back to top
خانهدیدگاه هاگیوارا بدر: چهرۀ جدید اسرائیل! ترسناک تر از هرزمان دیگر، ترجمۀ حماد...

گیوارا بدر: چهرۀ جدید اسرائیل! ترسناک تر از هرزمان دیگر، ترجمۀ حماد شیبانی

ـ از هفتم اکتبر، سد اخلاق در جامعۀ یهودی- اسرائیلی شکسته شده و لفاظیهای تهی از ارزشهای انسانی بر گفتمان این جامعه غلبه کرده است. جشنهای ترور نصرالله جلوه ای از این اسرائیل است که در آن جایی برای اعراب یا یهودیان ضعیف و “پیر” وجود ندارد.

ـ در اعماق ورطۀ اخلاق، سکوت یعنی دست و پا زدن در لجن است.

وقتی این اسرائیل جدید می خواهد جشن بگیرد، ترور یک مقام ارشد عرب به عنوان بهانه کافی است. این معنای آن گرافیتی است که در تل آویو پس از ترور نصرالله آویزان شده است.

۷ اکتبر نه تنها جامعۀ اسرائیل را، به طور جمعی، تکان داد. بلکه یکسال بعد با نگاهی به گذشته، می توان فهمید که این حادٍثه آغاز یک تحول فرهنگی در کشور بود. سد اخلاقی که در اثر کنار آمدن با اشغالگری طی سالها در آستانۀ ترک خوردن و شکستن بود این بار، شکسته شد. چرا که اشغال مداوم سرزمین فلسطین و محاصرۀ وحشیانۀ میلیونها انسان، شکافهای عمیقی را در دیوارۀ آن سد ایجاد کرده و منتظر این رویداد بود.

پس از ۷ اکتبر، نه تنها چهرۀ جامعۀ یهودی- اسرائیلی بکلی تغییر کرد، بلکه نوعی سیستم اعتقادی تحریف شده که در لایه هائی از اخلاق مدفون شده بود، با تمام بیرحمی آن، آشکار شد. اگر در گذشته “الور آزار” که با خونسردی یک فلسطینی “مظنون” را کشت پسر مشکوک جامعۀ اسرائیل محسوب می شد، امروز بسیاری راه او را با افتخار دنبال می کنند.

این “انقلاب” فرهنگی روز به روز و ساعت به ساعت راه خود را در رگهای جامعۀ یهودی اسرائیلی می پیماید و پیش می رود. یکی از برجسته ترین جلوه های آن، لفاظیهای خالی از ارزشهای انسانی است که گفتمان عمومی را تسخیر کرده است. به عنوان مثال، “گیورا آیلند”، که از گرسنگی دادن صدها هزار فلسطینی در صورت عدم موافقت با تخلیۀ شهر غزه حمایت می کند، فرصت نمایش در تلویزیون رسمی را پیدا می کند. گویی این فرد منادی یک پیشنهاد عاقلانه است. برنامه های تکان دهندۀ او حتی به طور جدی توسط دولت مورد بررسی قرار گرفته است. چه حیف که او در عراق به دنیا نیامد تا به جای موعظۀ نسل کشی در تلویزیون اسرائیل، بتواند راه حل کشتار جمعی شهروندان عراق را به صدام حسین توصیه کند.

این “انقلاب” در خلاء پدیدار نشده است. این تحول توسط ایدئولوژی “ایتامار بن گوئیر” و بتسلئیل اسموتریچ هدایت و روز به روز هم قویتر می شود و به شدت توسط دولت اسرائیل و بسیاری از اعضای کنست، از طیفهای مختلف سیاسی، مدیریت می شود.

یکی از وزیران، “اوریت استروک” گفت: “ما در زمانۀ معجزه آسائی زندگی می کنیم”. آرزوهای استروک و دوستانش یکی پس از دیگری دارد محقق می شود. بنابراین، آنها قبل از این که این لکه های سیاه، مثل لکه های نشت نفت، از دریای فرهنگ ما زدوده شود، و قبل از این که این عصر معجزه منقضی گردد و دورۀ شگفت انگیز کنونی به پایان برسد، با تمام قوا تلاش می کنند تا راه حل مسئلۀ عرب، که “طرح قاطع” اسموتریچ است، یعنی پاک کردن صورت مسئله با نسل کشی را پیش ببرند.

