نام «سید محمدمهدی میرباقری» این روزها از اسامی پرتکرار در خبرها شده است. چه در ایام انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم که از او به عنوان حامی و همفکر سعید جلیلی نام برده شد و چه این روزها که محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا او را داعیهدار رهبری خواند. مهاجری در اینباره نوشته بود: «به همان اندازه که آقای سعید جلیلی در توهم رئیسجمهورشدن، سالها زنبیل گذاشته، آقای محمدمهدی میرباقری برای رهبر شدن در خواب، رویا دیده است.»
علاوه بر این، دیدار او با حسن عباسی، چهره پرحاشیه اصولگرا هم خبرساز شده است. این دومین تصویر مربوط به باقری است که در روزهای اخیر خبرساز شده است.
تصویر نخست مربوط به دیدار میرباقری با «آلکساندر دوگین»، بزرگترین نظریهپرداز و متفکر اوراسیاگرایی در اسفندماه سال ۱۳۹۴ است. بر اساس گزارش منتشرشده در مشرق نیوز در این دیدار دوگین به تفصیل و با شدت مدرنیسم را نقد کرده و گفته است که اوایل دهه ۱۹۸۰ و پیش از فروپاشی شوروی، شباهت ایدهآلهای روسیه با انقلاب اسلامی را مشاهده کرده و از ۳۰ سال پیش، این نظریه را داشته که روسیه و ایران بالأخره با هم علیه غرب متحد خواهند شد.
دوگین همچنین تاکید کرده که «میتوان برای مدرنیته یک مکان را متصور بود و آن غرب است. زمان پیدایش این ایدئولوژی هم در عصر «روشنگری» بود. مدرنیته سپس مانند یک گردباد، به تمام دنیا منتشر شد و توانست دنیا را بگیرد. کشور خود من را هم تحت تأثیر قرار داد. به عقیده من، نور و ظلمت یعنی سنت و مدرنیته. این چارچوب فکری من است و من ایران را به خاطر دفاع از سنت و جنگ با مدرنیته تحسین میکنم».
محمدمهدی میرباقری نیز در این دیدار با تایید تمامی دیدگاههای دوگین گفته است که «من تشکر میکنم از صحبتهایی که شما کردید. همانطور که گفتید، نقاط مشترک زیادی وجود دارد. ما به همین نکته هم باید دقت کنیم: محور برنامهریزیهای ما باید اتحاد متافیزیکی ما باشد. اگر هم در مسائل ژئوپلتیک با هم همکاری میکنیم، محور این همکاری باید همان اتحاد متافیزیکی باشد. بنابراین بیش از آنکه تأکید کنیم چه چیزهایی را نمیخواهیم و دشمن مشترک ما چیست».
ریشههای فکری میرباقری
باقری متولد سال ۱۳۴۰ است که از سال ۱۳۷۹ ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم را بر عهده دارد. میرباقری در دوره قبل مجلس خبرگان رهبری، در انتخابات اسفند ۱۳۹۴ از استان البرز به این مجلس راه یافت و در انتخابات اسفند ۱۴۰۲ نیز از استان سمنان به نمایندگی مجلس خبرگان رهبری رسید. علاوه بر این باقری از چهرههای شاخص در حوزه تدریس «درس خارج فقه» نیز محسوب میشود.
بسیاری از او به عنوان جانشین فکری محمدتقی مصباح یزدی نام میبرند و هوادارانش او را نظریهپردازان در باب نسبت بین علم و دین میدانند. با این وجود برای شناخت او باید به دیدگاه های یکی از اصلیترین معلمانش و مکتبی که در سال ۱۳۱۰ تاسیس شد توجه کرد؛ «حزب برادارن». و «سید منیرالدین شیرازی».
حزب برادران، منیرالدین شیرازی و پایه های فکری میرباقری
حزب برادران، از تشکلهای سیاسی–مذهبی تأسیس شده در دهه ۱۰ شمسی توسط سید نورالدین حسینی الهاشمی (شیرازی) است. هدف از تأسیس آن «تبدیل اسلام هیئتی و سنتی به اسلام زنده و سیاسی» بودهاست. طرح اولیه این حزب در سال ۱۳۱۳، زمانی که طبق گفته خودشان «هیچکس قدرت تشکیل مجمع و حزب» را نداشت، توسط سید نورالدین ریخته شد. گفته شده این طرح به صورت محرمانه در همان دوره رضاخان توسعه یافت. پس از ۱۳۲۰ فعالیت آن گسترش و نمود زیادتری پیدا کرد و پس از ۱۳۲۴ آشکارا به فعالیت پرداخت. یکی از شروط عضویت در حزب برادران مثبت بودن استخاره به قرآن بود.
