انقلاب اسلامی در هجرت: در نظامهای استبدادی حتی شبه مردمسالاری که مردم خود را صاحب اختیار دولت و تاثیر گذار در سیاستهای آن نمی دانند بسیاری از تصمیمات که میتوانند برای استقلال اقتصادی، رشد اقتصادی – اجتماعی، سلامت محیط زیست و… مفید باشند، اغلب با واکنش منفی مردم روبرو خواهند شد. هرگاه مردم بدانند که در تصمیمات دولت نقش دارند و حکومت صرفا مجری تصمیمات آنها است در این صورت، مشکلات به وجود آمده از سوی کارشناسان، نمایندگان واقعی مردم مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته و با توضیح کافی به اطلاع مردم خواهد رسید. در بهترین شکل، تصمیم در مورد موضوعات مربوط به زندگی از قبیل نرخ انرژی های حامل، نان و… از طریق نظر خواهی مستقیم از مردم اتخاذ و و بدون مشکل و پیامد های ناگوار اجرا می شوند.
دولتهای ایران در هر دو نظام سیاسی پیشین و امروز، غم نان و غم بنزین مردم را نداشتند. آنها شیر صادرات نفت را باز میکردند و با فروش این کالای راهبردی آنقدر پول در میآوردند که پرداخت یارانه نان و بنزین برایشان چیزی نبود اما از نیمه دوم دهه تازه سپری شده و به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام و گسترش دامنه و ژرفای تحریم نفتی و تحریم بانک مرکزی به مرور دولتها را از سر خوشی دهههای پیشین دور و دورتر کرده است.
حالا اگر دولت چهاردهم بخواهد به هر دلیل و از جمله به دلیل گریز از واکنش ناشناس شهروندان نان و بنزین را بهاندازه قیمت تمامشده عرضه کند، باید دلارهای قابل اعتنایی را برای این کار اختصاص دهد. اگرچه میزان واقعی واردات بنزین هنوز در سبد آمارهای قابل انتشار دولت جا نگرفته است.اما روند فزایندهای دارد. ارزان بودن قیمت هر لیتر بنزین از هر لیتر دوغ و آب و نیز تولید اتومبیلهایی که بنزینخوار هستند رشد مصرف بنزین را در مداری قرار داده است که ادامه آن میتواند از یک طرف به قفل شدن صادرات حاملهای انرژی منجر شود و از سوی دیگر هنوز پاسخگوی رشد فزاینده مصرف نیست.
به گزارش سازمان برنامهوبودجه سال آینده باید فقط ۲۵۰هزار میلیارد تومان برای آرد و نان یارانه داد و برای پرداخت یارانه برق نیز همچنان قربانی گرفت. از پیش معلوم است که ادامه پرداخت یارانه بهاندازه و شکل امروزی آن و با همین دست فرمان ناممکن است.
مدیران کشور شاید حالا حسرت سالهایی را بخورند که میشد با کمی روشنگری فرهنگی و گفتوگوی واقعی با مردم کشتی یارانهها را به سوی ساحل نجات راند اما حالا دیگر شاید دیر شده باشد ولی تجربه نشان میدهد اگر همین امروز و فردا نشود که برای سازمان پرداخت یارانه در ایران چارهای اساسی پیدا کرد شاید انجام آن جز با انبوهی از پیامدهای ترسناک سیاسی- اجتماعی ناممکن باشد.
برای عبور از سیاهچالههایی که پرداخت یارانه با شکل و ماهیت امروز برای جامعه ایرانی پدیدار کرده کار از دست دولت و نهادهای دیگر در آمده است و نیاز به تصمیمی دارد که همه نهادهای قدرت سیاسی بر سر آن به توافق برسند و با شهروندان بهطور بنیادین حرف بزنند و سخنان شهروندان را نیز بشنوند.
میلیونها ایرانی در گروههای اجتماعی گوناگون به ویژه گروههای کمدرآمد به بنزین ارزان اعتیاد پیدا کردهاند و با استفاده از یارانههای شگفتانگیز برنامه کار خود را تنظیم میکنند. این در حالی است که سود اصلی را گروههای پردرآمد از یارانه بنزین میبرند. شهروندان ایرانی به هر دلیل هراس دارند که نان ناگهان گران شود و دولت حتی بیشتر از مردم از بلوای نان هراس دارد. ادامه این وضعیت به استیصال کامل جامعه درباره یارانهها میرسد و اقتصاد بخشهای گوناگون قفل میشود.
منبع: ساعت ۲۴