۱۳۹۳/۱۱/۱۰؛ سایت انقلاب اسلامی: اسنادی که در زیر می خوانید، گزارشهایی است که “اتاق کار ایران” در دفتر رئیس دفتر رئیس جمهوری امریکا در 5 و 6 فوریه 1980 (16 و 17 بهمن 1358) درباره بنی صدر تهیه کرده و در اختیار همیلتن جردن، رئیس دفتر کارتر قرار داده است. در انتهای متن توضیحاتی درباره مواردی که اطلاعات این گزارش دقیق نیستند، را آورده ایم.
محرمانه
غیرقابل رویت برای اتباع خارجی
5 فوریه 1980
گزارش اطلاعاتی
موضوع: بنیصدر و سیاست خارجی او
خلاصه
خلاصه: از قرار، بنیصدر مصمم است نقش بزرگی در سیاست خارجی ایران ایفا کند. او برای حل مسئله گروگانها، برگرداندن شاه به ایران را کاری درخور میداند. اما نظرهای او راجع به سایر موضوعات مهم برای امریکا، کمتر رضایت بخش هستند. این یادداشت گذشته او را درباره سیاست خارجی مطالعه می کند.
بنیصدر مدت درازی است که معتقد به سیاست غیر متعهدها میباشد و بنظر نمیآید که تمایل داشته باشد با امریکا روابط نزدیک برقرار کند. او مخالف هر گونه افزایش حضور نظامی امریکا در منطقه خلیج فارس میباشد. او مخالف هرگونه همکاری نظامی با دوستان امریکا در منطقه، از جمله مصر و عربستان سعودی میباشد. او موافق صدور انقلاب به کشورهای منطقه است. (1)
همزمان، خصوصا بعد از اشغال افغانستان، بنیصدر انتقادات زیادی نسبت به اتحاد جماهیر شوروی دارد. از قرار، او صمیمانه متعهد شدهاست از مبارزان افغان برضد روسها حمایت کند.
بنیصدر 47 ساله، عملا تمام زندگی جوانی خود را وقف مخالفت با رژیم شاه کرده است. نظرات سیاسی او خیلی متاثر از سالها مبارزه او برضد سیاست نزدیکی شاه با امریکا بوده است. بنیصدر خود را یکی از متفکران ایدئولوژیک پیشتاز انقلاب ایران می داند و قصد دارد این نظرهای ایدئولوژیک را در روابط ایران با امریکا و بقیه جهان بکار برد. بنیصدر تجربه کاری سیاسی کمی دارد. او در اوسط نوامبر 1979 به مدت دو هفته وزیر امور خارجه شد. اما بخاطر اختلافی که با خمینی بر سر حل مسئله گروگانها داشت، استعفا داد. یکی از مشاوران بنیصدر که تحصیل کرده غرب و تکنوکرات است، هم بر این عقیده است که او تجربه کاری ندارد.
محیط زندگی رادیکال:
بنیصدر در سال 1933 در خانوادهای پرنفوذ و مذهبی و مالک املاک مزروعی متولد شده است. او وقتی وارد مبارزه علیه شاه در سال 1950 شد، یکی از طرفداران نخست وزیر سابق، مصدق بود. سیاست ضد انگلیسی شدید مصدق، احتمالا در گرویدن بنیصدر به سیاست غیر متعهدها موثر بودهاست. بنیصدر در سال 1963 بخاطر فعالیتهای ضد دولتی بازداشت شد و به مدت 4 ماه در زندان بود. او بعدا به پاریس تبعید شد. در مدت 15 سال که او در پاریس بسر برد، با تعداد زیادی از تندروهای خاورمیانه از جمله فلسطینیان و موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان ارتباط داشته است (2). اولین ارتباط بنیصدر با آیهالله خمینی در سال 1966 بود (3). او خمینی را در عراق در چهاردهمین سال تبعیدش در شهر مقدس نجف، ملاقات کرد و یکی از مشاوران فعال او در زمان تبعید کوتاه مدت او در پاریس در 79-1978 شد.
در طول اقامت در پاریس، بنیصدر بیست کتاب و مقاله راجع به ایران و اسلام نوشته است. محتوای کتابها اغلب به روابط بین اسلام و اقتصاد مربوط است و برنامهای را ارائه میدهد که میتواند بدیلی برای کمونیسم و کاپیتالیسم باشد. او مینوشت که شاه بجای رشد ایران، نفت و ثروت ایران را صرف وابستگی ایران به غرب میکند. هدف اصلی او در نوشته هایش این است که از طریق کاهش اتکا به درآمد نفتی، کشور را از وابستگی اقتصادی به غرب و شرق آزاد سازد. او همچنین بر روی تحصیل خودکفائی در تولید مواد غذایی بحث می کند.
نظریات بنیصدر راجع به امریکا و اتحاد جماهیر شوری:
هیچ جای شک نیست که بنیصدر با اکثر ایرانیان انقلابی که نسبت به امریکا بدبینی و دشمنی دارند، هم نظر است. هر چند او، نسبت به اشغال سفارت امریکا در دوره کوتاهی که وزیر امور خارجه بود، اعتراض داشت. دلیل مخالفت بنیصدر با اشغال سفارت امریکا این بود که تصرف سفارت امریکا به اعتبار و حیثیت بینالمللی ایران لطمه وارد می سازد و توجه را از مسائل داخلی و فوری ایران، منحرف می کند. (4)
در تحلیلی که اخیرا راجع به موضوع گروگانگیری بعمل آورده، متذکر شده است که امریکا باید برای حل این مسئله، قدم اول را بردارد. او باز هم در اظهارات خود تکرار کرده است که مسئله گروگانها فقط وقتی حل خواهد شد که امریکا یک تغییر اساسی در سیاست خود در قبال ایران بدهد. از دخالت در امور داخلی ایران بپرهیزد و استقلال و انقلاب اسلامی ایران را برسمیت بشناسد. او میگوید امریکا باید کمک کند تا ثروتهای شاه به ایران بازگردانده شود و به ایران اجازه داده شود تا اقدام قانونی برای محاکمه شاه بعمل آورد. علیرغم موضعگیری نسبتا میانهروانه او نسبت به حل مسئله گروگانها، او بطور صریح و روشن گفته است قصد ندارد با امریکا روابط نزدیکی را پیدا کند که شاه داشته است.
او مرتب تکرار میکند که فکر نمی کند ایران برای اینکه شوروی را از حمله به خاک ایران منصرف کند، نیاز داشته باشد با امریکا روابط نزدیک برقرار کند. او امکان کمک نظامی گرفتن ایران از امریکا را در آینده رد می کند. و میگوید ما نباید خود را از زیر یوغ یکی از دو قدرت رها سازیم و زیر یوغ قدرت دیگر برویم. در همین حال، بنیصدر یکی از بزرگترین و مصممترین منتقدان اتحاد جماهیر شوروی است، خصوصا در آنچه که به اشغال افغانستان مربوط میشود. انتقاد او از اتحادیه جماهیر شوروی هم بلحاظ دید اسلامی خالص و عمیق او نسبت به جهان و هم بخاطر جانبداری از سیاست عدم تعهد، پایهدار و با ثبات است. بنیصدر معتقد است که بجای روی آوردن به قدرتهای بزرگ، ایران میتواند نیازهای مالی و نظامی خود را از کشورهای اروپای غربی و ژاپن برآورده کند.
