پرسش و نگرانی نخست بیشترین ایرانیان ساکن در این کشور و نیز شهروندان ایرانی که در خارج از کشور زندگی میکنند این است که «آینده ایران» چه خواهد شد؟ بیشتر ایرانیان باور دارند کشور ایران با خطرهای بزرگ و دهشتناک دستوپنجه نرم میکند و هر روزی که سپری میشود نسبت به گذشته خودش و نسبت به کشورهای دیگر ناتوانتر شده و در فرآیندی دشوار به یک کشور تنها و گوشهگیر تبدیل میشود.
در برابر این دیدگاه البته گروهی از ایرانیان نیز هستند که این داوری را یکسره نادرست میانگارند ….و اصولا چنین داوری را قابل مجازات هم میدانند. به گمان ایرانیانی که در گروه دوم قرار میگیرند ایران و ایرانیان اکنون شهروندانی استوار، ایستاده در برابر امپریالیسم آمریکا، خوشحال و خشنود از زندگی هستند و سرزمین ایران نیز تاکنون چنین اقتداری نداشته است. واقعیت این است که نشانههای تاسفباری از درستی دیدگاه اول در جایجای این سرزمین و کشور دیده میشود که میتوان فهرستی دراز از آنها را ارائه کرد. روشنترین دلیل بد بودن روزگار ایرانیان همین نداشتن انرژی کافی برای زندگی و معیشت شهروندان است. چرا در حالی که ایران روی ذخایر گسترده نفت و گاز قرار دارد، نمیتواند بهاندازه کافی برای نیروگاههای برقی از ذخایر گازی برداشت کند تا کشور به تعطیلی کشیده نشود. در همین ساعتهایی که این مطلب نوشته میشود کشور یک روز کاری را به دلیل کمبود برق از دست داده است. در سیاست خارجی نیز در همین ساعتهایی که این نوشته خوانده میشود ممکن است این کشور درگیر یک جنگ بزرگ پرهزینه شود. آیا اینکه ایران در یک قدمی جنگ با اسرائیل و پشتیبان اصلی آن یعنی آمریکا ایستاده است نشاندهنده حال خوش مردم است؟ پرسش بعدی این است که چگونه میتوان با کمترین هزینه و بیشترین شتاب منطقی و اقدامهای درست، ایران را از منطقه خطر و افتادن در دره نجات داد؟ دولت چهاردهم که از چند روز دیگر فعالیتش شروع میشود با چه خطرهایی روبهرو است و چگونه میتواند با چند اقدام فوری سایه ناامیدی را از بالای سر ایرانیان دور کند؟
کارشناسان و متخصصان باور دارند نخستین گام برای دور کردن ایران و ایرانیان از لبه پرتگاه و رساندن آن به یک منطقه امن بازسازی مناسبات حکومت و شهروندان است. این یک حقیقت تلخ است که نهادهای حاکمیتی نتوانستهاند شهروندان ایرانی را با خود همراه سازند.
شرکت نکردن بیشتر ایرانیان در رایگیری هشتم تیرماه و حتی 15 تیرماه گذشته این رویکرد مردم را برجسته کرده است. نهاد حاکمیت خوب میداند حتی اگر بخواهد با امپریالیسم مبارزه کند باید زمینههای اعتماد شهروندان را فراهم سازد اما برای اعتمادسازی چه کارهایی لازم است. به نظر میرسد مهمترین اقدام میتواند تغییر راهبردی در نگاه به جهان و نظم حاکم بر آن باشد. کشور ایران و مردم آن بدون تردید خواهان آشتی با دنیای غرب هستند و حاکمیت میتواند این خواسته شهروندان را جدی انگاشته و در گام نخست اعتمادسازی وضعیت سیاست خارجی را به سوی رویکردی منطقی سوق دهد. پس از آن میتوان آزادی اینترنت و آزادی در انتخاب روش زندگی ایرانیان را در دستور کار قرار داد. ایران در وضعیت فعلی، ناترازیهای مهم، گسترده و ژرفی دارد که برداشتن گامهای در بالا شمرده شده میتواند این کشور را تراز کند.
.
ساعت 24