلقی میشودو مجازات مرگ و زندان دارد مگر اینکه توبه کند .
اجبار به توبه کردن نیروهای مخالف و در برخی اوقات دادن توبه نامه به مخالفینی که تغییر موضع داده بودند .
متن توبه نامهِ خلبفه دولت اسلامی در عراق و سوریه
«من (اسم ) (نام
فامیل) (عضو گروه …)، ماندن داخل این گروه و جنگیدن با گروه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را نبرد و جنگ با خدا و رسول خدا دانسته و قول میدهم بار دیگر برضد گروه داعش نجنگم.” در ادامه این توبهنامه آمدهاست:” همچنین تعهد میکنم بدون اطلاع گروه (داعش) در هیچ گروه دیگری عضو نشوم و خودم هم گروه جدید تاسیس نکنم . من تعهد میکنم تمامی سلاحها و مهماتی را که داشتهام به داعش تحویل دهم و به مناطقی که تخت کنترل گروههای جبههالنصره، جبهه اسلامی و… است نروم و اگر یکی از شروط این توبه نامه را زیر پا بگذارم خودم را برای مجازات آماده کنم. مجازات توبه شکنان مرگ خواهد بود.»
و صد ها نمونه دیگر … و صد ها نمونه دیگر …