در رأس تشکیلات این حزب در آن زمان، نورالدین شیرازی، از مراجع شیعه شیراز قرار داشت که فرزندی به نام منیرالدین هاشمی داشت که از روحانیون انقلابی سال ۱۳۵۷ بود. سید نورالدین شیرازی پدر سید منیرالدین در سال ۱۳۳۵ در حالی که سید منیرالدین تنها ۱۲ سال داشت درگذشت. بعد از آن بود که مردم شیراز سید منیرالدین نوجوان را ملبس به لباس روحانیت کردند و شورای مرکزی حزب در اقدامی تشریفاتی او را به عنوان جانشین سید نورالدین شیرازی و رهبر حزب سیاسی مذهبی برادران معرفی کردند. منیرالدین چند سال بعد به قم هجرت کرد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. با جدی شدن مبارزات علیه نظام شاهنشاهی او به شیراز بازگشت. سال ۱۳۴۶ از سفر حج، به عراق رفت و مقیم نجف شد و تا سال ۱۳۴۹ در نجف ماند. با بازگشت به ایران، تا سال ۱۳۵۲ مبارزات خود را پی گرفت. در نهایت در ۱۳۵۲ به قم آمد و برای ترتیب دادن یک اندیشه مناسب برای پاسخ گویی به نیازهای انقلاب دست به کار شد؛ تلاشهایی که به تاسیس فرهنگستان علوم اسلامی قم منجر شد. منیرالدین از چهره هایی است که در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی هم نقش داشت و تا پایان زمان حیات ریاست این فرهنگستان را نیز برعهده داشت.
سمتی که پس از فوت او، به میرباقری رسید. میرباقری عموما نام اساتید زیادی را در رزومه علمی خود آورده است اما بیش از هر کس از سلف خود یعنی بنیانگذار فرهنگستان علوم اسلامی قم یعنی منیرالدین شیرازی تاثیر پذیرفته است.
در تبلیغات شهری نوروز ۱۴۰۳، تهران را «شهر نور و منیر» نامید. روزنامه هممیهن این نکته را به عنوان نشانی از ارادت او به منیرالدین هاشمی توصیف کرد.
تئوریسن اسلامیکردن دانشگاه ها و مخالف ایده ژاپن اسلامی
میرباقری صاحب آثار مختلفی در قالب مقاله و کتاب درباره «علم و دین» «دین و تکنولوژی»، «دین و توسعه» و «چگونگی اسلامیسازی علوم» است. علاوه بر این از آنجایی که در دیدگاههای او دین اسلام یک دین اجتماعی و تمدنی است، برای ساخت تمدن نیز باید دستگاه علمی داشت که از آن طرح حمایت کند و آن ویژگیها را به ساختار و روابط تبدیل کند.
میرباقری و موسسه تحت ریاستش از پشتوانههای اصلی فکر «اسلامیکردن دانشگاه» و همچنین اسلامی کردن علوم هستند. سال ۱۳۸۷ در مقالهای که نشریه «برداشت اول» وابسته با مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری آن را منتشر کرد، نوشت که همه علوم باید «ریشه در تفقه دینی داشته باشند».
او همچنین از منتقدان «عرفانهای مبتنی بر معرفت نفس» است. رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در یکی از سخنرانیهای خود که در شب چهارم محرم و دهم محرم سال ۸۸ داشت با نقد عرفان مولوی گفته است: «من این را دارم در حوزه علمیه قم میگویم: با عرفان مولوی نمیشود جهان را اداره کرد! این چه عرفانی است که میگوید: «چون که بیرنگی اسیر رنگ شد/موسیای با موسیای در جنگ شد» ….کتابهای اینها را هم مقدس میدانیم و در کنار قرآن میگذاریم؟ کجا کنار قرآن است مثنوی؟ خوب، خجالت بکشیم دیگر! میگوید: عارفانه حرف زده! خوب، بر علیه امیرالمومنین هم در آن حرف فراوان است؛ درست کنید آخر این کتاب را! یا کتاب را درست کنید یا تعریف نکنید. چه معنا دارد برخی از بزرگان حوزه از این کتاب تعریف کنند؟ کتابی که علیه امیرالمومنین صریح مطلب دارد! پدر امیرالمومنین را مشرک میداند این آدم! آخر این عیب حوزه است. غلط است کسی برعلیه امیرالمومنین حرف بزند، این ناسالم است؛ خوب، بگویید این دروغ است یا آن دروغ است! میگوید: حرف خوشگل زده! شیطان پدرجد این حرفها را میزند….»
میرباقری همچنین اخیرا گفته است: «پایهریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام سختی و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما راه خود را انتخاب کردهاند. برخی میخواهند ایران را مانند ژاپن و آلمان کنند.»
این اظهارات با واکنش عباس عبدی مواجه شد و نوشت که « که اگر ذرهای گرسنگی در این چهره دیدید، مردم را خبر کنید، همین سخنان هم از روی سیری و آسایش است، چون انسان گرسنه و در حال سختی به این حرفها فکر هم نمیکند».
از مهمترین آثار معرف کننده دیدگاهها او کتاب «در شناخت غرب: تحولخواهی مذهبی در میانه اسلام و تجدد، تحقیق، تقریر و تألیف حسین مهدیزاده؛ تقریری آزاد از نظریۀ غربشناسی سید محمدمهدی میرباقری» است که به خوبی دیدگاه و تفکرات وی را بیان کرده است.
میرباقری؛ مدافع احمدینژاد، رئیسی و جلیلی
میرباقری در دهه ۸۰ از مدافعان محمود احمدینژاد بود . او در یادداشتی که سال ۱۳۸۹ برای هفتهنامه «پنجره» منتشر شده ، رأی به دولتهای نهم و دهم را رأی به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی خواند.
میرباقری در شرایطی این یادداشت را به رشته تحریر در آورده بود که بخشی از اصولگرایان و حامیان احمدینژاد در ان زمان از حضور و اصرار احمدینژاد به معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی انتقاد داشتند. با این وجود او در همین مطلب در جواب کسانی که رفتارهای دولت دهم را «غیرعقلانی، غیرکارشناسی و غیرعلمی» میخواندند، تاکید کرد که «این رفتار بدون محاسبه و کارشناسی نیست، منتها با کارشناسی مدرن فاصله دارد و میخواهد بر بنیادهای دیگری تکیه کند».
در دومین دور ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز میرباقری مدافع سرسخت احمدینژاد باقی ماند و همچون دیگر چهرههای اصولگرا از رخدادهای بعد از این دور از انتخابات با عنوان «فتنه» یاد کرد و آن را «پالایشی در درون انقلاب اسلامی» و «لازمه عبور از آن مرحله» معرفی کرد.
او همچنین درباره افراد درگیر در ماجراها و حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸ گفته است: «برخی ارکان قانون اساسی را قبول دارند و درخواست تغییرات بنیادین در اعتقادات اسلامی را ندارند، هر چند گرایشات غربی دارند، اما اگر تنشها و چالشهای اجتماعی به حدی قوی شود که احساس کنند اسلام در خطر است به اسلام بازمیگردند و نظام تا حد ممکن باید از رو در رویی با اینها پرهیز کند و سعی کند، آنها را داخل نظام جای دهد».
البته میرباقری بعداً همچون دیگر چهرهّای جریان اصولگرا، با تشکیل جمعیت بهاریها در اطراف احمدینژاد از او فاصله گرفت. در انتخابات سال ۱۳۹۲ از ریاستجمهوری سعید جلیلی و در انتخابات سال ۱۳۹۶ از ریاستجمهوری سید ابراهیم رئیسی حمایت کرد. او در انتخابات ۱۴۰۳ هم از سعید جلیلی حمایت کرد.
میرباقری مخالف «ارتباط منفعلانه» با جهان غرب است و معتقد است که «انقلاب اسلامی ایران، آغاز احیای مجدد اسلام از لحاظ اجتماعی و بازگشت آن به عرصه تمدنی است و برای این کار به یک انقلاب فرهنگی و علمی نیازمند هستیم نه مبارزات سیاسی و نظامی.» دیدگاههایی که در مانیفست سیاست خارجی سعید جلیلی نیز برجسته و ملموس است.