حتی اگر بنیصدر نگران تهدید اتحادی جماهیر شوروی به ایران در آینده باشد، باز بنظر نمیآید که او بدون مواجهه با انتقاد عمده داخلی بتواند ایران را آشکارا در کنار امریکا قرار دهد. بنظر میآید ضد امریکا بودن یک وجه اساسی سیاست داخلی ایران برای مدتی دراز خواهد ماند و اگر هم به امریکا روی آورد، رقبای بنیصدر براحتی میتوانند از آن برضد او استفاده کنند. وانگهی بنظر میآید که خمینی به حفظ دیدگاه خویش در این باره که امریکا را دشمن بزرگ جمهوری اسلامی میخواند، ادامه خواهد داد و میتواند هر زمان که لازم بداند بنیصدر را از قدرت ساقط کند.
افغانستان
چه در جریان مبارزات انتخاباتی و چه بعد از پیروزی وسیع خود در انتخابات، بنیصدر بطور صریح حمایت خود را از قیام مردم افغانستان برضد شوروی اعلام کرد. او در چندین سخنرانی قول داد که از مبارزان افغانها چه از نظر سیاسی و چه از لحاظ مالی حمایت خواهد کرد. همچنین اعلان کرد که به آنها تعلیمات نظامی و اسلحه خواهد داد. او در یکی سخنرانیهای خود گفت به ایرانیانی که داوطلب مبارزه در کنار افغانها باشند، اجازه خواهد داد که در کنار آنها به مبارزه بپردازند.
(قسمتی از جمله سانسور شدهاست) دستکم، بعضی از رهبران ایران، خصوصا شخصیتهای مذهبی و گروه های قبیلهای در مرز افغانستان به مبارزان افغان کمک میکنند. بعد از حمله شوروی به افغانستان و اشغال آن، در ماه دسامبر، صدها افغان از مرز گذشته و به ایران پناهنده شدهاند. تعداد این پناهندهها را صد هزار نفر تخمین میزنند. این پناهندگان منبع مساعدی برای بکارگیری نیروهای مبارز در افغانستان میباشد.
بنظر نمیآید بنیصدر نگرانی از آن داشته باشد که حمایت او از مبارزان افغان، شوروی را بر ضد ایران خشمگین سازد و آنها مرزهای ایران را مورد تجاوز قرار دهند. بنیصدر این طور توجیه میکند که هر نوع حرکت نظامی شوروی برضد ایران میتواند خطر جنگهای پارتیزانی را بدنبال داشته باشد. ملتی که برای حیات خود میجنگد، مانع از آن میشود که شوروی جرات کند به ایران حمله کند. این نظریه را بسیاری از رهبران انقلاب ایران قبول دارند و با آن موافق هستند و میگویند در صورت حمله به ایران، در رویاروئی با گروههای شبه نظامی و قیام تودههای غیر نظامی که از تاکتیک اعتراض همگانی استفاده خواهند کرد، شوروی قربانیان سنگینی را تحمل خواهد کرد.
صدور انقلاب:
از بعد از انقلاب بدین سو، ایران مرکزی برای نیروهای تندرو در خاورمیانه شدهاست که بیصبرانه در جستجوی حمایت و امنیت برای هدفهای انقلابی خود هستند. تهران کمکهای محدودی به گروههای مختلف انقلابی میکند بدون آنکه دولت ایران دخالت مستقیم داشته باشد. رادیو تهران یکی از مراکز تبلیغاتی برای تغییرات انقلابی در کشورهای اسلامی و بخصوص کشورهای حوزه خلیج فارس، از جمله عراق و عربستان سعودی است. کمیتههای شیعه در این کشورها موفق شدهاند، برای بعضی از این گروههای مبارز، از جمله گروههای مخالف در عراق و عربستان سعودی، از ایران کمک بگیرند. آنها از انتخاب بنیصدر بسیار خوشحال شدهاند.
بنیصدر در سخنرانی افتتاحیه ریاست جمهوری خود در 4 فوریه، روشن ساخت که او از جریانهای انقلابی در کشورهای اسلامی حمایت خواهد کرد. او گفت: «انقلاب ما موفق نخواهد شد مگر آنکه به خارج صادر شود. ما میرویم نظم جدیدی ایجاد کنیم که در آن انسانهای محروم دیگر محروم نخواهند ماند. ما ایرانیان، تا زمانی که برادران ما در فلسطین و افغانستان و فیلیپین و سراسر جهان آزاد نشده اند، اسلحه های خود را بر زمین نخواهیم گذاشت. ما دست کمک را به سوی تمام مردم محروم در هر جای دنیا که باشند، دراز می کنیم». (5)
پسر خمینی، احمد نیز در جریان مراسم افتتاحیه صحبتهائی شبیه به همین مضمون و در همان خط بیان کرد.
بنظر میآید که بنیصدر نسبت به تعهدات خود برای حمایت از حرکتهای آزادی بخش صمیمی و صادق است. در همین حال، او بدون شک میداند که رجزخوانیهای انقلابی، مصرف داخلی دارند. سالها ارتباط او با سایر گروههای تندرو در پاریس، او را مقید به حمایت از آنها کرده است و او احتمالا احساس میکند موظف به پرداخت دیون خود به آنها است. (6)
موضوع امنیت منطقه ای
با توجه به حمایت علنی بنیصدر از حرکتهای انقلابی با چهره اسلامی در منطقه ، بنظر نمیآید که او موافق همکاری امنیتی در منطقه خلیج فارس با دوستان امریکا باشد. بنیصدر در یکی از مصاحبههای اخیر خود، همکاری امنیتی مشترک با مصر و عربستان سعودی را رد کرده و گفته است که این دو رژیم نمایندگی از ملتهای خود ندارند. از طرفی بنیصدر پیشنهاد داده که مناسبات خود را با ترکیه علیه امریکا و شوروی بهتر کند. از پاکستان خواسته است کمکهای نظامی امریکا را رد کند و بجای آن، بر حمایتهای کشورهای اسلامی و از آن جمله ایران تکیه کند. بنظر میآید بنیصدر قصد دارد بلوکی از کشورهای غیر متعهد در منطقه تشکیل دهد تا از نفوذ امریکا و شوروی بکاهد.
همچنین بنظر نمیآید که بنیصدر، کوششهای سیاسی امریکا را برای حل مسئله کشورهای عرب و اسرائیل با نظر مساعد بنگرد. او در گذشته، یکی از طرفداران پرو پا قرص سازمان آزادی بخش فلسطین و متحدان لبنانی اش بودهاست. بنظر میآید که او سیاست خمینی را که گسترش روابط با سازمان آزادی بخش فلسطین است، را ادامه دهد و از آن سازمان، حمایت سیاسی کند. او همچنین مانند خمینی، مخالف آن است که این سازمان، هیچگونه نقشی در امور داخلی ایران بازی کند.
چشم انداز
اینکه بنی صدر تا چه اندازه می تواند در سیاست خارجی ایران نقش داشته باشد، نامشخص است. او همزمان با مخالفتهای سخت چند گروه از جمله نیروهای طرفدار بهشتی و احزاب چپ روبرو است. رابطه بنی صدر با خمینی نیز مبهم است و می تواند دچار یک تغییر ناگهانی شود، در هر حال تا وقتی که خمینی زنده و سالم است، در امور دولت دخالت خواهد کرد و پرنفوذترین چهره در کشور است.
همچنین بنیصدر با مشکلهای داخلی عظیمی روبرو است و وسائل محدودی برای متحقق کردن هدفهای خود در سیاست خارجی دارد. قوای نظامی ایران، اکنون بسیار ضعیف تر از دوره شاه هستند، در حالیگه گاه، بکاربردن نیروی نظامی برای کارسازکردن دیپلماسی ضرور است. دیوان سالاری که سیاست خارجی ایران را تصدی میکند گرفتار بلبشو است و کاربدستان سیاست خارجی ایران گرفتار مشکل نبود روحیه گشتهاند. کاهش تولید نفت ایران، قابلیت استفاده از نفت بعنوان سلاح را نیز تضعیف خواهد کرد.
