ایران وایر: ٣ کودک کار در یکی از کارگاە های خیاطی در شهر مریوان توسط کارفرما از ناحیە پشت با اتوبخار سوزاندە شدند. این سە کودک با نامهای «نهرو خالدی»، «مانی دانش» و «ریبین قادری»، در یک کارگاه خیاطی مشغول بهکار بودند. این کودکان پیشتر نیز توسط این کارفرما مورد آزار و اذیت قرار گرفتە بودند.
صبح روز چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۳ نیز خبر جان باختن یک کودک ۵ ساله با هویت «سیوان خالندی» به دلیل سهل انگاری و بی احتیاطی در کوره آجرپزی «ساروقامیش» بوکان زیر دستگاه لیفتراک رفت و جان خود را از دست داد.
پرونده ای جدیدی نیز با اتهام «آشوب در زندان» توسط شعبه سوم بازپرسی دادسرای اوین علیه »پخشان عزیزیی، فعال مدنی محکوم به اعدام گشوده شده است.
«مریم دهکردی» در برنامه این هفته مرور اخبار مرتبط با شهروندان کُرد، میزبان «یحیی سرخانی» بود برای واکاوی بیشتر خبرهای مرتبط با نقض حقوق کودکان کُرد در استان های غربی کشور.
در انتهای این برنامه که لینک آن در صفحات اینستاگرام «ایران وایر» فارسی و کُردی و صفحه شخصی مریم دهکردی موجود است، خلاصه خبرها به زبان کُردی تکرار شده اند.
تریم دهکردی: تصویر کمر سوزانده شده ٣ کودک در یک کارگاه خیاطی در مریوان توسط کارفرمای آنها تکان دهنده بود. تنبیه بدنی کودکان کار که در کارگاه های نا ایمن به کار گرفته میشوند، از بارزترین اشکال نقض حقوق کودکان در ایران است.
«یحیی سرخانی»، فعال مدنی و محیط زیست در توضیح اتفاقی که برای این ٣ کودک رخ داده است، میگوید: «متأسفانه هر سال با آغاز تابستان شمار کودکان کار در کردستان و دیگر استان های غربی ایران افزایش پیدا میکنند. آمار دقیقی در این زمینه نداریم، اما اغلب خانوادهها برای کمک به اقتصاد خود، فرزندانشان را به عنوان دست فروش کنار خیابان ها بکار می گیرند.»
به گفته سرخانی، در همین مورد کودکان مریوانی به خاطر یک خطای کوچک کارفرما این ٣ کودک را آزار فیزیکی داده و تنبیه بدنی کرده اما فقط یکی از خانوادهها در این باره شکایت کرده است؛ شکایتی که نتیجه خاصی هم نداشته و کارفرما در حال حاضر آزاد است.
نهرو خالدی، یکی از این کودکان دربارە علت چنین تنبیه هولناکی گفته است: «هنگام کار در کارگاە، پارچە از دستم روی زمین افتاد و در حین برداشتن پارچە با میز کارفرما برخورد کردم و این اتفاق موجب خشم کارفرما شد و به ما گفت شما را چگونە تنبیە کنم؟»
به گفته او، در پی این اتفاق، کارفرما با استفادە از اتو بخار، بخشی از پشت این کودکان را سوزاندە است.
این کودکان همچنین تأیید کردهاند که تنبیه بدنی آن ها توسط کارفرما پیش از این نیز رخ داده بود.
در این اتفاق چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد؛ اول این که به نظر میرسد توجه ناکافی والدین کودکان مشغول به کار به آنچه تحت عنوان تنبیه بدنی در محل کار رخ میدهد، خیال کارفرمایان را راحت کرده است تا هرگونه بخواهند، با کودکان کار برخورد کنند. در این مورد از سه کودک آزار دیده، تنها والدین یک کودک اقدام به ثبت شکایت علیه کارفرما کردهاند.
نکته دوم این که در اخبار مرتبط با این نقض آشکار حقوق کودکان، رسانههای داخلی مداوم از عبارت نوجوان به عنوان کودک استفاده کردهاند.
