حکومتکنندگان بر یک جامعه و کشور با هر گرایش سیاسی و با هر آموزههایی که راهنمای عمل آنهاست نیک میدانند نمیتوانند باری بیش از توانایی شهروندان بر دوش آنها بگذارند تا حکومتشان همچنان محکم بماند. با این همه و با درک مقوله یادشده اما نهادهای حاکمیتی در هر کشوری شاید در اندازهگیری تواناییها و تابآوری مردم خطای راهبردی داشته باشند.
شوربختانه به نظر میرسد نهاد دولت و نیز دیگر نهادهای حاکمیتی در اندازهگیری تابآوری خانوادههای ایرانی خطا کردهاند و در همین راه خطا پیش میروند. شهروندان ایرانی این روزها با خبرهای گوناگون درباره هدفها و راهبردهای اسرائیل و غرب روبهرو هستند که بیشتر آنها هراسآور است. از سوی دیگر با مسائل کسبوکار و معیشت تهدیدشونده خود روبهرو هستند. واقعیت تلخ این است که رکود در بازارهای گوناگون مردم را عصبی و خشمگین کرده است و انتظار ندارند خبرهای بدتر درباره اقتصاد کلان بشنوند که زمانه و زندگیشان را سیاهتر کند. برخی خبرهای غیررسمی و نیز تحلیلهای ارائه شده از سوی مدیران دولت نشان میدهد برای اینکه کسری بودجه امسال جبران شود باید قیمت فروش برخی داراییهای انحصاری دولت را افزایش داد. بهطور مثال از سخنان عبدالناصر همتی، وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره نرخ ارز میتوان فهمید که وی میگوید باید نرخ دلار نیمایی و حتی شاید دلارهای تخصیص داده شده برای واردات کالاهای اساسی یعنی دلار 28500تومانی افزایش قیمت را تجربه کنند. آیا قرار است به بهانه مبارزه با فساد و رانت این اتفاق بیفتد؟ در صورتی که قیمت دلار رسمی 28500تومانی و قیمت دلار نیمایی در مسیر فزایندگی قرار گیرند قیمت تمامشده واردات کالا افزایش مییابد و شهروندان را زیر فشار قرار میدهد.
از طرف دیگر و با بسته شدن راه سرمایهگذاری از داخل و از خارج، دولت میتواند تنها با افزایش کسری بودجه، کشور را اداره کند. تابآوری شهروندان بینهایت نیست و با وجود گسترش دامنه فقر نمیتوان از مردم انتظار داشت بیش از این فقیر شوند. چاره کار چیست؟ واقعیت این است که نظام جمهوری اسلامی در بعضی مواضع سیاست خارجی شاید تعدیل نگاه داشته باشد. اگر بشود راه سرمایهگذاری خارجی را باز کرد بسیاری از گرهها باز میشود. آقای پزشکیان بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور باید هشدارها را بشنود و از قدرت خود برای تعدیل نگاهها استفاده کند.
.
ساعت 24