2. چون این در معرض لورفتن بود، هاشمی رفسنجانی به مسکو میرود و با گرباچف توافقی را بعمل میآورد برای تکمیل یکی از دو نیروگاه اتمی بوشهر که، با وقوع انقلاب، آلمانها آن را نیمه تمام رها کرده و رفته بودند. این نیروگاه پوشش فعالیتهای اتمی پنهان ایران میشود.
3. باوجود این، ماجرا از پرده بیرون میافتد و بحران اتمی که خامنهای و هاشمی رفسنجانی بانیان آن بودند، پدید میآید. در 1382، روحانی، دبیر شورای امنیت ملی وقت، گفتن و نوشتن درباره فعالیتهای اتمی ایران را ممنوع میکند.
4. باوجود افتادن پرده سکوت بر بحران اتمی در داخل کشور، در حکومت بوش (پسر)، با موافقت خامنهای و خاتمی، صادق خرازی و سفیر سوئیس در تهران،خطاب به حکومت بوش برای حل و فصل تمامی مسائل فیمابین متن پیشنهادی را تهیه می کنند. اما بوش، مست از «پیروزی» خیالی، در عراق و افغانستان، پیشنهاد را در سطل آشغال میاندازد.
5. در دوران خاتمی و پس از آن، فیزیک دانان کشور هشدار دادند که فعالیتهای اتمی پنهان سودمند که نیستند، زیانمند نیز هستند. یکی از آنها شیرزاد، توضیح داد که این ادعا که ما میخواهیم از لحاظ سوخت اتمی مستقل باشیم، ادعای دروغی است. زیرا ایران ذخایر لازم برای تهیه سوخت اتمی را ندارد.
6. پرونده اتمی ایران به شورای امنیت رفت و نخستین قطع نامه و به دنبال آن قطعنامههای دیگر صادر شدند و ایران تحریم شد. احمدی نژاد این قطعنامهها را ورق پاره خواند. اروپا خرید نفت از ایران و معاملات بانکی با ایران را تحریم کرد. احمدی نژاد مدعی شد که در پایان مهلت اروپا نمیتواند مجازات را به اجرا بگذارد. زیرا قیمت نفت بشکهای 200 تا 250 دلار خواهد شد. و امروز، 24 دسامبر 2014، قیمت هر بشکه نفت، 56.9 دلار است. تحریمهای امریکا و اروپا برهم افزوده شدند و ایران تهدید به جنگ شد. امریکا و اسرائیل و دولت سعودی زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران را نیز تدارک کردند.
7. در حکومت احمدی نژاد، خامنهای با حکومت اوباما گفتگوهای پنهانی را آغاز کرد و در جریان «انتخابات» ریاست جمهوری، «تعامل با دنیا» را علی اکبر ولایتی، مشاور خامنهای در سیاست خارجی، شعار کرد و روحانی نیز بدو پیوست، حاصل «انتخابات مهندسی شده»، به ریاست جمهوری رسیدن حسن روحانی شد. در حکومت او، توافق اولیه در 24 نوامبر 2013 انجام گرفت که در 24 نوامبر 2014، بمدت 7 ماه تمدید شد. ریشخند زمانه را ببین:
8. در حکومت روحانی، کسی که سخن گفتن از تأسیسات و برنامه اتمی ایران را ممنوع کرده بود، شیرزاد، فیزیک دان، یکباردیگر، در درون کشور، سخن حقی را بازگفت که در خارج از کشور، مهران مصطفوی، استاد دانشگاه، بطور پیگیر، میگفت و باز میگفت: تأسیسات اتمی ایران، از جمله کارخانه آب سنگین اراک جز زیان برای ایران نداشتهاند و ندارند. ارگانهای تبلیغاتی وابسته به «بیت خامنهای» و سپاه به او و زیبا کلام، یورش تبلیغاتی آوردند و این دو را سخنگویان امریکا و اسرائیل لقب دادند. همزمان، در امریکا، مارک فیتز پاتریک، نوشت: روحانی و ظریف مایلند شرائط غرب را بپذیرند.
سیر تحول بحران اتمی، از آغاز تا امروز، به خوانندگان امکان میدهد خطری بزرگ، یعنی جنگ، را که ایران گرفتار نشد و خطر بزرگتری که ایران گرفتارش شد که مجازاتهای اتمی است را در یابند.
٭ خطر جنگ، جدی بود انتشار گزارشهای پنهانی توسط ویکیلیکس، ایران را از آن رهانید:
این دومین بار است که روبرت پاری درباره مأموریت یوکیاما مینویسد. نوشته نخست او در 19 اوت 2013، بعد از محکوم شدن برادلی مانینگ، جوانی که به جرم دادن گزارشهای پنهانی به ویکیلیکس به 25 سال زندان محکوم شد انتشار یافت. در این نوشته، زمینه سازی برای حمله نظامی به ایران را دقیقتر کردهاست (نوشته او در 21 دسامبر 2014) منتشر شدهاست و چکیده آن ایناست:
گزارشهای سری میگفتند که امریکائیها یوکیا آمانو را به ریاست آژانس بینالمللی انرژی اتمی میرسانند و مأموریت او این میشود که با انجام «تحقیقات»، اعلام کند که ایران درکار تولید بمب اتمی است. درپی آن، طوفان تبلیغاتی امریکا و اروپا و خاورمیانه را فرا گیرد. حکومت امریکا بگوید: اینک مسلم میشود که گزارش 16 سازمان اطلاعاتی امریکا دایر بر اینکه ایران از ساختن بمب اتمی منصرف شده، صحیح نبودهاست. و چون مجهز شدن ایران به بمب اتمی، خطری بزرگ برای اسرائیل و دیگر کشورهای منطقه و بسا تمامی دنیا است، چاره جز حمله نظامی به تأسیسات اتمی ایران نیست.
انتشار گزارشهای سری، برای یوکیا آمانو اعتباری باقی نگذاشت و او نیز خود را در وضعیتی دید که ناگزیرش میکرد، زمینه ساز حمله نظامی به ایران نشود. از زمان برگزیده شدن آمانو به ریاست آژانس تا زمان انتشار گزارشهای سری، در طول مدت یک سال، او، رؤسای آژانس را تغییر داد و کار برضد ایران را باتفاق همکاران جدید خود پیش برد. هرگاه انتشارگزارشها متوقفش نمیکرد، مأموریتش را به انجام برده بود.
دستگاههای تبلیغاتی در خدمت محافظهکاران جدید، از جمله تلویزونهای فوکس و سی ان ان و نیز رونامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز نیز زمینه ذهنی امریکائیان را برای هرچه اثر بخشتر شدن گزارش آمانو، آماده میکردند. در دو مجلس امریکا نیز، نمایندگان و سناتورها و لابیهای اسرائیل، جملگی مشغول آماده سازی افکار عمومی بودند. انتشار گزارشهای سری، اینهمه را ناگزیر کرد از آماده کردن زمینه حمله نظامی به ایران دست بدارند. هرگاه جز این میشد و کار به حمله نظامی امریکا به ایران میکشید، همچون حمله نظامی امریکا به عراق، بسا ده سال بعد از آن، امریکائیان متوجه میشدند یکبار دیگر فریبشان دادهاند و خسارت جنگ و پیآمدهای آن را روی دستشان گذاشته اند.
انقلاب اسلامی: نویسنده از واقعیتی غافل شدهاست که این نشریه مرتب خاطر نشان میکرد: خطرناکتر از حمله به تأسیسات اتمی، تحریمها هستند. تبلیغات پیرامون حمله نظامی به ایران میتواند بکار آن آید که تحریمهای اقتصادی را به افکار عمومی غرب بقبولاند: برای اینکه هم جنگ نشود و هم ایران بمب اتمی نسازد، باید ایران را تحت تحریمهای شدید قرارداد تا که اجرای برنامه اتمی خودر ا متوقف کند. بطور پیگیر هشدار داده میشد بیاثر شدن تحریمها نیاز به اقتصاد تولید محور دارد و دولت خامنهای/ احمدی نژاد، در خدمت مافیاهای نظامی – مالی، از روی قرار و قاعده، توانهای مقاومت این اقتصاد را از بین میبرد. وضعیت کنونی، حاصل تهدید به جنگ و با استفاده از آن، وضع و اجرای مجازاتهای اقتصادی سخت است.
٭ جنگ اطلاعاتی که بر محور برنامه اتمی ایران زمینه ساز تحریمها و به انزوا درآوردن ایران شد:
در 21 دسامبر 2014، گارت پرتر که کتابی نیز درباره برنامه اتمی ایران، انتشاردادهاست، مقالهای درباره جنگ اطلاعاتی بر محور برنامه اتمی ایران انتشار دادهاست که واجد این نکات است :
● در قورخانه ژئوپلیتیک امریکا، سلاح کارآئی وجود دارد بنام «جنگ اطلاعاتی». در این جنگ، بقصد افزودن فشار بر خصم اطلاع دروغ و یا فریبنده ساخته و منتشر میشود. اغلب اینکار توسط ارگانهائی انجام میگیرد که مدعی میشوند بیطرف هستند. از آن جمله است سازمان ملل متحد. اطلاعات دروغ درباره برنامه اتمی ایران، از جمله توسط این ارگان، بمثابه سلاح کاری بکار رفت.
● رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، هانس بلیکس تردید خود را نسبت به صحت اطلاعات و گزارشها نسبت به برنامه اتمی ایران ابراز کرد و هشدار داد که این دروغها برای وارد کردن فشار دیپلماتیک به ایران ساخته شدهاند. در ماه پیش، در مصاحبهای که من (نویسنده،گارت پورتر) با او – که از 1981 تا 1997 رئیس آژانس بود – ، در استکهلم کردم، او رفتار آژانس، و رئیس کنونی آن، یوکیا آمانو را بدین خاطر که میگوید همچنان این ظن وجود دارد که ایران بمب اتمی میسازد، مورد انتقاد قرارداد.
بلیکس که بهنگام تصدی ریاست آژانس، با امریکا، برسر اسلحه کشتار جمعی عراق مقابله و اطلاعات دروغ امریکا را در این باره، تکذیب میکرد، گفت نسبت به صحت اطلاعاتی که در باره فعالیتهای اتمی عراق و ایران در اختیار آژانس قرار میگرفتند و منتشر میشدند، همواره مشکوک بودم. همواره میگفتم: «شما، در باره فعالیتهای اتمی این کشورها، با اطلاعات، بهمان اندازه، ضد اطلاعات همراه میکنید» .
درباره گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره برنامه هستهای ایران، بلیکس میگوید: «چیزی که مرا نگران میکند اینست که آبشخور این اتهامها دوایر اطلاعاتی بیگانه هستند و دولتها آنها را برضد ایران بکار میبرند. این اتهامها میتوانند بکار روند تا که ایران کشوری مظنون به تولید بمب اتمی، به افکار عمومی قبولانده گردد. ایران باید محتاط باشد و خود را به دام این حیله اطلاعاتی نیاندازد.
● بلیکس هشدار میدهد: آژانس بینالمللی استقلال و بیطرفی خود را حفظ کند، اطلاعات رسیده را بررسی و آنها که از صحتشان اطمینان حاصل نشده، آنهم در سود دولتهائی که اینگونه اطلاعات را دراختیارش میگذارند، از بین ببرد. در دراز مدت، سود آژانس در ایناست،که استقلال خود را از دست ندهد. در شورای امنیت، دولتها عضو میتوانند درپی منافع خود باشند اما آژانس تا ممکن است باید درپی مشاهده واقعیت آنسان که هست باشد.
● در سال 2005، حکومت بوش مجموعهای از مدارک در اختیار آژانس قرارداد با این ادعا که این مدارک درباره برنامه محرمانه تولید بمب اتمی ایران، در سالهای 2001 تا 2003، هستند که بدست امریکا افتادهاند. اسرائیل نیز یک رشته مدارک و گزارشهای اطلاعاتی درباره تولید بمب اتمی توسط ایران، در سالهای 2008 و 2009 ، در اختیار آژانس گذاشت.
محمد البرادعی که جانشین بلیکس شد، در خاطرات خویش که بسال 2011 منتشر کرد، نوشتهاست نسبت به صحت هر دو دسته از گزارشها و مدارک شک داشت. او در 2009، برای اینکه بر اساس این مدارک بررسی نشده به گزارش آژانس، ضمیمهای بیفزاید ، زیربار فشار امریکا و متحدان اروپائیش، نرفت.
اما آمانو پذیرفت این کار را انجام دهد. و ضمیمهای با عنوان «بعدهای نظامی ممکن برنامه اتمی ایران» را در نوامبر 2011 منتشر کرد.
در جریان گفتگوهای جاری میان کشورهای 5+1 با ایران، این کشورها از ایران خواستند درباره مدارک مستند ضمیمه توضیح بدهد. منشاء بخش اعظم مدارک اطلاعاتی، به اصطلاح موجود در کامپیوتر دستی، از سالهای 2004 و 2005 بدینسو، ناشناخته ماند. اما مقام ارشد بخش خارجی دستگاه اطلاعاتی آلمان، کارشتاین وگت Karsten Voigt در سال 2013، تصدیق کرد که این «مدارک» را سازمان مجاهدین خلق، در سال 2004، به سازمان اطلاعات آلمان (BND) دادهاست.
و سیمور هرش و کرنی بروک گزارش کردند که سازمان مجاهدین خلق، دستیار موساد سازمان جاسوسی و ضد جاسوسی اسرائیل در «سفید» کردن مدارک ساختگی موساد بودهاست. چون موساد خود نمیخواسته این «مدارک» را ارائه کند، توسط مجاهدین خلق این کار را انجام دادهاست.
● دو مقام پیشین آژانس نیز به بلیکس، درانتقاد از ضمیمه 2011 آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیوستند: روبرت کلی که مدیر هیأت تفتیش عراق تحت ریاست بلکیس و البرادعی و طارق رئوف، رئیس پیشین دفتر همآهنگی سیاسی مسئول بررسی امنیت آژانس نوشتند که در تهیه ضمیمه مذکور اغراق بکار رفته، کلمهها چنان برگزیده شدهاند که صحت مدارکی را القاء کنند که یک دولت عضو، بخصوص در باره تأسیسات پارچین، در اختیار آژانس قرارداده و صحت آنها بررسی نشدهاست.
توسط بلیکس بکاربردن زبانی که در گزارشهای آژانس درباره برنامه اتمی ایران بکار رفتهاست و وجود برنامه تولید بمب اتمی ایران را بیآنکه از صحت مدارک اطمینان حاصل شدهباشد را القا می کند مورد انتقاد قرار میگیرد. این طریق القاء کردن که گویا به استناد مدارک به این نتیجه رسیدهاست که ایران میتواند درکار تولید بمب اتمی باشد، خطا است. بدیهی است هیچگاه نمیتوان مطمئن شد که در یک منطقه بس وسیع، یک چیز کوچک مخفی نشدهاست. در مورد عراق، ما نگفتیم هیچ چیز نیست. ما گفتیم در 500 محل، 700 تفتیش انجام دادیم و هیچ اسلحه کشتار جمعی نیافتیم. من مخالف حداکثر تفتیش در ایران نیستم. مخالف امضای پروتکل الحاقی توسط ایران نیستم. موافق بیشترین تفتیشها نیز هستم. اما مخالف بکاربردن اطلاعات دروغ در باره ایران هستم.
انقلاب اسلامی: بدیهی است ضد اطلاعات بمثابه سلاحی مخوف، در جهان امروز، بیشتر از هر زمانی در گذشته، بکار میرود. اما برای این که این سلاح کارگر افتد، باید که طرف مقابل وارد بازی شود و با گفتار ورفتار و کردار خویش، بکمک سازنده و بکاربرنده ضد اطلاعات در صحیح جلوه دادن آن بیاید. کاری که رژیم ولایت مطلقه فقیه، هم از راه مخفی کردن برنامه اتمی و هم از راه موضعگیریها و هم از راه سیاست اقتصادی خویش (اقتصاد را قربانی برنامه هستهای مخفی کردن که در واقع، بسود مافیاهای نظامی – مالی میزان رانت را به حداکثر رساندن)، انجام دادهاست.
٭ آیا بیش از هر زمان دیگر به توافق نهائی نزدیک هستیم؟:
☚ در 23 دسامبر، سخنگوی وزارت خارجه امریکا، ماری هارف، گفتهاست: در ابتدای سال (میلادی) برنامه هستهای ایران هنوز متوقف نشده و طرح اقدام مشترک نیز هنوز اجرایی نشده بود . اما امروز، ما بیش از همیشه به یک توافق جامع نزدیک شدهایم در حالی که برای نخستین بار طی دهه اخیر برنامه ی هسته ای آنها متوقف شده است. این یک دستاورد مهم است.
