● خامنهای دلایل 9 گانه ( هریک را در زمانی گفتهاست و اینک گفتهها را در یک مجموعه، گردآورده و انتشار دادهاند) خویش را بر چرائی حمایتش از گفتگوها انتشار دادهاست. و
● معاون وزیر خارجه روسیه نسبت به حل مسئله اتمی ایران ابراز خوشبینی کرده و گفتهاست تنها مسئله باقی مانده، لغو یک جا و یا تدریجی تحریمها است. معنای سخن او اینست که مسئله تعداد سانتریفوژها و درجه غنی سازی و میزان اورانیوم غنی شدهای که ایران میتواند انبارکند، نیز حل شدهاست.
● نسبت به نتایج گفتگوهای مسقط، اظهار نظر عراقچی، معاون ظریف، این شد که پیشرفتی حاصل نشد. اما ظریف گفت: باید تا هفته آینده صبر کنید!
● وزیر خارجه عمان، دو اظهار نظر کردهاست: نخست گفتهاست: گفتگوها تا بدانجا پیش رفتهاند که دیگر نمیتوان به عقب بازگشت. و باردوم، در پایان گفتگوهای سه روزه در مسقط، گفتهاست: برسر مسائل بزرگی توافق شد.
● در پی شکست دموکراتها در انتخابات کنگره، اوباما گفت: چهارچوبی در اختیار ایران گذاشتهایم. در این چهارچوب، ایران میتواند نیاز به سوخت اتمی را برآورد و در همانحال اطمینان حاصل است که ایران بمب اتمی نمیسازد. هرگاه توافق با ایران انجام پذیرد، من میتوانم موافقت کنگره را با آن بدست آورم. در آن نوبت و در نوبتی بعد از آن، اوباما گفت: تحریمها بتدریج برداشته خواهند شد.
● در 9 نوامبر 2014، اوباما گفت: میان دو طرف، هنوزگودالی وجود دارد و احتمال رسیدن به توافق قبل از 24 نوامبر ضعیف است.
● والاستریت جورنال خبرداد که اوباما نامهای به خامنهای نوشته و در آن، در باره حل مسئله اتمی و جنگ با داعش، صحبت کردهاست.
● و کیهان (21 آبان 93)، در سرمقاله خود، (مذاکرات از کجا منحرف شد؟) نتوانستهاست نگرانی خویش را از تسلیمی دیگر (تسلیم نخست توافق 24 ژنو را ببارآورد) پنهان کند. به سخن دیگر، نتوانستهاست سکوت کند و نگرانی خود را نسبت به انجام توافق اظهار نکند.
● در 12 نوامبر 2014، امریکا و روسیه مشترکاً خواستار توافق نهائی و پایان یافتن بحران اتمی شدند.
● در 12 نوامبر، وزیر خارجه آلمان گفت: مواضع دو طرف هیچگاه این اندازه به یکدیگر نزدیک نشده بود. هرگاه این فرصت برای توافق نهائی مغتنم شمرده نشود، تا چند سال آینده بسا چنین فرصتی دوباره بدست نیاید.
● در 21 آبان 93 ( 12 نوامبر)، شمعخانی، «دبیر» شورای امنیت ملی تصدیق کرد که اوباما به خامنهای نامه نوشتهاست. او گفت اوباما چند نوبت نامه نوشته و در مواردی جواب نیز داده شدهاست.
● در 13 نوامبر 2014، رویتر گزارش کرد که ممکن است توافق موقت جدیدی میان دو طرف امضاء شود.
بدینقرار، وضعیت امروز هماناست که در نخستین وضعیت سنجی، تشخیص داده شد: دو مسئله حل ناشده، یکی تعداد سانتریفوژها و میزان و درجه غنی سازی اورانیوم و دیگری چگونگی لغو تحریمها، موضوع اصلی گفتگوها هستند. هرگاه سخن معاون وزارت خارجه روسیه راست باشد، یکی از دو مسئله نیز حل شدهاست. بخصوص که امریکا میگوید: ایران پذیرفتهاست غنی سازی سریع اورانیوم را متوقف کند. اینک به کند و کاو گفتهها و نوشتهها میپردازیم تا مگر، وضعیت را در روزهای پیش از هفتهآخر و واپسین دور گفتگوها تا 24 نوامبر، تاجائی که ممکن است، مشخص و روشن بگردانیم:
٭ عصبانیت محافظهکاران جدید از نامه اوباما به خامنهای و اینکه آیا اوباما از خامنهای خواستهاست امتیازهای بیشتری بدهد؟ در عوض، امریکا به رژیم ولایت فقیه چه میدهد؟:
مقاله را پل پیلار نوشته در 11 نوامبر 2014، انتشار دادهاست. دانستنی است که علیاکبر ولایتی، مشاور ارشد خامنهای در سیاست خارجی، گفتهاست اطلاع از نامه ندارد. و شمعخانی گفتهاست خبر دارد که نامه اوباما به «رهبر» دریافت شدهاست. کاخ سفید نیز گفتهاست بنابر رویه از تصدیق صحت و یا سقم خبر، خودداری میکند. ببینیم پیلار در این باره چه نظر دارد:
● محافظهکاران جدید، برسر نامهای که گویا اوباما به رهبر جمهوری اسلامی ایران نوشتهاست، داد و قال بهراه انداختند. این داد و بیداد محل ندارد زیرا برفرض نوشته شدن نامه، نه آنها و نه ما و نه هیچکس دیگر، در خارج از حکومت اوباما از محتوای آن اطلاع نداریم. تنها میدانیم وال استریت ژورنال خبر از ارسال نامه داده و گفتهاست محتوایش درباره جنگ با داعش و مسئله اتمی است.
ارتباط با دیگری نیز، خواه رو در رو، یا بصورت نوشته، تعبیر کردن به ضعف و یا دادن امتیاز ، رویهایست دیرپا. حال اینکه سخن گفتن و یا نامه نوشتن به دیگری برای توضیح دادن ترجیحها و مقاصد خویش و کاوش بقصد یافتن وسائل برای رسیدن به مقاصد است. همانطور که فریده فرهی یادآور میشود، اغلب کسانی که با نوشتن و ارسال نامه مخالفت میکنند، کسانی هستند که مخالف راهحل دیپلماتیک نیز بودند و هستند. با دیپلماسی مخالفت میکردند که برنامه اتمی ایران را بر محدودیتها و قیدهای مهمی مقید کردهاست. حال آنکه سالها عدم کاربرد دیپلماسی به این مهم موفق نشده بود.
● یادمان باشد که ما جان مککینی داریم که نامزد ریاست جمهوری بود و در باره رویهای که اگر به ریاست جمهوری میرسید، در قبال ایران اتخاذ میکرد: بمب بمب بمب! بود او میگفت: ایران دشمن ما است و سیاست خارجی امریکا در باره ایران، بیراهه است و راه، بمباران کردن ایران است. و نیز میت رومنی را داشتیم که نامزد ریاست جمهوری شد و میگفت: شنیدن خبر ارسال نامه به خامنهای او را بهت زده کردهاست و مات ماندهاست چه بگوید. از دید او نیز، بهترین روش این بود که سران ایران را مافیا بدانیم و با آنها همان معامله را بکنیم که با مافیاها باید کرد.
● مخالفت با برقرارکردن آداب اخلاقی در سیاست خارجی از سوی کسانی بعمل میآید که امریکا را نیازمند دشمن میدانند و برای مدتی دراز ایران این نقش را ایفاکردهاست. اما قطعا دشمن خواندن ایران و رویهکردن دشمنی باآن، روشی سازگار با منافع امریکا نیست. اقتضای پاسداری از منافع امریکا اینست که از ارتباط بمثابه اهرم برای برداشتن مانع، استفاده شود.
