back to top
خانهتحلیل و وضعیت سنجیوضعیت سنجی بیست و چهارم -(۲۶ آذر ۱۳۹۳) : مسئله جانشینی خامنه‌ای...

وضعیت سنجی بیست و چهارم -(۲۶ آذر ۱۳۹۳) : مسئله جانشینی خامنه‌ای و نقش امریکا

khamenei usa 17122014انقلاب اسلامی در هجرت : در دهه 10 تا 20 آذر 93، حمله به هاشمی رفسنجانی وسعت گرفت. محمد خامنه‌ای، برادر بزرگ علی خامنه‌ای، نیز، وارد میدان شد تا کاری‌ترین ضربه‌ها را به هاشمی رفسنجانی وارد کند. اما سخنان او، به این واقعیت اعتراف کرد که تصرف دولت توسط ایران گیتی‌ها، به دستیاری امریکا ، از جمله سید علی خامنه‌ای، انجام گرفته‌است. در حقیقت، هاشمی رفسنجانی بود که با جعل قول و نامه از زبان و قلم خمینی، سید علی خامنه‌ای را «رهبر» کرد. اینان به اتفاق فهرست میانه روها را به امریکا دادند و توسط اسرائیل به کاخ سفید پیام دادند که در صورت حمایت امریکا از دولت آنها، حاضرند خمینی را هم بکشند.  اما چرا محمد خامنه‌ای خیانت مشترک را تنها به پای هاشمی رفسنجانی می‌نویسد؟ زیرا

 

جانشینی خامنه‌ای همچنان مسئله اول است:

حمله‌های تبلیغاتی به هاشمی رفسنجانی در ارگانهای تبلیغاتی خامنه‌ای و سپاه روزمره شده‌است. چنان‌که جلو سخنرانی فائزه هاشمی را گرفتند و هم امروز، 26 آذر 93، کیهان دو عنوان برضد هاشمی و فرزند او داشت. دریکی، مهدی هاشمی را کسی می‌خواند که برای وضع و اجرای تحریم‌ها توسط امریکا، لابی‌گری کرده‌است و در دیگری، هاشمی رفسنجانی را کسی می‌داند که در «فتنه 88»، نه جانب «نظام» که جانب «فتنه‌گران» را گرفته‌است.  جعفری، فرمانده سپاه نیز گفته‌است: بعضی‌ها می‌خواهند فتیله مبارزه با امریکا را پائین بکشند. زمینه اصلی مصاحبه محمد خامنه‌ای نیز، نه رهبری بعد از خمینی که رهبری بعد از خامنه‌ای است. از این‌رو، مجلس خبرگان و انتخاباتش مهم شده‌است:

حالا دیگر فاش می‌گویند که نباید گذاشت هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان آینده، حتی یک اقلیت حدود 20 درصدی داشته باشد. رقیبان او می‌کوشند جلو عضویت او را در مجلس خبرگان بعدی نیز بگیرند.

برنامه حذف هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی و موسوی و کروبی همچنان در حال اجرا است. لذا، حمله به هاشمی رفسنجانی همراه است با حمله به «سران فتنه». طرفه این‌که جنبش سال 88 را اجرای طرح امریکائی توسط «سران فتنه» می‌خوانند. باز، در 26 آذر، باهنر به «فتنه‌گران» حمله کرده‌است.

هم‌زمان، در 26 آذر، نشریه وطن امروز، رشوه ستانی مهدی هاشمی که اینک «پرونده کرسنت» گشته‌است، را مطرح کرده‌است و خبرداده است که دادگاه لاهه می‌پرسد: اگر در امضای قرارداد رشوه ستانی شده‌است، چرا رشوه بگیرها را دوباره برسرکار آورده‌اید؟ 

در همان حال که مطهری خوشبین است و می‌گوید توافق برسر پرونده اتمی قبل از 7 ماه انجام می‌گیرد، «سردار» جزایری، معاون امور بسیج و فرهنگ دفاع ستاد کل نیروهای مسلح می‌گوید نباید امید زیادی به نتیجه مذاکرات داشته باشیم.

ارگانهای تبلیغاتی سپاه و بیت، روزمره، حکومت روحانی را تحت حمله‌های تبلیغاتی قرارداده‌اند. زمینه حمله، یکی قول او درباره سپاه و دیگری سرنوشت اقتصاد کشور را به نتیجه مذاکرات گره زدن است. هاشمی رفسنجانی حکومت روحانی را مظلوم‌ترین حکومت بعد از انقلاب می‌داند و دیگری می‌گوید برای روحانی و حکومت او، هر چهار روز یک بحران می‌سازند.

