داستان تراز تجاری منفی ایران
محمد آزاد: ۲۹ مهر به مناسبت روز ملی صادرات، که برخلاف بقیه آیینهای بینمک دولتی روز مهمی است، مسعود پزشکیان رییس دولت چهاردهم حرفهایی زد که جالب، اما کاملا نامربوط به تنها راه تنفس ایران در زمان تحریم بود. او درباره ناترازی بودجه صحبت کرد و از ناترازی تجاری ترسناک ایران گذشت. ظاهرا رئیس جمهور قید خواستن عذر «بانیان وضع موجود» در سازمان توسعه تجارت را هم زده است.
پایان سال گذشته تراز تجاری ایران با ثبت رقم منفی ۱۶.۵ میلیارد دلار رکورد زد؛ دولت رئیسی از روز نخست با فریاد «یافتم یافتم» مدعی کشف فرمول ارتقای صادرات کالاهای غیرنفتی ایران بود. جز ریاست قوه مجریه، وزرای صمت و کشاورزی -تنها وزارتخانههایی که شانسی برای صادرات دارند- هم به ارکستر افزایش تجارت با کشورهای دوست آفریقایی و آمریکای جنوبی پیوستند و هر روز به گوش ملت و فعالان اقتصادی خواندند که دلیل ضعف جدی ایران در حوزه تجارت غیرنفتی، غفلت دولتهای قبل از این مقاصد پرجمعیت «دوست» و «همسو» و دارای ظرفیت بالای تجاری بوده است.
دست اندرکاران دولت سیزدهم با توپ پر این بازی را شروع کردند و به دولتهای قبل به ویژه به دولت روحانی تاختند که با «گره زدن اقتصاد به برجام» موجب غفلت از بازارهای جدید شده است. کم کم مردم و برخی اصحاب رسانه مخالف دولت هم به این شک افتادند که نکند جدا تلاش برای تجارت با اتحادیه اروپا و ژاپن و غفلت از تجارت با تانزانیا و گینه، گلوگاه تجارت ایران را بسته است؟ محمدرضا فاطمی امین، اولین وزیر صمت دولت سیزدهم حتی به تعیین عدد و رقم تجارت با کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین هم پرداخت و حدسهایی کاملا غلط درباره سرانجام عملکرد تجاری ایران بر زبان آورد.
تجارتی که برخلاف رویاهای او در روزهای آخر دولت سیزدهم مرده بود.
شماره کارتت کو؟
کارگزاران دولت سیزدهم در عمل تمام تلاش خود را برای گسترش تجارت با کشورهای دوست یا کشورهای مغفول – اصطلاحی که برای تجارت با قاره آفریقا به کار میرفت- به کار گرفتند.
به آسیا به ویژه روسیه و شرکای آن که مجموعاً اتحادیه کشورهای اوراسیا را تشکیل میدهند، نظر ویژه داشتند و انصافاً در این مورد کاری انجام دادند که باید امتیازی ویژه برای آن در نظر گرفت؛ نخستین قرارداد تجارت آزاد ایران با اتحادیه اوراسیا و در دولت سیزدهم امضا شد.
تجارت آزاد پیمانی است که میان دو طرف یا بیشتر برای تسهیل تجارت دوطرفه امضا میشود. مهمترین خصوصیت تجارت آزاد میان دو طرف حذف تعرفههای تجاری بر اساس توافقی مشخص است. به این معنی که من به شما تعهد میدهم بر کالایی که به کشور من صادر میکنید تعرفه نمیبندم- تعرفه ابزاری برای گران کردن کالای خارجی و حفظ قابلیت رقابت کالایی است که در داخل تولید میشود- و شما هم متقابلا همین قول را میدهید.
سفرهای رئیسجمهور سابق و دیگر مقامات اقتصادی ایران به آفریقا افزایش یافت و تبلیغات وسیعی روی این سفرها میشد. آغاز دوباره روابط با عربستان و شکستن یخ روابط با امارات متحده عربی، نوید توسعه تجارت با همسایگان ثروتمند عربی را میداد.
عضویت در پیمان شانگهای اگرچه مستقیما هیچ ارتباطی به تجارت ندارد و حتی بر اساس آمار رسمی خود این کشورها کمترین حجم مبادلات بین کشورهای عضو وجود دارد، اما دولت سیزدهم آن را راهی دیگر برای گسترش تجارت خارجی ایران میدانست.