● سال پیش، وقتی امریکا باتفاق 5 کشور دیگر، گفتگوهای جدی را با حکومت حسن روحانی شروع کردند، دو طرف تفاهم کردند که بنا را بر حل مسئله اتمی ایران و برداشتن تحریمها بگذارند. در هر مسئله، هریک از دو طرف، نکات مورد اختلاف با یکدیگر داشتند. و اگر قرار میشد بنا را بر اختلاف و گفتگو برسر یک به یک نکات مورد اختلاف میگذاشتند، کار بسامان نمیرسید.
اما هریک از دو طرف، بنارا بر این گذاشتند که هدف رسیدن به توافق باشد. زیرا به دو طرف امکان میدهد با یکدیگر در مسائل منطقه تعامل داشته باشند. به امریکا و ایران امکان میدهد در مواردی که منافع امریکا با منافع ایران موازی هستند، تعامل کنند.
● مدتی پیش، در دولت ایران، کسی در علن گفت: انجام توافق با ایران میتواند سبب عملیات مشترک و مؤثر ایران و امریکا برضد داعش (اینک خود را دولت اسلامی عراق و شام میخواند) بگردد. مخالفان حکومت اوباما، درجا، این اظهار نظر مقام ایرانی را دلیل ضعف حکومت اوباما گرداندند و گفتند به ایران اجازه دادهاست از امریکا باج بخواهد (شما در مورد اتم کوتاه بیائید، در عوض، ما در جنگ برضد داعش شرکت میکنیم). هیچ مدرکی دال بر این ضعف هم ارائه نکردند و در واقع وجود نداشت که نشان دهد حکومت اوباما آماده گره زدن مسئله اتمی ایران به مسئله داعش است. وانگهی مقام ایران از امکانها سخن میگفت و برآن نبود که توافق اتمی را در گرو جنگ با داعش قراردهد.
● ما از محتوای واقعی نامه اطلاع نداریم، محتوائی که وال استریت ژورنال میگوید نامه دارد، اینست که اوباما کوشیدهاست آیهالله را متقاعد کند ایران باید امتیازهای دیگری بدهد تا که توافق اتمی نهائی بتواند امضاء شود. در محدوده این کوشش، نامه امتیازها که توافق اتمی برای ایران ببار میآوردرا در بر دارد و نیز، نامه چشمانداز اقدام مشترک و مؤثرتر برضد دولت اسلامی را برای آیهالله خامنهای ترسیم میکند. به سخن دیگر، همان سخن را که مقام ایرانی خطاب به اوباما و حکومت او گفت، اینبار، اوباما به خامنهای گفتهاست. پس،هرگاه مخالفان حکومت اوباما بفکر منافع امریکا باشند، باید از این کار او راضی باشند.
● در توافق موقتی که در 24 نوامبر 2013 به امضای کشورهای 5+1 و ایران رسید، اغلب امتیازها را ایران داد. از متوقف کردن تولید اوارنیوم 20 درجه و تعهدهائی که ایران انجامشان را بر عهده گرفت و این که در پایان مدت توافق وضعیت اتمی ایران باید همان بماند که در آغاز این توافق و… امتیازهائی بود که ایران داد و آنچه غرب دربرابر داد ناچیز است.
و نیز، از قرار، ایران دلواپس پیشروی داعش و در صدد متوقف کردن و به عقب راندن آن است. در روی زمین، ایرانیها بسیار بیشتر فعال بودهاند. با هزینه بیشتر و خطری فزونتر، از آنچه امریکا پذیرفتهاست، به کمک دولت عراق برخاستهاند. این امر شگفتانگیز نیست؟
ایرانیان دلایل بیشتری دارند برای پرداختن به داعش تا امریکا. آنها در همان منطقه زندگی میکنند و همسایه عراق هستند. منافع آنها را داعش بطور مستقیم تهدید میکند. داعش فرآورده مداخله ما در عراق است و نگرانی ما تنها بابت انتقامجوئی ناشی از تجاوز نظامی ما به عراق است.