 

   به این‌ترتیب، موضوع‌های اصلی تبلیغات وسائل ارتباط جمعی رژیم از نیمه آذرماه بدین‌سو، اول رهبری در حال و آینده و دوم رابطه با امریکا  و سوم «سران فتنه» و چهارم سپاه و رابطه‌اش می باشند. با حکومت روحانی. این چهار موضوع، بخصوص نقش محور امریکا در رقابت برسر قدرت در رأس رژیم، دلیل مصاحبه محمد خاتمی و محور کردن امریکا هم در تعیین «رهبر» بعد از خمینی و هم در تعیین رهبر بعد از خامنه‌ای را بدست می‌دهند:

 

٭ آیاامریکا می‌خواهد عامل خود را «رهبر نظام جمهوری اسلامی» کند؟

 

    در زیر، متن مصاحبه او را با نشریه رمز عبور به تاریخ 19 آذر 1393، نقل و از یک چند از دروغهایش، تناقض زدائی می‌کنیم تا تاریخ همان‌سان که واقع شده‌است، بدست‌آید:

 

محمد خامنه‌ای در پاسخ به سوالی در باره علل تمایل «باند هاشمی رفسنجانی» برای ارتباط با آمریکا می‌گوید: «امید بعد آمریکا به منافقین و بنی صدر بود که آنهم به شکست انجامید. در این بین و در تمام مدت، توجه اتاق فکر سیاست خارجی آمریکا و گروه صهیونیستی پشت سر آن، به راه دیگری هم بود، اول آنکه اگر شد امام را مستقیم یا غیر مستقیم از بین ببرند و شخصی مناسب و مورد قبول خود را نصب کنند و از آن راه به تدریج انقلاب را به تحلیل ببرند و ساقط کنند و اگر نشد با توجه به بیماری قلبی امام و امکان وقوع رحلت امام با صبر و تأمل به فکر جانشین امام باشند…آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی‌داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند

 

انقلاب اسلامی: اینک اسناد محرمانه امریکا و نیز انگلستان مربوط به آن تاریخ منتشر شده‌اند. بنابر این اسناد، بنی‌صدر بر اصول استقلال و آزادی ایستاده است. تا تاریخ خرداد 1360، سندی هم حاکی از وابستگی مجاهدین خلق به امریکا وجود ندارد. در عوض، نسبت به بهشتی و خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی و موسوی اردبیلی، سندها گویاهستند. یک چند از آنها:

● سند انجام توافق با سلیوان، سفیر امریکا در ایران در دوران انقلاب، برسر اتحاد روحانیت و ارتش. موسوی اردبیلی از سوی خمینی و کسانی در این گفتگو بر سر این توافق شرکت کرد که حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند. یعنی بهشتی و خامنه‌ای و باهنر و هاشمی رفسنجانی.

● پیام خمینی به کارتر:  بختیار را رها کنید هرگاه ما برسر کار بیائیم بیشتر به سود شما است.

● سندهای موجود در سفارت امریکا در باره بهشتی را نزد خمینی بردند و او آنها را گرفت و انتشارش را ممنوع کرد. باوجود این، سلیوان، واپسین سفیر امریکا در ایران تا امروز، هم در کتاب خود و هم در مقاله‌ای که بمناسبت کشته شدن بهشتی نوشت، او را کسی دانست که می‌توانست رژیم باثباتی توانا به همکاری با غرب را ایجاد کند.

● کسی که با سرهنگ اسکات، یکی از گروگانهای امریکائی عضو سفارت امریکا در تهران، دیدار و درباره بده بستان (آزادی گروگانها در ازای امتیاز) گفتگو کرد، سید علی خامنه‌ای بود.

● کسی که برای نخستین بار در واشنگتن به سه تن از اداره کنندگان ستاد تبلیغاتی ریگان و بوش، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا پیشنهاد رها نکردن گروگانها تا پایان انتخابات در ازای امتیازها که حکومت جدید به ملاتاریا بدهد را داد، از بستگان خامنه‌ای بود.

● در ماجرای «طرح دماوند» طرف ایرانی امریکا، خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بودند: معامله گروگانهای امریکائی در لبنان در ازای فروش 2 میلیارد دلار اسلحه به ایران. طرف امریکائی شرکتی وابسته به سیا بود که فرانسویها نیز در آن فعال بودند.

● کودتای خرداد 60 نتیجه سازش پنهانی بر سر گروگانها بود که «اکتبر سورپرایز» نام گرفت. ایرانیان هیچ‌گاه نباید از یادببرند که آلن کلارک، وزیر دفاع انگلستان در حکومت تاچر گفت: جنگ عراق با ایران در سود انگلستان و غرب بود و اسباب ایجاد و ادامه‌اش را فراهم کردیم. و آلکساندر هیگ به ریگان نوشت: سران سه کشور عرب گفتند: حمله عراق به ایران با چراغ سبز امریکا انجام شد آیا حکومت ریگان همان سیاست را ادامه می‌دهد یانه. بدین‌سان، جنگ 8 ساله بخشی از معامله پنهانی بود که نسلی را نفله کرد و کشوری را ویران ساخت.

●ایران گیتی‌های (هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای و…) بودند که فهرست میانه‌روها را به سرهنگ نورث، عضو شورای امنیت ملی امریکا دادند و به او توضیح دادند چرا شرط زمامداری میانه روها شکست ایران در جنگ با عراق است و اسباب این شکست و خوراندن جام زهر به خمینی را فراهم کردند.

● آلکساندر هیگ، نخستین وزیر خارجه ریگان گفت: با سیدعلی خامنه‌ای توسط برادرش و با هاشمی رفسنجانی توسط رفیق دوست ارتباط دارد.

محمد خامنه‌ای سربسته از ماجرای کشتن خمینی صحبت می‌کند. زیرا سید علی خامنه‌ای و هاشمی رفسنجانی بودند که توسط اسرائیل (برابر خاطرات مک فارلین، مشاور امنیتی ریگان، رئیس جمهوری آن روز امریکا، کیمچی، مدیرکل وزارت خارجه اسرائیل حامل پیام میانه روها بوده است) به حکومت ریگان پیشنهاد کردند در ازای حمایت امریکا از دولت آنها، خمینی را بکشند.

● و بالاخره سازنده بحران اتمی در آغاز خامنه‌ای (رهبر) و هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهوری) بودند. اما تبدیل کننده آن به بحران پایدار و سرانجام، ارتباط محرمانه با حکومت اوباما را خامنه‌ای تصدی کرده‌است.

 

سید محمد خامنه‌ای، سپس ادعا می‌کند که آمریکا از آیت‌الله بهشتی ناامید شد و گزینه‌های دیگری مورد توجه بودند«مرحوم شهید بهشتی هم با وجود تمامیت خواهی باز مردی دشوار و علی‌رغم ظاهری لیبرالیستی، متدین و به انقلاب وفادار بود. و خودش را به غرب نمی‌فروخت و شهادت او نشان داد که اولا از همکاری با وی مأیوس بودند ثانیا مانع توجه و کار کردن آنها روی دیگران از جمله شیخ اکبر هاشمی می‌شد که آمریکا در گوشه چشم او را هم نامزد کرده بود و به‌خوبی نقاط ضعف او را می‌دانست. بنابراین گزینه مورد نظر فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می‌گیرد و مستقلا و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می‌کند…یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود. یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می‌دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.»

 

انقلاب اسلامی در هجرت: این امر که نزدیکان منتظری در افشای روابط پنهانی خمینی و دستیاران او با حکومت ریگان شرکت داشتند واقعیت دارد. اما سندهای منتشره حاکی از آنند که از دید امریکا، منتظری کسی نبوده‌است که به خط امریکا بیاید. در عوض، از دید امریکا، بهشتی کسی بود که می‌توانست یک رژیم باثبات توانا به همکاری با غرب را سرپرستی کند.

● پرونده انفجار در محل حزب جمهوری اسلامی، که در آن انفجار بهشتی و افزون بر 120 نفر دیگر کشته شدند و نیز پرونده انفجار در نخست وزیری که سبب کشته شدن باهنر و رجائی شد،  در دوران خمینی بایگانی شد. در مجلس اول، زواره‌ای دو نوبت سؤال کرد چرا این دو پرونده بایگانی شده‌است و پاسخی نشنید. این دو پرونده تا امروز در بایگانی هستند. یک نوبت، لاجوردی، قصاب اوین، خواست پرونده نخست وزیری را به جریان بیاندازد، خمینی آن را ممنوع کرد.

 

خامنه‌ای معتقد است که در این ماجرا، بخت با هاشمی رفسنجانی یار بود و به همین واسطه، بیت آیت‌الله منتظری شکست خورد: «بخت با هاشمی یار بود که چند نفر نماینده وطن دوست احساس مسئولیت کردند و تن به قضا دادند و سؤال خود را مطرح کردند و با یک توطئه همه جانبه بلایی که رسیده بود از سر هاشمی گذشت و به آن چند نماینده مظلوم خورد، و سید مهدی هاشمی هم سرش را بر سر این قمار از دست داد و توسط گروه رقیب به محاکمه و اعدام سپرده شد.»

