وقتی کلی داشتن سانتریفوژ میشود، جزئی شمار آنها میگردد. وقتی کلی برداشتن تحریمها میشود، جزئی برداشتن تحریمها در طول زمان میشود. وقتی کلی غنی سازی میشود، جزئی دو اندازه میشود: درصد و وزن. حدود 4 درصد اما در وزن کم، ایران میتواند اورانیوم غنی کند. بنابراین، حق با انقلاب اسلامی بود وقتی خاطر نشان کرد که کلیات صورتی بیش نیستند. و اینک، هم خامنهای و هم اوباما این واقعیت را تصدیق میکنند:
☚ خامنهای در 19 بهمن گفت: با توافقی که بتواند انجام شود موافقم. اما توافق در کلیات و جزئیات در یک مرحله و شفاف و بی نیاز از تعبیر و تفسیر باشد. باز او گفت: با امریکا در یک امر موافقم و آن ایناست که عدم توافق بهتر از توافق بد است. تحریمها نیز باید یکجا برداشته شوند.
طرفه اینکه ارگانهای تبلیغاتی متعلق به «بیت رهبری» (کیهان و جوان و وطن امروز و…)این قسمت از سخنان خامنهای را سانسور کردهاند:
«طرف ایرانی، برخی از کارهایی که میتوانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده: گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برههای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را – که یک کار بسیار بزرگی است رسیدن به دانش و فنّاوری بیست درصد، کار بسیار بزرگی بود؛ این را کسانی که اهل فنّند میدانند که رسیدن از پنج درصد به بیست درصد، اهمّیتش خیلی بیشتر است از رسیدن از بیست درصد به بالا ست؛ این کار بزرگ را جوانان ما و فنّاوران متعهّد ما انجام دادند، متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانهی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کردهاند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاههای سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کردهاند. این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی بنابراین منطقی عمل کرده است، طبق منطق مذاکره عمل کرده است.»
سانسور کردهاند زیرا ممکن نبود هم نبویان و دیگر سخنگویان «ذوب شدگان در ولایت فقیه» این «متوقف کردند»ها را دستآویز اعتراض سخت به روحانی و ظریف کنند و هم «رهبر» این «متوقف کردند» ها را تأیید کند. اما دلیل مهمتری این سانسور دارد و آن ایناست که این قسمت از سخنان او، یعنی این که قاطعیت خامنهای نه واقعی که زبانی است.
☚ و اوباما در 9 فوریه 2015(20 بهمن 93) گفتهاست: با نتان یاهو، برسر پرونده اتمی ایران اختلاف نظر جدی داریم و من فکر نمیکنم که تمدید بیشتر مذاکرات مفید باشد چون موضوعات باقیمانده فنی نبوده بلکه این موضوع به تصمیم و میل ایران بستگی دارد.
بدینقرار، شکل و محتوی سیاسی یک واقعیت را تشکیل میدهند و توافق بر سر آنها اراده سیاسی طرف ایرانی را میطلبد. و
☚ جان کری، وزیر خارجه امریکا، در 9 فوریه، گفتهاست: هرگونه تمدید مذاکرات هسته ای با ایران برای دستیابی به توافق جامع بعد از اواخر ماه مارس (اوایل فروردین) منتفی است، مگراینکه چارچوب وطرح کلی یک موافقتنامه تا آن موقع تعیین و مشخص شده باشد.
چارچوب و طرح کلی یک موافقتنامه، به ضرورت، در بر میگیرد:
1. تعداد سانتریفوژهای نسل اولی که ایران میتواند داشته باشد. و
2. درصدی که اورانیوم میتواند غنی شود و وزن اورانیوم غنی شدهای که ایران میتواند نگاه دارد و یا انتقال اورانیوم غنی شده به خارج از ایران. و
3. طول زمانی که ایران تحت کنترل قرار میگیرد. و
4. برداشته شدن تحریمها: تعلیق آنها؟ یا لغو آنها؟ یکباره و یا در طول زمان؟ تحریمهای مربوط به پرونده اتمی و یا همه تحریمها؟
هرگاه در این چهار مورد توافق بعمل بیاید، جزئیات روشهای عملی کردن این توافق میشوند! آیا دو طرف به توافق در این چهار مورد رسیدهاند؟ پاسخهای طرف ایرانی به این پرسش ایناست:
● ظریف: ما وارد جزئیات شدهایم. او باز، توافق را در گرو وجود اراده سیاسی طرف مقابل دانسته است.
● روحانی گفتهاست: ایران در مذاکرات هستهای گامهای لازم را برداشته نوبت طرف مقابل است.
اما همزمان، “افشاگریهائی “عملآمدند، بس قابل توجه:
٭ فشار به خامنهای برای کوتاه آمدن از «خطوط قرمز»!؟:
☚ در 17 بهمن 93، سید محمود نبویان، از شاگردان مصباح و از اعضای جبهه پایداری و «نماینده» تهران در مجلس نهم، این «افشاگریها» را بعمل آوردهاست:
● چند جلسه پیش آقا رفته و از ایشان خواستهاند از خطوط قرمز خود کوتاه بیائید. از سخنان او معلوم است که ظریف نزد خامنهای رفتهاست. او نتوانستهاست کاری از پیش ببرد، روحانی – که او اسم نمیبرد و خطاب به مخاطبان خود میگوید همان که اسم بردید! – را نزد خامنهای فرستادهاست. روحانی نیز کاری از پیش نبرده و پس از آن بودهاست که صحبت رفراندوم را پیش کشیدهاست.
● توافق را بهر صورت ممکن انجام انجام خواهند داد و پس از آن، نوبت به تصرف مجلس میرسد.
● من رفتم پیش عراقچی. پرسیدم تحریمها را بر میدارند؟ او جواب داد: آنها میگفتند ظرف 20 سال تحریمها را بر میداریم. چانه زدیم 15 سال شد. بعد از این مدت هم هنوز 20 درصد تحریمها باقی میمانند. در طول مدت، تنها تحریمهای مربوط به اتم، بحال تعلیق در میآیند.
● فردو و آب سنگین اراک و قسمتی از تأسیسات نطنز و بخش عمده اورانیومی که غنی کرده بودیم را دادهایم و هیچ چیز نیز نگرفتهایم. اما نبویان نمیگوید که خامنهای این کارها را لازم دانسته و تأیید کردهاست.
انقلاب اسلامی: هرگاه قصد تولید بمب اتمی بوده باشد، آنچه رژیم، برابر توافق ژنو، دادهاست، همه چیز است و آنچه گرفتهاست هیچ چیز است. اما هرگاه براستی، صرف بودجه نجومی برای ایجاد این تأسیسات فقط برای تولید سوخت و قراردادن ایران در وضعیت انزوا و تحریمهای اقتصادی و ثروت عظیمی که در خلیج فارس و دریای مازندران از دست میرود و زیان اقتصادی که ببارآمدهاست و میآید، فاجعهای بس بزرگ است و نگاهداشتن این تأسیسات خویشتن را محکوم کردن به تحمل اینهمه زیان است. و ناگفتههای دیگری نیز وجود دارند که نبویان، برزبان نیاوردهاست:
☚ رژیم به ارتش امریکا اجازه دادهاست سوخت و تجهیزات نظامی را از خلیج فارس به افغانستان منتقل کند. و
☚ در همانحال که ولایتی، مشاور خامنهای در سیاست خارجی میگوید: داعش دست پرورده امریکا است و این داعش خلبان اردنی را میسوزاند تا تبلیغ کنند، به اسلام درآمدن، یعنی وارد شدن به جهنم، همکاری نظامی رژیم با امریکا، روز به روز، گستردهتر میشود. تا بدانجا، که تحلیلگرانی رسیدن به توافق بر سر اتم را اجتناب ناپذیر میدانند زیرا «همکاری استراتژیک ایران و امریکا» آنرا واجب گرداندهاست.
٭ توافق «بهرترتیب» در حال انجام است و یا خبری از آن نیست؟:
ارگانهای تبلیغاتی دستگاه خامنهای سخنان خامنهای را همچون عامل بازدارنده موضوع «تحلیل» میکنند. شادی خود را از این که این سخنان مانع از رسیدن به توافق میشود، پنهان نمیکنند. مدعی هستند که سخنان او، حسابهای امریکا را بهم ریخت. نگون بختی که خامنهای و دستیاران او را گرفتار خود کرده، ایناست که نمیدانند توافق حاصل تعادل قوا است و نه ذهنیت آنها. مینویسند: نه این اوباما است که موفق شد کنگره را از وضع تحریمهای جدید برضد ایران بازدارد، بلکه این کنگره بود که به این نتیجه رسید که دیپلماسی در تحریم مطلوب امریکا به ایران کارسازتر است. باوجود این، سخنان خامنهای به امریکا حالی کردهاست که فکر تحمیل «توافق بد» (از دید خامنهای) به ایران را از سر بدرکند!
غافل از اینکه طرف امریکائی میداند اقتصاد ایران در چه وضعیتی است. وضعیت ایران در منطقه چگونه است. و این را نیز میداند که رژیم، همواره، «قاطعیت زبانی» را پوشش «سازش قهرمانانه» کردهاست. در حقیقت، بنابراین که قاطعیت زبانی باشد و یا نباشد، توافق شدنی و یا ناشدنی میشود:
● هرگاه قاطعیت زبانی باشد، آیا باید توافق را باید انجام گرفته دانست؟:
☚ به گزارش ایسنا (20 بهمن 93): اختلافات کلیدی ایران و ۱+۵ حل شد. روزنامه والاستریت ژورنال در گزارشی به نقل از دیپلماتها نوشت: به نظر میآید پیشرفت در حل اختلافات کلیدی در مذاکرات هستهای ایران و گروه ۱+۵ حاصل شده است.
دیپلماتهای غربی میگویند: در مذاکرات مونیخ پیشرفتهای فنی لازم که اساس یک توافق را تشکیل میدهند به دست آمده اند. دربارهی مسائلی که میتواند به هر دو طرف برای حصول توافق کمک کند شفافسازی بیشتری کردهاند.
● برخی مقامات میگویند: به عنوان بخشی از یک رایزنیها اختلافات بر سر مسائل کلیدی شامل برخورداری ایران از سانتریفیوژهای بیشتر ،کمتر شده است. این تعداد سانتریفیوژ بیشتر از آن چیزی است که غرب در ابتدا بر آن پافشاری میکرده است. اما به گفته این مقامات هیچ یک از این اختلافات رفع نشده است.
● یک دیپلمات ارشد غربی روز یکشنبه مدعی شد ایران در حال تغییر عقیده دادن است. این دیپلمات در ادامه توپ را به زمین ایران انداخت و گفت: من کاملا خوش بین هستم. اما اگر ایران موضع خود را تغییر ندهد شانس کمی برای حصول توافق وجود دارد. اما فشارها برای هر دو هیات مذاکره کننده ایران و آمریکا به شدت افزایش یافته است.
● جمهوریخواهان کنگره به شدت برای تصویب طرح اعمال تحریمهای جدید علیه ایران تلاش کردند که با مخالف سخت باراک اوباما، رییسجمهور آمریکا و سپس دموکراتها مواجه شد. اکنون به نظر میآید که قانونگذاران در انتظارند ببیند آیا سازش تا پایان ماه مارس حاصل میشود یا نه؟
انقلاب اسلامی: بدینقرار، در یک گزارش، هم اختلافات کلیدی حل شدهاند و پیشرفتهای فنی لازم که اساس یک توافق را تشکیل میدهند، حاصل شدهاند و هم هیچیک از این اختلافات رفع نشدهاست! با آنکه قاطعیتی که خامنهای اظهار میکند، بیشتر زبانی است، فرض واقعی بودن آنرا نیز بررسی میکنیم:
● هرگاه قاطعیت واقعی باشد، همچنان هیچیک از اختلافات حل نشدهاست:
تازهترین و گویاترین سخن، سخن علی لاریجانی، «رئیس» مجلس مافیاها است. در 21 بهمن 93، او گفتهاست: غربیها در پی فریب ما هستند و خیال میکنند میز مذاکره میدات ترهبار و محل چانه زنی است. از دید او، غربیها قصد فریب دارند اما مذاکرهکنندگان ایرانی فریب آنها را نمیخورند. از این سخنان، بوی رسیدن به توافق نمیآید. وقتی او میگوید: مردم باید در راه پیمائی 22 بهمن شرکت کنند تا که غربیها را محل گفتگوها را با تجارتخانه عوضی نگیرند، وقتی در همین روز، قول یک نماینده سابق کنگره امریکا بعد از دیدار از ایران، در وسائل ارتباط جمعی رژیم منتشر میشود و بنابر آن، هرگاه مذاکرات شکست بخورد، روحانی به حاشیه رانده میشود و اداره کشور به دست سخت سران میافتد، سخنی که پیشتر، رویتر از قول ظریف منتشر کرد، و وقتی روحانی میگوید «نوبت طرف مقابل» است، یعنی اینکه رژیم دست به دامان اوباما است تا مگر با توافقی موافقت کنند که بدتر از قرارداد ترکمنچای نباشد.
پس تا سال روز انقلاب، توافقی که ظریف نوید میداد انجامش را در این روز اعلان کند، بعمل نیامدهاست. در این باره، گزارش 20 بهمن روزنامه انگلیسی گاردین، اندک روشنائی ایجاد میکند و بدان میتوان وضعیت را سنجید:
☚ بدون هیچ تردیدی واضحترین نشانه برای این که بفهمیم در مذاکرات هستهای ایران و گروه 1+5 پیشرفت حاصل شده ایناست که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم اسرائیل است. او میگوید با تمام توان مانع از آن خواهم شد که یک توافق اتمی بد (از دید او) با ایران امضاء شود. قرار است او به دعوت رئیس مجلس امریکا، برای سخنرانی برضد یک توافق هستهای به واشنگتن برود.
● حقیقت این است که ابهاماتی درباره دیدارهای اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران و همتایان غربیاش در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ وجود دارد.
● وزیر امور خارجه ایران گفت که اصلیترین مساله مورد اختلاف در مذاکرات چگونگی لغو تحریمهاست. اگرچه در حال دست یافتن به راهحلی در این زمینه هستیم.
● فیلیپ هاموند، وزیر امور خارجه انگلیس پس از دیدار با همتای ایرانیاش گفت: پیشرفتهایی در روند مذاکرات حاصل شدهاست و مرحله کنونی مذاکرات حول محور مساله غنیسازی میچرخد. مذاکرات درباره ظرفیت غنیسازی ایران است و درباره این است که بر سر ظرفیت غنیسازی ایران به توافق برسیم و آن را بپذیریم.
● ایران خواهان حفظ ظرفیت کنونی سانتریفیوژهایش است که به حدود 10 هزار ماشین میرسد. این درحالی است که غرب به بهانه به تعویق انداختن آنچه که خود گریز هستهای ایران میخواند از این کشور میخواهد تا تعداد سانتریفیوژهایش را به کمتر از 4 هزار تا برساند.
آن گونه که آسوشیتدپرس گزارش داده است این تلاشها تغییر سرعت و کارآیی سانتریفیوژها را شامل میشود که در نتیجه آن این ماشینها گاز هگزافلوراید اورانیوم کمتری را میتوانند غنیسازی کنند. دیگر مساله مورد بررسی در این مذاکرات حجم ذخیره اورانیوم غنیشده ایران در سطح پایین است که در صورت تبدیل آن به اکسید یا انتقال آن به کشوری دیگر میتوان زمان گریز هستهای ایران را طولانیتر کرد.
● در مونیخ مساله دیگری مبنی بر مدت زمان توافق نهایی مطرح شدهاست. اگر محدودیتها درباره برنامه هستهای ایران آن گونه که غرب ترجیح میدهد 15 سال به طول بیانجامد ایران تعداد سانتریفیوژهای بیشتری را خواستار خواهد شد اما اگر مدت زمان توافق نهایی کمتر از 10 سال باشد آن گونه که ایران خواستار آناست تهران آماده خواهد بود تا کاهش تعداد سانتریفیوژهای فعالش را بپذیرد. ایران پس از پایان این مدت زمان کوتاه قادر خواهد بود تا غنیسازیش را تا سطح صنعتی افزایش دهد که به این کشور اجازه خواهد داد سوخت مورد نیاز خود برای راکتور هستهایاش در بوشهر را تولید کند.
٭ جبهه بندیها در رژیم و در امریکا آشکارتر و مرزبندیها مشخصتر میشوند:
● در پرتو اطلاعها و موضعگیریها و دادههای بالا، اینک معانی «افشاگریهای» نبویان و نیز «تحلیل»های ارگانهای تبلیغاتی خامنهای، قابل مشاهدهتر میشوند:
این واقعیت که بخشی از رژیم، مافیاهای نظامی – مالی که از بحران اتمی و «کمربند سبز» سود جستهاند، با اتحاد محافظهکاران جدید و دولت سعودی و اسرائیل و متحدانشان در منطقه، خواستار انجام توافق نیستند. الا اینکه میخواهند عامل سرنگرفتن توافق، امریکا و غرب جلوه کند. بدیهی است نبویان، از فشاری که این مافیاها به خامنهای وارد میکنند، کلمه ای نمیگوید. اما وقتی خامنهای در حضور نظامیان درباره مذاکرات اتمی موضعگیری میکند، لاجرم، آنها هستند که او میخواهد راضی کند. باوجوداین، خامنهای نیک میداند بدون توافق نهائی، اقتصاد ورشکسته ایران، از پا در میآید. او میداند که نیاز مبرم به پول دارد. از اینرو، قاطعیتی که نشان میدهد، بیشتر زبانی و کمتر واقعی است. به قول، نبویان، «توافق را به هر صورت ممکن انجام میدهند.».
● در امریکا، بدنبال واشنگتن پست، نیویورک تایمز نیز بدست محافظهکاران جدید افتاده و این دو نشریه نسبت به انعقاد توافق بد، هشدار میدهند:
☚ مقاله را پل پیلار نوشته و در 9 فوریه 2015 انتشاردادهاست. چکیده آن اینست:
● محافظهکاران جدید که اینک صفحههای خاص سرمقالهها و مقالههای نیویورک تایمز را نیز به اختیار خویش درآوردهاند، زمینه سازی میکنند برای اینکه توافقی نهائی با ایران انجام نگیرد. اینان که راهحل قابل پیشنهاد ندارند، موضعهای سادهاندیشانه میگیرند. مینویسند: ما مدتهای دراز جانبدار گفتگو با ایران بودیم. اما اینک مشاهده میکنیم نتیجهای حاصل نشدهاست. قراربود تأسیسات غنی سازی اورانیوم ایران برچیده شوند، موضع اوباما نیز این بود، اما اینک حکومت اوباما و متحدانش میپذیرند که ایران این تأسیسات را داشته باشد و اورانیوم را غنی نیز بکند. پیلار دروغ سرمقاله نویسهای این دو روزنامه را کف دستشان میگذارد: آن زمان که امریکا و متحدانش میگفتند ایران نباید اورانیوم غنی کند، تأسیسات ایران ناچیز بودند. نتیجه آن سیاست بود که ایران تأسیسات غنی سازی اورانیوم خود را گسترش داد. بنابراین، آن سیاست، پیش از انتخاب اوباما به ریاست جمهوری، شکست خورده بود.
بر قول پیلار باید افزود که در حکومت خاتمی، با موافقت خامنهای، پیشنهاد گفتگوی جامع برای حل و فصل همه مسائل فیمابین بعملآمد اما این حکومت بوش بود که آن پیشنهاد را در سطل آشغال انداخت.
● سرمقاله نویسان، همصدا با نتان یاهو، مینویسند که حکومت اوباما به ایران امتیازهای کلان دادهاست. دروغ مینویسند زیرا این ایران است که امتیازهای مهم به غرب دادهاست. مینویسند ایران از تولید بمب اتمی منصرف نشود و راست نمینویسند. زیرا سالها مذاکرهای در میان نبود و توافقی هم امضاء نشده بود و ایران فرصت را برای ساختن بمب اتمی مغتنم نشمرد.
درگذشته، تأسیسات اتمی ایران در مهار آژانس بینالمللی انرژی اتمی نبود اما اینک، درمهار آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. قول نبویان را هم باید بر قول پیلار افزود: تأسیسات فردو در دست مفتشان آژانس انرژی اتمی است. فرود رفت، آب سنگین اراک رفت، بخشی از تأسیسات نطنز رفت…
● سرمقاله نویس واشنگتن پست اعلان خطر میکند که «زمان تفتیش محدود نیز چند سالی بیش نیست». حال آنکه بیشترین ناظران براین نظر هستند که هم تفتیشها وسیع هستند و هم در طول سالهای طولانی بعمل خواهند آمد. مفتشان آژانس بینالمللی انرژی اتمی تصدیق میکنند که ایران قرارداد ژنو را اجرا کردهاست و تفتیشها بدون مانع انجام میگیرند. سرمقاله نویسها به روی خود نمیآورند این واقعیت را که به یمن گفتگوها، اطمینان از اینکه ایران بمب اتمی نمیسازد، بدست آمدهاست. پیش از آن، این اطمینان وجود نداشت.
● دومین دلیل که تراشیدهاند و تکرار میکنند، اینست که ایران در منطقه، سیاست تهاجمی درپیش گرفته و درکار گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است. غیر از اینکه چند و چون بسط نفوذ ایران در منطقه را توضیح نمیدهند، ادعایشان با قولشان در تناقض است. چراکه هرگاه توافقی انجام نگیرد، خطر بسط نفوذ ایران بر منطقه بیشتر نیز میشود. سالها ایران در انزوا نگاه داشته شد. پس معلوم شدکه مانع از بسط نفوذ ایران نشدهاست. سرمقاله نویسها مدعی میشوند که اوباما دست ایران را در عراق و سوریه و لبنان و… بازگذاشته است چنانکه ایران نفوذی را در منطقه جسته است که هیچگاه نداشت.
انقلاب اسلامی: حال اینکه امریکا دست ایران را در منطقه باز نگذاشتهاست. ایران در منطقه است و میخواهد با دولتهای منطقه رابطه داشته باشد و با آنها همکاری کند. آیا ایران، از رهگذر گفتگو با امریکا، دست امریکا را در عراق و سوریه و کشورهای دیگر بازگذاشتهاست؟
استدلال پیلار ضعیف است. چراکه واقعیت آن نیست که سرمقاله نویسهای واشنگتن پست و نیویورک تایمز مینویسند و واقعیت پاسخی هم که پیلار به آنها میدهد نیست. واقعیت اینست که دو طرف، در افغانستان و عراق و سوریه همکاری میکنند. البته به خرج ایران. در واقع، در عراق و سوریه، بجای سرباز امریکائی، سرباز ایرانی میجنگد و قسمتی از هزینه را نیز ایران میپردازد. این چگونه بسط نفوذی است که همسایههای ایران منابع نفت و گاز مشاع با ایران را میبرند و ایران تحت تحریم است و به سوریه نفت و پول و اسلحه و نفرات میدهد. در عراق نیرو دارد و به لبنان اسلحه و پول میدهد؟ این که رژیم ولایت فقیه را که دستیار سلطهگری گشته است که امریکا است را ارگانهای محافظهکاران جدید رژیمی میخوانند که در کار بسط نفوذ خویش در منطقه است، گویای ضعف مفرط سیاست خارجی این رژیم است و نیازش در داخل، به ریش گرفتن این نوع دروغها است. بدینسان، رژیم هم چوب دستیاری قدرت امریکا را میخورد – و در علن خود را ناگزیر میبیند انکار کند – و هم پیاز پرداخت هزینههای بسیار سنگین مالی و انسانی را. در حقیقت، بند شدن دست رژیم در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، هزینههای سنگین دارد که با پائینآوردن عمدی بهای نفت، دومین عامل جدید است که به عاملهای پیشین افزوده و شدت فشاری را که رژیم تحت آناست، بسیار بیشتر میکند.
● سرمقاله نویسها کنگره را بر میانگیزند به تشدید تحریمها: مدعی هستند که حکومت اوباما با تشدید تحریمها موافق است الا اینکه میگوید در پایان گفتگوها، وقتی مسلم شد که ایران نمیخواهد جامعه جهانی را مطمئن کند قصد ساختن بمب اتمی را ندارد. سرمقاله نویسها مدعی میشوند که در وضعیت کنونی، ایران بسا بخواهد گفتگوها را برای ماهها و ماهها ادامه دهد. حال اینکه اگر کنگره تهدیدهای جدید وضع کند، ایران ناگزیر میشود در اولین فرصت به خواستهای جامعه جهانی گردن بنهد. اما واقعیت اینست تشدید تحریمها توسط کنگره، قاتل گفتگوها میشود. این واقعیت را سرمقاله نویسها خوب میدانند. الا اینکه قصد واقعی آنها اینست که گفتگوها به قتل برسند. اما نمیتوانند قصد واقعی خود را آشکار کنند.
برنوشته پیلار قول اوباما را نیز باید افزود: کسانی هستند که نه توافق اتمی با ایران که تغییر رژیم ایران را میخواهند.
انقلاب اسلامی: بدینسان، بحران اتمی که میتوانست پدید نیاید، پدیدآمد و تشدید شد. تا که امروز، وسیله تقابل قوا در درون رژیم ولایت فقیه و در درون دستگاه حاکمه امریکا و در سطح منطقه و سطح جهان شدهاست. سخنان پوتین و سه نوبت دیدار و گفتگوی روحانی با او، گویای نقشی است که این بحران، به روسیه دادهاست. هرگاه این مشکل نه از راه تغییر رابطه دولت با ملت و تغییر طبیعت دولت از قدرتمدار به حقوق مدار که در محدوده چهار رشته روابط قوا حل شد، بهائی سنگین دارد که آنرا ایرانیان باید بپردازند. حل نشدنش بهائی که باید پرداخت را بسا سنگینتر نیز میکند.