اگرچه شکستن سد اخلاق، بصورت انفجاری، پس از ۷ اکتبر رخ داد، اما این انقلاب فرهنگی سالها بود که در حال جوشیدن در بطن جامعه بود. از جمله در وزارت آموزش و پرورش و یا در تغذیه و طرح هیولایی به نام شهرک سازیها. پس از ۷ اکتبر، این خشونت به خشونت آشکار تبدیل شد، مانند کشته شدن یک جوان بادیه نشین که بدنبال گوسفندش مخفیانه وارد جامعۀ “رتمیم بنگد” شده بود، یا حمله به دو کارگر عرب در یک پمپ بنزین در روستائی از غزه توسط یک سرباز ذخیره که از شنیدن موسیقی عربی خشمگین شده بود و با اسلحه اش آنها را تهدید کرده بود. او یکی از کارگران را صدا زد: “ای عرب، من تو را می کشم”. گویی از این که صدای موسیقی را بلند کرده اند به آنها شک کرده بود.

یکی دیگر از جنبه های این انقلاب فرهنگی، جنبۀ خشونت آمیزتر آن، متوجه اعراب است. همچنین جدیداً متوجه یهودیان دگراندیش می شود که توسط دولت ضعیف فعلی، درخور سرکوب شناخته می شوند. دولت با قدرت حساب شده و سازمان یافته برای سرکوب این نوع یهودیان متفاوت تلاش می کند. به عنوان مثال نگاه کنید به دستگیری خشونت بار زنان یهودی که اعلامیه هایی را برای نجات ربوده شدگان توزیع می کردند، یا پیگرد قانونی “نوا گلدنبرگ” که متهم به پرتاب یک مشت شن در ساحل بعنوان اعتراض به سمت “بن گوئیر” بود. “کاپلانیستها” (یا باگینیستها، آنطور اکنون آنها را می نامند) – یعنی جمعیت معترض به سیاست نتانیاهو در حل معضل گروگانها، که تا همین اواخر با رفتار خش پلیس آشنا نبودند ـ حالا با خشونت فزایندۀ پلیس مواجه هستند. آری این “انقلاب” از هیچ گروهی را که به نظر برسد نظم جدیدی دولت را به خطر می اندازد، نادیده نمی گیرد. همه را سرکوب می کند.

این خشونت پلیس، حتی در رسانه ها، جایی که معمولاً با چراغهای بسیار کم رمقی روشن هستند، نیز زنگ خطر را به صدا درآورده است. یک عصر جمعه، برنامۀ “استودیو جمعه” کانال 12 با نقل قولی از یک مقام ارشد آغاز شد که ادعا کرد پس از به دست گرفتن قدرت توسط بن گوئیر “پلیس اسرائیل سقوط کرد”. مدتی بعد، گزارش شد که “رونن بار”، رئیس شین بت، در جلسۀ کابینه گفت که “دیگر در اسرائیل هیچ پلیسی بمعنای واقعی وجود ندارد”.

با وجود همۀ اینها، هیچ کس در رسانه های جریان اصلی جرأت نکرد به خشونت پلیس علیه مردم عرب اشاره کند. وقتی صحبت از یهودیان به میان می آید، خشونت تیتر خبرها می شود. اما وقتی قربانیان عرب هستند، به عنوان خنثی کردن تروریسم یا در بهترین حالت به عنوان یک “اشتباه تاسف بار” توصیف می شود. این را از خانوادۀ “یعقوب ابو الکیان” بپرسید که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و با وجود خونریزی روی جاده رها شد. پلیس در ابتدا اعلام کرد که یک حملۀ تروریستی داعش خنثی شده است. چند سال بعد، از مرگ او به بعنوان یک “اشتباه” حرف زده شد و بس .

