در ساعات ابتدایی بعد از انتشار خبر ترور «اسماعیل هنیه»، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، ویدئویی قدیمی از علی یونسی، وزیر پیشین اطلاعات با محوریت نفوذ اسرائیل مورد بازنشر و بازخوانی قرار گرفت. اگرچه تا این لحظه اسرائیل هیچ مسئولیتی در قبال این ترور را برعهده نگرفته است اما هم هدف و هم مکان ترور و هم اصل رویه ترور حکایت از یک دشمن مشترک دارد؛ اسرائیل.
علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات در خرداد ۱۴۰۰ در گفت و گویی ویدئویی مدعی شد که «نفوذ موساد در بخشهای مختلف کشور به حدیست که جا دارد همه مسئولین جمهوری اسلامی برای جان خودشان نگران باشند».
او در این سخنان گفته بود: «اگر رژیم صهیونیستی مقامات سیاسی جمهوری اسلامی را نمیزند، برای این است که تصمیمی برای اینکار ندارد. دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی بجای اینکه اینها را شناسایی کنند به جان خودیها، منتقدان و معترضان داخلی افتادهاند. غفلت از موساد سبب شده که بتواند این همه ضربه بزند به گونهای که صریحا مسئولان جمهوری اسلامی را تهدید کرده است».
ساعاتی بعد از ترور هنیه در تهران، حسن یونسی، فرزند وزیر اطلاعات دولت سیدمحمدخاتمی هم با مضمون مشابهی در شبکه ایکس صحبتهای چند سال پیش پدرش، را یادآوری کرده و نوشت: «یک مقام امنیتی سابق یک وقتی میگفت اگر رژیم صهیونیستی مقامات سیاسی ج.ا را نمیزند، برای این است که تصمیمی برای اینکار ندارد».
کمتر از یک ماه پیش، در سوم خردادماه سال جاری، اسماعیل خطیب، وزیر وقت اطلاعات وقت گفتههایی در خلاف جهت اظهارات یونسی را طرح و تاکید کرد که «متلاشیکردن شبکه نفوذ موساد نقطه عطف عملکرد وزارت اطلاعات در دولت رئیسی بود».
این اما تنها دو روایت به فاصله سه سال از دو وزیر اطلاعات است. در فاصله این سه سال رخدادهای زیادی مساله نفوذ را مورد توجه قرار داده ابا این وجود «شرایط حساس کنونی» همواره مصالحی را برای عدم صحبت شفاف در اینباره تحمیل کرده است.
نفوذ؛ برچسب سیاسی یا واقعیت اطلاعاتی؟
واقعیت امر این است که در سالهای اخیر دو جریان سیاسی در داخل کشور با تایید اصل صورت مساله وجود «نفوذ» در بخشهای مختلف سیاسی عموما از آن به عنوان برچسبی سیاسی برای تخریب جریان مقابل استفاده میکنند. به طور مثال بخشی از جریان اصولگرا برای سالیان متمادی به صورت کلان مدعی میشدند که جریان جبهه ملی، نهضت آزادی و حتی آیتالله منتظری مصداق نفوذ بودند که در دهه ۶۰ شناسایی و با آن ها برخورد شد. معروف ترین نمونه پرونده ای که در ادبیات رسمی از ان به عنوان نفوذ در دهه ۶۰ یاد می شود ماجرای انفجار دفتر نخست وزیری توسط عامل نفوذی «مسعود کشمیری» است.
در دهه ۷۰ اما موارد مصداقهای موردی بودند که با مصداق نفوذ سنجیده و در تاریخ ثبت شدند. طی سه دهه گذشته خبرگزاری مختلف –عموما اصولگرا– با بازخوانی پرونده «سعید امامی» از آن به عنوان شبکه نفوذ و ماجرای قتل های زنجیره ای را ماحصل فعالیت این شبکه میخوانند.
احمدینژاد و موضوع نفوذ؛ افشاگر یا قربانی؟
محمود احمدینژاد در خرداد ۱۴۰۰ در گفت و گوی تصویری درباره «باند فاسد امنیتی» مدعی شد که «رئیس میز مبارزه با نفوذ اسرائیل در ایران، خود جاسوس اسرائیل است.»