تبلیغات دولت درباره عضویت در بریکس به دلیل برنامه این گروه برای دلارزدایی کر کنندهترین بود و دولت سیزدهم معتقد بود دیگر کار دلار تمام است و اهمیتی ندارد که ما را تحریم کنند؛ لفاظیهایی که مخاطب آن بیشتر مردم بیخبر از اقتصاد بود؛ وقتی شما کارت بانکی نداشته باشید کسی نه میتواند دلار به حساب شما واریز کند نه روپیه و وضعیت ایران تا حدی شبیه چنین کسی است.
به هرحال همه این حرفها حتی یک دلار هم نمیارزید. حتی بدتر؛ همان یکی دو دلاری که ایران به جیب میزد را از میان برد.
محصول تجارت با همسایه و آفریقا و دیگر محرومان جهان
سال اول دولت سیزدهم عملکرد سالانه تجاری ایران سکته کوچک زد؛ سال دوم بستری شد و دست آخر به کما رفت. دولتْها هر ماه و دست آخر پایان سال حساب کتاب میکنند تا بفهمند به ازای واردات چه میزان صادرات داشتهاند. این دو عدد را از هم کم میکند و اگر منفی شد، یعنی اوضاع خراب است و دخل از خرج عقب افتاده؛ به نتیجه این جمع و تفریق، تراز تجاری میگویند.
بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی تراز تجاری ایران در سه ساله دولت سیزدهم مرتبا سقوط کرده است. سال اول چندان نگرانکننده نبود و منفی ۴ میلیارد دلار منفی بود. سال دوم شد ۷ میلیارد دلار منفی و کمی نگرانی ایجاد کرد و در سال آخر با ثبت رکورد ۱۶.۵ میلیارد دلار رکورد تراز منفی تمامی دولتها را شکست.
این آمار نشان داد هرچقدر هم نتایج پیگیری یک سیاست غلط حتی اگر برای عوام مردم واضح باشد، دولت محافظه کار سیزدهم و حامیان آن تا به چشم خود نبینند باور نمیکنند کارشان غلط بوده است.
اولین چیزی که رفقای دولت سیزدهم بر آن تاکید داشتند، مجموع جمعیت کشورهای اوراسیا یا کشورهای شانگهای بود؛ مرتبا میگفتند درصد قابل توجهی از جمعیت جهان از کشورهای عضو شانگهای هستند که نشان میدهد بازار بزرگ و تروتمیزی در انتظار ایران است و هر کدام یک شکلات هم از ایران بخرند، ایران کویت میشود.
این استدلال خام و کودکانه که بارها از سوی دولتمردان دولت سیزدهم تکرار شد نتیجهای نداشت جز اینکه در پایان کار این دولت نزدیک به ۱۷ میلیارد دلار از پول ایران را دود کرد
تجارت با مایهِ؛ تجارت با سایه
البته دولت سیزدهم یک نکته را فراموش کرده بود و آن اینکه جمعیت هر چقدر زیاد باشد مهم این است که چقدر مایه ته جیب دارد و گرنه با لشکر گرسنگان معاملهکردن نتیجهاش همین میشود که دیدیم.
برای نمونه اگر تمامی اعضای پیمان شانگهای را یک طرف الاکلنگ بنشانید و چین را طرف دیگر، کفه چینیها آنقدر سنگین است که هنوز کامل روی صندلی ننشسته، همه کشورهای اوراسیا به هوا خواهند رفت؛ چنان که با برف سال بعد هم بازنگردند: ۷۰ درصد اقتصاد شانگهای سهم چینیها است و همه دیگر کشورها -که هند و روسیه هم در آن قرار دارند- کلاً ۳۰ درصد از حجم اقتصاد آن را تشکیل نمیدهند.
همه هیاتهای تجاری کشورهای اوراسیایی نخست با اشتیاق به ایران آمدند و در کمال تعجب مشاهده کردند ایران قدرت تامین گوجه و سیبزمینی یکی از این کشورها را هم ندارد و دست از پا درازتر بازگشتند.
حیرت یک قفقازی در تهران
ایران نه تنها نتوانست گوجه و سیبزمینی برای گرسنگان اوراسیا فراهم کند بلکه اگر هم بر فرض محال میتوانست اصلا توان لجستیکی رساندن آن به مقصد را نداشت و این مساله جدا باعث تعجب و سرخوردگی کشورهای عمدتا اوراسیایی و قفقاز شد که با امید به ایران آمده بودند تا برخی از پیامدهای درگیری اکراین را در کشور خود خنثی کنند از جمله در زمینه مواد خوراکی.