● مجموع امور واقع بالا وضعیتی را گزارش میکنند که برای ما باید دلپذیر باشد. نه تنها ما در موقعیتی هستیم که میتوانیم اهرم را بکار اندازم و نتیجه دلخواه را بدست بیاوریم، بلکه میتوانیم شاهد آن باشیم که، در مبارزه با داعش، کار اصلی را ایران انجام دهد، هم اکنون و بعد از امضای توافق نهائی. الا اینکه بعد از توافق، امکان همآهنگی کوششهایمان برضد داعش بسیار بیشتر است. برخی از امریکائیان، بخاطر اینکه گرفتار ایران هراسی هستند، این واقعیتها را نمیبینند.
هربار که ما کاری میکنیم که پنداری نگرانی ما بابت داعش بیشتر از ایرانیان است، قسمتی از امتیاز خود را از دست میدهیم. پرزیدنت اوباما، بخاطر نوشتن نامه به آیهالله و در نامه، به موضوع داعش پرداختن درخور انتقاد نیست. او به حق ننوشته است داعش برای ما امریکائیان بیشتر اهمیت دارد تا برای ایرانیها. و عقابهای امریکا درخور انتقاد هستند بدین خاطر که از اوباما میخواهند اینطور وانمود کند که هیچ کشوری به اندازه امریکا نگران قوت گرفتن داعش نیست. و این نیز، یکی از مشکلاتی است که سیاست خارجی امریکا بدان گرفتار است. گرایشی در امریکا سیاستی را پیشنهاد میکنند که کشورهای دیگر را بجای اینکه همکار امریکا در حل مشکلهای بینالمللی کند، آنها را خصم امریکا میگرداند.
انقلاب اسلامی: بدینقرار، از دید این تحلیلگر امریکائی، نامه اوباما به خامنهای واقعیت دارد و از دید او، اوباما کار درستی کردهاست. محتوائی که بنظر او نامه دربرداشته، همان است که از منبع دیگر، از داخل کشور، تحصیل کردهایم:
1. اوباما از خامنهای خواستهاست خط قرمزها را بیرنگ کند و با چهارچوب پیشنهادی امریکا موافقت کند. زیرا او هرنوع توافقی را نمیتواند به کنگره و متحدانش بقبولاند. این امر، که در روز آغاز گفتگوهای مسقط، سایت خامنهای 9 دلیل حمایت او را از گفتگوها مجموعه کرد و انتشار داد، را بسا بتوان پاسخ غیر مستقیم خامنهای به اوباما تلقی کرد. در این مجموعه، اصطلاح خطوط قرمز یک نوبت بکار رفتهاست اما کم رنگ. یعنی بدون تأکید و تحکم.
2. در ازای آن، اوباما وعده میدهد به ایران در منطقه نقش بایسته را بدهد. در حقیقت، نفس مطرح کردن خطر داعش در نامه، یعنی این که حکومت اوباما نمیخواهد خاورمیانه جولانگاه اتحاد دولت سعودی و اسرائیل و مصر و قطر و امارات بگردد. بنابراین،
3. هرگاه بر سر تعداد سانتریفوژها و وزن اورانیوم غنی شده و درجه آن، توافق شدهباشد، یعنی اینکه خامنهای چاره را در کوتاه آمدن دیدهاست. اما بنگریم، اطلاعهای منتشره امکان میدهند، اندازه موافقت و مخالفت دو طرف درباره دو موضوع هنوز حل نشده، غنی سازی و رفع تحریمها، را بدست آوریم:
٭ لوموند 12 نوامبر: آیا دو طرف بر سر دو مورد، یکی غنی سازی و دیگری تحریمها، به توافق نزدیک شدهاند یا خیر؟:
● سانتریفوژها:
بهنگام نخستین گفتگوها، ایران 160 سانتریفوژ داشت و اینک 20000 سانتریفوژ دارد که از آنها، 9000 مشغول بکار هستند. هراندازه تعداد سانتریفوژها بیشتر، قابلیت تولید اورانیوم غنی شده، بنابراین توانائی تولید بمب اتمی بیشتر و زمان لازم برای ساختن اولین بمب کمتر است.
