حمیدرضا میرزاده، کارشناس محیط زیست، درباره چالشهای آبی کشور میگوید: «عمق چاهها به بیش از صد متر رسیده و به مناطق شور رسیدهایم. ما دیگر هیچ رودخانه دائمی در کشور نداریم و اولین نسل تاریخ بشر هستیم که بستر خشک کارون را دیدیم.»
امیرحسین جعفری: بحران آبی در کشور یک واقعیت است اما برخی خواهان پذیرش آن نیستند. عدهای با انکار این واقعیت، به افزایش مصرف دامن میزنند. به همین دلیل بحرانهای آبی کشور روزبهروز در حال پیشرفت هستند. این بحران صرفاً به تنش آبی هم منتهی نمیشود و بر فرونشست هم اثر بسیار جدی میگذارد.
حمید میرزاده، کارشناس محیط زیست، معتقد است که بحران آب در ایران بزرگترین بحران محیط زیستی کشور است؛ او در اینباره به «رویداد۲۴» میگوید: «بحران واقعاً در ایران، از جمله در حوزه آب وجود دارد و قابل انکار نیست. تنها مادهای که منجر به تشکیل تمدنها شده، آب است. تمدن ایران هم با توجه به اقلیمی که در آن هستیم وابسته به آب بوده است. پایداری این سرزمین هم در گرو اقداماتی بوده که برای مدیریت آب در گذشته انجام شده است. در نتیجه این کشور از بدترین جنگها و بیماریها و گرسنگی عبور کرده است اما تنها عامل آن آب است. ایران یک سوم میانگین جهانی متوسط بارندگی دارد و حدود ۲۷۰ میلیمتر است. از آن طرف میزان متوسط تبخیر حدود دو هزار و ۵۰۰ میلیمتر است. یعنی بارندگی ما یک سوم و تبخیر ما سه برابر میانگین جهانی است. نیاکان ما خیلی خوب درک کرده بودند که چقدر مسأله مدیریت آب مهم است. شما وسط کویر، شهری مثل گناباد و طبس دارید که با مدیریت آب دوام آوردهاند.»
طبق آمار رسمی بیش از ۸۰ درصد منابع آب تجدیدشونده را مصرف کردیم
میرزاده درباره شکل مصرف کنونی آب در ایران توضیح میدهد: «اتفاقی که امروز در حال وقوع است، مصرف مهمترین سرمایه کشور یعنی آب است. عدهای هم معتقدند اصلاً بحران آب وجود ندارد. طبق آمار رسمی بیش از ۸۰ درصد منابع آب تجدیدشونده را مصرف کردیم، عمق چاهها به بیش از صد متر رسیده و به مناطق شور رسیدهایم. ما دیگر هیچ رودخانه دائمی در کشور نداریم و اولین نسل تاریخ بشر هستیم که بستر خشک کارون را دیدیم. این تجربه نشان میدهد که بزرگترین بحران ما آب است. چالش آلودگی هم وجود دارد اما قابل مدیریت است؛ بحران آب چیزی نیست که عدهای آن را قبول نکنند. وقتی بعد از هفت هزار سال تاریخ تمدنی به سمتی رفتیم که آب شور دریا را شیرین کنیم و به وسط کویر ببریم، یعنی بحران داریم.»
در دهه هفتاد وقتی از خشکشدن دریاچه ارومیه حرف زده میشد، مدیران مسخره میکردند
میرزاده معتقد است که ریشه بحران آب درعدم درک بحران آب توسط مسئولین است؛ او میگوید: «ریشه بحران آب در عدم درک واقعیت منابع است. به قول یکی از فعالان محیط زیست فکر میکردیم یک بابا پولدار داریم و میتوانیم هرجا خواستیم چک بکشیم. امروز کشوری هستیم که بیشترین درگیری با فرونشست و بیشترین جمعیت درگیر با آلودگی را داریم. مازندران هم که منطقه مرطوب ایران است به فرونشست برخورده و بسیاری از روستاها در چند دهه اخیر تخلیه شدهاند. امروز ناترازی آب و برق و گاز هم به بحرانها اضافه شده اما هنوز عدهای معتقدند که با بحران مواجه نشدیم. عدهای با نگاه تکنوکراسی میخواهند همه چیز را حل کنند، بدون اینکه توجه کنند علوم دیگری برای حل مشکلات وجود دارد. در دهه ۷۰ وقتی صحبت از خشک شدن دریاچه ارومیه میشد، مردم را مسخره میکردند و میگفتند مگر چنین چیزی امکان دارد؟ این نگاه در کشور ما وجود دارد و همین نگاه باعث بحران آب شده است.»
