نتانیاهو تلاش می کند همزمان با ازبین بردن هنجارهای لیبرال مورد توافق مشترک در جهان، مردم اسرائیل را متقاعد کند که پروندۀ دیوان کیفری بین المللی فقط علیه او نیست، بلکه علیه همۀ اسرائیلی ها است. در همین حال، اسرائیلی ها همچنان در مورد آنچه به نام آنها در غزه انجام می شود، خود را به نفهمی می زنند.
نوا لانداو
کسانی که با نخست وزیر بنیامین نتانیاهو از نزدیک کار کرده اند می دانند که او همیشه از رسیدن این روز چقدر می ترسید. او در طول ادوار متعدد صدارت خود چند بحث در مورد سناریوهای مختلف در رابطه با “رسیدگی علیه اسرائیل و اسرائیلی ها” در دادگاه های بین المللی برگزار کرد؟ چند جلسۀ طولانی در مورد راههایی – برخی قانونی و برخی غیرقانونی یا کمتر قانونی- برای مبارزه با آنها در مسیرهای قانونی، دیپلماتیک و غیره تشکیل داد؟
این افراد که زمانی به همکاری با او افتخار می کردند، اکنون از او ناامید هستند. با این حال، متحیرند که چگونه در طول یک سال گذشته، نتانیاهو خود را، با اتکاء به نفس کامل و به آرامی، به سمت صندلی متهم در دادگاه لاهه هدایت کرد، جایی که همواره نسبت به آن بسیار ابراز نگرانی می کرد.
یکی از آنها، این هفته پس از اعلام تصمیم دادگاه کیفری بین المللی لاهه برای صدور حکم بازداشت علیه نتانیاهو و یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق، با ناامیدی به همکارانش گفت: «این یک نتانیاهوی غیرقابل کنترل است که همۀ ما اسرائیلی ها را با خود به ته دره می کشاند. کل کشور را».
از یک نظر، حق با او است: نتانیاهوی متهم، دارای پرونده های جنایی متعدد، هم در اسرائیل و هم در سطح بین المللی، که به طور فزاینده ای به افراطی ترین بازیگران در صحنۀ سیاست اسرائیل وابسته است، دیگر چیز زیادی برای از دست دادن ندارد. او قصد ندارد که فقط اسرائیل را با خود به پائین بکشاند، نتانیاهو اکنون دو هدف را دنبال می کند؛ نخست این که اسرائیلی ها را متقاعد کند که پرونده های بین المللی علیه شخص او، و به دلیل انتخاب سیاست جنگی او نیست، بلکه علیه همه اسرائیلی ها به عنوان یک موجودیت جمعی و به عنوان یک ملت است.
دوم راه اندازی یک جنگ ویرانگر برای از بین بردن هنجارها و مکانیسمهای لیبرالی است که بطور کلی و همواره مورد توافق قرار گرفته است. به عبارت دیگر، نتانیاهو قصد دارد حکم بازداشت دادگاه بین المللی کیفری علیه خود را به یک اقدام جهانی عدم اعتماد علیه قوانین بین المللی و نهادهای آن تبدیل کند.
او برای بی معنی کردن احکام دیوان کیفری بین المللی، لزوماً مجبور نیست آنها را باطل کند. فقط باید اطمینان حاصل کند که تا حد امکان کشورهای بیشتری از اجرای آنها خودداری می کنند و پایه و اساس موجودیت این نهاد را تهدید می کنند و زیر سؤال می برند.
برای انجام این کار، نتانیاهو به بلوک ضد لیبرال رهبرانی که به آنها وابسته است، نزدیکتر خواهد شد و از بازگشت دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب، به کاخ سفید حداکثر استفاده را خواهد کرد. دعوت او از ویکتور اوربان، نخست وزیر مجارستان، اولین قدم است.
نتانیاهو و ترامپ هر دو برای برچیدن این نهادهای بین المللی به دنبال متقاعد کردن حامیان خود هستند تا به همه بقبولانند که پرونده های داخلی علیه آنها که توسط نهادهای «نخبه» (“دولت پنهان”) مورد پیگیری قرار می گیرد در واقع اعلان جنگ علیه کسانی است که به آنها رأی داده اند.
به همین ترتیب، نتانیاهو تلاش خواهد کرد تا مبارزۀ خود علیه قوانین بین المللی را به یک نبرد تهاجمی مشروعیت زدایی از آنچه که او به عنوان هنجارها و نهادهای نخبگان لیبرال جهانی توصیف می کند، تبدیل سازد.
بر کسی پوشیده نیست که برخی از کشورهای غربی و به ویژه آمریکا، به نوبۀ خود حسابهای تسویه نشده ای با قوانین و نهادهای بین المللی دارند. پیش بینی واکنش دولت بایدن به تصمیمات دادگاه لاهه کار سختی نبود. واکنش آلمان، متحد ثابت اسرائیل در نهادهای بین المللی با توجه به رابطۀ تاریخی آنها نیز قابل انتظار بود.
سؤال اینست که سایر امضاکنندگان، به ویژه کشورهای اروپایی، چگونه عمل خواهند کرد. احکام دستگیری علیه نتانیاهو و گالانت به جنگ نیابتی دیگری بین نیروهای لیبرال و ضد لیبرال در اروپا تبدیل خواهد شد و نتانیاهو در پی تشدید آن خواهد بود.
در این نبرد ژئوپلیتیکی بین ارزشها و قدرتهای بزرگ، اکثریت قریب به اتفاق رهبران و مردم اسرائیل احتمالاً دوباره حقایق و جزئیات را نادیده خواهند گرفت.
بیش از هر چیز، آنچه برای اکثر اسرائیلی ها غیرقابل پذیرش است، اینست که حتی موجه ترین جنگها، مانند جنگ اسرائیل علیه حماس پس از حملۀ ۷ اکتبر، نمی تواند و نباید شامل حملات گستردۀ عمدی علیه غیرنظامیان بیگناه، اخراج، گرسنگی دادن و انکار نیازهای انسانی مردم باشد.
با این حال، به نظر می رسد که هیچکس در اسرائیل حقایق مستندی را که در اختیار دیوان کیفری بین المللی است مورد بررسی و تحقیق قرار نداده و یا اساساً قصد بررسی آن را نداشته است.
در روزهای آینده، اردوگاه ضد نتانیاهو عمدتاً بر سرزنش شخصی او در بحران دیپلماتیک (مثلا “کاش هسبارا بهتر بود!”)، یا مخالفت او با کمیسیون تحقیق دولتی و حملات او علیه قوۀ قضائیه تأکید خواهد کرد، که ظاهراً به توانایی اسرائیل در استدلال بر اصل مکمل بودن (توانایی اسرائیل برای تحقیق و اجرای عدالت خود) آسیب رسانده است.
هیچ مدرکی بهتر از پاسخ دادستان کل اسرائیل، گالی بهاراوف- میارا به تصمیم لاهه برای این مشکل وجود ندارد. نه فقط به دلیل تناقضاتی که در اظهارات کنایه آمیز او در مورد استقلال قوۀ قضائیۀ اسرائیل، در زمانی که دولت نتانیاهو اسلحۀ بزرگی را به سمت سر او نشانه رفته بود، دیده می شد بلکه همچنین به این دلیل که، تا آنجا که روشن است، او تا به امروز هیچ کاری برای تحقیق مستقل در مورد سوءظنهای جدی انجام نداده است.
نمونه ای از گسست کامل بین دولت اسرائیل و گزینۀ تئوریک اصل مکمل بودن نیز در اعلامیۀ وزیر دفاع اسرائیل کاتز، در روز جمعه، مشاهده شد که صراحتاً اعلام داشت حالا که اینطور شد او توسل به بازداشتهای اداری علیه اقدامات غیرقانونی یهودیان در کرانۀ باختری را، متوقف خواهد کرد.
بازداشتهای اداری در واقع یک عمل نادرست است، اما کاتز عملاً آپارتاید قومی را رسمی اعلام کرد. از بازداشتهای اداری استفاده خواهد شد اما فقط علیه فلسطینی ها. آیا یک قوۀ قضائیۀ مستقل که بتواند به طور منصفانه جنایات جنگی را بررسی کند، اینگونه است؟
مشکل اینست که کاتز تنها کسی نیست که لجام گسیخته است. طاعون بی تفاوتی و ندیدن در یک سال گذشته تقریباً به تمام مردم کشور سرایت کرده است، تقریباً همگی در حالی که شعارهایی دربارۀ مشروعیت جنگ تکرار می کنند، سر خود را کاملاً در شن و ماسه فرو کرده اند.
اکثریت قریب به اتفاق اسرائیلی ها نمی دانند که به نام آنها در غزه (یا کرانۀ باختری) چه کارهائی صورت می گیرد. البته این هم درست است که، کسانی هستند که می دانند اما بی تفاوتند و کسانی هم هستند که می دانند و سرخوش از این امورند. اما اکثریت واقعاً نمی دانند. بیشتر رسانه های اسرائیلی با پنهان کردن عمدی و فراتر از سانسور، بدلایل کسب مشتری یا خود تحمیلی، در این شکست اخلاقی شریک هستند.
دیوان کیفری بین المللی اکنون به اسرائیلی ها فرصتی می دهد – ظاهرا آخرین فرصت – تا از این کوری و گیجی ملی درآیند و به طور جدی آنچه را که از زمان آغاز جنگ به نام آنها اتفاق افتاده است، بررسی کنند.
گزینۀ دیگری نیز وجود دارد؛ به غیر از این که سرمان را بیشتر در شن و ماسه فرو کنیم، تمام جهان را به یهودستیزی متهم کنیم و به شدت از این دولت افراطی روبه شکست دفاع کنیم.
هاآرتص ـ22 نوامبر 2024
منبع:
https://www.haaretz.com/…/00000193-549c-ddc8-aff7…