در 10 ژوئن، لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه گفت: ایران به بیشتر از چند صد کیلو اورانیوم نیاز ندارد. درپاسخ او، رهبر رژیم گفت: در دراز مدت، ایران به 190 هزار سانتریفوژ ( او گفت 190 هزار سو ا.ا) نیاز دارد.
وانگهی، ایران میخواهد سانتریفوژهای نوع جدید یعنی سانتریفوژهای IR-2بکار بگیرد. سرعت عمل و بهرهوری این سانتریفوژها 40 برابر سانتریفوژه IR-1است. ایران از سانتریفوژهای جدید چند صد عدد ساخته اما هنوز بکارشان نگرفتهاست. و امریکا با 4000 تا 6000 سانتریفوژ موافقت کردهاست.
انقلاب اسلامی: بدینقرار، وقتی امریکا میگوید ایران پذیرفته است غنی سازی سریع اورانیوم را انجام ندهد، یعنی اینکه پذیرفتهاست سانتریفوژهای IR-2 را بکار نگیرد.
● وزن اورانیوم غنی شدهای که ایران میتواند انبار کند و رانتی که عاید روسیه بمدت چند دهه میشود؟:
در 5 نوامبر، باراک اوباما گفت: ما یک چارچوب به ایران پیشنهاد کردیم که، در آن، نیازهای صلح آمیز ایران به انرژی برآورده میشود. این سخن او، زمانی اظهار شدند که خطوط بزرگ سازش پیشنهادی توسط نیویورک تایمز منتشر شدند و مورد تکذیب نیز قرار نگرفتند:
1. بسا ایران پذیرفتهاست قسمتی از اورانیوم غنی شده خود را به روسیه بفرستد تا که به سوخت برای نیروگاه بدل شود. این روند، برسر راه تولید بمب اتمی توسط ایران مانعی فنی ایجاد می کند.
2. آیا از راه تصادف بود و یا از راه قصد، این امر که در 11 نوامبر، روسیه اعلام کرد که با ایران، قرارداد ساختن دو نیروگاه اتمی را امضاء کردهاست؟ قرار بر ساختن 4 نیروگاه دیگر در منطقه بوشهر است. این قرارداد، مابهازائی است که به روسیه، بابت انتقال اورانیوم غنی شده ایران به روسیه، داده میشود. بدینتریب بمدت چند دهه، سود تضمین شدهای عاید روسیه میگردد. روسیه سود دیگری نیز عاید میکند و آن قرارگرفتن در دل بازی دیپلماتیک است. بدینسان، در موقعیت کنونی و نزاع میان روسیه و غرب برسر اوکراین و سوریه، اهرمی در اختیار روسیه قرار میگیرد.
روسیه میخواست نیروگاههای اتمی بوشهر با سوختی کارکنند که روسها خود تولید میکنند. زیرا سود روسیه را بیشتر میکرد. ایران میخواست که نیروگاه اول با سوختی کارکند که ایران تولید میکند تا که بتواند بسط تأسیسات غنی سازی اورانیوم خود را توجیه کند. به قول فرانسوا نیکولو، سفیر اسبق فرانسه در ایران، اگر ایران شمار کنونی سانتریفوژهای خود را حفظ کند، 8 سال وقت میخواهد تا بتواند سوخت نیروگاه اتمی 1000 مگاواتی بوشهر را تولید کند. هرگاه امریکائیها و اروپائیها بخواهند اتحادشان را با دو کشور دیگر عضو 5+1، یعنی روسیه و چین حفظ کنند، باید نسبت به تعارض موجود میان این و یا آن انتخاب که، روسها در گفتگوهای دوجانبهشان با ایران، با آن رویارویند، سخت دقیق بگردند.