میرباقری به اندازهای در دیدگاههای مخالفت با ارتباط با غرب ذوب است که حتی یکی از مسئولیتهایی را که بر دوش نمایندگان خبرگان رهبری را این میداند که «آیا باید به سمت سازشکاری با غرب حرکت کنیم یا استقامتی را که در طول سی و چند سال داشتهایم و گردنههای بزرگ را با آن پشت سر گذاشتیم حفظ کنیم؟»
نظر او در مجلس خبرگان رهبری هم به رئیس این مجلس، احمد جنتی نزدیک است یعنی در دیدگاههای او وجه حمایتی مجلس خبرگان رهبری بر وجه نظارتی آن غلبه دارد؛ بهطوریکه در یکی از سخنرانیهای خود در این باره تاکید کرده است: «ما اگر بخواهیم ساختار مجلس خبرگان را فعالتر کنیم، به جای اینکه بر طبل «نظارت» بکوبیم، باید بر طبل «حمایت» بکوبیم؛ مجلس خبرگان رهبری باید حامی ولی فقیه در گفتمانسازی نسبت به مطالباتشان، و پیگیر تبدیل آن مطالبات به مطالبات عمومی از دستگاهها و حاکمیت باشد و برای تحقق آن مطالبات، نظارت کند.»
میرباقری، گزینه رهبری؟
عبدالرضا داوری، مشاور پیشین احمدینژاد شنبه ۲۳ تیر در حساب کاربری خود در توئیتر در مطلبی به تمجید از مجتبی خامنهای، فرزند رهبر انقلاب پرداخت و نوشت و او را عامل حفظ کشور از ایدههای ارتجاعی و پروژه کره شمالی کردن ایران معرفی کرد. داوری به فاصله کمی از پست قبلی، بهطور سلسلهوار مطالبی درباره میرباقری و ایدههای ارتجاعیاش منتشر کرد.
همزمان با او محمدحسین خوشوقت، فرزند عزیزالله خوشوقت، و مدیرکل مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی و برادر همسر مصطفی خامنهای در مطلبی « میرباقری را ادامهدهنده راه استادش، منیرالدین هاشمی» میداند که «مخالف علوم جدید بود».
به فاصله کمی محمدمهاجری نیز نوشت: «به همان اندازه که آقای سعید جلیلی در توهم رئیس جمهور شدن، سالها زنبیل گذاشته، آقای محمدمهدی میرباقری برای رهبر شدن در خواب، رویا دیده»
تلاش برای تبیین بنیادگرایی شیرازی و مصباح یزدی
میرباقری بعد از تصدی ریاست فرهنگستان علوم اسلامی قم تلاش کرد تا الگوی مصباح یزدی را دنبال کند. خود را در جایگاه او تصور کرد و فرهنگستان را موسسه امام خمینی، اما هرگز نتوانست مانند مصباح یزید بازویی سیاسی مصباح برای خود تدارک ببیند. برخی از روحاینون نزدیک او هم میگویند مساله عدم توان میرباقری نبوده و او نخواسته تا با تربیت نیروهای سیاسی و تربیت پیاده نظام برای عرصه سیاسی وجهه ایدئولوژیک و فکری فرهنگستان را زیر سوال ببرد و کمرنگ کند.
با این وجود او عموما رویکردها و دیدگاههای بنیادگرایانهای که از منیرالدین شیرازی کسب کرده بود را نه تنها در عرصه فکری بلکه در اظهارنظر و تصمیمات سیاسی نیز دنبال کرد. همین مساله باعث همپوشانی او در ادبیات و موضع گیریهایش با جریان پایداری و حلقه مصباح شد؛ موضوعاتی از قبیل موضعگیریها درباره احمدینژاد، حوادث بعد از انتخابات سال ۱۳۸۸، گفت و گوی تمدنها و تقابل با چهرههایی همچون هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، حسن روحانی و سید محمد خاتمی.
نقد جدی ایده گفت و گوی تمدنها، مقابله سرسختانه با سند ۲۰۳۰ و البته دفاع از طرح صیانت مجلس همه و همه به نوع برداشت و قرائت او از شیوه حکومتداری باز میگردد. شاگرد ممتاز مکتب منیرالدین شیرازی و البته ادامهدهنده راه محمدتقی مصباح یزدی.
نقل از رویداد۲۴