با اینهمه، بنیصدر معلوم کرد که از حمایت ملی نیرومندی برخوردار است و بنظر میآید که مصمم است دستگاه اداری ایران را بر وفق خط و ربط انقلابی، تجدید سازمان کند. هرگاه او موفق به تحکیم موقعیت خویش در کشور بگردد، امکان خوبی ایجاد می شود تا نظرهایش درباره سیاست خارجی ایران، دست بالا پیدا کنند. بنابر قانون اساسی جدید ایران، رئیس جمهوری باید تمامی قراردادها و موافقتنامه ها با قدرتهای خارجی را امضاء کند.
ما در این برهه نمی توانیم میزان تاثیر گذشته و شعارهای انقلابی بنی صدر بر سیاستهای آینده وی را تعیین کنیم. او ممکن است هنگامی که با واقعیت بکار بردن قدرت مواجه شود، عملگراتر گردد. در هر صورت تجربیات گذشته اش، قطعا در تعیین تصمیم آینده اش، مقداری نقش بازی خواهند کرد.
محرمانه – 6 فوریه 1980
یادداشت برای: اتاق وضعیت کاخ سفید
مورد توجه همیلتن جردن
از: دفتر ایران در شورای امنیت ملی
لازم به یادآوری است که بنیصدر ممکن است برای گروگانها مفید باشد، اما در دراز مدت دوست بزرگی برای امریکا نیست.
توضیحها سایت انقلاب اسلامی:
مواردی که اطلاعهای گزارشهای فوق دقیق نیستند:
1.1. درباره «صدور انقلاب»، دو نظر در آغاز انقلاب وجود داشتند: نظر بنیصدر که صدور انقلاب را خودجوش میدانست، چراکه روشها و هدفها، خود خویشتن را صادر میکنند. و نظر دیگر که صدور انقلاب را در صدور خشونت ناچیز میکرد. این گرایش بود که در ایران استبداد را بازسازی کرد و در کشورهای دیگر نیز مانع از انقلاب با هدف استقرار ولایت جمهور مردم بود.
1.2. استقلال بر میزان موازنه عدمی، در سیاست عدم تعهد خلاصه نمیشود. و
2. بنیصدر با هیچ گروه خارجی، از فلسطینی و غیر فلسطینی ارتباط برقرار نکرد. با آقا موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، از ایران، آشنائی داشت. در خارج از ایران نیز، چند نوبت با او دیدار کرد. بنیصدر دعوت از قوای سوریه برای مداخله در لبنان را ناقض اصل استقلال دانست و با آن مخالفت کرد.
3. این تاریخ دقیق نیست: آیهالله بنیصدر که برای درمان به پاریس منتقل شده بود، در بهمن 1350، برابر ژانویه 1972 درگذشت و او جنازه پدر را تا نجف مشایعت کرد.
4. دلیل مخالفت بنیصدر با گروگانگیری، مخالفت این عمل با دو اصل استقلال و آزادی و محور شدن امریکا در سیاست داخلی و خارجی بود. از اینرو بود که گفت: گروگانگیری ایران را به گروگان امریکا درآورد.
5. در آن سخنرانی، همانطور که با مراجعه به متن کامل آن در این آدرس می توانید مطالعه کنید، چنین اظهاراتی از جمله این اظهار نظر که «انقلاب ما موفق نخواهد شد مگر آنکه به خارج صادر شود» وجود ندارد.
6. به ترتیبی که در توضیح 2 آمد، او بر آن نشد با گروههای سیاسی غیر ایرانی رابطه برقرار کند لذا از آنگونه «دیون» که طرز فکر امریکایی گمان میبرد نداشت. در عوض، معتقد بود و هست که باید از حق هر ملتی در برخورداری از حق حاکمیت بر اصول استقلال و آزادی دفاع کرد. و براین باور بود و هست که باید از هر جنبشی با هدف استقلال و آزادی، در هر یک از کشورهای جهان حمایت کرد.