 

انقلاب اسلامی در هجرت: محمد خامنه ای یکی از 8 نماینده‌ای بود که درباره آمدن هیأت مک فارلین به ایران، از ولایتی وزیر خارجه وقت که نزدیک به علی خامنه‌ای (رئیس جمهوری) بود، سؤال کردند و خمینی آنها را «پوچ» خواند و محکوم به سکوت کرد. راستی این‌است که مهدی هاشمی، برادر هادی هاشمی مسئول دفتر منتظری نیز بخاطر شرکت در افشاکردن زد و بند پنهانی با امریکا، اعدام شد. امر مهم این‌که میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت به خمینی نامه نوشت و درآن، گفت: در همان حال که حکومت او بی‌اطلاع است، از 5 کانال با امریکا رابطه محرمانه برقرار است. آن زمان، خمینی رهبر و خامنه‌ای رئیس جمهوری و هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس بودند. اینها بودند که از 5 کانال با حکومت ریگان رابطه محرمانه برقرار کرده بودند.

 

سید محمد خامنه‌ای، معتقد است که دلیل سفر مک‌فارلین به تهران و ارتباط برقرار کردن با هاشمی، برای تثبیت آینده نفوذ در ایران و به تحلیل بردن تدریجی «نظام اسلامی و انقلابی» بوده است. او حتی نزدیکان میرحسین موسوی را در این مساله دخیل می‌داند. خامنه‌ای می‌گوید«باند هاشمی از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً گنگرلو مشاور سیاسی میرحسین یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند. اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولا ساواکی فراری محکوم به اعدامی قربانی فر که نقش دلال اسلحه را بازی می کرد و طرف سازمانی او همان مشاور موسوی بود، دوم برادرزاده هاشمی که به بهانه تهیه اسلحه با قربانی فر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکایی‌ها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود.»

 

انقلاب اسلامی: برابر تحقیق‌های مجلس نمایندگان و مجلس سنا و گزارش تاور و گزارش والش، قاضی مستقل، هاشمی رفسنجانی از طریق بستگان خود با حکومت ریگان در ارتباط بوده‌است. از طریق برادر زاده هاشمی رفسنجانی، مبلغ 6 میلیون دلار رشوه نیز پرداخت شد.

   بنابر گزارشها، هنر هاشمی رفسنجانی این بوده‌است که همه سران رژیم را، به استثنای منتظری، در زد و بند محرمانه شرکت داده بود.

    کنگرلو در نخست وزیری، دستیار میرحسین موسوی بود. او و قربانی فر، در کار خرید محرمانه اسلحه بودند. قربانی فر، در کار تغییر طبیعت رژیم به رژیم باب طبع امریکا نیز بود.

 

محمد خامنه‌ای می‌گوید در نتیجه این دیدار، آمریکایی‌ها و طرف ایرانی روی آینده ایران به توافق رسیده بودند:‌«نهایتا پس از مطالعات و بررسی‌هایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوعی توافق برای مدیریت آینده کشور کرده بودند، اصل توافق نهایی را که مهمترین قسمت روابط مذکور بود به همان ملاقات معروف مک فارلین معاون رئیس جمهور آمریکا با شخص اکبر هاشمی موکول کرده و برنامه سفر کاملا محرمانه را تدوین و هتل اقامت‌گاه و امور امنیتی هم پیش بینی شده بود تمام این اقدامات از لحاظ ظاهری و به اصطلاح فیزیکی در پوشش معامله اسلحه و آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان بود ولی عمق قضیه سری بود و فقط چند نفر اطلاع داشتندتحلیل آمریکایی تثبیت آینده نفوذشان در ایران و به تحلیل بردن تدریجی نظام اسلامی و انقلابی بود و با این سفر می‌خواستند به موضع مطمئنی برسند. در واقع ملاقات مهم و محرمانه مک فارلین، برای محکم کاری و قرارداد رسمی با طرف ایرانی بود و شاید به نظر آنها بیت منتظری مهره سوخته‌ای بود و گزینه هاشمی قطعی و تمام شده به نظرشان می‌رسید. هاشمی در ایران هم اطرافی یا اطرافیانی داشت که این ارتباط را در رقابت با بیت منتظری تقویت و تسریع می‌کردند و در مذاکرات تهران او را مترجم فیمابین معروف کردند و ارتباط او با ساواک در عراق را بیت منتظری قبلا منتشر کرده و مدرک آن به‌طور گسترده در مجلس شورای اسلامی پخش کرده بودند که گویا با حمایت جریان رئیس مجلس ماست مالی شد.»