انقلاب اسلامی: تا اینجا، توافق احتمالی و یا موضوع عدم توافق موارد زیر را دربر میگیرد:
1. موافقت یا مخالفت با داشتن 100، یا 150 ( معادل4000 سانتریفوژ یا 6000 سانتریفوژ قدیمی که امریکا موافقت میکند ایران داشته باشد) سانتریفوژهای IR-2 و 225 سانتریفوژ (بنابراین که تعداد سانتریفوژها مشغول بکار حفظ شوند). توضیح اینکه، بنابر قول لوموند، توان غنی سازی 40 سانتریفوژ IR-1 معادل یک سانتریفوژ جدید است.
2. نه تنها 8 سال طول میکشد تا با سانتریفوژهای IR-1 بتعدادی که در حال حاضر فعال هستند بتوان برای نیروگاه اتمی بوشهر سوخت تولید کرد، بلکه با انتقال بخشی از اورانیوم غنی شده به روسیه، رژیم «رانت» تضمین شدهای را بمدت چند دهه، برای روسیه ایجاد میکند.
3. ادعای دستگاه تبلیغاتی رژیم بر این که غرب از امضای قرارداد ایجاد دو نیروگاه میان ایران و روسیه نگران شدهاست، دروغ است. این قرارداد، بخشی از توافق احتمالی و باجی به روسیه است.
● تا کدام درجه ایران میتواند اورانیوم غنی کند؟:
کسلی دونپورت، عضو انجمن کنترل تسلیحات امریکا، گفت متمرکز شدن تنها بر شمار سانتریفوژها اشتباهاست. راههای دیگری نیز وجود دارند که میتوانند زمان لازم برای غنی کردن اورانیوم بقصد تولید بمب اتمی را دراز کنند. هرگاه اورانیوم غنی شده کنونی تبدیل به آرد شود (دیوکسید اورانیوم UO2) و تحت کنترل دقیق بینالمللی قرار بگیرد، بکار تولید بمب اتمی نخواهد آمد. این تدبیر، نظر دو طرف را تأمین میکند. زیرا هم امکان بسط استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی را پدید میآورد و هم مطلوب جامعه بینالمللی که مجهز نشدن ایران به سلاح هستهای است را، تضمین میکند. در اینصورت، ایران اگرهم بخواهد، نمیتواند بسرعت، بمب اتمی بسازد.
برای ساختن یک بمب اتمی، نیاز به اورانیوم 90 درجه است. هرگاه اورانیوم 20 درصد غنی شده باشد، غنی کردنش تا 90 درجه بسرعت میسر است. غربیها میخواهند که ذخیره اورانیوم 20 درصد ایران کاهش پذیرد. ایران 7.6 تن اورانیوم 5 درجه دارد. برای ساختن یک بمب اتمی، نیاز به نزدیک یک تن اورانیوم 5 درجه است. غربیها میخواهند ذخیره اورانیوم 5 درصد ایران کمتر از یک تن باشد.
انقلاب اسلامی در هجرت : بدینسان، هرگاه توافقی انجام گرفته باشد، بنابرآن، ایران همواره باید کمتر از یک تن اورانیوم 5 درجه درانبار داشته باشد. بقیه باید به روسیه فرستاده شود.
● فردو و نطنز و اراک:
1. ایران دو دستگاه غنی کردن اورانیوم دارد: یکی در نطنز و دیگری در فردو نصب هستند. مهمترین این دو، دستگاه غنی سازی فردو است که در سال 2002، وجودش کشف شد. غربیها خواستار بسته شدن فردو هستند. ایرانیها پیشنهاد میکنند به مرکز تحقیقات پزشکی بدل شود.
2. در اراک، ایران مشغول تکمیل ساختمان نیروگاه آب سنگین است. از قرار، ایرانیها پذیرفتهاند که بجای سالانه 10 کیلو، بیشتر از یک کیلو پلوتونیوم تولید نشود. تولید 10 کیلو پلوتونیوم برای ساختن یک یا دو بمب اتمی کافی است. و نیز پذیرفتهاند تأسیسات بعملآوردن پلوتونیوم برای مصارف نظامی را ایجاد نکنند.
● تحریمها:
هرگاه در گفتگوهای وین که در 18 نوامبر شروع خواهند شد، توافق نهائی بعملآید، ایران خواستار لغو سریع همه تحریمهای اقتصادی خواهد شد. هم تحریمها که شورای امنیت وضع کردهاست و هم تحریمها که امریکا و اروپا وضع کردهاند. بنابر قول منابع ایرانی، بهائی که ایران بابت تحریمها درطول 10 سال پرداختهاست عظیم است: حدود 480 میلیارد دلار (معادل 385 میلیارد اورو) که معادل تولید ناخالص ملی یک سال ایران است.
گفتگوهای درجریان مربوطند به آهنگ لغو تحریمها بعد از انعقاد توافق نهایی. تهران خواستار لغو بلافاصله و یکجای تحریمها است. اما اینکار بخاطر بغرنجی که در طول سالها پیدا کردهاست، شدنی نیست. افزون براین، غربیها اصرار دارند که تحریمها به روش، «بده تا بدهم» لغو شوند. یعنی بتدریج که توافق اجرا میشود، تحریمها نیز لغو میشوند. مانع اصلی لغو تحریمها در امریکا است: کنگره در دست جمهوریخواههااست و این خطر وجود دارد که با لغو تحریمها موافقت نکند. در عوض، باراک اوباما میتواند دستور اجرای مجازاتها را لغو کند و لغو تحریمها توسط کنگره را برعهده جانشین خود بگذارد. در 21 آبان ،12 نوامبر باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا، در نامهای به کنگره این کشور اطلاع داده است که در نظر دارد فرمان اجرای قانون اختیار وضع شرایط اضطراری اقتصادی بینالمللی علیه ایران را که از سی و پنج سال پیش اجرا شده است برای یک سال دیگر تمدید کند.
وی در نامه خود نوشته است که “روابط ما با ایران به شرایط عادی باز نگشته است.” وی افزوده است که “بیانیههای الجزیره” که در ژانویه سال ١٩٨١ بین ایران و آمریکا امضا شد و به ماجرای گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی در تهران پایان داد هنوز به طور کامل اجرا نشده است. این فرمان توسط جیمی کارتر و به دنبال گروگان گرفتن اعضای سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان خط امام امضا ء و به دنبال آن تحریم هایی علیه ایران اعمال شدند.
اما از دید ایران لغو تحریمها اهمیتی تعیین کننده دارد. از جمله به این دلیل که قیمت هر بشکه نفت، به ابتکار دولت سعودی، به حدود 80 دلار سقوط کردهاست. این دولت نمیخواهد بخاطر حفظ سطح قیمت، از تولید خود بکاهد. اما ایران که ظرفیت تولید و صدور نفتش کم است، وضعیت سختی، نظیر وضعیتی پیدا میکند که در سالهای 1986 و 1988، بهنگام جنگ با عراق پیدا کرد. این احتمال نیز وجود دارد که واشنگتن و ریاض، با توافق یکدیگر، سلاح قیمت نفت را برای ناگزیر کردن ایران به تن دادن به شرائط امریکا و امضای توافق نهائی، بکار انداخته باشند.
● تفتیشها:
موضوع مورد اختلاف دیگر میان دو طرف، تفتیشها و طول مدتی هستند که ایران باید تحت کنترل بماند. کشورهای 5+1 خواستار آنند که برای مدتی طولانی، یعنی از 10 تا 20 سال، تأسیسات اتمی ایران تحت کنترل بمانند. و نیز، از ایران میخواهند پروتکل الحاقی را امضاء کند. این پروتکل را ایران در سال 2003 امضاء کرد اما به تصویب مجلس نرسید. و ایران میخواهد دوره کنترل 5 سال بیشتر نباشد.
انقلاب اسلامی: وضعیت، در 5 روز مانده به آغاز دور نهم گفتگوها، بدینقرار است. زیانها بسیار فزونتر از 480 میلیارد دلار هستند. هرگاه در این حدود نیز توافق بعملآید، ایران تا بخواهی زیان دیده و از این پس نیز باید تحت کنترل باشد و باج بدهد بدون اینکه جز زیان عاید کرده باشد.