تشکیلات رسمی همواره به خشونت علیه اعراب مشروعیت می بخشد. مورد “جمعه الدنفیری” که هنگام فرار توسط یکی از اعضای جوخۀ هشدار (بسیج محلی) در شهرک رتمیم از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفت، این موضوع را نشان می دهد.

اگرچه یافته های تحقیقات با روایت تیرانداز در تضاد بود، اما او دستگیر نشد و به سختی آنهم با فشار افشاگری و تلاش وکیل یعقوب مورد بازجویی قرار گرفت. پلیس آشکارا تلاش زیادی کرد تا توجه را به جزئیات حاشیه ای و بیربط منحرف کند. حمایت کامل بن گوئیر از تیرانداز تنها این احساس را تقویت می کند که این خشونت یک پدیدۀ تصادفی نیست، بلکه بخشی از سیاست عمدی سرکوب و کنترل به رهبری نیروهای رهبری کنندۀ “انقلاب” فرهنگی در رأس حکومت است.

به نظر می رسد نظم جدیدی در اسرائیل شکل خواهد گرفت و با ادامۀ جنگ کنونی، فراتر از جنگ ۱۹۴۸، این سیستم تثبیت خواهد شد. در هفته های اول، نتانیاهو آن را “جنگ دوم استقلال” اعلام کرد. حتی در آن زمان نیز در بین سطرها، می شد خواند که او به ایجاد نکبت دوم اشاره می کند.

من نمی دانم جنگ چگونه و چه زمانی پایان خواهد یافت، اما یک چیز روشن است: هنگامی که دولت اسرائیل “پیروزی کامل” خود را جشن می گیرد، و چهرۀ جدید اسرائیل را به جهان معرفی می کند ـ کشوری که در آن خشونت و سرکوب نه تنها اقداماتی تاکتیکی است، بلکه مبنای موجودیت آن و شکل دادن به شخصیت جدید آن است. کسانی که زبان مادری آنها کتاب مقدس نیست و به زبان عبری بن گوئیریت یا اسموتریچیت از مدرسۀ خاخام کاهان صحبت نمی کنند، خود را تبعیدی در وطن یا زندانی می بینند و یا با علائمی مانند “حیوانات از جمله سگ و عرب مجاز به ورود نیستند” مواجه می شوند. و تازه این یک رفتار خوب است. در بدترین حالت، آنها ممکن است کارشان مانند “الدنفیری” با گلوله ای در پشت گردن به پایان برسد.

به عنوان مثال، نگاه کنید به جشنهای بیوقفۀ رسانه های اسرائیلی در ۴۸ ساعت گذشته، از زمان پرتاب ده ها تن بمب برای ترور حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله. اوج این رفتار زمانی بود که “آمیت سگال” و “بن کسپیت” در برنامۀ (ملاقات با مطبوعات) کانال 12، یک بطری مشروب الکلی را بیرون آوردند و با شادی به همۀ اعضای پنل تعارف کردند.

در اسرائیل جدید، وقتی می خواهید جشن بگیرید، فقط به یک ترور موفقیت آمیز درحق یک عرب معروف نیاز دارید.

اگر پیروزی نهایی و مطلقی که نتانیاهو به آن امیدوار است محقق شود، اسرائیل یک کشور جدید خواهد بود. دولتی که در آن یک “نظم جدید”، که دوران “ترور نصرالله” نامیده می شود؛ نظمی بدون منازع، متضمن پیروزی کامل بر دیگری اعم از اعراب و هر کس دیگری که معیارهای جدید را برنتابد.

به نظرمی رسد اسرائیل پس از جنگ متفاوت خواهد بود، بسیار ترسناک تر و تکان دهنده تر. و شاید، حقیقت تلخ این است که ما در حال حاضر نیز در این اسرائیل جدید زندگی می کنیم.

نقل از: نشریۀ گفتگوی محلی ـ 30 سپتامبر 2024

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

لینک مطلب بیشتر:

https://www.mekomit.co.il/%

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید