از مراسم یادبود هوشنگ کشاورز صدر در پاریس که توسط خانواده اش با شکوه برگزار شده بود و در آن صدها ایرانی بیادش گرد آمده بودند خارج شده بودم و هنوز اشک دیدن صحنه های متاثر کننده دیدن همسر و فرزندان او در بین دوستان از چشم پاک نشده بود که دوستی پاک نهاد که تازه از سفر به ایران برگشته بود برایم تعریفی کرد که حیفم آمد آنرا به صورت یادداشت کوتاه به قلم نیاورم.
اگر دوستان بیاد داشته باشند در مقابل دادگستریهای ایران عده ای بودند که عریضه می نوشتند و پول می گرفتند. شخصا یادم هست، 35 سال پیش از این که آنها ماشینهای تایپ بسیار ساده ای داشتند و آنچه را که مراجعه کنندگان توانایی و سواد لازم برای نوشتنش نداشتند، را تهیه می کردند تا آنها را به دادگستری بدهند و از این راه پولی برای زندگی خود در می آوردند. این دوست می گفت «حالا وقتی به جلوی دادگاههای ایران بروی، با صحنۀ عجیبی روبروی می شوی و آن اینکه پشت سر هم افرادی را مشاهده میکنی که از کنار تو رد می شوند و می گویند : “قسم، قسم” در اصل اینها در مقابل دریافت مبلغی پول برای شهادت دادن و قسم یاد کردن در دادگاه خود را به افراد پیشنهاد می کنند!» این وضعی است که حاکمیت فاسد و تبهکار استبداد دینی در جامعه بوجود آورد است. با نگرانی میگفت سقوط اخلاقی در بین قشرهایی از مردم کاملا مشهود است و وضعیت غیرقابل تصور است.
براستی چه چیزی می تواند دوباره جامعه ما را ترمیم کند تا وطن سامان گرفته و راه عزت و رشد و آبادی را پیش بگیرد؟ مسلماً کسانی که در درون و بیرون نظام، در داخل و خارج از کشور با روش وسیله هدف را توجیه میکند درعرصه سیاست جولان می دهند بیشتر مشوق اینگونه رفتارها هستند و قادر به جلوگیری از سقوط کامل میهن و از هم پاشیدگی آن نخواهند بود. آنها برای گرفتن قدرت سیاسی از هر وسیله ای نامشروع که نافی اصل آزادی واستقلال است، استفاده می کنند. چرا تا کنون یک تحقیق جدی در باره پولهایی که در داخل و خارج کشور از صندوق دولت ایران و یا صندوق قدرتهای خارجی به گروههای مختلف داده می شود صورت نمی گیرد. کجا هستند روزنامه نگاران مستقل همانند شادروان دکتر حسین فاطمی که به اینکار بپردازند؟ چگونه است که میلیونها دلار بودجه های مختلف از سوی کشورهای خارجی برای “کمک به گروههای سیاسی و روزنامه نگاران” ایران صورت می گیرد اما کسی نمی داند این پولها بکجا می روند؟ و برای چه و در مقابل چه خدمتی خرج می شوند. اگر رژیم سیاه ایران از اینگونه روشها استفاده میکند جای تعجبی نیست، اما کسانی که از این پولها استفاده میکنند و حتی برخی از آنها کمک گرفتن را علناً توجیه می کنند چرا برای یکبار هم شفافیت بکار نمی برند؟ چگونه بخود جرأت میدهند به رژیم ایران و افراد آن در حیف و میل ثروتهای ایران خرده بگیرند اما هرگز حاضر نیستند این شفافیت را خود داشته باشند. براستی در مقابل این پولهای گرفته شده به چه قسم یاد کرده اند؟
در این نابسامانه و ویرانگریها و تباهی ها و سقوط اخلاقی، ایران نیاز به زنان و مردان پاک و صادق و منزه و اصولمند دارد. هوشنگ کشاورز صدر از جمله این افراد بود که ما را ترک گفت. او بسیار بر سر مسئله اخلاق در سیاست تاکید می کرد و بارها تکرار میکرد که در این زمانه قبح قباحت را از بین برده اند!. او روزی تعریف می کرد که دست به مطالعه ای زده است که طی آن به این نتیجه رسیده که در قرن اخیر دو نفر بزرگترین ضربه را به ایران زده اند. یکی رضا خان که مسیر طبیعی انقلاب مشروطه را منحرف کرد و ایران را از رشد و آزادی بازنگاهداشت و راه را برای تمدن بلواری و وابستگی و فساد دولتی هموار کرد و دیگری خمینی که مسیر انقلاب 57 را به انحراف استبداد سیاه دینی کشاند و هر دو از هر وسیله ای برای رسیدن به هدف ناشایست خود استفاده کردند. او محمد رضا پهلوی و کودتای مرداد سال 1332 و خامنه ای و جنایتهایش را دنباله کارهای رضا خان و خمینی می دانست و می گفت آنها حائز اهمیت چندانی نیستند زیرا پایه سست و فساد و کژی را رضاخان و خمینی بنیاد نهادند.
هوشنگ کشاورز صدر که بیشتر از خرابی ها و جنایتهایی که رژیم حاکم کرده و میکند نگران از ریشه درآمدن پایه های اخلاقی میهن و اصول مداری بود را اکنون از دست داده ایم. او دیگر در بین ما نیست که اینگونه تذکرات را بدهد و با تاسف سر تکان دهد و بما بگوید: “تحمل شرمندگی حاصل از وضعیت کنونی وطن از تحمل سرکوب و جنایت حاکمیت سخت تر است”. آیا زمانی آن نرسیده است که از این شرمندگی بزرگ خارج شویم. لحظه ها کوتاه و فرصت تنگ است.
این یادداشت کوتاه بیاد هوشنگ کشاورز صدر مبارز پاک آزادی و استقلال ایران تقدیم می شود که آخرین کلمه ای که بزبان آورد ایران بود.