 

انقلاب اسلامی در هجرت: در سفر مک فارلین به ایران، بنابر قول خود او و گزارشهای رسمی درباره ایران گیت،

1. ریگان انجیل امضاء شده و کیک را برای خمینی فرستاده بود. بنابراین، از دید او و حکومتش، شخص خمینی در جریان بوده‌است. گزارش های رسمی نیز حاکی از موافقت شخص خمینی با سفر هیات به ایران بوده‌است.  واکنش او نسبت به سؤال 8 «نماینده» نیز محلی برای تردید نمی‌گذارد که او مطلع بوده‌است. تنها بی‌اطلاع، منتظری، قائم مقام رهبری بوده‌است. دری نجف آبادی، توسط قربانی فر آگاه می شود و منتظری را آگاه می‌کند. او نیز بخاطر اطلاع یافتن و اطلاع دادن به منتظری اعدام می‌شود.

2. گفتگوها درباره تصرف دولت توسط میانه‌روها، در هامبورگ و لندن و… انجام گرفته بودند و علی خامنه‌ای نیز درجریان گفتگوها بود.

3. برابر توافقی که به عمل آمده بود، قراربود هیأت مک فارلین «با سران نظام، حتی خمینی» دیدار کنند. انتشار شبنامه در تهران درباره حضور هیأت در تهران، برنامه را برهم زد. در نتیجه روحانی و هادی مأمور گفتگو با مک فارلین و هیأت او شدند.

 

 

سید محمد خامنه‌ای معتقد است که «این توافق می‌توانست جان آیت‌الله خمینی را به خطر اندازد « «در صورت قطعی شدن پیمان فیمابین، جان امام هم بیشتر به خطر می‌افتاد چون ممکن بود آمریکا عجولانه دست به جنایت دیگری بزند، همان‌طور که طرح ترور امام توسط قطب زاده یکی از آن توطئه‌ها و از قرار شنیده‌ها ـ اصرار منافق نفوذی در ریاست جمهوری زمان مرحوم رجائی به نام کشمیری برای بردن کیف محرمانه به همراهی رجایی به ملاقات امام ـ که آقای سیداحمد خمینی اجازه بردن کیف بدون بازدید را نداده و جان امام را حفظ کرده بود ـ توطئه دیگر بود».

 

انقلاب اسلامی در هجرت : همان‌طور که دربالا آمد، «سران میانه‌روها» توسط اسرائیل به کاخ سفید اطلاع داده بودند که در ازای حمایت امریکا از حکومت آنها حتی حاضرند خمینی را نیز بکشند. اما در آنچه به کودتای قطب‌زاده مربوط می‌شود، از دولت سعودی، تقاضای کمک مالی می‌شود. این دولت می‌گوید موکول است به چراغ سبز امریکا. دونفر، بورگه، وکیل دادگستری فرانسوی و ویلالون یک شخص آرژانتینی، از سوی قطب زاده به کاخ سفید مراجعه می‌کنند. لودین معروف، از طرف کاخ سفید با آنها صحبت می‌کند و می‌گوید: امریکا به سه دلیل مخالف کودتا است: یکی این که رژیم خمینی را بسود منافع امریکا می‌داند و دیگری این که خمینی و رژیم او مخالف رژیم شوروی هستند و سوم این که ثبات ایران از دید امریکا مهم است. این امریکا بود که قطب زاده و طرح کودتای او را به خمینی اطلاع داد.

 

 محمدخامنه‌ای، مدعی است که این دیدار برنامه‌ریزی شده بود اما هاشمی آن‌را «به دروغ» خودسرانه عنوان کرده است: «این ملاقات‌ها کاملاً حساب شده و امنیتی بود، مک فارلین با گذرنامه ایرلندی و با نام دروغی به ایران آمده بود. برای آنکه سفر او کشف نشود، به کمک یکی از هم‌دستان آنها در سپاه آن روزگار، او را بدون عبور از گذرگاه‌های رسمی مستقیما به هتل برده بودند، بدون آنکه کسی حتی مأمورین حساس دولتی متوجه شوند. پس از یک جلسه مقدماتی، قاعدتا خود هاشمی وارد مذاکره شده بود چون مسلما شخص دوم آمریکا حاضر نبود پیام و هدایای خود را به کس دیگری غیر از مقام بالا (رئیس مجلس) بدهد گر چه به دروغ این ملاقات را منکر شدند و گفتند که مک فارلین از اینکه با مقامات عالیه روبه‌رو نشده عصبانی بوده. ولی خود هاشمی در جلسه غیر رسمی مجلس (که ضبط شده) پس از بروز فضاحت موضوع هرگز نگفت که ملاقاتی نکرده است بلکه گفت: حیف نگذاشتند که کار به آخر برسد چون این کار یک «فتح الفتوح» بود. اما به دروغ به امام وانمود کردند که مک فارلین بدون اطلاع دادن به ایرانی‌ها سرخود و محرمانه به ایران آمده و هتل گرفته و آرزوی ملاقات با هاشمی را داشته ولی حسرت آن را به دلش گذاشته‌اند و ناامید از ایران رفته که ادعایی نامعقول و غیر قابل قبول بود».

