نوشته توماس رومر (فیلولوژیست) منتشر شده در روزنامه لوموند در ۲۲ دسامبر ۲۰۲۴
بر اساس دیدگاه سنتی یهودی و مسیحی، موسی نویسنده تورات – پنج کتاب اول و آنچه امروز به عنوان کتاب مقدس شناخته میشود-، بوده است. اگر موسی را در قرن سیزدهم قبل از میلاد، همانطور که اغلب تصور میشود، به دلیل ارتباط آن با فرعون خروج (خروج از مصر)، رامسس دوم، قرار دهیم، قسمت اول کتاب مقدس به این زمان بازمیگردد. با این حال، این دیدگاه هیچ پایه تاریخی ندارد.
در حقیقت، غیرممکن است که تورات (پنتاتئوخه) که به معنی پنج طومار است، به چنین دوره باستانی برگردد، دورهای که در آن هیچ سند عبری نوشته شدهای وجود ندارد، و یا این که اثر یک نویسنده واحد باشد. در این کتاب، سبکهای بسیار متفاوت، تنشها و حتی تناقضات زیادی دیده میشود، گاهی حتی درون یک روایت واحد.
برای مثال، در داستان طوفان نوح، او در یک بخش از کتاب (پیدایش ۷، ۱۵) یک جفت از هر حیوان را به کشتی میبرد، اما در بخشی کمتر شناختهشده دیگر (پیدایش ۷، ۲) صحبت از هفت جفت برای حیوانات پاک میشود. علاوه بر این، بسیاری از دوگانگیها وجود دارد: دو داستان آفرینش (پیدایش ۱: ۱–۲: ۳؛ پیدایش ۲: ۴–۳: ۲۴)، دو روایت از فراخوان موسی (خروج ۳ و ۶)، دو نسخه از ده فرمان (خروج ۲۰ و تثنیه ۵)، و غیره.
کتاب مقدس، از روایت شفاهی تا نوشتاری
این مشاهدات، ژان آستروک (۱۷۶۶-۱۶۸۴)، پزشک کالج سلطنتی، را به این نتیجه رساند که در سال ۱۷۵۳ وجود چندین سند اولیه، منبع کتاب پیدایش است. پس از او، بین اواسط قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، فرضیهای به نام «نظریه مستند» مطرح شد و به مرور تکامل یافت. بر اساس این نظریه، تورات از چهار سند مختلف تشکیل شده است که در ابتدا مستقل از یکدیگر بودهاند (کمی شبیه چهار انجیل در عهد جدید) و به تدریج توسط ویراستارانی که از شیوه برش و چسباندن استفاده میکردند، به یکدیگر متصل شدهاند.
در آن زمان تصور میشد که قدیمیترین سند، سند «ژ» است که به «یهوهی» ((Jahwist در آلمانی) معروف است – این نام به این دلیل است که در آن، استفاده از نام یهوه برای اشاره به خدا ترجیح داده شده است – و اغلب این سند را به دوران سلطنت سلیمان (حدود ۹۳۰ پیش از میلاد) نسبت میدادند. یک یا دو قرن بعد، سند «اِ» نوشته شده بود، که به «الوهیست» معروف است (به دلیل استفاده مکرر از نام الوهیم برای خدا).
سپس، در قرن هفتم پیش از میلاد، سند «د» نوشته شد، که اولین نسخه از تثنیه است. و نهایتاً، سند «پ» برای «کشیشان» به نظر میرسد که از محافل روحانی در دوران تبعید بابلی در قرن ششم پیش از میلاد، یا شاید در اوایل دوره امپراتوری ایران و در زمان بازسازی معبد بیت المقدس (حدود ۵۲۰ پیش از میلاد) منشاء گرفته باشد.
این نظریه، به جز چند مدافع نادر، توسط متخصصان کنار گذاشته شده است. اولاً، امپراتوری سلیمان صرفاً یک داستان خیالی است که توسط نویسندگان کتاب مقدس ساخته شده و هرگز وجود نداشته است. ثانیاً، مطالعات باستانشناسی و کتیبهشناسی نشان دادهاند که فقط از اواخر قرن نهم پیش از میلاد، اسناد مکتوب بهطور قابل توجهی در پادشاهیهای اسرائیل و یهودا ظاهر شدند. وجود اسنادی قدیمیتر مانند یهوهی و الوهیست نمیتواند اثبات شود.
در نهایت، تنها فرضیاتی که باقی ماندهاند و قابل قبول هستند این است که کتاب تثنیه در قرن هفتم پیش از میلاد و یک سند روحانی در اواخر قرن ششم پیش از میلاد پدید آمدهاند.
به شکل شفاهی، برخی متون کتاب مقدس بیتردید به قرن نهم پیش از میلاد، یا حتی فراتر، بازمیگردند. چیزی که مشخص است این است که در قرن هشتم پیش از میلاد، پادشاهی اسرائیل دوران شکوفاییای را تحت حکومت یربعام دوم (حدود ۷۸۷-۷۴۷ پیش از میلاد) تجربه کرد. این پادشاه حامی پرستشگاه بیتئیل در شمال بیت المقدس بود و نسخه اولیهای از داستان یعقوب و شاید همچنین داستانهای موجود در کتاب داوران و کتاب سموئیل را که با آن دوران همخوانی دارند، مکتوب کرد.
