back to top
خانهتاریخبخشی از فیلم تلویزیون فرانسوی در باره تاریخ نفت و مبارزه مصدق...

بخشی از فیلم تلویزیون فرانسوی در باره تاریخ نفت و مبارزه مصدق برای ملی کردن نفت ایران

Mossadegh Time ManofYear 120817

 

 

 

 

بمناسبت سالگرد ملی شدن نفت در 29 اسفند 1329، بخشی از برنامه تلویزیون فرانسوی آرته در باره تاریخ نفت

 

 

 

شوروی در ایران برای تصرف مناطق نفتی شمال کشور یک جمهوری آلت دست بنام آذربایجان ایجاد کرد. این آغاز واقعی جنگ سرد بود. ایرانیها به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند. رئیس جمهور ترومن تهدید به استفاده از اسلحه اتمی کرد. استالین که اهداف دیگری را در اروپای شرقی مد نظر داشت، در پایان تسلیم شد.
نفت کلید نوسازی دوباره غرب بود و از نیمه دوم قرن بیستم به هدف اصلی سیاسی، اقتصادی و ژئواستراتژیکی تبدیل شد.
هفت کمپانی نفتی خصوصی در جهان حکومت بلامنازعه داشتند، آنها از سود خود تنها 30 درصد را به کشورهای تولید کننده تقسیم می کردند. اما در ونزوئلا، دومین کشور تولید کننده و صادر کننده جهانی نفت در سال 1948، در پایان یک سری اعتصابات خیلی سخت، اصلاح رژیم انحصاری به کمپانی های بزرگ تحمیل شد که به تقسیم 50-50 درسود منجر شد. وزیر نفت ونزوئلا، پرز آلفانسو از خاور میانه دیدار کرد تا دیگر کشورهای تولید کننده را از الگو گرفتن از این اصلاح متقاعد کند.
در سال 1950 روسای آمریکائی آرامکو همین تقسیم 50-50 را به عربستان سعودی هم پیشنهاد کردند. برغم این امتیاز ظاهری، سودهای کمپانی های امریکائی تهدید نشدند زیرا هزینه هائی که آنها به حساب کشورهای تولید کننده واریز می کردند از میزان مالیاتی که در ایالات متحده می پرداختند، کم میشد. این توافق ظاهری نا رضایتی شدیدی در کشورهای تولید کننده نفت ایجاد کرد.

ایران اولین بحران بزرگ سیاسی – مالی را در تاریخ نفت به راه انداخت. بعد از تلاش بی ثمر در اوائل سالهای 30 برای بازنگری در قراردادهائی که ایران را به بریتانیای کبیر وابسته می کرد، ایران تقاضای همان رفتار مالی با عربستان سعودی را مطالبه کرد. کمپانی ایران – انگلیس آنرا رد کرد.
در 11 آوریل 1951 یک مبارز ملی گرا از جبهه ملی، دکتر مصدق، به ریاست دولت رسید. در همان روز، او طرح قانون ملی کردن کمپانی نفت ایران و انگلیس را به مجلس ارائه کرد. این طرح فورا مورد تصدیق شاه قرار گرفت و مصوبه آنرا امضاء کرد. غرب با تکبر با این خبر برخورد کرد.

در تهران همه نگاهها روی مقر کمپانی نفت ایران و انگلیس که مرکز حیاتی تب نفت است، معطوف می گردد .در اطراف، جنب و جوش فرم و رنگهای همه شهرهای شرقی دیده می شود اما هر کسی می داند که یک فاجعه در حال وقوع است. نمایندگان دولت برای ملی کردن نفت سوار هواپیما می شوند تا با نمایندگان بریتانیا دیدار کنند. با خود قرآن، دعای خیر روحانی بزرگ و پرچمی که هواداران بر روی آن نوشته اند اگر خدا با ماست هیچ چیز ما را متوقف نخواهد کرد، با خود می برند.
کمپانی ایران انگلیس پیش بینی بدترین شرایط را می کند:

– بعد از خروج شما چه آینده ای برای ایران پیش بینی می کنید ؟

– به نظر من یک فاجعه اقتصادی خواهد بود. ایرانیها تصور می کنند که ملی شدن نفت آنها را پولدار می کند، می ترسم که عکس این به واقعیت بپیوندد.

دولت انگلستان ایران را تهدید به اشغال می کند، پالایشگاه آبادان را می بندد و متخصصین خود را خارج می کند و تحریم واردات نفتی بر ایران برقرار می کند. در یک فیلم تبلیغاتی، کمپانی ایران و انگلیس بخود ظاهر قربانی داده و بر روی نقش خود در توسعه ایران اصرار می ورزد.

یاد آوری کنیم که قبل از آمدن کمپانی به ایران شرایط زندگی چه بود. انگلیسی ها برای ایرانیان بهداشت، تعلیم و تربیت و ورزش به ارمغان آوردند. در حالی که قبل از این بی سوادی عمومی بود. انگلیسی ها ایرانیان را برای بالاترین مشاغل تربیت کردند تا که در سال 1993 هنگامی که تاسیسات به ایرانیان تحویل داده خواهد شد ایرانیان قادر به اداره امور نفت خود شوند.

سپس انگلستان به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کرد. مصدق در دادگاه با ارائه دلایل از خود دفاع کرد. در مقابل مخالفت انگلستان، مصدق کلیه روابط دیپلماتیک با انگلستان را قطع می کند و در اوج جنگ سرد، تهدید به همکاری با روسها میکند. از ترسی که ایران در دامن شوروی بیافتد، آیزن هاور معاون وزیر کشور ابرتو ور جونیور را مامور حل این مسئله، طوری که با روسها به بحران سرباز نزند، می کند.

اما این بحران برای واشنگتن یک فرصت طلائی نیز هست. ابرتو ور روسا ی پنج شرکت نفتی آمریکائی را که هرگز نتوانسته بودند پا به ایران که در سیطره انگلیس بود، بگذارند، را احضار می کند.

برای جا گرفتن در ایران در دراز مدت، وانمود می کنند که به خواسته های ایران احترام می گذارند و یک شرکت جدید تاسیس می کنند تا منافعشان را مدیریت کند. در این شرکت آمریکائی ها 40 درصد، انگلیسی ها 40درصد و برای حفظ ظاهر 20 در صد باقیمانده هم سهم فرانسوی ها، پیش بینی شده بود. بعد از مذاکرات سخت، انگلیسی ها که حالا دیگر ضعیف شده بودند، چاره ای جز تمکین نداشتند.

مانع دیگری باقی نمی ماند جز خلاص شدن از مصدق .آلن دولوس مدیر جدید سیا مامور این کار مهم شد. وی بطور مخفیانه یکی از معاونین خود به نام کرمیت روزولت را راهی ایران کرد تا تعادل رژیم را بهم بریزد. روزولت ملاقات های فراوانی با مقامات عالیرتبه ایران انجام می دهد. وی به آنان اطمینان خاطر می دهد که در صورت همکاری برای سرنگونی مصدق، دولت آمریکا از آنها حمایت لازم را بعمل خواهد آورد. در این راستا شاه سعی به بازداشت مصدق می کند ولی مصدق موفق به متحد کردن طرفداران خود و حزب کمونیست می شود و تمام قدرت دولتی را به دست می گیرد. حرکت مردم شاه را وادار به فرار به رم می کند. در این زمان تبعید، روزولت با پرداخت پول و اتکا بر روحانیون و ارتشیان مخالف مصدق و حزب کمونیست، موفق به ایجاد تظاهراتی ضد مصدق می شود. جمعیت به خانه مصدق حمله و آنجا را غارت می کند. ارتش مداخله کرده و در نهایت مصدق بازداشت می شود. شاه با اسکورت ارتش به ایران باز می گردد و با هماهنگی قبلی یک شرکت نفتی جدید تاسیس می کند که هدف آن استخراج نفت ایران است و آمریکائی ها اکثریت سهام را در اختیار دارند. آمریکائی ها برای تقویت حضور خود در ایران کمک های نظامی خود را به شاه افزایش می دهند. بدین طریق شاه می تواند هزینه های خرید سلاح را از طریق پول نفت پرداخت نماید. آمریکائی ها از هر طرف سود می برند، از طرفی سود نفت را به جیب سرازیر می کنند و از سوی دیگر سود فروش بی حد و حساب اسلحه را. شاه شخصا نظارت وسواسانه ای نسبت به این امر دارد (همان دموکراسی ارتش آمریکا).
داستان مصدق آغاز نقطه پیدایش همکاری بین سازمان سیا با کمپانی های نفتی آمریکا است. روزولت در نهایت به منصب معاونت شرکت گلف اویل می رسد.

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید