دکتر محمد طبیبیان اقتصاددان برجسته ایران در صفحه تلگرامی خود به نقد تصمیم ستاد اقتصادی دولت پرداخته ونوشته است: اخیراً یک کلیپ صحبت از شخصی در شبکههای اجتماعی منتشر شده که به نظر میرسد آقای همتی وزیر اقتصاد هستند. صحبت هایی که مطرح میشود باور کردنی نیست. برای همین هم این فدوی شک کردم شاید کلیپ ساختگی باشد، اما به هر حال از باب تمرین اقتصاد و بلکه حساب بد نیست مرور کنیم:
مطلبی به این مضمون مطرح است در مورد تصمیم ستاد اقتصادی دولت. سال ۱۳۹۶ ارزش دلاری نقدینگی کشور ۳۶۰ میلیارد دلار بوده ( حجم نقدینگی سال ۱۳۹۶ را تقسیم بر ۳۰۰۰ تومان قیمت دلار همان سال کردهاند) حالا اگر حجم نقدینگی را تقسیم بر نرخ دلار فعلی کنیم،لابد حدود ۶۹۰۰۰ تومان، محاسبه ایشان رقم ۱۴۰ میلیارد دلار را بدست داده. پس ۲۲۰ میلیارد دلار ریال کم داریم !!! دلیل متقن این کمبود هم این که هر کجا مسئولین میروند بخش خصوصی ( والبته بخش دولتی هم) میگویند کمبود ریال داریم. پس بنابر این ۲۵۰-۳۰۰ هزار میلیارد تومان علاوه بر نقدینگی موجود لازم است و خبر خوب این که در ستاد اقتصادی دولت تمهیداتی اندیشیده شده تا این رقم تامین گردد. یک چنین استدلالی باور کردنی نیست! یکم، اینکه اگر از سال ۱۳۹۶ عقب تر میرفتند که نرخ دلار ارزانتر و مثلاً صد تومان بود احیاناً ارزش دلاری بیشتری برای حجم نقدینگی پیدا میشد و اکنون نقدینگی بیشتری لازم میگردید. چرا سال ۱۳۹۶ را انتخاب کردهاند؟ دوم، از سال مزبور تا کنون یعنی طی هفت سال قیمت دلار به طور متوسط هر ساله ۱.۶ برابر شده با همین دست فرمان جلو برویم سال ۱۴۰۹ قیمت دلار از مرز ۱۰۰۰۰۰۰ تومان هم خواهد گذاشت. برای جبران آن چه میزان نقدینگی جدید لازم خواهید داشت؟ سوم، این استدلال جناب وزیر از ابعاد مختلف ایراد دارد. اصل مطلب این است که طی سالها بیپروا نقدینگی ایجاد شده اما نرخ افزایش ارز خارجی از آن هم سریع تر رشد کرده و از تقسیم کردن نقدینگی به نرخ ارز پیوسته رقم کوچکتری بدست آمده است. چرا نرخ ارز با این سرعت اضافی رشد کرده؟ چند دلیل دارد یکی شرایط نابسامان تولید و تجارت بینالمللی کشور، شرایط نابسامان صادرات نفت که حقیقتاً برای عموم معلوم نیست با چه نرخی توسط چه تشکیلاتی صادر میشود و حقیقتاً چه میزان درآمد آن به اقتصاد کشور تزریق میگردد. دیگر وجود سوراخهای پنهانی که از آن منابع واقعی از جمله کالا و ارز از کشور خارج میشود بدون این که در مقابل منابع واقعی وارد شود. گرچه ناپیدا اما این را اقتصاد کشور در افزایش غیر قابل توجیه نرخ ارز و نرخ بهره حقیقی غیر قابل توجیه به ما نشان میدهد. چهارم، شاید به دلیل گرفتاری عظیم در ناترازی بودجه میخواهند نقدینگی ایجاد کنند. به هر حال تفاوتی نمی کند افزایش نقدینگی به هر منظور تورم زا است و آتش تورم را شعلهور تر میکند. طرحهای پیشرو و عناوین از این دست هم کمکی نمی کند و اصل خطر را دور نمیکند. تحت سناریو فرضی افزایش تورم و بحرانی شدن احتمالی شرایط بینالمللی و جنگ چند سال دیگر میتوان فکر کرد که همین محاسبه، ارزش دلاری نقدینگی را چه میزان نشان خواهد داد. بد نیست تجربه آلمان بعد از جنگ اول مرور شود. پنجم، کمبود سرمایه در گردش بنگاهها و کمبود اعتبارات در دسترس عموم و فعالان اقتصادی یک مشکل اساسی است (نباید تصور شود که با افزایش نقدینگی کلان حل میشود چنانکه طی بیش از چهل سال همچنان باقی بوده است). البته یک بافهای از مشکلات است که به صورت یک پدیده خودش را نشان میدهد. این نیز مجموعهای از راه حلها را طلب میکند که خارج از بحث حاضر است. از جمله بخشی از مشکل نبود سیستم بانکی است، تعجب نکنید.
منبع : ساعت 24