در دو مقاله پیشین ( ۲۴ نوامبر و ۱۵ دسامبر ۲۰۱۴ ) تنها به باز بینی یک کلمه ( ترس ) در سوآل اول آن گرامی دوست محترم که ۴ سوآل را پیش روی این قلم گذاشته بودند ، با تشرف به حضور قرآن کریم ، اگر نه در شان کتاب و نه هم قد ، ارتفاع فهم شما بزرگواران گذاشتم . از راه فایده سوآلات را تکرار میکنم .
۱- وضعییت اسفبار ومصیبت مشهود درون کشور در این برهه زمانی ازلحاظ ، ترس ، ریا ، سقوط اخلاق ، اعتیاد ، قتل ، فحشا ، باج گیری ، دزدی ، طلاق ، بی عدالتی ، خیانت ، بی اعتمادی ، رشوه گیری ، رانت خواری ، فقر مادی ، فقر اخلاقی ، بیکاری ، اختلاف فاحش طبقاتی ، انواع بیماری هائی نظیر سرطان و ایدز و از همه بد تر نا امنی و اهانت به کرامت انسانی و عدم آزادی انسان در کُل … و … به مراتب از هر زمان در طول تاریخ مکتوب ایران بیشتر و فاجعه بار تر است !!! از یک طرف ، و
۲- طبقه تحصیل کرده ، مرفه ، خارج رفته ، ثروتمند ، در درون کشور و از همه مهمتر ، بنا بر آمار منتشره ، از ایرانی های برون مرز ، که ، حاکی از یکی از موفق ترین گروه مهاجر تحصیل کرده ، دانشمند ، صاحب کرسی در معتبر ترین دانشگاهای جهان ، رئیس و یا سهامدار شرکت های ثروتمند در خارج و …و …
۳- این همه ( روشنفکر ) مخالف رژیم که، چندین برابر مخالفین قبل از انقلاب و با توانائی هائی به مراتب بیشتر و کار بر تر از روشنفکران قبل از انقلاب و…. و … وجود دارد .
چرا ؟ هیچ اثری از آثار هر گونه تغییری در درون یا برون کشوربه چشم نمیخورد ؟؟!!.
انصافا ، برای اولین بار ، در پس شنیدن این سه سوآل طولانی ، و بدون ابراز هیچ کلامی و در نهایت سکوت به خودم تبریک گفتم . بهر صورت نوبت به من که رسید فقط به ایشان عرض کردم اجازه دهید روی این سه سوآل بس طولانی و بسیار مهم قدری فکر کنم و خدمت شما تلفن کنم ؟!. که ایشان فرمودند ، فقط یک سوآل دیگر هم دارم ؟؟
: بهر صورت شما که سرتان در قرآن هست ! آیا خداوند این همه ظلم و نا روا را میبیند و این ملت خدا پرست را فراموش کرده ؟؟!! اجازه دهید فقط یک چشمه از باور و اعتقادات این ملت را بعرض شما برسانم ، اگر شما در یک روز عاشورا به ، ایران بیائید و ارادت این ملت به امام حسین و شهدای کربلا و شرکت میلیونی آنها را در روز عاشورا ببینید ، به خود میگوئید این مردم با این همه باور ؟؟!! ایران باید امن ترین و با اخلاق ترین کشور جهان باشد !. و من به جز سکوت و قول به ، پاسخ در اولین فرصت ؟ .
………………و در ادامه مقاله شماره یک و دو …..
برای بررسی اولین مصیبتی که تحت عنوان ( ترسی که ) ایشان به آن اشاره کرده بودند ، بحضور قرآن کریم مشرف شدم که ، با توسل به این آیه شریفه تا بدین جا رسیدم که ، وَ لَنَبْلُوَنَّکُم بِشىَْءٍ مِّنَ الخْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابرِِینَ(155)
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ(156)
أُوْلَئکَ عَلَیهِْمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُوْلَئکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ(157 سوره بقره )
( خوف ) = با ترس ، مادر تمامی مصیبت های زندگی هر انسانی می باشد . ترس از دست دادن آنچه ما را چنان بخود وابسطه میکند که ، بخاطر از دست ندادن آن ( مالکیت ) ولو مالکیت موقت ؟! آماده پذیرش هر خفتی میشویم ؟! یا برای از دست ندادن آن حاضریم هر حقی را نا حق و هر نا حقی را حق کنیم ؟؟!! .
در مقالات پیشین معروض داشتم که ، قرآن کریم : خداوند ، ما را به یکی و یا تمامی این ۵ پدیده فوق ( آزمایش) میکند ، معروض داشتم که ( خوف ) در آیات قبل برابر با ترس نیست !! قرآن کریم به زیبائی هر چه تمام تر با آن فصاحت و بلاغت منحصر به خودش میفرماید ، شما به ترسی که ممکن هست به خاطر از دست دادن یکی و یا همه آن ۴ تا به اصطلاح داشته ها ؟؟!! بر شما عارض شود ؟ مورد آزمایش قرار میگیرید !!. این ( خوف) برابر با آزمایش انسان هست .
در پاسخ به ۲۴ مورد گنجانده شده در سوآل اول ایشان ، قرآن چنین میفرماید : به آنانی که در برابر آن ( خوف) استقامت می کنند ( و بشر الصابرین ) ، به این گروه صابر که میگویند : ( انا لله و انا الیه راجعون ) بدین معنا که ، این گروه از باورمندان به مالک مطلق بودن خداوند بر جهان هستی می پذیرند که ، آنچه نزد ماست از اوست ، و بازگشت ما هم بسوی اوست ، پس ، ما براین باوریم که ، هستی از آن خداوند هستی بخش است و ما را در از دست دادن آنچه نزد ماست غمی نیست .
۲- و اما سوآل دوم و سوم .
دوست گرامی من ، داده های موجود در سوآل دوم را به حساب برخورداری جامعه امروز ایران ، از وجود روشنفکران بیشتری قلمداد کرده اند !!! من با نهایت احترامی که برای این دوست گرامی ، و تعداد کثیری از هموطنان عزیزم که ، داده های سوآل دوم را به حساب کثرت روشنفکر در جامعه امروز ایران میگذارند !! معروض میدارم که ، اتفاقا ، بنا بر داده های تاریخ ما ، هر گز ایران تا به این حد از کمبود روشنفکر رنج نمی برده ؟؟!!! . جامعه ایران در حال حاضر یکی از تاریک ترین دوران تاریخ خود را میگذراند !!!. توجه شما را به این آیه شریفه جلب میکنم که :
یَأَیهُّا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکَرٍ وَ أُنثىَ وَ جَعَلْنَاکمُْ شُعُوبًا وَ قَبَائلَ لِتَعَارَفُواْ إِنَّ أَکْرَمَکمُْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَئکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ(13 حجرات ) .
ترجمه از تفسیر المیزان ، جناب طباطبائی “ای مردم ، ما ، شما را از مرد وزن آفریدیم ، و شما را معناى آیه چنین مىشود: ما شما مردم را از یک پدر و یک مادر آفریدیم، همه شما از آن دو تن منتشر شدهاید، چه سفیدتان و چه سیاهتان، چه عربتان و چه عجمتان. و ما شما را به صورت شعبهها و قبیلههاى مختلف قرار دادیم، نه براى اینکه طائفهاى از شما بر سایرین برترى و کرامت داشت، بلکه صرفا براى این که یکدیگر را بشناسید و امر اجتماعتان و مواصلات و معاملاتتان بهتر انجام گیرد، چون اگر فرض شود که مردم همگى یک جور و یک شکل باشند و نتیجتا یکدیگر را نشناسند، رشته اجتماع از هم مىگسلد، و انسانیت فانى مىگردد ”
اگر ما بنا را بر این بگذاریم که ، اکثریت مردم ایران مسلمان هستند ، و بپذیریم که قرآن اصول راهنمای دین این امت ؟ به اصطلاح مسلمان هست !! . و اگر زبانم لال بپذیریم که انسان های غیر مسلمان ؟ نیز انسانند ؟!! و اگر بپذیریم که منظور قرآن به این امت بیگانه با قرآن ؟! این هست که دیگر انسانها همانند شما نیز جزئی از همین شعوب و قبایل انسانی هستند !! .
اگر بپذیریم که ، ما انسانها که بقول قرآن از یک پدر و مادر زائیده شده ایم ؟!! آیا ما در رهگذر شناخت یکدیگر میبایستی چه زبانی را بکار بریم ؟ مگر خداوند در همین آیه نمیفرماید ، در چشم و دل من ، آنهائی با ( کرامتند ) که ، چشمشان، زبانشان، کردارشان، رفتارشان، قلمشان، قدمشان، سخنشان، ثروتشان، تلاششان،تحصیلشان، علمشان، معرفتشان،دینشان، سیاستشان، همه و همه باید از تقوی برخور دار باشد ؟؟!! توجه کنید، این قول صریح کتاب این دین هست، که شما دررهگذر این تفاوت قومی و قبیله ئی بیشتر و بهتر یکدیگر را میشناسید . همین از زیبائی های آفرینش هست که همه چیز یکنواخت نیست . ما در عدم این یک نواختی است که عاشق هم میشویم ، یک دیگر را دوست میداریم ، با هم تبادل نظر میکنیم ، و در نتیجه رشد میکنیم .
هموطن گرامی ، نه این شیعه گری و نه این سنی گری ( که حتمی تشیع و تسنن تفاوت بسیار دارند ) ، هیچکدام ضامن بقای ایران عزیز نیستند، که بر عکس، تنها رو در روئی این دو پدیده غیر قرآنی ، و مخصوصا با زبانی که کور فکران آنها با هم و با جهان خارج از خود صحبت میکنند ؟؟!!! نه تنها باعث تلاشی ایران ؟! بلکه تمامی سر زمین های اسلامی میشوند و همانطور که میبینید این دو کور فکری شوم، ثروت،و سرمایه انسانی و مالی یکدیگر را نیز بباد فنا خواهند داد !!
من سخت بر این باورم که اگر این دو مذهب در ساختن یک دیگر و جهان اطراف خود به یک رقابت سالم میپرداختند، ما امروز جهانی سر شار از صلح و آرامش و رشد میداشتیم . اکنون بر کسانی که ادعای روشنفکر ملی و یا مذهبی دارند واجب هست که تمامی سعی و هم و غم خود را صرف بزرگ کردن اشتراکات یک دیگر نمایند شاید در این رهگذر با محدود کردن اجتماعی کور دلان شیعه گری و سنی گری در یک تنهائی خفت بار نابود شوند ؟ و آبروی رفته به سر چشمه باز گردد .
( خواهش میکنم ، خوب توجه فرمائید نه این شیعیان امروز پیرو علی هستند و نه سنی های امروز به سنت پیامبر رحمت عمل میکنند ) من با نهایت احترامی که برای همه انسانها ( همه انسانها ، به جز ظالمین ) بر صفحه خاک قائل هستم، با نهایت احترامی که برای تمامی باور ها قائل هستم ۰ با تمام احترامی که برای ( تشیع عزیز ، و تسنن گرامی ) قائل هستم از شما طراحان این گونه مسائل ؟! آنهم در رسانه عمومی ؟؟!! سوآل میکنم ، در حمله عراق در سال ۱۳۵۹ به ایران تنها فقط این شیعیان گرامی بودند که از شرافت این سر زمین دفاع کردند ؟ !!. اگر حافظه شما نام و باور دیگر شهیدان را از یاد برده ؟؟!! کافی است سری به گورستان شهدای مدافع این سر زمین بزنید ، شاید یکبار دیگر با گشودن چشم حق بینتان نام و باور آنان را بیاد آورید ؟ و دیگر کسی نگوید که شیعیان مدافع ایرانند !!. ایران یک گلستان هست با هزار و یک رنگ زیبا و هر گل ایرانی بوی لطیف خود را دارد ، مگر خار های نفاق ؟!! که بسیار هم نا چیزند .
گرامی هم دل من ، به این آیات قرآن که اتفاقا عمل به آنها در این زمان بخصوص تنها ضامن حفظ سر زمینمان هست توجه کنید :
سخن ها را همه گوش فرا دهید و به بهترش عمل کنید . دفاع از آزادی بیان از این بهتر ؟؟!!
در پذیرش دین هیچ اکراهی نیست ، انسان در انتخاب باور خود آزاد هست . دفاع از آزادی انتخاب دین از این محکم تر ؟!!.
به آنهائی که نا تعمدا ؟؟!! بنام دین اسلام بذر نفاق میپاشند بگوئید ، سلام .
میزان سنجش روشنفکری ما در تقوی ماست ( تقوی از وقایه می آید ، یعنی ترمز ) ، آیا آنچه را که دوست فرزانه من در سوآل اولشان مطرح کرده اند بزرگ ترین مصیبت امروز مردم ما نیست ؟ ، آیا وجود آنچه را که در سوآل دومشان طرح فرموده اند ، برای جواب سوآل سومشان روشنفکر پدید آورده ؟ !
آیا آنچه را که در عاشورای امسال این به اصطلاح شیعیان در برابر جهان بنمایش گذاشتند ، دفاع از تقوی منحصر بفرد علی بود ؟ .
آیا سر بریدن یک انسان ؟ بهر دینی و باوری ، در سنت پیامبر رحمت بود ؟! . حراج زنان و دختران غیر مسلمان ؟ در سنت پیامبر بود ؟
افسوس که این امت را خواب گرفته ، و صد افسوس که کشتی روشنفکری ملی و مذهبی ما در بی تقوائی به گل نشسته ؟!.
از این قلم نرنجید ، قصد اهانت ندارم ، اگر بجز کسانی که برای استقلال و آزادی و دفاع از باور و کرامت انسان ، از هزینه کردن هستی شان ، هیچ ( خوف ) = ترس ندارند ؟ روشنفکر دیگری میشناسید ، این شما و این پیک nadrentezam@gmail.com در تمام ساعات شبانه روز در خدمت شماست . باور ندارم سخنی از حق گفتن شیرین تر باشد . شیرین کام باشید . تولد پیامبر محبت را به همه متقین جهان تبریک میگویم .
۲۲ نوامبر ۲۰۱۴ .آمریکا، شما میتوانید این مقاله و دیگر مقالات این قلم را در سایت انقلاب اسلامی در هجرت ،و یا سایت nader entezam.com مطالعه فرمائید . مطمئن باشید که هنوز هم دوستتان دارم . نادر انتظام .