طرح انتقال آب از جنوب فقط یک آرامبخش موقتی است
این کارشناس محیط زیست معتقد است که طرح انتقال آب از جنوب، نه تنها مشکلات را حل نکرده بلکه نیاز آبی را افزایش میدهد؛ او میگوید: «طرح انتقال آب از جنوب به هیچ وجه نجاتبخش نیست. مثل این که یک مریض سرطان دارد و ما احساس میکنیم برای اینکه درد نکشد، مسکن به او میدهیم. آیا بیماری با مسکن درمان میشود؟ قطعاً نه و حتی بیماری پیشرفت هم میکند. ما دچار ناترازی آب در کشاورزی و صنعت و مصرف خانگی هستیم؛ ما در اقلیم خشک، صنعت فولاد راه انداختیم. ما دچار ناپایداری منابع هستیم و با انتقال آب مشکل اساسی حل نشده است، فقط آب را برای نقاطی تأمین میکنیم که راندمان پایین دارند و فقط آب مصرف میکنند. تجربه به ما نشان داده که در کشور برای هر قطره آب باید برنامه داشته باشیم اما در طرح مدیریت آب، هنوز طرح را اجرا نکردیم، آببرهای اضافی شکل میگیرند. تخم لق انتقال آب شور به فلات مرکزی از زمانی که در دهان برخی کاشته شد، از آن طرف طرحهای جدید آببری شکل گرفت و به فکر توسعه صنعت افتادند. در نتیجه انتقال آب نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه مشکلات جدیدی به وجود خواهد آورد و توقعات جدیدی در مصرف آب شکل میگیرد.
میرزاده معتقد است که تنش آبی درتمام کلانشهرهای بزرگ ایجاد شده است؛ او در اینباره میگوید: «اعداد دقیق آب را گاهی وزارت نیرو اعلام میکند اما عدهای در آن شک دارند. آب در این سالها به یک موضوع امنیتی تبدیل شده و درباره اعداد آن سؤال وجود دارد. مثلاً اینکه میزان مصرف آب تجدیدپذیر سالانه ۹۶ میلیارد مترمکعب است و ۹۰ درصد آب کشور در کشاورزی، ۶ درصد در خانگی و ۴ درصد هم در بخش صنعتی مصرف میشود. کارشناسهای مستقل در این بین شک دارند و معتقدند که محاسبه آبهای تجدیدپذیر زیرسؤال است. وزارت نیرو میگوید ما دچار خشکسالی هستیم اما هنوز صحبتاش با اعداد قدیمی است. وقتی درباره تنش آبی در شهرها صحبت میکنیم، یعنی تنش آب در آب شرب رخ داده است. تمام کلانشهرهای بزرگ ما دچار تنش آبی هستند. مشهد، تهران، اصفهان، تبریز، اهواز و شیراز دچار تنش آبی هستند و قرار بود برای تابستان یک ستاد واکنش سریع اتفاق بیوفتد. مسألهٔ ما در کشور، مسأله جزیرهای کار کردن است. نگاه زیست بومی در کشور ما، از دید تصمیمگیران کشور، متأسفانه یک نگاه فانتزی تلقی شده است. در این نقطه ما به بحران برخورد میکنیم. انجام مطالعات آمایش سرزمین در دولت نهم و دهم انجام شد و آن مطالعه نشان میداد که هر منطقه از کشور پتانسیل چه چیزی را دارد. اگر آن مطالعات به روزرسانی شده بود و برنامهریزی کشور را بر پایه این مطالعات انجام میدادیم، مشکل آب هم اینقدر جدی نمیشد. مثلاً اصفهان با بحران آبی مواجه است و همواره سعی میکند طرحهای انتقال آب را پیگیری کند تا کشاورزی را توسعه دهد. هیچکس متوجه نیست که زمین کشاورزی باید مدیریت شود.»
بحران آب سراسر کشور را دربر گرفته و انتقال آب از جنوب هم تنها باعث افزایش تقاضا صنایع خواهد شد. این طرحهای هزینهزا، به نظر نمیرسد بتواند مسأله را به طور اساسی حل کند. کارشناسان محیط زیست هم معتقدند که مصرف آب به حدی رسیده که ۸۰ درصد آبهای تجدیدپذیر مصرف شده و آینده پیش رو چندان خوشایند نیست.
منبع: رویداد24