این گروه در حالی چنین رفتاری دارند که هرگاه پای مقایسه کارنامه دولتها به میان کشیده شود چنان دنیای تیره و تاری از روزگار ایران درست میکنند که منتقدان واقعی به گرد پای آنها هم نمیرسند. بهطور مثال سیاسیون جناح سیاسی مشهور به اصولگرایان آنچنان از دهه تاسفبار 90 میگویند و مینویسند که گویا دولت حسن روحانی تیشه برداشته و بر تن و پیکر ایران میکوبیده است. همین جناح سیاسی به ویژه طیف تندرو آن حتی اگر منتقدی نگاهی از سر اشاره به کارنامه دولت سیزدهم داشته باشد او را به رگبار میبندند که عامل آمریکا هستی، غربگرا هستی و… واقعیت چیست؟ آیا برای آینده این سرزمین تاریخی و باستانی باید نگران بود یا اینکه با خوشخیالی از کنار دهها تنگنای سخت این مرز و بوم گذشت و از سر ترس و بیخیالی اجازه داد این کاروان به هر جا که آن را میکشانند برود؟ واقعیت این است که «ایران» به مثابه یک کلیت واحد که شامل میلیونها ایرانی ساکن در سرزمین اصلی هستند به بیراهه کشیده شده است.
ارکان جامعه ایرانی شامل اقتصاد، فرهنگ، جامعه و سیاست آن از دنیای پیشرفته و حتی از کشورهای نوظهور صنعتی و بدتر از آن حتی از کشورهای کوچکی مثل امارات متحده عربی، قطر و دیگر کشورهای مستقر در حاشیه خلیجفارس عقب مانده است. تولید صنعتی ایران به دلیل کیفیت نامطلوب و نیز قیمت تمامشده بالا در هیچ بازاری مشتری ندارد و آنچه صادر میشود نیز به یارانههای انرژی و ارز سنجاق شده است. سطح تکنولوژی صنعت و کشاورزی ایران نسبت به میانگین کشورهای همسایه و نوظهور صنعتی بسیار عقب افتاده است. ایران نمیتواند ثروتهای طبیعی خود شامل نفت و گاز را استخراج، فرآوری و صادر کند و صادرات قاچاق را پذیرفته است. ایران سالانه میلیاردها دلار برای واردات مواد اولیه تولید و نیز نهادههای دامی و طیور، ارز نیاز دارد. شهروندان ایرانی احساس میکنند سطح آزادی آنها در انتخاب روش زندگی از دیگر کشورهای مسلمان نیز عقب افتادهتر شده است. رسانههای ایرانی توانایی رقابت با همتاهای خارجی خود را ندارند و مدیریت و فرماندهی خبر و گزارش به دست رسانههای فارسیزبان در خارج از کشور افتاده است. روسیه و چین به مثابه دو کشور که مثلا با ایران مشارکت راهبردی دارند مثل قرقی از بالای سر ایران پرواز کرده و با کشورهای همسایه قراردادهای محکم بسته و میبندند. غرب ایران را طرد کرده است و حاضر نیست با این نظام طرف قرارداد باشد و… باید نگران ایران باشیم.
.
ساعت 24