یحیی سرخانی با اشاره به کند شدن روند پی گیری قانونی این شکایت میگوید: «پدر کودک شاکی از کارفرما همان زمان که این اتفاق رخ داده، شکایت کرده و خواسته است که ماجرا از طریق دادگستری مریوان پیگیری شود. او همچنین به پزشکی قانونی مراجعە کرده و منتظر نتیجە است اما دو روز بعد از بازداشت کارفرما آزاد و روند رسیدگی به پرونده معلق شده است. بعد از این، خانواده این کودک اقدام به رسانه ای کردن ماجرا کردند و بلافاصله دادستانی مریوان قول پی گیری و تسریع در رسیدگی به پرونده را داد. در این مورد می بایست بهزیستی و اداره کار و امور اجتماعی شهرستان به عنوان متولیان امر به سرعت پی گیری می کردند، اما هیچ واکنشی از سوی آنها دیده نشده است.»
آمار دقیقی از کودکان کار در ایران وجود ندارد اما رئیس «انجمن علمی مددکاری اجتماعی» پیش از این از اشتغال بیش از ٧ میلیون کودک کار در کارگاهها و کارخانههای شهرستانها خبر داده است.
«مصطفی اقلیما» گفته است: «تعداد کودکانی که در پایتخت و در معابر کار می کنند، در مقابل تعداد کودکان کار در کارگاه ها و کارخانههای شهرستان ها کم است، چرا که این کودکان در مقابل مبلغ کمتری حاضر به فعالیت می شوند. از این رو اغلب کارفرمایان با حضورشان موافقت میکنند.»
پیش از این نیز «ناهید میرتاج الدین»، نماینده اصفهان در مجلس دهم در سال ۱۳۹۶ به نقل از کارشناسان گفته بود: «آمار کودکان کار بین ٣ میلیون تا ٧ میلیون نفر است.»
مشکل اقتصادی خانواده ها از اصلی ترین عوامل کار کودکان عنوان شده است. «احمد بیگدلی»، نماینده خدابنده در دهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم مهر ۱۳۹۹ گفته بود: «متأسفانه با افزایش فقر در جامعه، آمار کودکان کار هم افزایش یافته است، تا جایی که حتی در جاده ها ساعت ۵ صبح کنار اتوبان هایی که هیچ امنیت جانی برای عابران وجود ندارد، این کودکان مشغول دست فروشی هستند.»
با گسترش فقر و افزایش کودکان بازمانده از تحصیل که شمار آنها بر اساس اعلام مقامهای دولتی ۹۷۰ هزار نفر و طبق برآورد کارشناسان سازمان تأمین اجتماعی بیش از سه میلیون نفر است، پیشبینی میشود شمار کودکانی که مجبور به کار میشوند هم افزایش یابد.
روز ۲۵ مردادماه سال جاری رسانهها از مرگ یک کودک خردسال بوکانی با هویت «سِیوان خالندی» که بهذهمراه خانواده خود در یک آجرپزی در منطقه ساری قمش (بوکان) مشغول بکار بود، خبر دادند.
سیوان ۵ ساله زیر دستگاه لیفتراک افتاد و جان باخت.
در فصل کار کورههای آجرپزی، جمعیتی زیادی از شهرهایی همچون بوکان، سقز، بانه، سردشت، سیمینه و روستاهای اطراف این شهرها بهذهمراه خانوادهذهایشان برای کار به این مراکز مراجعه میکنند. کارگران در اطراف این کورهها در شرایط نامناسب و غیر بهداشتی، بهناچار سکونت دارند.
پروندهسازی تازه علیه پخشان عزیزی در زندان:
«بیدارزنی»، رسانهای که در زمینه برابری جنسیتی فعال است، روز چهارشنبه ۲۴ مردادماه ۱۴۰۳ در خبری کوتاه نوشت که پروندهای جدیدی با عنوان اتهامی «آشوب در زندان» توسط شعبه سوم بازپرسی دادسرای «اوین» علیه پخشان عزیزی گشوده شده است. عزیزی بر اساس دادنامه صادره از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران، از بابت اتهام «بغی» به اعدام و همچنین به اتهام «عضویت در جمعیتهای معارض کشور» از طریق عضویت در حزب «حیات آزاد کردستان (پژاک)» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است. یحیی سرخانی در گفتگو با «ایران وایر» با اشاره به این که پخشان عزیزی ماه ها است با دستور مستقیم قاضی «ابولقاسم صلواتی» از حق ملاقات با وکیل و خانواده اش محروم است، میگوید: «تنها جرم پخشان عزیزی، اعلام صریح مخالفت با صدور حکم اعدام است. او یکی از فعالان مدنی شناخته شده است که به واسطه رشته تحصیلی خود، مددکاری اجتماعی، سال ها در کمپهای آوارگان سوری و عراقی به کمک زنان خشونت دیده جنگ همت گماشته و حالا هم با صدای بلند صدور حکم اعدام علیه هر فردی را محکوم کرده است. جمهوری اسلامی برای بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی، بویژه زنان زندانی در داخل زندان پروندهسازی کرده است و هدف از این کار هم جز ارعاب آنها نیست.»
تداوم احضار و بازداشت فعالان مدنی:
بنا بر اطلاعات رسیده به «ایران وایر»، روز سە شنبە ٢٣ مرداد ۱۴۰۳ «عثمان اسماعیلی»، فعال کارگری از سوی شعبه دوم اجرای احکام دادگستری سقز به زندان مرکزی منتقل شد.
«کمیته دفاع از عثمان اسماعیلی» با صدور یک بیانیه اعلام کرد انتقال مجدد وی به زندان مرکزی سقز کاملا آگاهانه انجام شده است و نهادهای امنیتی استان کردستان و دادستان سقز از وخامت جسمانی نام برده اطلاع کافی دارند؛ لذا هر گونه خطری که جان او را تهدید کند، مسوولیت آن مستقیما برعهده مسوولین امنیتی و قضایی و رئیس زندان سقز است.
یحیی سرخانی با اشاره به وضعیت نابسامان جسمی اسماعیلی، فعال کارگری شناخته شده اهل سنندج میگوید: «عثمان اسماعیلی ۶۷ ساله است. او در طول سالها فعالیت مدنی و حمایت از حقوق کارگران بارها بازداشت شده است. این فعال شناخته شده کارگری با خطر آسیب نخاعی و از دست دادن توانایی راه رفتن در زندان مواجه است. او علاوه بر بیماری قلبی، به بیماری آسم نیز مبتلا است و درحال حاضر محکومیت ۱۶ ماهه خود را در زندان سپری میکند.»
به گفته یحیی سرخانی، بازگرداندن اسماعیلی به زندان همزمان با بازداشت شمار دیگری از شهروندان کُرد در شهرهای مختلف رخ داده است: «فرمیسک بابایی، از فعالان سیاسی پاوه پس از احضار اعضای خانواده خود به اداره اطلاعات این شهر، بازداشت و به بازداشتگاه میدان نفت کرمانشاه منتقل شده است. خانوادهاش پس از این بازداشت، با خشونت دیگر باره مأموران امنیتی مواجه شدند. ٨ روز قبل نیز زنی به نام منیژه خشنود از اهالی بوکان توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده است. منابع آگاه می گویند که نیروهای امنیتی حین بازداشت او اقدام به تفتیش منزل و ضبط موبایلش کرده اند.»
یحیی سرخانی در عین حال از آزادی موقت «سولماز حسنزاده»، از اعضای خانواده دادخواه جان باختگان جنبش «زن، زندگی، آزادی» خبر داده و می گوید: «سولماز حسنزاده، خواهر محمد حسن زاده، از جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ در بوکان، سه شنبه ۲۳ مرداد با تودیع قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی بهطور موقت و تا زمان پایان مراحل دادرسی از زندان ارومیه آزاد شد. او از ۱۴ روز بازداشت ناعادلانه و همراه با خشونت و ضرب و شتم خود، ٨ روزش را در اعتصاب غذا گذراند. خانواده حسن زاده در آخرین پیگیری خود، توسط نیروهای امنیتی تهدید شده بودند که این بار به راحتی رها نخواهید شد!»
محمد حسن زاده، شهروند ۲۸ ساله اهل بوکان در جریان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در تاریخ ۲۵ آبان ماه همان سال جان خود را از دست داد.