back to top
خانه-اخبار روزما دچار افسردگی معیشتی هستیم!

ما دچار افسردگی معیشتی هستیم!

ما دچار افسردگی معیشتی هستیم!شهرزاد، زنی ۳۵ ساله با دو فرزند کوچک، به همراه همسرش که کارگر یک کارخانه کوچک است، این روزها درگیر جستجوی یک خانه با اجاره مناسب در یکی از مناطق حاشیه‌ای شهر است. هر بار که برای بازدید خانه‌ای می‌رود، امیدش برای یافتن مکانی آرام و مقرون‌به‌صرفه کمتر می‌شود. همسرش با درآمد محدودش به سختی از پس پرداخت اجاره‌های سرسام‌آور برمی‌آید و هر تمدید قرارداد به معنای تحمل استرس و فشار بیشتر است.

افسردگی معیشتی و اثرات آن بر جامعه

داستان شهرزاد تنها یک نمونه از صدها هزار خانواده‌ای است که در جامعه امروز ایران با پدیده "افسردگی معیشتی" دست‌وپنجه نرم می‌کنند. این اصطلاح، بازتابی از اضطراب‌ها و ناامیدی‌هایی است که به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی بر مردم تحمیل شده است. اجاره‌نشینی، که زمانی ممکن بود فرصتی برای انعطاف‌پذیری در زندگی باشد، اکنون به کابوسی برای بسیاری تبدیل شده است.

 

رابطه بین شادی و امنیت اقتصادی

شادی و امید، به عنوان مؤلفه‌های اساسی رفاه روانی، به طور مستقیم با امنیت اقتصادی و معیشتی ارتباط دارند. در یک جامعه سالم، افراد باید احساس امنیت در تأمین نیازهای اساسی خود، از جمله مسکن، داشته باشند. اما در جامعه‌ای که مردم از تمدید قرارداد به تمدید قرارداد زندگی می‌کنند، شادی و امید جای خود را به ترس‌ها و نگرانی‌های روزانه می‌دهند.

 

بازار اجاره‌بها و تأثیر آن بر زندگی روزمره

بازار اجاره‌بها به طور فزاینده‌ای تحت تأثیر عوامل اقتصادی، از جمله تورم، کاهش قدرت خرید و نوسانات قیمت‌ها قرار گرفته است. این عوامل باعث شده که بسیاری از خانواده‌ها، به ویژه اقشار کم‌درآمد، در یافتن مسکن مناسب با چالش‌های بزرگی مواجه شوند. نتیجه این شرایط، افزایش نارضایتی عمومی و شکل‌گیری فوبیایی فراگیر از نداشتن و کم آوردن است.

 

چگونه افسردگی معیشتی به فرهنگ اجاره‌نشینی تبدیل می‌شود؟

افسردگی معیشتی نه تنها بر سلامت روانی افراد تأثیر می‌گذارد، بلکه به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده است. مردم به جای برنامه‌ریزی بلندمدت برای زندگی، به بقای روزانه فکر می‌کنند.

اجاره‌نشینی که باید یک انتخاب برای تسهیل زندگی باشد، اکنون به نمادی از ناامنی و ناپایداری تبدیل شده است.

برای کاهش اثرات این معضل، نیاز به اقدامات عملی و فرهنگی وجود دارد.کنترل تورم و ایجاد ثبات در بازار مسکن می‌تواند به کاهش فشار بر خانواده‌های اجاره‌نشین کمک کند. همچنین توسعه پروژه‌های مسکن اجتماعی برای اقشار کم‌درآمد می‌تواند امنیت روانی و اقتصادی را افزایش دهد.

سازمان‌های خیریه و دولتی می‌توانند با ارائه کمک‌های مالی و مشاوره‌های روانی به خانواده‌های نیازمند، به بهبود وضعیت آن‌ها کمک کنند.اجرای برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی که شادی و امید را ترویج می‌دهند، می‌تواند اثرات منفی افسردگی معیشتی را کاهش دهد.

مهدی اسدزاده جامعه شناس اقتصادی در گفت‌وگو با شرق با بیان اینکه افسردگی معیشتی در جامعه ایران به یکی از دغدغه‌های اصلی و گسترده تبدیل شده است گفت:« این پدیده در واقع بازتابی از شرایط اقتصادی سخت و نامتعادل است که بر زندگی روزمره مردم، به‌ویژه اقشار کم‌درآمد، تأثیر عمیقی گذاشته است. عوامل متعددی در شکل‌گیری این وضعیت نقش دارند که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:شرایط اقتصادی کلان؛ نرخ بالای تورم و کاهش قدرت خرید به شکل قابل‌توجهی امنیت اقتصادی مردم را تهدید کرده است.

خانواده‌ها به‌ویژه در حوزه‌هایی مانند اجاره مسکن، تأمین مواد غذایی و خدمات ضروری، با مشکلات زیادی مواجه‌اند. از طرف دیگر اجاره‌نشینی در ایران به جای آنکه راهکاری منعطف برای تأمین مسکن باشد، به یک معضل دائمی تبدیل شده است. بسیاری از مردم از تمدید قرارداد به تمدید قرارداد زندگی می‌کنند، بدون اینکه توانایی برنامه‌ریزی بلندمدت داشته باشند.

این شرایط به نوعی "زندگی در وضعیت تعلیق" را برای آن‌ها رقم زده است. همچنین ناامیدی ناشی از نداشتن چشم‌انداز روشن برای آینده، به استرس و اضطراب دائمی منجر شده است. این وضعیت بر روابط خانوادگی، بهره‌وری کاری و حتی سلامت جسمی مردم اثر می‌گذارد.

فقدان برنامه‌ریزی بلندمدت هم مشکل دیگر ماست. در جامعه‌ای که مردم از تأمین نیازهای روزمره ناتوان هستند، برنامه‌ریزی بلندمدت به یک کالای لوکس تبدیل شده است. این امر نه‌تنها فرصت رشد شخصی و اجتماعی را محدود می‌کند، بلکه فرهنگ روزمره را نیز به سمت نگاه کوتاه‌مدت سوق می‌دهد.»

او با بررسی راهکارها و امیدواری‌ها در اینباره تاکید کرد:« برای مقابله با افسردگی معیشتی، باید از دو منظر کوتاه‌مدت و بلندمدت به موضوع نگاه کرد.

در کوتاه‌مدت حمایت‌های مالی مستقیم، کاهش مالیات بر اقشار کم‌درآمد و افزایش دسترسی به کالاهای اساسی، می‌تواند از بار روانی این وضعیت بکاهد.اما در بلندمدت برنامه‌ریزی اقتصادی مبتنی بر عدالت اجتماعی، ایجاد فرصت‌های شغلی پایدار و سرمایه‌گذاری در مسکن اجتماعی باید در اولویت قرار گیرد.

به طور کلی، افسردگی معیشتی نه فقط یک مسئله اقتصادی، بلکه یک چالش اجتماعی و روان‌شناختی است. عبور از این بحران نیازمند هماهنگی بین نهادهای دولتی، اجتماعی و مردم است تا امید و شادی بار دیگر به زندگی روزمره بازگردد.»

داستان شهرزاد نمایانگر چالش‌های گسترده‌ای است که بسیاری از خانواده‌ها در جامعه امروز با  آن روبرو هستند. افسردگی معیشتی و ناامنی اقتصادی، تأثیرات عمیقی بر روان و فرهنگ جامعه گذاشته است. برای عبور از این بحران، نیاز به اقداماتی هماهنگ در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. تنها از این طریق می‌توان به جامعه‌ای امیدوارتر و شادتر دست یافت که در آن، شهرزادها بتوانند با آرامش و امنیت زندگی کنند.

منبع: شرق

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید