22 بهمن 1393- سایت انقلاب اسلامی در هجرت– بمناسبت سالگرد انقلاب بزرگ 1357، تحلیل آقای بنی صدر در باره عوامل و اندیشه راهنما انقلاب با شکوه مردم ایران که سالروز انقلاب 57 ، در 22 بهمن 1377 ایراد کرده اند، را منتشر می کنیم.
برای دیدن این سخنرانی ، اینجا را کلیک کنید
بخشی از سخنان ابوالحسن بنی صدر بمناسبت سالروز انقلاب 57 – 22/11/1377
1- انقلاب حرکت قهرآمیز نیست، انقلاب خالی شدن از قهر است
2- آقای خمینی به خبرنگاران گفت زن میتواند رئیس جمهور شود
3- از اول مخالف تشکیل ارگانهای سرکوب مثل سپاه بودم
4- به توده ایها گفتم هرچقدر بمن فحش بدهید، من میگویم آزادی
5- حق از خودش هستی داره ولی مصلحت از خودش وجود ندارد
6- آقای خاتمی تمام جنایتها را به اسم مصلحت توجیه میکنند
7- آیا هرکس با رژیم مخالفت کرد اسمش میشود نیروی مخالف؟
8- تا وقتی دولت قدرت است ایجاد دولت دینی محال است
9- اگر به قدرت اصالت بدهید، دین و مرام هم میشوند ابزار قدرت
10- آن دین و مرامی حق است که بر آزادی و رشد جامعه بیافزاید
اصلاح طلبها، انقلاب را با قهر مساوی می کنند، و می گویند که مردم ایران دیگر تحمل قهر انقلاب جدید بمثابه یک حرکت قهرآمیز را نداردند. حالا وقت اصلاح طلبی است.
حال اینکه، اساسا این دو مقوله، در عرض هم نیستند که بشود یکی را جانشین دیگری کرد. وقتی اصلاح ممکن است، انقلاب غیر ممکن است. وقتی انقلاب ضرورت پیدا می کند، وقتی است که اصلاح شدنی نیست.
در وقتی که انقلاب ایران انجام گرفت، اصلاح شدنی نبود. به این دلیل که انقلاب واقع شد.
اما مسئله مهم اینست که انقلاب حرکت قهرآمیز نیست. انقلاب خالی شدن از قهر است. تا یک جامعه ای از قهر انباشته نشود، بار زور در روابط افراد، در روابط گروه های اجتماعی، و سنگینی اش غیر قابل تحمل نشود، آن جامعه روی به انقلاب نمی آورد. حتی در قهرآمیزترین حرکتهائی که به تغییر نظام می انجامد، جامعه از قهر خالی می شود. امکان رشد پیدا می کند، به جلو برود و یک نظام اجتماعی جدید را بسازد.
از این رو، انقلاب ایران یک حرکتی بود که در خود حرکت، این خالی شدن از قهر بروز می کرد. در این انقلاب، جمهور مردم شرکت کردند، از شهری و روستائی و قشرهای مختلف اجتماعی.
و شاید نخستین انقلاب دست کم در قرن معاصر است که جمهور مردم در آن شرکت کردند. این واقعیت اول است که منکر ندارد. این انقلاب را هیچ سازمانی انجام نداده است. مردم ایران انجام داده اند. با یک حرکت سازماندهی خودجوش؛ مردم می آمدند بیرون و در یک حرکتهای عمومی شرکت می کردند. آنقدر آنرا را ادامه دادند تا آن رژیم رفت و وضیعت جدید آمد.
2- ایران میان دو ابرقدرت قرار گرفته بود. یکی هم مرز ما بود، شوروی سابق، یکی هم امریکا که از طریق دربار پهلوی در ایران حاکم بود. با اینحال، انقلاب به ترتیبی انجام گرفت که هیچکدام از این دو قدرت نتوانستند وارد عمل بشوند. یک علت مهم آن بود که مجموعه جامعه ایرانی این انقلاب را انجام می داد و هیچ گروه سیاسی در این حرکت نبود، نتیجه ممکن نمی شد که قدرت شوروی به یک دسته امکانات و اسلحه برساند و مثلا امریکا به دسته ای دیگر برساند، مانند آنچه در افغانستان شد. در انقلاب، جمهور مردم بودند و سازمانی قابل اهمیتی هم نبود که بتواند با گرفتن اسلحه و امکانات خود را به جامعه تحمیل کند. و خود این انقلاب گزارش می کرد که این دو قدرت افتاده اند به خط انقباض. دوران توسعه طلبی شان سرآمده و دارند جمع می شوند. حاصل این جمع شدن هم، از بین رفتن شوروی 10 سال بعد از انقلاب شد. حالا امریکا تنها ابرقدرت شده است اما در واقع کارآئی اش در مقیاس وضیعت دنیا در کاهش است. بگمان من این جریان کاهش ادامه پیدا خواهد کرد….