در پایان، حکومت اسد، یک نظام بسیار متزلزل و شکننده بود که در مقابل بهت و تعجب جهانیان، شورشیان هیئت تحریر الشام، توانستند تنها ظرف چند روز، بدون هرگونه مقاومت جدی، آنها را سرنگون کنند. روز یکشنبه، در حالی که نیروهای این گروه بهسرعت کنترل نقاط مختلف دمشق را در اختیار میگرفتند، روسیه اعلام کرد اسد به مسکو پناه برده است. به دنبال آن، نخستوزیر سابق سوریه برای تحویل رسمی قدرت به هتل معروف «چهارفصل» در دمشق اسکورت شد. همه این وقایع در کمتر از دو هفته و بدون خونریزی روی داده بود. درست برخلاف شرایط سالهای آخر حیات حکومت اسد که طی آن شمار زیادی جان خود را از دست داده بودند.
اما توالی حیرتانگیز این وقایع که منجر به سرنگونی حکومت اسد شد دلایل زیادی داشت. از جمله تضعیف متحد سوریه یعنی حزبالله لبنان در جریان حملات اسرائیل، شکست مذاکرات آنکارا و دمشق بر سر اجرای اصلاحات در دولت اسد. عدمپرداخت حقوق نیروهای نظامی و به دنبال آن تضعیف روحیه و بنیه نیروهای ارتش سوریه، در کنار درگیری روسیه در میدان نبرد پر هزینه اوکراین. همچنین پیشروی سریع و خیرهکننده گروه تحریرالشام به نظر میرسد با چراغسبز ترکیه انجام شد. آنکارا برای مدت طولانی از شورشیان در پایگاه خود در شهر ادلب، در شمال غربی سوریه حمایت میکرد.
روز آخر ماه نوامبر بود که شورشیان تحریر الشام در عملیاتی به شکلی کاملا ناگهانی، حلب، دومین شهر سوریه را تنها ظرف یک روز تصرف کردند و حرکت خود را به سمت جنوب کشور برای تسخیر دمشق آغاز کردند. به دنبال این تحول، آنها جرقه آغاز شورشهای خودجوش حکومتی را در سویدا و درعا در جنوب و دیرالزور در شرق کشور برافروختند. کمتر از یک هفته بعد آنها موفق شدند حما، چهارمین شهر بزرگ سوریه را تصرف کنند. دو روز بعد، حمص، سومین شهر بزرگ سوریه به کنترل شورشیان درآمد. در واقع باید گفت سرعت پیشروی شورشیان همراه با تضعیف جایگاه دولت مرکزی در میان مردم، امکان هرگونه مقاومت را از نیروهای حکومتی سلب کرده بود.
در جریان پیشروی به سمت دمشق، شورشیان موفق شدند تقریبا بدون مداخله خارجی و خونریزی، یک جنگ داخلی با ابعاد بینالمللی را به یک نتیجه مثبت تبدیل کنند. در پایان، شهرهای سوریه که رژیم اسد و حامیانش سالهای طولانی با کمک بمباران هوایی، محاصره و نبرد خونین دوباره تصرف کرده بودند یکی بعد از دیگری بهآسانی به کنترل نیروهای مخالف دولت درآمد. تسلط شورشیان بر این کشور نشاندهنده تغییرات شگرف در خاورمیانه است که قدرتهای بزرگ منطقهای و بینالمللی را در مورد نحوه واکنش به این شرایط مردد کرده است. به گفته منابع مختلف در گفتوگو با خبرگزاری رویترز، تا چند هفته پیش، دولت بایدن با امارات متحده عربی برای لغو تحریمها علیه سوریه در ازای دوری اسد از ایران و جلوگیری از ارسال تسلیحات به حزبالله در حال مذاکره بود.
اما سقوط اسد نشان میدهد، بروز درگیریهای مختلف منطقهای، تا چه حد به هم پیوسته و غیرقابلپیشبینی است و در صورت روی گرداندن یا عادی نشاندادن این شرایط، چه نتیجهای در انتظار خواهد بود. درگیریها در فلسطین اشغالی و جنگ داخلی سوریه هر دو از این نظر با هم اشتراک داشتند. بروز ناگهانی آنچه در فلسطین اشغالی بعد از حمله ۷ اکتبر حماس علیه اسرائیل روی داد، به موشکپراکنی حوثیها در دریای سرخ، جنگ اسرائیل در لبنان و درگیریهای ایران و اسرائیل منجر شد. در سوریه اما زلزله اخیر به نظم موجود پایان داده است.
در هر دو مورد، تحولات سریعی که هیچ بازیگر خارجی برای آن آمادگی نداشت، نشاندهنده نابخردانه بودن ایده نادیدهانگاشتن بحرانهای خاورمیانه طی سالهای متمادی، برای حفظ وضع موجود است. اگرچه امروز پیرامون چگونگی تلاش گروه تحریرالشام برای اداره سوریه سوالات بیشماری وجود دارد و در واقع اینکه آیا این گروه میتواند با سایر گروههای مختلف که برای کسب نفوذ بیشتر نفوذ در آینده کشور با یکدیگر رقابت میکنند، مبارزه کند یا خیر، وجود دارد، اما به نظر میرسد که پایان حکومت اسد، موازنه قدرت در منطقه را تغییر خواهد داد.
نبرد فراموش شده غرب
کارزار گروه تحریر الشام علیه اسد، ریشه در جنگ داخلی سوریه دارد که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و هیچگاه پایان نیافت. در بحبوحه خیزشهای بهار عربی، شهروندان سوری تظاهرات مسالمتآمیزی را آغاز کرده بودند، اما سرکوب مرگبار رژیم باعث شد برخی از معترضان سلاح به دست بگیرند و نیروهای تروریستی از جمله داعش و القاعده نیز وارد درگیریها شوند. این بهسرعت به یک درگیری بینالمللی تبدیل شد که در آن قدرتهای خارجی – بهویژه ایران، کشورهای خلیجفارس، روسیه، ترکیه، و ایالات متحده آمریکا – سلاح و منابع مالی را در اختیار گروههای مورد حمایت خود قرار دادند.
اما در آن زمان، ایران و روسیه، متحدان سوریه، نشان دادند که متعهدتر هستند: ایران و متحدان آن – بهویژه حزبالله – به همراه نیروی هوایی روسیه در پیروزیهای نیروهای حکومتی سوریه علیه مخالفان دولت نقش بسزایی ایفا کردند. نبردهایی که طی آن تعداد بیشماری جان خود را از دست دادند.
این درگیری پیامدهای بینالمللی گستردهای داشت. ورود بیش از یک میلیون پناهجوی سوری به اروپا در سال ۲۰۱۵، ظهور احزاب راست افراطی در بسیاری از کشورهای اروپایی را تسریع کرد و موجب شد دولتهای اروپایی، روابط خود را با رهبرانی مانند رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه و قیس سعید، رئیسجمهور تونس تقویت کنند تا از موج ورود پناهجویان به کشور خود جلوگیری کنند.
این جنگ همچنین یک کودتای بزرگ برای مسکو بود که از مداخله نظامی موفق سال ۲۰۱۵ برای حمایت از رژیم اسد و گسترش نفوذ نظامی خود بهرهبرداری کرد. برای اولینبار پس از پایان جنگ سرد، روسیه درگیر یک نبرد بزرگ بیرون از حوزه «خارج نزدیک» خود بود. روسیه همچنین دسترسی خود به تنها بندر آب گرم خود – در طرطوس در سواحل مدیترانه سوریه – و همچنین کنترل بر پایگاه هوایی حمیمیم در نزدیکی لاذقیه در غرب سوریه را به دست آورد.
و اگرچه اتحاد تصاعدی روسیه با چین اغلب بهعنوان دلیل آغاز تهاجم تمامعیار این کشور به اوکراین در سال ۲۰۲۲ دانسته میشود، اما تحکیم و تقویت روابط دو کشور در واقع با جنگ داخلی سوریه آغاز شد، یعنی زمانی که پکن در شورای امنیت سازمان ملل متحد همگام با کرملین در جریان رایگیریها درباره موضوع سوریه، بیش از هر زمان دیگری از حق وتو خود استفاده کرد. اگرچه نقش چین در سوریه بسیار ناچیز بود، اما مواضع و حمایت این کشور از نظام سوریه برای عقب راندن هژمونی ایالات متحده و تلاش برای به چالش کشیدن دولتهای مستقل به دلیل نقض حقوق بشر بود و در نتیجه توانست به همسویی پکن با کرملین به آنچه که بعدها بهنوعی شراکت «بدون محدودیت» تبدیل شد کمک کند.
