پایان شام اسد مخالفان مسلح پس‌از دو هفته دمشق را تصرف کردند./ AP

چهار سال پس از آتش‌بس با میانجی‌گری ایران، ترکیه و روسیه در چارچوب روند آستانه، مردم و گروه‌های سوری اما هیچ سودی از صلح دریافت نکردند و اعتراضات حکم آتش زیر خاکستر به خود گرفت؛ چراکه اساسا مسائل و مشکلات حل و فصل نشد، بلکه تنها منجمد شد و ثبات سیاسی روی چنین بستر شکننده‌ای مجددا بنا شد. ترکیه با میزبانی از ۳ میلیون آواره سوری و معضل کردها در مرزهای جنوبی‌اش، به اسد برای ایجاد یک منطقه حائل گسترده در داخل سوریه فشار آورد اما راه به جایی نبرد. با لبریز شدن صبر آنکارا، ترکیه به پیشران تحولات جدید سوریه تبدیل شد و جرقه سقوط اسد را کلید زد.

در نگاهی به گذشته، موضع اسد ضعیف‌تر از حد تصور بود. حکومت سرکوبگر باقی ماند. اقتصاد به‌دلیل آسیب‌های جنگ و تحریم‌ها فلج شده بود. فساد افسارگسیخته به نزدیک‌ترین اطرافیان کاخ رسید و کشور عملا بین بازیگران خارجی بر سر نفوذ تقسیم شده بود. مخالفان به ادلب محدود شدند غافل از اینکه در حال تدارکات جدید هستند. این امر باعث شد تا سربازان، به‌ویژه بسیاری از سربازان وظیفه، روحیه خود را از دست بدهند و تمایلی به جنگیدن نداشته باشند.

در چنین فضایی آینده پر‌ابهام سوریه به‌ویژه با توجه به کثرت بازیگران داخلی و خارجی را می‌توان حول ۴ سناریو دسته‌بندی کرد.

تشکیل دولت موقت توسط الجولانی

HTS  یا هیئت تحریرالشام به رهبری ابومحمد الجولانی که در یک ریبرندینگ خود را احمد الشرع می‌نامد و از رویکرد سلفی جهادی و عضویت در القاعده و جبهه النصره فاصله گرفته و به ضرورت تشکیل نهاد و توافق و جامعه مدنی رسیده است، اصلی‌ترین گزینه برای رهبری دولت موقت تا زمان تعیین‌تکلیف مسائل و چالش‌های پیش رو است.

سرکرده هیئت تحریرالشام که خود را فرمانده اتاق عملیات مخالفان سوری می‌‌‌نامد، از مردم سوریه خواسته است از نزدیک شدن به موسسات و نهادهای دولتی تا زمان تحویل رسمی تحت نظارت نخست‌وزیر سابق، خودداری شود. با توجه به نقش اصلی وی در سقوط نظام سوریه که دارای زرادخانه قابل‌توجهی از پهپادهای دست‌ساز و سایر تسلیحات است، در عین حال نیروهای محدودی را تحت کنترل دارد، می‌تواند رهبری دولت موقت را برعهده بگیرد.

با این حال مساله مهم و پر ابهام تعیین‌تکلیف این دولت موقت و سمت و سوی آن با توجه به پیچیدگی‌های داخلی سوریه از حیث کثرت بازیگرانی است که از قضا دچار تضاد تا تعارض منافع هستند و جمع شدن آنها ذیل چتر دولت وحدت ملی و گفت‌وگوهای سیاسی بسیار سخت است. تشکیل نظام جدید جمهوری هم می‌تواند فرم‌های متفاوتی داشته باشد. از جمهوری دموکراتیک مدنظر کردها تا جمهوری اسلامی مدنظر اسلام‌گرایان میانه‌رو چون اخوان‌المسلمین و بعضا برخی از گروه‌های سلفی.

جنگ داخلی

وضعیت مبهم و پیچیده سناریوی اول، احتمال افتادن دوباره سوریه به سناریوی جنگ داخلی را پررنگ می‌کند. تحولات دو هفته گذشته می‌تواند نشان‌دهنده گشایش مرحله جدید طولانی‌مدت جنگ داخلی در سوریه باشد. این مساله با توجه به کنترل بخش‌های مختلف سوریه توسط طیف وسیعی از اپوزیسیون محتمل‌تر خواهد شد. عدم‌تجربه گفت‌وگو در طول نیم قرن اخیر و زندگی زیر سایه شرایط اضطراری در سوریه و تسلط اقلیت علوی بر اکثریت سنی با گرایش‌های جهادی تا سکولار معادله را بسیار پیچیده می‌کند.

برخی ناظران معتقدند این امر سوریه را به وضعیت ۲۰۱۱-۲۰۲۰ خود باز‌می‌گرداند: یک جنگ تمام‌عیار در چند جبهه و تکرار الگوی لیبی، افغانستان و عراق. اینکه این درگیری چقدر پایدار خواهد بود مشخص نیست. بسیاری از بازیگران از این بیم دارند که نبردهای طولانی منجر به جریان بیشتر پناهجویان و بی‌ثباتی منطقه‌ای بیشتر شود. ترکیه همچنین نگران است که کردها (نیروهای سوریه دموکراتیک) بتوانند قلمروهای بیشتری را در هرج و مرج اشغال کنند.

از این منظر است که بسیاری از کشورهای منطقه از جمله کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که یک دهه پیش از اصلی‌ترین بازیگران پروژه سقوط اسد بودند، در شرایط کنونی نگران مساله ثبات و تمامیت سرزمینی سوریه شده‌اند. یک راه‌حل منطقه‌ای میان این بازیگران با همراهی ایران و ترکیه و بازیگران فرامنطقه‌ای چون روسیه و آمریکا ذیل قطعنامه ۲۲۵۴ مورخ ۱۸ دسامبر ۲۰۱۵ برای حفظ ثبات، گفت‌وگوهای سیاسی و تشکیل دولت وحدت ملی باعث خواهد شد تا سوریه از ورطه افتادن به جنگ داخلی خانمان‌سوز که منافع بسیاری از کشورهای منطقه را تحت‌الشعاع قرار خواهد دهد، نجات پیدا کند.

شبه‌فدرالیسم

سناریوی سوم ایجاد یک ساختار شبه‌فدرال است که به برخی گروه‌ها در داخل سوریه خودمختاری داده و سوریه را به مدل کانتونی اداره خواهد کرد. اصلی‌ترین بازیگر طرفدار این مدل کردها هستند و علاوه بر ترکیه به‌عنوان اصلی‌ترین مخالف این سناریو، بازیگران دیگری چون ایران نیز به شدت با ایجاد چنین سیستمی مخالف هستند. با توجه به منافع متعارض بازیگران داخلی سوریه و ایجاد خلأ قدرت، برخی گروه‌ها از فرصت به وجود آمده استفاده خواهند کرد تا به این سمت حرکت کنند.

تجزیه

و چهارمین سناریو تجزیه سوریه است که کشورهای غربی از طرفداران این الگو هستند البته با ملاحظه منافع اسرائیل در مرزهای اشغالی جولان با سوریه. مورخان علوم سیاسی و برخی کارشناسان معتقدند که مدل شکل‌گیری جمهوری‌های عربی در خاورمیانه پس از فروپاشی عثمانی، بر اساس مرزهای ساختگی و بدون توجه به مسائل هویتی، تاریخی و فرهنگی بوده و از این منظر سوریه پتانسیل تجزیه به‌ویژه پس از فروپاشی یک رژیم اقتدارگرایانه را دارد. اما آنچه احتمال این سناریو را کمرنگ می‌کند مخالفت همسایگان و کشورهای منطقه است که اساسا تمایلی به تشکیل دولت‌های مستقلی چون دولت کردی، دولت اسلام‌گرای سلفی-اخوانی و… ندارند و آن‌ را در تعارض با منافع منطقه‌ای خود می‌دانند.

نقشه راه ایران

با توجه به اینکه ایران کانال ارتباطی خود را با توجه به سقوط بشار اسد در سوریه از دست داده و فراتر از آن اصلی‌ترین متحد منطقه‌ای را دیگر در کنار خود ندارد، نقش‌آفرینی جمهوری اسلامی در تحولات آینده سوریه باید همراه با یک نگاه آسیب‌شناسانه باشد. اینکه چرا درک واقع‌بینانه‌ای از وقایع سوریه وجود نداشت، باید بخشی از نگاه آسیب‌شناسانه با نگاه به آینده سوریه باشد. ایران باید در استراتژی‌‌‌ و نوع روابطش با دمشق در آینده تجدیدنظر کند. تهران در این عدم‌صحنه‌‌‌خوانی جدید در سوریه دچار خسارت شد.

بیانیه وزارت امور خارجه ایران با توجه به تحولات سوریه، گام اولیه خوبی برای بازبینی این صحنه است. احترام به وحدت، حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینیِ این کشور و تاکید بر تعیین سرنوشت و تصمیم‌گیری در مورد آینده سوریه توسط مردم می‌تواند به مسیریابی ایران در شام کمک کند. تحقق این مهم مستلزم پایان هرچه سریع‌‌‌تر درگیری‌‌‌های نظامی، ممانعت از اقدامات تروریستی و شروع گفت‌‌‌وگوهای ملی با مشارکت همه طیف‌‌‌های سوری جهت تشکیل حاکمیت فراگیر است که نماینده همه مردم سوریه باشد. به نظر می‌رسد ایران باید نگاه خود را با نگاه بازیگران منطقه‌ای همسو کند و در زمینه اجرای قطعنامه ۲۲۵۴ همکاری کند. همراهی با این رویکرد فراگیر می‌تواند منافع ایران در آینده سوریه را تا حدی تضمین کند. منبع : دنیای اقتصاد