«وقتی پیشروی مخالفین حکومت بشار اسد از حلب گسترش پیدا کرد، احساس نگرانی بین مردم بود، اما فکر نمیکردند که به دمشق برسند. زمانیکه به حماه و حمص رسیدند، شهرهایی که به دمشق خیلی نزدیکاند و شیعیان این شهرها هم راهی دمشق شده بودند، باعث نگرانی جدی شد.»
این بخشی از صحبتهای یک افغان شیعه است که سالها در سوریه زندگی میکند.
در روزهای اخیر و همزمان با تحولات جدید در سوریه با پیشرویهای سریع شبهنظامیان تندرو اسلامگرا ما با شماری از افغانها در تماس بودیم.
حضور نیروهای شیعه افغان فاطمیون در جنگ سوریه که ایران آنها را به جنگ سوریه میبرد، این نگرانی را ایجاد کرده است که شبهنظامیان تندرو سنیمذهب که حالا وارد دمشق شدهاند و حکومت بشار اسد را ساقط کردهاند، در انتقامگیری از فاطمیون، به شیعیان افغان آسیب بزنند.
فاطمیون برای شماری زیادی از نیروهایی که شب گذشته وارد دمشق شدهاند، به احتمال زیاد نام آشنایی باشد. شبهنظامیان شیعه افغان که با حمایت ایران در سوریه جنگیدند و یکی از گروههایی است که در شکست داعش در سوریه «نقش عمدهای» داشت. حالا شماری از نیروهایی که در گذشته عضو القاعده و داعش بودند، در «هیئت تحریر شام» وارد دمشق شدهاند و همین نگرانی شیعیان افغان را در پی داشته است.
گرچه احمد شرع مشهور به ابومحمد جولانی رهبر این شبهنظامیان تندرو سنی از نیروهای تحت امرش خواسته که مدارا در پیش بگیرند. اما حمله صبح امروز به سفارت ایران در دمشق نشانهای از این است که برخی از نگرانیها میتواند واقعنگرانه و جدی باشد و امکان دارد اوضاع آنطور که او دستکم در ظاهر اعلام کرده، پیش نرود.
از طرف دیگر شبهنظامیان در هر شهری که رسیدند، در اولین اقدام زندانیهایی را رها کردند که شماری از آنها در گذشته در میدان جنگ با فاطمیون هم حضور داشتند.
احمد ضیا، مهاجر افغان شیعه مقیم سوریه میگوید:
«حالا برنامه عدهای از افغانها این است که راهی عراق شوند تا دیده شود که اوضاع سوریه چه خواهد شد. یک عده دیگر اما به این نظر هستند که ممکن است که به شیعیان آسیبی وارد نشود. نگرانی اما بیشتر از نیروهای خارجی است. در هر کشوری که جنگ باشد، از اهل منطقه ترس نیست، چون سالها با هم زندگی کردند و همدیگر را میشناسند. اما افرادی که از خارج میآیند، ممکن است که فتنه کنند، ترس از این دسته از آدمهاست.
به گفته احمد ضیا «گروههای مخالفین وقتی صحبت از فاطمیون میشود، آن را به همه افغانها تعمیم میدهند. یعنی میگویند هر کسی که افغان باشد، از گروه فاطمیون است. اما کسانی که اهل منطقه هستند، میشناسند و میدانند که این دسته از افغانها که سالها در سوریه زندگی کردهاند، ارتباطی با فاطمیون ندارند.»
شجاعحسین، افغان شیعه دیگری که ساکن سوریه است هم نظر مشابهی دارد: «بین فاطمیون با افغانهایی که در سوریه هستند، هیچ رابطهای وجود ندارد.»
او افزود: «به یقین، مخالفین دولت سوریه به همه افغانها به یک چشم نگاه میکنند. خیلی اطلاعات ندارند درباره ما، اطلاعاتی هم که به دستشان میرسد اشتباه و ناقص است.»
اوضاع در سوریه قابل پیشبینی نیست. گروههایی قدرت را در دست گرفتهاند که از یک طرف هیچ تجربه حکومتداری ندارند و در مقام پاسخگویی هم نبودهاند و از طرف دیگر کینه یک جنگ یکونیم دههای را با خود دارند که اگر مدیریت نشوند، ممکن است به اقلیتها از جمله شیعیان افغان آسیب جدی وارد شود. کما اینکه طی سالهای گذشته هم شماری از آنها در حملات تکتیراندازهای مخالفین دولت بشار اسد، حملات خمپارهای و انفجارها در داخل وسایل نقلیه جان خود را از دست دادند.
آمار دقیقی از تعداد افغانها در سوریه در دست نیست، به گفته خود آنها «در حدود ۱۸۰۰» هستند.
«درد بزرگ بیدولتی»
به احمدضیا (نام تغییر داده شده) زمانی که برای مصاحبه تماس گرفتم، بعد از سلام، بلافاصله نوشت که نگران خانوادهاش در دمشق است.
سفارتهای کشورها در دمشق با شهروندان خود تماس گرفتند و برای خروج آنها همکاری کردند. اما افغانستان در سوریه سفارت ندارد. سالها پیش مسائل و مشکلات حقوقی و کنسولی شهروندان افغان در سوریه به سفارت افغانستان در اردن واگذار شده است.
احمدضیا میگوید: «مدت اعتبار شماری از پاسپورتها رو به اتمام است. شماری از خانوادههایی که فرزندانشان نیازمند پاسپورت مستقل هستند، با مشکل روبهرو هستند. افغانها میبینند که هیچ ارگانی که آن را از خودشان بدانند و بتوانند به آن مراجعه کنند را ندارند، این درد بزرگی برایشان است.»
او میافزاید: «افغانها هیچ جایی نمیتوانند بروند و امیدشان فقط به سازمان ملل است. سازمان ملل هم متاسفانه هیچ همکاری نمیکند. شکایت همه افغانهایی که در سوریه هستند، از سازمان ملل است. نمایندهای که از سازمان ملل برای شنیدن مشکلات مهاجران میآیند، بسیار پایینرتبه است که صرفا پنج الی ده دقیقه وقت میگذارد.»
افغانها در چه وقت به سوریه رفتند؟
به گفته شجاعحسین (نام مستعار) افغانها در سه دوره متفاوت به سوریه آمدند و ساکن این کشور عربی شدهاند.
نخستین گروه از افغانها حدود ۱۵۰ سال پیش در سوریه ساکن شدهاند. آنها پس از ادای مراسم حج در عربستان در سوریه ماندند و به افغانستان برنگشتند. در شماری از مناطق مثل زوریه و منحت باشا مساجد خیلی قدیمی هستند که توسط افغانها ساخته شدهاند. خانوادههای بزرگی مثل خانواده اغوانی و خانواده ایمن از همین جمله افراد و اکثرا سنی هستند. شماری از آنها با خانوادههای سوری وصلت کردهاند، پاسپورت سوری گرفتهاند و حتی فرزندانشان هم نمیدانند که از دقیقا از کدام منطقه در افغانستان هستند. آنها «تقریبا شبیه عربهای سوریه شدهاند.»
دسته دوم افغانها در سالهای در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی از عراق راهی سوریه شدند. در این سالها به دلیل اختلافات مرزی بین ایران و عراق، حکومت در بغداد تصمیم به اخراج روحانیون ایرانی مقیم حوزه نجف و دیگر شهروندان ایرانی گرفت. روحانیون و طلبههای شیعه افغان هم با همین افراد از عراق خارج شدند. برخی به ایران، شماری به افغانستان و عدهای هم به سوریه رفتند.
به گفته حمید کریمی که از سوریه با بیبیسی صحبت میکرد: «قصد اولیه آنها زیارت بود و امیدوار بودند که اوضاع عراق بهتر شود و آنها دوباره برگردند به عراق. اما از آنزمان تاکنون ساکن سوریه هستند. اکثر پدرهایشان فوت شدهاند و فرزندانشان در سوریه باقی ماندهاند. بیشتر آنها در منقطه زینبیه دمشق سکونت دارند و حدود ۲۰ الی ۲۵ درصد خانمهایشان سوری هستند. فرزندانشان عربی هستند و عربی صحبت میکنند، در مدارس عربی درس خواندهاند. دانشگاه رفتهاند و اصلا فارسی درس نخواندهاند.»
یکی دیگر از افغانها به بیبیسی گفت: «در آنزمان حافظ اسد، پدر بشار اسد بر سوریه حاکم بود و فضا برای سکونت شیعیان افغان مناسب بود و اسناد اقامت گرفتهاند. پاسپورت سوری اما نمیتوانستند بگیرند. فرصت درسخواندن، کار کردن و خانهخریدن برایشان فراهم بود. به همین دلیل اکثر آنها در سوریه صاحب کار و خانه شدند. این وضعیت سبب شد که برخی دیگر از افغانها هم راهی سوریه شوند.»
و اما دسته سوم افغانها در سالهای اخیر راهی سوریه شدند. در محدوده سالهای ۲۰۰۷ که وضعیت اقتصادی سوریه نسبتا خوب بود، «برخی از افغانهایی که در ایران بودند و از جمله خیاط بودند، از مشهد یا قم رفتند سوریه و دیدند که زمینه کار خیلی خوب است و در نهایت تصمیم گرفتند که در سوریه بمانند. همزمان توقع داشتند که از طرف سازمان ملل مسیر رفتن به کشورهای اروپایی برایشان فراهم شود. آنها در سوریه ماندند که تعدادشان هم کم است. تعداد آنها در حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ نفر است. اکثرشان فارسیزبان هستند و عربی خیلی کم میتوانند صحبت کنند. درسخوانده و تحصیلکرده ایران هستند.»
نقل از بیبیسی