کاتبان یربعام احتمالاً اولین نسخه از داستان خروج را نیز که ابتدا مانند داستان یعقوب به صورت شفاهی منتقل میشد، تنظیم کردهاند. کتابهای پیامبران هوشع و عاموس، که نوعی «پیشسرمایهداری» را که تحت حکومت یربعام دوم در حال ظهور بود محکوم میکنند، قطعاً منشأ خود را در همان دوران دارند.
موسی و افسانه شاه سارگون از آکاد
پس از سقوط پادشاهی اسرائیل در سال ۷۲۲ پیش از میلاد و ادغام آن در امپراتوری آشور، بیت المقدس، پایتخت پادشاهی کوچک یهودا، به طور قابل توجهی گسترش یافت، احتمالاً به دلیل ورود انبوهی از پناهندگان از شمال که سنتهای خود را همراه داشتند. تحت حکومت شاه یوشیا (۶۴۰-۶۰۹ پیش از میلاد)، برخی از این سنتها بازنویسی شدند، از جمله داستان خروج، که تأکید خاصی بر شخصیت موسی داشت.
داستان تولد موسی (خروج ۲) شباهت زیادی به افسانه تولد شاه بزرگ بینالنهرینی، سارگون از آکاد، دارد (که به قرن سوم پیش از میلاد برمیگردد، اما این افسانه در دوران سارگون دوم، در اواخر قرن هشتم پیش از میلاد، مکتوب شده است). در این افسانه آمده است که سارگون توسط الهه ایشتار پذیرفته شد و به عنوان پادشاه بر همه مردم منصوب گردید. کاتبان یهودی، شخصیت موسی را با الهام از بنیانگذار افسانهای سلسله آشوری ساختند، تا برتری خدای خود، یهوه، را ادعا کنند.
در واقع، در داستان خروج، یهوه و موسی موفق میشوند مصر را شکست دهند، چیزی که آشوریان هرگز نتوانستند با وجود تلاشهای مکرر به آن دست یابند. کاتبان در دربار یوشیا همچنین نسخه اولیه کتاب تثنیه را با الهام از معاهدات تابعیت آشوری که وفاداری کامل را از تابعان به فرمانروای آشوری طلب میکرد، تدوین کردند.
به این ترتیب، اولین نسخه کتاب تثنیه شامل موازیهای زیادی با معاهدات تابعیت آشوری بود. برای مثال، در یکی از این معاهدات آمده است: “تو آشوربانیپال، شاهزاده بزرگ، را مانند خود دوست خواهی داشت” (معاهدهای از سال ۶۷۲ پیش از میلاد). همین ایده در کتاب تثنیه نیز یافت میشود: “تو یهوه، خدای خود را با تمام قلبت، با تمام جانت و با تمام قدرتت دوست خواهی داشت” (تثنیه ۶:۵). نویسندگان تثنیه تلاش داشتند یهوه را به تصویر یک فرمانروای آشوری نشان دهند که به زیر دستان خود یک معاهده یا “پیمان” تحمیل میکند، ظاهراً با هدف به چالش کشیدن برتری آشوری که در زمان یوشیا، رو به ضعف بود.
ویرانی بیت المقدس و معبد آن توسط بابلیان در سال ۵۸۷ پیش از میلاد، یک بحران بزرگ ایدئولوژیک در پادشاهی قدیمی یهودا ایجاد کرد. پایههای هویتی یک ملت در خاور نزدیک باستان، یعنی شاه، معبد خدای ملی و سرزمین، فرو ریختند.
واکنش اولیه به این بحران، تدوین یک روایت بزرگ توسط مقامات دربار سابق بود که تاریخ اسرائیل و یهودا را از موسی تا ویرانی بیت المقدس روایت میکرد (یعنی کتابهای تثنیه، یوشع، داوران، سموئیل و پادشاهان). این روایت تلاش داشت نشان دهد که ویرانی بیت المقدس و تبعید بخشی از جمعیت به دلیل ضعف یهوه در برابر خدایان بابلی نیست؛ بلکه، یهوه از بابلیان استفاده کرد تا مردم و شاهانش را به خاطر عدم رعایت پیمان یا “عهد” او که در تثنیه ثبت شده، تنبیه کند.
دیاسپورا در مقابل یهودا
با این حال، اکثریت جمعیت در یهودا باقی ماندند. آنها ادعای مالکیت سرزمین را مطرح کردند، در مقابل نخبگان تبعیدی، و خود را به عنوان نوادگان پاتریارک ابراهیم معرفی کردند: «ابراهیم تنها بود و سرزمین را تصاحب کرد؛ ما که بسیار هستیم، این سرزمین به ما داده شده است» (این استدلال در کتاب حزقیال ۳۳:۲۴ آمده است). به همین دلیل، داستان ابراهیم بر همزیستی مسالمتآمیز تمام ملتهای خاورمیانه، که بر اساس روایت کتاب پیدایش روابط خویشاوندی بسیاری از طریق ابراهیم دارند، تأکید میکند. او پدر نه تنها اسحاق، بلکه اسماعیل و مدیان نیز است که نیاکان قبایل عرب به شمار میروند.
برای مدت طولانی، دو افسانه اصلی اسرائیل، پاتریارکها و خروج، به صورت جداگانه و بدون توالی زمانی بودند. پس از فتح ایران در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، ویراستارانی از محافل روحانی تلاش کردند تا سنت پاتریارکی و سنت خروج را هماهنگ کنند. موسی به شخصیت محوری تورات تبدیل شد [نام عبری پنج کتاب اول که به عنوان آموزش الهی توسط خدا به موسی در کوه سینا منتقل شد تعریف میشود] که احتمالاً بین سالهای ۳۰۰-۲۵۰ پیش از میلاد به اتمام رسید.
موسی نقشهای شاه را به عهده میگیرد، زیرا او قانون را اعلام میکند (خروج ۲۴:۴؛ تثنیه ۱:۱؛ ۴:۴۵) و به عنوان واسطه بین مردم و خدای آنها عمل میکند. بعدها، احتمالاً تحت تأثیر فرهنگ هلنیستی، به او کل تورات نسبت داده شد تا نوعی «هومر یهودی» شود. تورات میتواند به عنوان یک «زندگینامه موسی» خوانده شود. پس از مقدمهای در کتاب پیدایش، کتاب خروج با تولد موسی آغاز میشود و کتاب تثنیه با مرگ او پایان مییابد: او سرزمین موعود را میبیند، اما وارد آن نمیشود. این «پایان باز» به وضعیت یهودیت دیاسپورا اشاره دارد و به یهودیانی که خارج از سرزمین موعود زندگی میکنند میگوید که بنیاد هویت آنها سرزمین نیست، بلکه قانون الهی است که موسی منتقل کرده است.
در طول آخرین قرنهای پیش از میلاد، تنها تورات به عنوان «کتاب مقدس» یهودیت محسوب میشد.
به همین دلیل، ساکنان پادشاهی قدیمی اسرائیل، یعنی سامریانی که در عهد جدید ذکر شدهاند، فقط این پنج کتاب اول را به رسمیت میشناسند. برای مقابله با جنبشهای آخرالزمانی که مشروعیت خود را از طریق رؤیاهای نبوی اعلام میکردند، مسئولان معبد بیت المقدس تصمیم گرفتند «کتابهای نبوی واقعی» را رسمی کنند و نظریهای ابداع کردند که دوره ایران پایان وحی نبوی را نشان میدهد.
بنابراین، اگرچه برخی از کتابهای نبوی مدتها پیش از ویرانی بیت المقدس در سال ۵۸۷ پیش از میلاد و ویرانی اولین معبد نوشته شدهاند، اما همه آنها تا قرن دوم پیش از میلاد، همراه با کتابهای موسوم به «تاریخی» (از یوشع تا کتابهای پادشاهان) به طور رسمی شناخته نشدند. این امر احتمالاً در دوره مکابیها اتفاق افتاد.
این خانواده روحانی که از سال ۱۷۵ پیش از میلاد علیه حکمرانان هلنیستی قیام کرده بودند، موفق به ایجاد یک دولت یهودی مستقل شدند و به این ترتیب خود را با داستانهایی از فتوحات و دستاوردهای پادشاهان باستانی اسرائیل مشروعیت بخشیدند.
در زمان نگارش انجیلها (حدود ۷۰-۹۰ میلادی)، کتاب مقدس عبری تنها دو بخش داشت: یکی مربوط به قانون موسی و دیگری به پیامبران. به همین ترتیب، عیسی ناصری به کتابهای مقدس یهودیت زمان خود استناد میکند. تقدیس «نوشتهها» که شامل مزامیر، کتاب ایوب، جامعه و بسیاری دیگر است، فقط پس از ویرانی بیت المقدس توسط رومیان در سال ۷۰ میلادی، احتمالاً در قرنهای دوم و سوم، و تا حدی در واکنش به این ویرانی و تا حدی در مواجهه با مسیحیت با نفوذ فزاینده، صورت گرفت.
توماس رومر، فیلولوژیست، از سال ۲۰۰۷ صاحب کرسی «محیطهای کتاب مقدس» در کالج دو فرانس است. او نویسنده آثاری چون «اختراع خدا»، ۲۰۱۷، «خدای مبهم: جنسیت، خشونت و قساوت در کتاب مقدس عبری»، ۲۰۲۴ و «عهد عتیق»، ۲۰۲۴ است.
این مقاله در ابتدا در دسامبر ۲۰۱۹ در شماره ویژه مجله «جهان ادیان»، شماره ۳۳، «درک کتاب مقدس» منتشر شده بود و در ۱۲ دسامبر ۲۰۲۴ بهروزرسانی شد.