او در گفتوگوی ویدیویی با محمدرضا تقویفرد، میگوید: بالاترین فردی که مسئول جاسوسهای اسرائیل است خودش جاسوس اسرائیل از کار دربیاید، این خبر اعلام شد. آیا این شوخی است؟ این فرد به تنهایی در وزارت اطلاعات شده جاسوس اسرائیل. عملیات فروانی را در ایران پشتیبانی کرده است تک و تنها؟! این ادعا دروغ است. این خط و سرنخ است باید بکشیم و تمام کشور را جمع کنیم. کجا جمع شد؟ یک نفر جمع شد. بقیه کجا رفتند؟ کجا هستند. چرا اسناد تورقوزآباد را بردند کسی پاسخگو نیست؟ چه کسی تحت سوال قرار گرفت؟ کی به دادگاه کشیده شد؟ شما خبر دارید؟»
احمدی نژاد درباره گرفتن اعترافات اجباری از بازداشتشدگان بیگناه برای پذیرش ترور دانشمندان هستهای گفت: «درباره ترور دانشمندان هستهای، [باند فاسد امنیتی] نمیتوانست مسئله را مانند سرقت اسناد سازمان فضایی از تورقوزآباد پنهان کند. میبایست واکنش نشان میدادند. این باند برای اینکه خط نفوذ در ایران را پنهان بکند، رفتند سراغ چند زندانی. این باند از آن زندانیان خواست که شما [ترور] را بپذیرید تا ما در ازای آن شما را آزاد کنیم.»
وزارت اطلاعات وقت اما انتقادهای رئیسجمهور سابق را «غیرواقعی و در راستای تشویش اذهان عمومی» اعلام کرد.
بعد از اعلام نتایج بررسی صلاحیت های انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ و بعد اعلام نتیجه ردصلاحیت احمدینژاد وبسایت دولت بهار، نزدیک به او، مدعی شد « حسین نجات، از مقامهای امنیتی پرنفوذ در سپاه، پیش از اعلام ردصلاحیت آقای احمدینژاد خواهان پیروی او از تصمیمهای نهادهای حاکمیتی شده بود و احمدینژاد پاسخ داده که وضعیت امنیتی به گونهای است که جریان نفوذ در اعماق کشور ضربات سنگین وارد میکند. هم ضعف هست و هم خیانت.»
در همان زمان–بهار ۱۴۰۰– حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت محمود احمدینژاد، گفته بود که « نظر آقای احمدینژاد این بود که وزارت اطلاعات «وزارت دولت» است به همین دلیل توقع داشت همه اطلاعات به دست وی برسد، اما برخی از گزارشها در کلاس آقای احمدینژاد نبود تا برای وی فرستاده بشود».
البته نام محمود احمدینژاد در حوزه و ماجراهای نفوذ تنها به عنوان افشاگر ثبت نشده و ادعاهایی نیز از جانب منتقدان وی درباره خود او نیز طرح شده است. در سال ۱۳۹۶، غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی، نماینده وقت مجلس در گفتوگویی با نامهنیوز، درباره نامه اخیر احمدینژاد به حاج قاسم سلیمانی و درخواست از او برای شکستن سکوتش نسبت به ظلم وارده به بقایی گفت: «حداقل ۵–۶ سال قبل جزء اولین کسانی بودم که از فساد بقایی و از ارتباطات سیاسی مخفیانه احمدینژاد و تیمش با سرویسهای جاسوسی گفتم. منتها آن زمان به من گفتند زود گفتی و نباید میگفتی. بعد از آن صحبتها خیلی اذیت شدم.»
او همچنین مدعی شد: «ما میدانیم رهبر معظم انقلاب چه صبری دارند. ایشان صبر میکند که حجت بر اینها تمام شود. وگرنه فساد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی احمدینژاد و تیمش محرز بود. من صریح و قاطع میگویم سرویسهای جاسوسی در خانه اینها نفوذ کردند و با اینها ارتباط دارند».
روایت های هاشمی رفسنجانی از نفوذ
آذرماه سال ۱۳۹۵ اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجمع تشخیص مصلحت نظام هشدار داد که «برخی از دشمنان شخص آیتالله خامنهای» به «مراکز حساس نفوذ» کردهاند.
هاشمی رفسنجانی همچنین تاکید کرد که «با دوستنمایی به خیلی از مراکز حساس نفوذ کردهاند که از بیان ایرانستیزی ابایی ندارند».
او پیش از این نیز در سخنرانیهای پیشین خود تاکید کرده بود که «مخالفان سیاسی دولت حسن روحانی با سنگاندازیها، مانعتراشیها و موضعگیریهای مغرضانه حاضرند برای تضعیف و ضربهزدن به دولت، همه افتخارات و دستاوردهای نظام از جمله توافق هستهای برجام را زیر سئوال ببرند».
حسن روحانی؛ گلایهمند مشوش یا متهم بیگناه
سال ۱۳۹۱، یک سال قبل از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری کتابی از او درباره ۲۲ ماه مدیریت مذاکرات اتمی ایران منتشر شد. حسن روحانی در این کتاب روایت میکند که «قدافی فروشنده سانتریفیوژها در بازار سیاه را به آژانس معرفی کرده بود و آژانس با دستگیری این فرد در یکی از کشورهای آسیای جنوب شرقی، به لیست خریدهای ایران رسیده بود»
او همچنین درباره موضوع جاسوسی در این موضوع نوشته است: «سازمان انرژی اتمی ایران ابتدا گفت که نقشهها را از اینترنت دانلود کرده است اما پس از آن بازرسان آژانس حتی محل دقیق و کشویی که این نقشه در آن قرار داشت را به مقام های ایرانی یادآوری کردند که باعث تعجب آنها شده بود».
روحانی همچنین در ادامه از وجود چند جاسوس در سازمان انرژی اتمی خبر میدهد و مینویسد که «از این بدتر این که وزارت اطلاعات به ما می گفت چند نفر دیگر هم هستند که نتوانستیم آنها را دستگیر کنیم.»
ماجراهای علیرضا اکبری؛ حمله ازغدی به روحانی
حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و دشمن سرسخت حسن روحانی اردیبهشت سال ۱۴۰۲ در یک سخنرانی درباره علیرضا اکبری که اعدام شده بود، او را نمونهای از شبکه نفوذ خواند و به تندی به حسن روحانی تاخت.
ازغدی در اینباره گفت: «برخی جاسوسان با ریش هستند، این آقایی که اعدام کردند سه تا داغ مهر داشت، من نمیفهمم چه کار میکنند، هر چقدر سر را محکم به مهر بکوبی باز هم این طور نمیشود. چرا هر چی ما سر به مهر میگذاریم اینجور پینه نداریم؟ سابقه جبهه و پاسداری هم داشت، معاون وزیر هم بود، ده سال به آمریکاییها و انگلیسیها اطلاعات میداده است، در ستاد روحانی هم بوده. از این آدمها البته اطراف او [حسن روحانی] زیاد است، خودش مثل اکبری نباشد اطرافش هستند … گفتند اسم فوردو، مراکز هستهای، فخریزاده و … را این لو داده است. دشمن میآید از اندرونیترین مراکز شما آدم میگیرد. دو میلیون یورو هم دادند. البته به همه نمیدهند اما به این ویلا در لندن و اتریش و تابعیت انگلیس دادند، خودش گفته که نمازش را هم تا آخر میخوانده، با سجادهای که از پاکی و نجسیاش خیالش راحت باشد … ببینید خدا وقتی آدم را رها میکند چه میشود. در خریت مرز نمیماند».
نفوذ کاترین
از دیگر پروندههای پرسروصدا در سالهای مربوط به کاترین شکدم است. شکدم در سالهای میانی دهه ۹۰ با حجاب در رسانههای رسمی و در کنار چهرههای اصولگرا حاضر میشد. او در مصاحبهای با مشرقنیوز که در سال ۹۷ در وبسایت تسنیم، بازنشر شد از اقتدار جمهوری اسلامی تمجید کرد و سخنانی گفت که با ایدئولوژی و روایتهای تبلیغاتی حکومت ایران کاملا منطبق بود.
او که به عنوان یک زن انگلیسی تازه مسلمان و شیعه در سالهای گذشته به ایران سفر کرد سه سال بعد از ایران رفت و هویت واقعی اش عیان شد. اسفند ۱۴۰۰ او در تایمز اسرائیل نوشت که مصاحبه او در سال ۹۶ با ابراهیم رئیسی به واسطه یکی از تبلیغکنندگان انقلاب اسلامی که تحصیل کرده آمریکا بوده، انجام شده است.
شواهد و تصاویر متعدی آن زمان درباره شکدم همراه با نادر طالبزاده منتشر شد. نمونهاش حضور در شبکه پرستیوی در کربلا با همراهی نادر طالبزاده و یا حضور در پیادهروی اربعین.
«نگار»، رسانه تصویری وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای به دنبال انتشار این اخبار اعلام کرد که « پیرو گسترش برخی شایعات در خصوص ادعای ارتباط نویسندهای یهودی به نام کاترین پرز شکدم با بخش انگلیسی پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، شایان ذکر است این رسانه ستوننویس ثابت یا غیرثابت ندارد و نویسنده مزبور هیچگونه ارتباط مستقیم با پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir نداشته است».
در این توضیحات همچنین تاکید شد: «این نویسنده صرفا در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ از طریق برخی فعالان رسانهای علاقمند به انقلاب اسلامی، مطالب و یادداشتهایی را در موضوعات مرتبط با ارزشهای اسلام و انقلاب اسلامی ارسال کرده که برخی از آنها در این رسانه منتشر شده و پس از سال ۱۳۹۶ نیز هیچگونه ارتباطی با این رسانه نداشته است. اما باتوجه به تغییر مواضع و رویکردهای اخیر این نویسنده و عدم رعایت قواعد حرفهای، مطالب نویسنده مزبور از این رسانه حذف شده است.
همچنین خبرگزاری تسنیم نیز با انتشار اطلاعیهای هرگونه همکاری با این نویسنده را تکذیب کرد و انجام گفتوگو با شخصیتهای متفاوت را در راستای انجام وظایف رسانهای خود دانست. سوال اصلی در مورد پرونده شکدم و موارد دیگر کماکان پابرجاست؛ سرنخ کجاست و تا چه سطحی بالا رفته است؟
منبع: سایت رویداد ۲۴