شهروندان ایرانی به ویژه میانسالان هنوز هم اگر تکه نانی ببینند که بر زمین افتاده است برای اینکه زیر پا نماند و به آن بیاحترامی نشود آن را برداشته و در جایی امن میگذارند. هنوز هم ایرانیان وقتی با سختی معیشت روبهرو میشوند میگویند حالا میتوانیم با نان و پنیر یا نان و تخممرغ هم زندگی کنیم. ااا
ایرانیان به دلیل سبک تغذیهای که داشتند و هنوز نیز تا اندازه قابل اعتنایی آن را نگه داشتهاند نان را یک پدیده والا و بالا میدانند و کمتر سفرهای هست که در آن نان نباشد. این احترام و نیاز ایرانیان به نان موجب شد رهبری انقلاب ایران تولید گندم و تبدیل آن به آرد با قیمتهای یارانهای را یک وظیفه حتمی و همیشگی بدانند و با دادن یارانههای سنگین به گندم و آرد، قیمت نان را بسیار پایینتر از قیمت تمامشده آن به ایرانیان عرضه کنند. یک مقام وزارت جهادکشاورزی گفته است که اعتبارات یارانه آرد و نان در بودجه 1403 معادل 192هزار میلیارد تومان است. این یک رقم بسیار بزرگ به حساب میآید که دولت میپردازد و امیدوار است که بتواند رضایت شهروندان را در تامین نان ارزان جلب کند. اما چند عامل موجب شده است که نان به یک کانون تنشزا در جامعه تبدیل شود.
مساله اول این است که دولت جمهوری اسلامی دیگر آن میزان درآمد نفتی ندارد که بتواند تنها برای آرد و نان رقمی نزدیک به 4میلیارد دلار یارانه پرداخت کند. این یک نقطه بحرانی است که اگر در سالهای بعد نیز ادامه یابد باید حکومت درباره ادامه وضع نان به شکل فعلی چارهای بیندیشد.
مساله دوم این است که نانوایان ایرانی قبول ندارند که نان را با قیمت دستوری دولت بفروشند و میگویند که قیمت تمامشده نان برای آنها با توجه به روند فزاینده قیمت کارگر، انرژی مالیات و… از قیمت فروش بیشتر میشود و آنها زیان میدهند. این مساله به سردرگمی مصرفکنندگان دامن زده و آنها میبینند که نانوایان در هر دوره و به هر بهانه از اندازه نان میزنند و قیمتهای دستوری را با این کار دور میزنند
.مجادله میان مصرفکنندگان و نانوایان در اینباره چیزی است که هر روز در نانواییها دیده میشود. نانوایان برای اینکه به قول خود دخل و خرج کنند کار دیگری که میکنند فروش نان خشخاشی، کنجدی، یک رو کنجد و دو رو کنجد کرده و شهروندانی که نمیتوانند این نانها را با قیمتهای بالاتر خریداری کنند در حسرت میگذارند. مجادله میان خریداران کمی پردرآمدتر با خریداران کمدرآمد در صف نانواییها ناراحتی پدیدار کرده است. واقعیت این است که ادامه وضع فعلی به مرور ناممکن میشود و دولتها و نهادهای حاکمیتی نمیتوانند با توجه به قیمت خرید تضمینی گندم و نیز با توجه به قیمت تبدیل گندم به آرد یارانههای فزاینده را تامین مالی کنند. چه باید کرد؟ این یک معضل بزرگ است که باید با استفاده از همه توان نهادهای حاکمیتی و همراهی مردم حل شود در غیر این صورت باز کردن این گره با دست ناممکن میشود.
منبع : ساعت 24