☚ پیش از او، در 14 دسامبر 2014، پوتین، رئیس جمهوری روسیه گفتهاست: روسیه با شرکای ایرانی برای حل مساله هسته ای ایران همکاری می کند و وضعیت به گونه ای است که طرف های مذاکره کننده هستهای به توافق جامع خیلی نزدیک شده اند.
☚ بوگدانف، معاون وزارت خارجه روسیه که از سوی این کشور سرپرست هیأت روسی در گفتگوهای 5+1 با ایران است، در حوالی 10 دسامبر 2014، گفتهاست: «در مذاکرات هستهای ایران تنها یک گره همچنان باقی است و همین مسئله موجب به تعویق افتادن امضای توافق هستهای جامع میان تهران و گروه 1+5 شد و آن جدول زمانی امضای توافقنامه و لغو تحریم هااست. ایرانیها میخواهند تحریمها فوراً لغو شوند و آمریکائیها به علت مسائل داخلیشان با این موضوع موافقت نمیکنند. برسر مابقی مسائل توافق شدهاست».
☚ و در 2 دیماه (23 دسامبر 2014 )شمعخانی، دبیر شورای امنیت ملی گفتهاست: اگرهم توافق اتمی انجام شود، این امر بمعنای برقراری رابطه با امریکا نخواهد بود.
☚ در 3 دیماه (24 دسامبر) 1393، ایسنا نامه ظریف به وزیران خارجه 5+1 را انتشار دادهاست. در قسمتی از این نامه، آمدهاست:
«محدودیت ها نباید شامل محدودیتهای بی دلیلی که هدف از آن محدود کردن برنامه غنی سازی ایران تا حد یک برنامه نمایشی است بشود. چنین چیزی نه عملی و نه واقعگرایانه است.
رفع تمام تحریمها جزء اساسی هر توافقی است اما برخی نسبت به دست کشیدن از این ابزار غیر انسانی، غیرقانونی و غیرسازنده حتی به بهای مخاطره افکندن تمام فرایندی که ایجاد اطمینان کرده و شفافیت را تضمین میکند، تردید دارند. تعلق خاطر شدید به تحریم ها نه تنها در مسیر حصول به یک توافق جامع دراز مدت ایجاد مانع کرده، بلکه موجب شده حتی پس از انعقاد برنامه اقدام مشترک نیز نتواند اعتماد مردم ایران را مجددا جلب کند.
ظریف از برخی تلاشها در آمریکا و اروپا که به جای پایبندی به تعهدات خود مبنی بر سهل کردن تحریمها، کوشیدهاند تا اقدامات بیشتری را برای حفظ و تقویت رژیم تحریمها تحمیل کنند ابراز تاسف کرده و افزودهاست: این در حالی است که ایران با اجرای تعهدات خود، حسن نیت لازم را نشان دادهاست. من اطمینان دارم که توافق جامع کاملا در دسترس است. آنچه مورد نیاز است، آیندهنگری، اراده سیاسی و قبول واقعیتها و نیز جسارت برگزیدن یک انتخاب صحیح است تا به جای تسلیم شدن در برابر منافع خاص و امیال گروههای فشار پر سر و صدائی که به طور فزاینده محبوبیت خود را از دست دادهاند، تمامی جامعه جهانی از آن منتفع شوند.
انقلاب اسلامی: بدینسان، بنابر قول مقامهای روس، مسئله غنی سازی حل شده و تنها مسئله تحریم ماندهاست. اما بنابر قول ظریف، دو مسئله ماندهاست: غنی سازی و تحریمها. الا اینکه تأکید او نیز بیشتر بر تحریمها است. از نامه او نیز اینطور مستفاد میشود که مسئله اصلی تحریمها هستند. بدینسان دو مسئلهای که برجا ماندهاند همین دو مسئله، بیشتر تحریمها هستند که در سلسله وضعیت سنجیها، تشخیص داده شدند. اما نیک که بنگری، مسئله اصلی رژیم ولایت مطلقه فقیه و رابطهاش با مردم است.