دست از طلب ندارم تا جان من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن برآید.
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید.
بر اصول استقلال و آزادی استوار ایستاد. درپی کودتای خرداد 1360، او را به این جرم که مشاور رئیس جمهوری بود، شکنجه کردند. شکنجههای سخت وحشیانه. در آن روزها که رژیم ولایت فقیه بر خاک وطن، خون جوانان ایستاده بر حق را میریخت و در زندانها بساط شکنجه و اعدام گسترده بود، او نیز شکنجه میشد. باوجود تهدیدهای سخت، وقتی گالیندوپل – تنها ناظر سازمان ملل ایران که رژیم به ایران راهش داد- از زندان بازدید کرد، او خطر را به جان خرید و او را از شکنجهها که دیده بود و از شکنجهها که زندانیان زن میدیدند، آگاه کرد.
دستآخر این سرطان بود که به تن رنجور او یورش برد. در برابرش ایستاد. تا پیش از واپسین روزها، باورش این بود که بر بیماری پیروز میشود. میخواست پیش از مرگ، ایران مستقل و آزاد را ببیند و بینند که خدمتگزاران ایران، در وطن گردآمدهاند و وطن مستقل و آزاد را باز میسازند.
چنین میشود و شهیدان، آنها که هفت شهر عشق به وطن را طی کردهاند، گواهند که ایستادگان بر استقلال و آزادی، برعهد خویش وفا میکنند.
14 اسفند 1393
ابوالحسن بنیصدر