«فقر اقتصادی، زبان مادری و تکزبانه بودن نظام آموزشی و معلولیت سه علت اصلی بازماندگی از تحصیل هستند. دولت با کالاییسازی آموزش شمار بیشتری را از چرخه نظام آموزشی حذف کرده است.»
در آستانه آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ یک مقام مسئول در وزارت آموزش و پرورش گفت تنها ۱۴ درصد از کودکان بازمانده از تحصیل دوره ابتدایی در سال تحصیلی قبل شناسایی شدهاند.
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ۱۸ شهریور ۱۴۰۳ به خبرگزاری کار (ایلنا) که به خانه کارگر وابسته است، گفت:
در دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ حدود ۲۱۶ هزار و ۲۴۳ کودک بازمانده از تحصیل داشتهایم که از این تعداد ۳۱ هزار و ۵۱۸ نفر تا کنون به تحصیل بازگشتهاند.
حکیمزاده چند روز پیشتر، ۱۲ شهریور، شمار بازماندگان از تحصیل در مقطع ابتدایی را ۱۶۴ هزار نفر اعلا کرده بود که ببه فرض صحت بازگشت ۳۱ هزار تن از بازماندگان به مدرسه هم از رقم واقعی کوچکتر است.
در سالهای اخیر شمار بازماندگان از تحصیل در ایران محل مناقشه آموزش و پرورش و مجلس شورای اسلامی و کارشناسان مستقل بوده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در یک گزارش کارشناسی، تعداد بازماندگان از تحصیل را در سال تحصیلی قبل ۹۳۰ هزار نفر برآورد کرده بود.
مرکز آمار نیز در گزارش شاخصهای عدالت اجتماعی ۱۴۰۲ از افزایش نرخ ترک تحصیل در تمام مقاطع ابتدایی، متوسطه اول و دوم خبر داده بود. بر اساس این گزارش در سال ۱۴۰۱ نرخ ترک تحصیل در مقطع متوسطه دوم ۱٬۲۷، متوسطه اول ۱٬۱۱ و ابتدایی ۰٬۲۵ درصد نسبت به سال تحصیلی قبلتر افزایش یافته بود.
فقرا از چرخه آموزش حذف میشوند
معاون وزیر آموزش و پرورش در باره دلایل افزایش شمار بازماندگان از تحصیل و نرخ ترک تحصیل سکوت کرده است اما یافتههای پژوهشها نشان میدهند کسر بزرگی از بازماندگان از تحصیل از خانوارهای کمدرآمد هستند.
وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی سال ۱۳۹۹ گفته بود ۷۰ درصد بازماندگان از تحصیل از پنج دهک نخست هستند.
یک پژوهش که به سفارش موسسه برنامهریزی آموزش عالی انجام شد هم نشان میدهد دهکهای کمدرآمد از تامین هزینه آموزش در مقاطع پس از ابتدایی ناتوان هستند.
گزارش مرکز آمار از هزینه و درآمد خانوار میانگین هزینه آموزش خانوار برای سال ۱۴۰۱ را ۸۸۱ هزار تومان برآورد کرده و گفته بود ۸۶ صدم درصد سبد هزینه خانوار برای آموزش هزینه میشود. بر اساس این گزارش سهم آموزش در سبد هزینه دهک نخست تا دهک هفتم کمتر از میانگین برآورد شده و دهک دهم ۱۶ برابر دهک نخست برای آموزش هزینه کرده بود.
بر اساس دادههای این گزارش، هزینه آموزش دهک نخست سالانه ۱۵۵ هزار تومان، دهک دوم ۳۳۸ هزار تومان، دهک سوم ۴۳۶ هزار تومان، دهک چهارم ۵۲۵ هزار تومان و دهک پنجم ۶۳۱ هزار تومان بود در حالی که دهک دهم حداقل دو میلیون و۸۵۱ هزار تومان برای آموزش هزینه میکرد.
«حاشیه» و بازماندگی از تحصیل
علاوه بر فقر اقتصادی به عنوان یک مولفه مهم در بازماندگی از تحصیل، «زبان» نیز نقش مهمی در ترک تحصیل دارد. پراکندگی جغرافیایی بازماندگان از تحصیل نشان میدهد شمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل در مناطقی که زبان فارسی، زبان دوم است، بیشتر است.
سیستان و بلوچستان بالاترین نرخ بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل را دارد. در این منطقه دو مولفه فقر اقتصادی و آموزش تکزبانه در هم تنیدهاند. آذربایجانغربی، خوزستان و کرمان نیز وضعیتی مشابه دارند. در آذربایجان غربی زبان مادری ترکی یا کردی است، در خوزستان بخش بزرگی از جمعیت عرب هستند و در کرمان نیز بلوچها بخش بزرگی از جمعیت جنوب استان را تشکیل میدهند.
در دولت حسن روحانی، عبدالحسین مقدایی، استاندار وقت تایید کرده بود برخی از دانشآموزان به دلیل تکزبانه بودن نظام آموزشی ترک تحصیل میکنند.
تشکلهای صنفی معلمان در سالهای اخیر بارها خواستار آموزش به زبان مادری در مدارس شدهاند، دولت اما این خواسته را به «آموزش زبان مادری» به صورت محدود تقلیل داده است.
رضوان حکیمزاده، معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از جمله مخالفان آموزش به زبان مادری است. او در دولت حسن روحانی در همین مقام خواستار اجبار کودکان غیرفارس زبان به آموزش زبان فارسی پیش از سن تحصیل و همچنین آزمون بسندگی زبان فارسی از دانشآموزان شده بود.
انتصاب او به عنوان معاون وزیر آموزش انتقاد برخی از مدافعان آموزش به زبان مادری و فعالان صنفی معلمان را به همراه داشت.
راندهشدگان از چرخه آموزش
مسئولان حکومتی با تاکید مکرر بر «مسائل فرهنگی» تلاش دارند بازماندگی از تحصیل را به خانوادهها و آنچه که «سنت و فرهنگ مناطق مختلف» میخوانند، نسبت بدهند تا از خود رفع مسئولیت کنند. یافتههای یک نظرپرسی در باره علل ترک تحصیل اما خلاف این ادعا را نشان میدهد.
رضا امیدی، پژوهشگر اجتماعی و مدرس اخراج شده دانشگاه با استناد به یک گزارش وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که در تماس تلفنی با خانواده بازماندگان از تحصیل، علت این وضعیت را جویا شده بود، فاش کرد:
بر اساس تماس تلفنی با تکتک سرپرستان این خانوارها مشخص شده است که معلولیت (۲۰ درصد) مهمترین عامل در بازماندگی از تحصیل این کودکان است. حدود ۱۰ درصد این کودکان نیز بهدلیل فقر خانوار از مدرسه بیرون ماندهاند. حدود ۲۸٬۴ درصد این کودکان نیز بهدلایلی نظیر زندگی کوچنشینی، دوزبانهبودن، زندگی در خارج از کشور، فوت، بیماریهای صعبالعلاج، و تحصیل در مدارس دینی از آموزش در مدارس ابتدایی بازماندهاند. حدود پنج درصد کودکان بهدلیل بیعلاقهگی مدرسه را رها کردهاند و شش درصد نیز دوربودن مدرسه را دلیل ترک تحصیل اعلام کردهاند.
نتایج این نظرپرسی نشان میدهد در کنار دو عامل فقر اقتصادی و زبان مادری، معلولیت نیز نقش پررنگی در بیرون ماندن از چرخه آموزش که در دهههای اخیر کالایی شده است، دارد.
نکته قابل توجه در این نظرپرسی شمار اندک افرادی است که به میل خود به دلیل «بیعلاقهگی» ترک تحصیل کردهاند.
اجرا نشدن مقررات مربوط به مناسبسازی مکانهای عمومی برای افراد دارای معلولیت یک مولفه مهم در حذف این گروه از چرخه آموزش است. اما نباید ارتباط این مولفه را با وضعیت اقتصادی نادیده گرفت. دولت از وظایف اجتماعی خود برای حمایت از افراد دارای معلولیت فرار میکند و تمام هزینه را بر دوش خانواده میگذارد تا فقر در خانوادههای دارای فرزند دارای معلولیت افزایش یابد.
اگرچه مسئولان دولتی بارها وعده کردهاند برای جذب کودکان بازمانده از تحصیل برنامههای ویژهای را تدوین و اجرا کنند اما افزایش سالانه نرخ بازماندگی و ترک تحصیل نشان میدهد این سیاستها بیاثر است و تحت تاثیر بحران اقتصادی، شمار بیشتری از چرخه آموزش حذف میشوند.
همزمانی افزایش بازماندگان از تحصیل و رشد سهم مدارس غیردولتی در سالهای اخیر نشانه روشنی از حذف «به حاشیهراندهشدگان» اقتصادی، اجتماعی، اتنیکی و … از چرخه آموزش و تبدیل آموزش به عنوان یک مسئولیت حکومت به کالای لوکس است که تنها ثروتمندان به آن دسترسی دارند.
نتایج آزمون سراسری دانشگاهها در سال ۱۴۰۳ هم این وضعیت را تایید میکند؛ سهم اندک دانشآموزان مدارس دولتی در رتبههای برتر و پذیرفتهشدگان دانشگاههای برتر که روندی افزایشی را در دو دهه اخیر داشته، پیامد سیاستهای کالاییسازی مسئولیتهای اجتماعی دولت و خصوصیسازی آموزش است.
منبع: سایت رادیو زمانه