 

انقلاب اسلامی در هجرت: همان‌طور که در بالا خاطر نشان شد، بدون تردید، خمینی از آمدن هیأت مک فارلین به ایران خبر داشته است. اگر نداشت، از چه‌رو، منتظری را بابت افشای رابطه پنهانی با امریکا از قائم مقامی عزل کرد؟ 8 «نماینده» مجلس که محمد خامنه‌ای یکی از آنها بود را چرا «پوچ» خواند؟ سیدمهدی هاشمی و دری نجف آبادی و گروه افشاکننده آنها را چرا اعدام کردند؟ احمد خمینی اطلاع داشت و به پدرش نگفت؟ خمینی چرا نگفت از ماجرا اطلاع نداشته‌است؟ آیا یکی از 5 کانال ارتباط با امریکا که میر حسین موسوی، نخست وزیر خمینی در نامه به او، ازآنها صحبت می‌کند، کانال «بیت رهبری» نبود؟

    اما گفتگوهای جلسه غیر علنی که محمد خامنه‌ای بدان اشاره می‌کند، انتشار نیافت. تا امروز، دو افتضاح بین‌المللی ایران گیت و اکتبر سورپرایز، در ایران، در قید سانسور هستند.  

 

او در ادامه می‌گوید: «به امام وانمود کردند که این هیأت بلند پایه آمریکایی خودسرانه و بدون اطلاع مقامات ایرانی به فرودگاه تهران و سپس هتل آمده‌اند و گذرنامه تقلبی داشته‌اند و حال آنکه در گزارش‌ها و مصاحبه های بعدی هاشمی و هیأت مربوط ایرانی با تمام تناقض‌هایی که در گفتارشان هست، به این موضوع اقرار دارند که حداقل از یک سال پیش ازآن یعنی در سال ۱۳۶۴ این روابط برقرار بوده و ایرانی‌ها از خصوصیات سفر و حتی ساعت ورود آنها و اسامی واقعی افراد آمریکایی- اسرائیلی مطلع بوده‌اند و ساعت شماری می‌کرده‌اند. علم و اطلاع هیأت ایرانی به جعل گذرنامه و اقدام قضایی و جزایی نشدن مجرمین، گناه دیگر هیأت ایرانی است جرم جعل چند سال زندانی دارد. سعی و تلاش برای فریب امام و به اصطلاح قانونی «گزارش خلاف»  دادن مأمور دولتی هم جرم است که بایستی دنبال می‌شد».

 

انقلاب اسلامی در هجرت : گروگان‌گیری یک طرح امریکائی بود که در ایران اجرا شد، بنابراین، کسانی از رژیم از همان زمان با «امریکا»، یعنی گردانندگان حزب جمهوری‌خواه امریکا در ارتباط بوده‌اند، سران این حزب و کیسی، رئیس ستاد تبلیغاتی ریگان و بوش، از بهار 1359 (1980) با کسانی که معامله پنهانی برسر گروگانها را انجام دادند، در رابطه بودند. بنابر توافقی که افتضاح «اکتبر سورپرایز» نام گرفت، طرف امریکائی پذیرفته بود در ازای آزاد نکردن گروگانها، یعنی اعضای سفارت امریکا در تهران تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر 1980، به رژیم خمینی، اسلحه بدهند. ادامه آن ارتباط به افتضاح ایران گیت انجامید.