تا سال ۲۰۱۸، برای ناظران خارجی، جنگ داخلی سوریه مدیریت و تا حد زیادی مهار شده بود. متحدان و دشمنان اسد او را پیروز میدان میدانستند، حتی اگر به گفته بسیاری، شاکله حکومت ازهمپاشیده بود. از تابستان ۲۰۲۴، حملات اسرائیل به لبنان و حملات علیه متحدان سرسخت بشار اسد را بهوضوح تضعیف کرده بود.
در همان زمان، اردوغان، یکی از منتقدان همیشگی اسد، با امتناع سوریه از سازش و آشتی با ترکیه صبر خود را از دست داد و حتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، متحد نزدیک اسد، از عدمتمایل دولت اسد برای یافتن نوعی از مصالحه با مخالفان ناامید شده بود.
در همین حال، گروه تحریر الشام از وضعیت خود بهعنوان شاخه سوری القاعده به یک گروه اسلامگرا تغییر شکل داده بود و جهاد با مقاصد فراملی را انکار میکرد و مبارزه خود را مستقیما روی رژیم سوریه متمرکز کرده بود. این گروه باتوجه به مقتضیات زمان، با گروههای دیگر ائتلاف کرده بود، پیام خود را تعدیل کرده بود، از ترکیه حمایت میکرد و یک دولت غیرنظامی را در منطقه تحت کنترل خود در ادلب ایجاد کرده بود، حتی زمانی که با مشت آهنین حکومت میکرد.
در آن سالها، شورشیان هرگز از هدف اصلی خود یعنی سرنگونی حکومت اسد چشمپوشی نکردند. سپس، در اوایل نوامبر، مذاکرات بین دمشق و آنکارا – بر سر ایجاد شرایطی که به پناهجویان سوری در ترکیه امکان دهد بدون مخاطره به خانه بازگردند آغاز شد. موضوعی که در واقع به محرکی برای ترکیه بدل شده بود؛ اما به دنبال سرسختی اسد، این مذاکرات ناتمام ماند. رویدادی که احتمالا موجب شد دولت اردوغان هنگامی که نیروهای تحریر الشام تصمیم به خروج از ادلب گرفتند، مانع آنها نشود.
در پایان، هیچ یک از شهروندان سوری حاضر به فداکاری برای نجات حکومت اسد نبود، با اینکه توانایی انجام آن را نداشتند. از همه مهمتر آنکه گروه تحریر الشام اینطور محاسبه کرده بود که نیروهای آموزشدیده ارتش سوریه که حقوق کمتری دریافت کردهاند، و روحیهشان تضعیف شده، تنها دست به مقاومت نمایشی بزنند که در پایان این محاسبه درست از آب درآمد. نیروهای ارتش سوریه، در بیشتر موارد، محو شدند. با مشاهده پیشرفت سریع نیروهای گروه تحریرالشام مردم درعا و سویدا در جنوب بهسرعت قیام کردند و نیروهای حکومتی را از این مناطق بیرون کردند.
شاید حتی تکان دهندهتر، ریزش و محو ناگهانی حمایت بینالمللی از حکومت اسد بود. در 6 دسامبر، روسیه دیپلماتهای خود را فراخواند و نیروهای خود را از پایگاههای خود خارج کرد. با کاهش تدریجی گزینهها، ایران نیز متحدان خود را از سوریه بیرون برد.
در شرق کشور، نیروهای دموکراتیک سوریه موسوم به (SDF) و شوراهای نظامی تحت رهبری اعراب با نیروهای حکومتی برای تصرف مناطق تحت کنترل رژیم در دیرالزور و مهمتر از همه، گذرگاه البوکمال با عراق، توافق کردند و خطوط تدارکات را قطع کردند. با نزدیک شدن شورشیان به دمشق، نیروهای باقی مانده دولت اسد نیز از مواضع خود در سراسر مناطق شمال شرق عقبنشینی کردند.
آیندهای پر از عدمقطعیتها
آینده سوریه و منطقه پر از عدمقطعیت است. درگیریها بین گروههای مسلح ارتش ملی سوریه (SNA) تحت حمایت ترکیه در شمال و نیروهای دموکراتیک سوریه تحت کنترل کردها ادامه دارد. در حالی که بیشتر سوریها، از جمله میلیونها تبعیدی که از لبنان، ترکیه و نقاط دیگر به خانههای خود باز میگردند و خوشحال هستند، سرنوشت بسیاری از کردهایی که قبلا توسط ترکیه از عفرین و سایر مناطق شمال اخراج شدهاند، چندان مشخص نیست. مظلوم عبدی از نیروهای دموکراتیک سوریه اعلام کرده است که دولت او از سقوط رژیم اسد و هماهنگی او با نیروهای گروه تحریر الشام خرسند است، اما کردها و ترکیه باید به سازشی دست یابند که منجر به خونریزی بیشتر در داخل و خارج از مرزهای سوریه نشود که این خود چالشی دلهرهآور خواهد بود.
در همین حال، هزاران تن از نیروهای داعش در زندانهای شمال شرق تحت کنترل نیروهای SDF باقی ماندهاند. این نیروها، در صورت فرار، آفت بزرگی برای منطقه و هر دولتی خواهند بود که پس از سرنگونی اسد روی کار آید. به همین ترتیب، اسرائیل قبلا به منطقه غیرنظامی در مرز خود با سوریه حمله کرده و به حمله به انبارهای تسلیحات و سایتهای مشکوک تولید سلاح ادامه داده است. در حال حاضر، ترکیه در شرایط کنونی قدرت برتر را به دست آورده است و روسیه در عقبنشینی عجولانه خود، ضرر ویرانگری را متحمل شده است.
در میان این توازن نیروهای خارجی که بهسرعت در حال تغییر هستند، سوریها با یک نبرد سخت تقسیم قدرت در داخل کشور مواجه خواهند شد. تحریرالشام یک گروه تعیینشده توسط ایالات متحده است که محبوبیت کمی در قلمرو خود در ادلب دارد. تاکنون، رهبر آن، ابومحمد الجولانی، نهتنها با بسیاری از اقلیتهای سوریه، بلکه با مقامات حکومت سابق، سعی کرده موضعی آشتیجویانه داشته باشد. این سوال باقی است که آیا او به این رویه ادامه خواهد داد یا دیگر گروههای شورشی و جناحهای مخالف از او پیروی خواهند کرد، سوال دیگری است. با بازگشت تعداد بیشتری از سوریها به کشور، از جمله رهبران مختلف مخالفان، تنشهای اجتنابناپذیری بروز خواهد کرد. بسیاری از مردم ممکن است خانههای خود را غارت شده بیابند یا خانوادههای جدید در آنها زندگی کنند. گروههای مسلح در سوریه و مخالفان تبعیدی ممکن است برای قدرت مبارزه کنند. در حال حاضر، به نظر میرسد که گروه تحریرالشام یک مدل فراگیر از حکومت را در سطح محلی دنبال میکند و اقلیتها و کسانی را که هرگز در مناطق تحت کنترل مخالفان زندگی نکردهاند، وارد میکند.
حمله شورشیان، تا حدی، به دلیل تحولات فراتر از مرزهای سوریه، از جمله تضعیف حزبالله و پایین آمدن روابط بین آنکارا و دمشق، امکانپذیر بود. برعکس، سقوط اسد باعث ایجاد امواج شوکآوری بسیار فراتر از سوریه خواهد شد. برای تضمین یک کشور باثبات و متحد، حمایت فوری و پایدار منطقهای و بینالمللی برای بازگرداندن نظم، ایجاد یک دولت غیرنظامی، تشویق آشتی و عدالت انتقالی، و شروع بازسازی کشور ویران شده موردنیاز است.
اکنون سوریه در آستانه بدلشدن به یک کشور بیثبات و پر از هرج و مرج است. در کنار میراث سالها تحریم بینالمللی و سوءمدیریت اقتصادی، چشمانداز یک جنگ داخلی جدید و بیثباتی بیشتر در سراسر منطقه را نمیتوان نادیده گرفت. جلوگیری از بروز یک فاجعه بزرگتری، مستلزم آن است که کشورهای غربی و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس، بهویژه، با رهبران جدید در دمشق تماس بگیرند و آنها را به سمت ایجاد حکومت عملگرا، اگر نه دموکراتیک، هدایت کنند.