سوای سطح تولید، توان لجستیکی ایران برای صادرات – ازجمله حملونقل و انبارداری و کارآمدی گمرکی- کاری کرد که هیاتهای صد نفری و دویست نفری تجار که در ابتدا به ایران آمدند دیگر حتی زیر بار یک بلیط هواپیما برای سفر به ایران هم نرفتند.
تجارت با آفریقا از روزی که رئیس دولت سیزدهم و هیات همراه آن به این قاره سفر کردند به شکل طنزآمیزی کاهش یافت. اتفاقی که با توجه به سطح بسیار پایین تجارت دو طرف -که با یک دلار بالا و پایین شدن میتواند تعادل خود را از دست بدهد- ممکن است کاملا اتفاقی باشد، اما مدتها اسباب تفریح اهل اقتصاد در رسانههای اقتصادی شد.
دیوار همسایه سرمی کشد
تجارت با همسایگان هیچ تفاوت معناداری نشان نداد و دلیل آن از پیش برای بسیاری مشخص بود: ما از قبل به نهایت تجارتمان با این کشورها رسیده بودیم. کلیت داستان از این هم روشنتر بود؛ تجارت با کشورهایی که عمدتا خود محتاج کمک هستند قطعا کمکی به اقتصاد ایران نخواهد کرد.
اگر نگاهی به ارقام تجارت خارجی غیرنفتی ایران در زمانه موفق آن بکنید به مطالب جذاب دیگری برمیخورید: با بهروزکردن قیمتها در دوران دولت محمد خاتمی، هر کالای صادرشده به یک کشور اروپایی درآمد بسیار بیشتری نسبت به صادرات همان کالا به یک کشور فقیر که امروز مشتری ما است، ایجاد کرده است. البته این واقعیت را نیز رئیسجمور میتوانست با یک جلسه گوش کردن به حرفهای هر کدام از استادهای بازرگانی مرکز پژوهشهای بازرگانی -که دولتی و مورد اعتماد هم هست- به سادگی دریابد.
این مساله آخر کار را به جایی رساند که هر تن صادرات ایران به زیر ۳۰۰ دلار سقوط کرد و در عوض واردات سقف ۱۲۰۰ دلار را شکافت. هیچ کس که از پیش اندکی با قوانین تجارت آشنا بود ذرهای هم تعجب نکرد.
خانهنشینی رفیق کارآمد؛ اسب
اما آنچه باعث تعجب است حفظ رئیس و مدیران ارشد سازمان توسعه تجارت دولت قبلی در این دولت است؛ سازمانی که حقیقتا بر تجارت ایران اثرگذار است؛ هم بازوی پژوهشی دارد، هم سیاستگذار تجاری است و هم واسطه دولت و تجار ایرانی و خارجی. نتایج بالا نتیجه سیاستها و رویکردهای مدیریت این سازمان بوده و حالا که صدای رئیس جمهور از ناترازی تجاری بلند شده یکی باید از او بپرسد چرا مدیریت قبلی که چنین ناترازی به وجود آورده هنوز سر کار است؟
هرچند مهدی ضیغمی رپیس پیشین سازمان توسعه تجارت تنها چند روز پیش و در آستانه روز ملی صادرات برکنار شد و پستی دیگر -که کم از اولی ندارد دریافت کرد-، اما مجموعه این سازمان به عنوان متولی اصلی تجارت کشور همچنان همان ترکیبی است که در دولت سیزدهم این سازمان را اداره میکرد.
مهدی قنادزاده، مغز متفکر این سازمان، در گفتگویی که دیروز به مناسبت روز صادرات انجام داد و بین رسانههای تجاری که به هرحال لنگ این سازمان هستند دستبهدست شد، کاملا نشان داد به تمامی حرفهای اشتباهی که میزند باور دارد؛ حتی امروز که ۱۷ میلیارد بدهی تاریخی تجارت ایران به لطف تفکرات توهمی او و رفقا به ایران و مردم تحمیل شد.
در میان مشکلات کنونی، شاید «وفاق» و «صلح با پایداری» این آسیبزاترین مشکلات باشند. آن هم در حالی که چهرههای سیاسی نزدیک به رییس جمهور که واقعبین و دارای کارنامه مناسب و شهامت رودررویی با نیروهای نظامی برای ارتقای تجارت کشور باشند در خانه نشستهاند.
منبع : رویداد۲۴