روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله این شماره خود خواهان ساماندهی سیاست خارجی ایران برای جلوگیری از ضربه به منافع ملی شد.
این روزنامه در سرمقاله امروز خود آورد: برای وارد شدن ضربههای کاری به منافع ملی کشورمان، نیاز چندانی به دسیسههای روسها و فضاسازیهای تبلیغاتی اروپائیها و آمریکائیها نیست. در شرایطی که وزیر خارجه کشورمان رسماً ارسال موشک به روسیه را تکذیب میکند و حتی مقامات آمریکائی در تازهترین اخبار خود گفتهاند موشکهای ایران به روسیه ارسال شده، اما هنوز مورد استفاده قرار نگرفته، از یکطرف رسانه ملی از زبان یک کارشناس جوان که در تلویزیون حضور یافت ارسال موشک از ایران به روسیه را در راستای نظم جدید جهانی و تقابل پیمان مشترک ایران و روسیه با آمریکا ارزیابی کرد و از طرف دیگر یک نماینده مجلس گفت ما این سلاحها را به روسیه میدهیم و روسیه در مقابل، به ما سویا و نهادههای دامی میدهد!
یکی از دوستان با دیدن این اخبار میگفت: به یاد ماجرائی افتادم که در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی رخ داد. ماجرا از این قرار بود که چند سال قبل از پیروزی انقلاب، عدهای در کارخانه چیتسازی جنوب تهران تظاهرات کرده بودند و ساواک تعدادی از آنها را بازداشت کرد و بعد از وارد کردن فشار و کتک زدنهای بسیار از آنها پرسیده بود شما قصد شورش داشتید؟ یکی از کتکخوردهها که فرد سادهای بود در جواب گفت: شورش نه، میخواستیم کودتا کنیم!
چند گونه گوئیهائی که در میان مقامات و رسانههای رسمی ما در ماجراهای مختلف ازجمله ارسال موشکهای بالستیک به روسیه میشود، دستکمی از سخن آن فرد ساده ندارد که گفته بود ما قصد شورش نداشتیم، میخواستیم کودتا کنیم.
این گل به خودی زدن، منحصر به ماجرای موشک نیست. در ماجرای ارسال پهپاد به روسیه هم مسئولین دولت سیزدهم با چندگونه موضع گرفتن مشکلاتی برای کشور به وجود آوردند که ضرباتش را احساس کردهایم و متأسفانه از آن واقعه درس نگرفتهایم. این نابسامانی نتیجه فقدان اقتدار لازم در وزارت امور خارجه کشورمان است. برای رفع این نابسامانی و جلوگیری از ورود ضربههای بیشتر بر پیکر کشور، وزارت امور خارجه به ساماندهی جدی نیازمند است. این ساماندهی با چند اقدام بنیادی قابل انجام است.
اول. استقلال وزارت امور خارجه در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها. منظور این نیست که وزارت امور خارجه جزیرهای بیگانه از سایر اندامهای نظام باشد، ولی باید بتواند در چارچوب سیاستهای کلی و آنچه قانون اساسی مشخص کرده عمل کند.
دوم. رسانه ملی باید از حرکت در مسیری غیر از سیاست تعیین شده توسط وزارت امور خارجه خودداری کند. نقد سیاستها توسط رسانه ملی البته با استفاده از صاحبنظران واقعی و مستقل منعی ندارد، ولی رسانه ملی نباید تابع دستگاه دیگری غیر از وزارت امور خارجه در سیاست خارجی باشد.
سوم. موفق شدن سیاست خارجی تا حدود زیادی مرهون همراهی میدان با دیپلماسی است. این همراهی باید مشخصاً به معنای محور بودن دیپلماسی و پشتیبانی میدان از آن باشد.
چهارم. وزارت امور خارجه برای رسیدن به تصمیمات صحیح چارهای غیر از بهرهمند شدن از کارشناسان باتجربه ندارد. بدنه این وزارتخانه باید با استفاده از افراد خبره توانمند شود.
پنجم. سیاست خارجی ما باید از روزمرگی خارج شود و حرکت خود را بر یک راهبرد درازمدت مبتنی نماید. این راهبرد باید شامل چگونگی روابط با کشورهای منطقه، اردوگاههای شرق و غرب و سایر دولتهای جهان باشد.
نابسامانی کنونی در سیاست خارجی، وضعیتی به وجود آورده که روسیه در یک مقطع زمانی محدود برای ما چند مشکل در مورد زنگزور، در مورد اوکراین، در مورد جزایر ایرانی خلیج فارس و در مورد برجام به وجود میآورد. تجاوز نظامی روسیه به اوکراین چرا باید دامنگیر ایران شود و علاوه بر قطع رابطه اوکراین با تهران، حالا به تحریم هواپیمائی ملی ایران منجر گردد؟ ما اگر سیاست خارجیمان را ساماندهی کنیم، نه هدف دسیسههای روسها خواهیم بود و نه در تیررس توطئههای اروپا و آمریکا قرار خواهیم داشت.