ایمان فلاح:
- در حالی که به شعار “حقوق ما، آینده ما، همین حالا” که از سوی سازمان ملل متحد مطرح شده است، میاندیشیم، از ما دعوت میشود تا پتانسیل تحولی حقوق بشر در شکلدهی به آیندهای صلحآمیز، عادلانه و پایدار را در نظر بگیریم. با این حال، برای تحقق این چشمانداز، باید فرضیات عمیقاً ریشهدار در چارچوبهای به ارث رسیده را به چالش بکشیم. برای ساختن جهانی واقعاً عادلانه و هماهنگ، باید مفاهیم بنیادی—حقوق، آزادی، استقلال، کرامت و عدالت—را بازبینی و بازتعریف کرده و آنها را با اصول گفتمان شایستگی همراستا سازیم.
- گفتمان حقوندی مسیری به جلو ارائه میدهد، که از گفتمان تاریخی ناحقوند که اغلب قدرت، کنترل و رقابت را بر تعادل و همزیستی اولویت داده است، جدا میشود. با بازتعریف این اصول اساسی، میتوانیم حقوق بشر را به مسیری زنده و در حال تکامل برای شکوفایی جمعی تبدیل کنیم.
- بازتعریف مفاهیم اساسی برای آیندهای حقوند
- حقوق و ویژگیهای آن
- درک سنتی: حقوق اغلب بهعنوان حقوقی دیده میشوند که افراد علیه دیگران یا دولت مطالبه میکنند. حق را قدرت مسلط آنگونه که متناسب با منافع خویش است تعریف و برای جامعه توجیه می کند.
- بازتعریف شایسته: حقوق ویژگیهای ذاتی هستند که با موجودات زنده ظهور میکنند و آنها را مسئول عمل به آنها میسازند. زمانی که این حقوق نادیده گرفته شوند، موجود ممکن است در مسیری به سوی نابودی قرار گیرد، چه به طور فوری و چه به طور غیرمستقیم. به طور ذاتی، حقوق برای ایجاد هماهنگی و رشد متقابل بین همه موجودات طراحی شدهاند، و بستری برای توسعه استعدادهای آنها در حوزههای مختلف ایجاد میکنند. حقوق فقط خواستهها نیستند بلکه تعادلهای رابطهای بین نیازهای فردی و رفاه جمعی هستند، با مسئولیتهایی برای حفظ انصاف، منافع مشترک و هماهنگی.
- برخی از ویژگیهای حقوق:
- حق شفاف است: حق واضح و آشکار است، هیچ فضایی برای ابهام باقی نمیگذارد.
- حق از تبعیض آزاد است: حق بهطور یکسان برای همه اعمال میشود، بدون هیچ گونه تعصب یا پیشداوری.
- حق از تناقض آزاد است: حق خود را نقض نمیکند؛ همواره منسجم و منطقی است.
- روش حق باید صحیح باشد: برای دستیابی به آنچه درست است، باید روشها نیز صحیح و عادلانه و خشونت زدا باشند.
- حق، حق میآورد: رعایت آنچه درست است منجر به اقدامات و نتایج صحیح بیشتری میشود.
- حق از خود هستی دارد: حق دارای ارزش درونی است و به تأیید خارجی وابسته نیست.
- استقلال
- درک سنتی: استقلال اغلب بهعنوان خودکفایی، خودمختاری و آزادی برای انتخاب، گاهی به بهای وابستگی متقابل، درک میشود.
- بازتعریف شایسته: استقلال واقعی توانایی انتخاب و اعمال خودانگیخته درون یک شبکه از حمایت متقابل است. انسان مستقل درک میکند که هیچ فرد یا جامعهای بهطور منفک وجود ندارد و بر این تأکید دارد که توانایی در گرفتن تصمیم و همکاری در سپهرهای مختلف اساس استقلال واقعی است.
- آزادی
- درک سنتی: آزادی معمولاً بهعنوان نبود موانع یا دخالتهای خارجی درک میشود.
- بازتعریف شایسته: آزادی ظرفیت عمل، انتخاب و تصمیمگیری مطابق با حقوق فردی است، در حالی که به پیوستگی زندگی احترام میگذارد. آزادی واقعی در گفتار و پندار و عمل رها از سلطه و در همزیستی با دیگران محقق میشود و نه در انزوا، و درک میشود که آزادی واقعی در اکوسیستمهای مشترک بهدست میآید.
- کرامت انسانی
- درک سنتی: کرامت اغلب به وضعیت قانونی یا اخلاقی که به افراد فقط بهخاطر انسان بودن اعطا میشود، تقلیل مییابد.
- بازتعریف شایسته: کرامت انسانی ارزش ذاتی هر فرد است که از طریق همدلی، خلاقیت و شناخت حق تفاوت و اشتراک بیان میشود. این ارزش پویا است، ریشه در توانایی هر فرد برای مشارکت در شکوفایی جمعی دارد و نمیتواند به وضعیت ثابت تقلیل یابد.
- عدالت
- درک سنتی: عدالت معمولاً بهعنوان انصاف در توزیع منابع، حقوق و مسئولیتها درک میشود.
- بازتعریف شایسته: عدالت میزانی برای سنجش گفتار و کردار و پندار و نیز فرآیندی پیوسته است که روابط و نیازها را بر اساس برابری و عدم سلطه متعادل میکند—بین افراد، جوامع و محیط زیست. این از مجازاتها فراتر میرود و به جای آن بر آشتی، درک و ایجاد شرایط برای رشد مشترک و صلح تمرکز دارد.
گذشته، حال و آینده حقوق بشر
- یادگیری از گذشته: مبارزات حقوق بشر اغلب بهوسیله مقاومت در برابر ظلم، نابرابری و استثمار شکل گرفتهاند. در حالی که این پیروزیها مهم بودهاند، اغلب واکنشی و نه پیشگیرانه بودهاند.
- ارزیابی وضعیت کنونی: امروز حقوق بشر اغلب برای پیشبرد منافع تنگنظرانه به کار گرفته میشود، بهجای اینکه به عدالت جهانی کمک کند.
- بازتصور آینده: برای تضمین آیندهای همراستا با گفتمان حقوندی، باید فراتر از محدودیتهای پارادایمهای موجود برویم. حقوق نباید بهعنوان اهدافی برای خود نگریسته شوند، بلکه باید بهعنوان تسهیلکنندههای رشد جمعی و شکوفایی پایدار دیده شوند.
- مسیرهای عملی برای تحول
- بازنگری روایتها: از دیدن حقوق بهعنوان نبردهایی که به دست آمدهاند، بهعنوان درکهای مشترک از پتانسیل جمعی انسانیت نگاه کنیم.
- ترویج حق اشتراک: همکاری جهانی را که مرزهای اقتصادی و جغرافیایی را فراتر میبرد، تقویت کنیم تا به اشتراکگذاری عادلانه منابع، دانش و فرصتها دست یابیم.
- تحول سیستمها: حقوق بشر را در آموزش، حکومتداری و چارچوبهای فرهنگی گنجانده و بر کرامت، عدالت و احترام متقابل بهعنوان ارزشهای بنیادی تأکید کنیم.
- نتیجهگیری
- در این روز حقوق بشر که از سوی سازمان ملل متحد شناخته شده است، لازم است فرصتی را برای بازتعریف معنای حقوق بشر و نحوه عملکرد آنها در دنیای خود در آغوش بگیریم. با همراستایی این مفاهیم اساسی با ایدهآلهای گفتمان حقوندی، میتوانیم حقوق بشر را از ابزارهای عدالت واکنشی به کاتالیزورهای همزیستی انسانی پیشگیرانه، فراگیر و پایدار تبدیل کنیم. می توانیم با امید بیشتر از تنها امید حرکت کنیم—بیایید به ساخت جهانی هم پیمان شویم که در آن هر فرد و جامعهای در هماهنگی با یکدیگر و با طبیعت شکوفا شود.