 

محمد خامنه‌ای در بخشی دیگر، هاشمی رفسنجانی را عامل تضعیف آیت الله منتظری و گروه او می‌داند: «به علت افشاگری سید مهدی هاشمی اشاره کردم و نتیجه تعارض و جنگ پنهانی بیت آقای منتظری و باند اکبر هاشمی رفسنجانی و لو رفتن سفر مک فارلین به طرفیت هاشمی که از طرف سیدمهدی هاشمی انجام شده بود، انتقام از او به صورت به میان کشیدن پرونده سیدمهدی و محاکمه و اعدام او بود که نوعی زخم چشم و قدرت نمایی هم محسوب می‌شود، به‌علاوه خود بیت آقای منتظری را از دور سیاست خارج می‌کرد. روابط سری و نزاع اخیر این دو باند سابقه زیادی داشت. در اوایل که قرار جانشینی آقای منتظری در میان بود باند هاشمی و افرادی در جماران طمع داشتند که به این وسیله به اهداف‌شان برسند و با نام منتظری و رهبری او نفوذ و جایگاه خود را حفظ کنند ولی پس از مدتی متوجه شدند که سیدمهدی هاشمی و باند بیت منتظری حصاری دور او کشیده‌اند و کسی را در آن مجموعه راه نخواهند داد، وضع برگشت و حمله به سیدمهدی هاشمی شروع شد و موضوع قتل و شهادت مرحوم شمس آبادی و نگهداری اسلحه قاچاق و مانند اینها را مطرح کردند و با وسایطی مؤثر منتظری را بوسیله امام از قائم مقامی عزل و بیت او را زیر نظر قرار دادند، تا قدرت پس از امام دست آنها نیفتد و آنرا در دست بگیرند.»

 

انقلاب اسلامی در هجرت: در عزل منتظری، علی خامنه‌ای و علی اکبر هاشمی رفسنجانی، هر دو، شرکت داشتند. جای او را هم خامنه‌ای گرفت. بدستور خامنه‌ای، منتظری 5 سال نیز در حصر خانگی بود.

 

برادر بزرگ‌تر رهبری، تمام ماجرا را تلاش برای مهره‌سازی آمریکایی‌ها در ایران می‌داند و مدعی است که آیت‌الله خامنه‌ای، این توطئه را بعدها خنثی کرده است: «اما اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیک‌تر شود و ضمنا مقدمات یک توافق قطعی را فراهم کنند، البته آمریکا از خامی و بی‌تجربگی طرف ایرانی استفاده‌های موردی هم می‌کرد از جمله آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان. طی ریاست جمهوری هم زمزمه مادام‌العمر کردن ریاست جمهوری برای هاشمی هم شروع شد که با هوشیاری مقام معظم رهبری توطئه خنثی شد. ریاست جمهوری هاشمی مقدمه‌ای برای هماهنگ‌سازی امور و زمینه‌سازی برای ایجاد پایگاه قدرت و خیز به سمت آرزوی دیرینه پس از فوت امام بود ولی قدری دیر شده بود و با حکمت و عنایت الهی و با تصمیم و رأی ناگهانی و تقریبا بی‌مقدمه مجلس خبرگان رهبری، آقای خامنه‌ای انتخاب شد و کار از کار گذشت و توطئه آمریکایی به راه دیگری افتاد که نمونه آن فتنه‌های سال‌های ۷۸ و ۸۸ است و این حکایت همچنان باقی است.»

 

انقلاب اسلامی در هجرت: نه کار مجلس خبرگان، بی‌مقدمه و نه رأی آن، ناگهانی بود:

1. نامه جعلی از قول خمینی به مشگینی، رئیس وقت مجلس خبرگان که بنابرآن، غیر اعلم نیز می‌تواند رهبر بگردد. این نامه را بنی‌صدر به دو کارشناس بین‌المللی خط داد و هر دو تصدیق کردند که نامه جعل است و خط خمینی نیست. و

2. قول هاشمی رفسنجانی در همان مجلس : بعد از عزل منتظری ما به امام  گفتیم بعد از شما ما کسی را نداریم و ایشان فرمودند شما آقای خامنه‌ای را دارید.

3. درپاسخ 25 آذر دفتر هاشمی رفسنجانی به محمد خاتمی، این واقعیت که خامنه‌ای را هاشمی رفسنجانی به رهبری رساند، در این جمله‌ها بازگو شده‌است:

   کاش دایره این توهین‌ها که معلوم است به خاطر سرباز کردن یک دمل چرکین ۲۸ ساله است، با هر دلیل و انگیزه‌ای، محدود به آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود و مانند بعضی از گروه‌های دیگر، با توهین و تهمت به «هاشمی عزیز» (در تعبیر امام راحل) روح بغض‌آلود خود را تسکین می‌داد، اما گویا کینه‌های او نسبت به شخص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی آن‌قدر عمیق است که ابایی ندارد برای تخریب ایشان دانسته یا ندانسته اندیشه‌های امام را به آتش بکشد و بر تفکرات مدبرانه ایشان، خاکستر فریب بپاشد و بگوید که انقلاب از اساس طرح آمریکایی‌ها بود!! ابایی ندارد آیت‌الله دکتر بهشتی را که با عمّامه در آتش کینه نفاق سوخت و به تعبیر امام راحل به تنهایی یک ملت بود و مظلوم شهید شد و هنوز هم مظلوم است، با «ظاهری لیبرالیستی» و «تمامیت خواه» بخواند. ابایی ندارد مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی، فرزند برومند امام (ره) را مستقیم و یا با عبارت «جماران نشینان» شریک توطئه آمریکایی‌ها و القاء کنندگان مطالب خلاف واقع و گزارش‌های دروغ به امام معرفی کند. ابایی ندارد حتی برادرش، آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب و ۸۰ مجتهد فقیه مجلس خبرگان را در انتخاب رهبری پس از امام، فریب خورده آمریکا بنامد و بالا‌تر از همه ابایی ندارد که بگوید امام از اوّل تا آخر مبارزه و پیروزی، تحت تأثیر گروهی بودند که برای آمریکا کار می‌کردند و امام تصمیمات مهم خود را براساس القائات دیگران و اطرافیان می‌گرفتند!!

آقای سید محمد خامنه‌ای، احتمالاً در روز رحلت امام و انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رهبرجمهوری اسلامی ایران، نبودند و یا احتمالاً آن روز را از تقویم عمر خویش کم کرده بود، وگرنه همگان می‌دانند که آیت‌الله هاشمی رفسنجانی چه نقشی درآن مقطع برای تعیین رهبری داشته‌اند!!

 

به گفته سید محمد خامنه‌ای، رابطه هاشمی رفسنجانی با طرف آمریکایی از گذشته تا حال، همچنان برقرار است. او پای گروه‌های مختلف درون نظام مثل اصلاح‌طلبان را نیز پیش می‌کشد: «ماجرای ارتباط به ظاهر کاخ سفید با باند هاشمی، در واقع فقط ارتباط رئیس جمهور وقت آمریکا با ایرانی‌ها نبود بلکه حکومت در سایه و مدیران سیاست آمریکا که بیشترشان صهیونیست هستند دنبال آن بودند و هستند. یعنی با تغییر رئیس جمهوری آمریکا، آن سیاست از بین نرفت و به صورت‌های مختلف، از جمله کارگزاران ـ اصلاح‌طلبان و امثال آنها ـ خودش را نشان داد و فتنه ۸۸ و فتنه آزمایشی سال ۷۸  هم از جلوه‌های همان سیاست بوده است…حضور فعال و به اصطلاح تکیه گاه شدن هاشمی در همه وقایعی مثل فتنه سال ۸۸ و قبل از آن و عدم انصراف او از پیگیری رسیدن به رهبری نظام و دفاع از اهداف و منافع آمریکا در نقل قول‌های دروغ از امام و اصرارهای چند ساله او در اتمام جنگ و به‌اصطلاح نوشاندن جام زهر قطعنامه منحوس به امام و دیگر گفته‌ها و مصاحبه‌های مشابه دیگر و مخصوصا روابط مستحکم دیپلماتیک و سیاسی با سعودی‌های خصم لدود ایران و شیعه، همه قراین و دلایلی عقل پسند بر وجود رابطه پنهانی و اصرار آمریکا بر به قدرت رساندن این شخص است. این ماجرای به ظاهر شکست خورده و فراموش شده، یک برنامه و سیاست دائمی آمریکاست و در هر مقطعی به صورتی خاص ظاهر و عمل می‌شود و در ایران هم از طرف افراد سست عنصر و وطن فروش همیشه استعداد همبستگی با آمریکا وجود داشته و خواهد داشت، بنابراین در همه مقاطع سیاسی باید منتظر نوعی نزدیکی با آمریکا و خیانت به ضرر ملت و نظام از طرف برخی افراد طرفدار تماس با آمریکا بود».

 

انقلاب اسلامی: و این قسمت از سخنان محمد خامنه‌ای مربوط به بعد از خامنه‌ای است و توضیح می‌دهد چرا که هاشمی رفسنجانی و «سران فتنه» باید حذف شوند تا کسی جانشین علی خامنه‌ ای بگردد که او می‌ خواهد. وگرنه، هم علی خامنه‌ ای در زد و بندهای محرمانه پیشین با امریکا بوده‌ است، و هم یکی از 5 کانال ارتباطی با امریکا کانال او بود، و هم باب ارتباط محرمانه با حکومت اوباما را او باز کرد، و هم این روزها صحبت از پیام مهم او به امریکا می‌شود که گویا امکان توافق نهائی برسر اتم را فراهم آورده‌ است. لاورف، وزیر خارجه روسیه هم می‌ گوید تنها مسئله تحریم ها مانده‌ است.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید