back to top
خانهدیدگاه ها"اینجا کابل نیست"در ادلب، زنان می‌گویند "در امنیت هستند"، رشیده عزوزی ترجمۀ...

“اینجا کابل نیست”در ادلب، زنان می‌گویند “در امنیت هستند”، رشیده عزوزی ترجمۀ شیدا نبوی

در ادلب، سوریه، زنان می گویند احساس “امنیت” می‌کنند، اما شرایط و واقعیت‌ها بسیار پیچیده‌تر است. گزارش زیر در نشریۀ اینترنتی (مدیاپارت، سوم ژانویه 2025) تصویری از زندگی زنان در منطقه ای است که از هفت سال پیش تحت کنترل گروه اسلام‌گرا و تندروی (هیئت تحریر الشام / (HTS) قرار داشته است.

حاکمان جدید سوریه در منطقۀ تحت کنترل خود، ادلب، طی هفت سال تلاش کردند تا محدودیتهای سرکوبگرانه را به نام “قوانین شریعت” اعمال کنند. و حالا در سراسر کشور، زنان سوری نگران بدتر شدن شرایط هستند، حتی اگر زنانی که (مدیاپارت) در این منطقه با آنها گفتگو کرده است، ادعا کنند که “آزاد” هستند.

ادلب

“ما در ادلب مثل ملکه‌ها زندگی می‌کنیم، اینطور نیست دخترها؟” زینب با نگاه به دنبال تأیید دوستانش می‌گردد و از کیف دستی تقلبی‌اش یک پرچم کوچک سوریۀ جدید بیرون می‌آورد. برای لحظه ‌ای، گروه با شک و تردید متوقف می‌شود و سپس با هم و یک صدا می گویند (ب….له!).

زینب و دوستانش هنگام خروج از دانشکدۀ علوم تربیتی، ادلب، 23 دسامبر 2024. (عکسهای گزارش از رشیده عزوزی ـ مدیاپارت)

در عرض چند دقیقه، جمعیتی در پایین پله‌های دانشکدۀ دخترانۀ علوم تربیتی جمع می‌شود.

“بیایید! ما با یک خبرنگار که از پاریس آمده صحبت می‌کنیم، بله، پاریس، برج ایفل!” و گروه دانشجویان با شور و شوق این حرف را به هم  می‌گویند.

در هوای مه‌آلود صبحگاهی در ماه دسامبر، ده‌ها دختر جوان با کفشهای پاشنه‌بلند و با نقابهای سیاه که تنها چشمانشان دیده می‌شود، به سوی ما می‌دوند. هر کدام از آنها تقاضای یک عکس سِلفی دارند که بلافاصله آنرا در شبکه‌های اجتماعی، به ویژه تیک‌تاک و اینستاگرام، منتشر می‌کنند.

همه از رضایت خود از زندگی در ادلب، شهری در شمال غربی سوریه، سخن می‌گویند. این شهر چهار میلیون نفر جمعیت دارد که بیش از نیمی از آنها در طول جنگ آواره شده‌اند. این منطقه از سال ۲۰۱۷ به آزمایشگاه سیاسی حکمرانان جدید دمشق، گروه اسلام‌گرای افراطی “هیئت تحریر الشام” تبدیل شده است.

زینب می گوید: “ما اینجا همه چیز برای خوشبخت بودن داریم. و از همه مهمتر، آزاد هستیم”. او ۲۸ سال دارد و از شنیدن این مطلب در رسانه‌های غربی که ادلب به افغانستان شباهت دارد خسته شده است. افغانستان، جایی که از زمان بازگشت طالبان به قدرت، زنان تحت قوانین سختگیرانۀ شریعت قرار گرفته‌اند.

“ما از شریعت پیروی می‌کنیم، اما اینجا کابل نیست. من می‌توانم درس بخوانم، کار کنم، رانندگی کنم، آرایش کنم. من نقاب می‌پوشم، اما هیچکس مجبورم نکرده است. این انتخاب من است. بدن من است”. زینب اینها را اضافه می‌کند.

او که به دلیل جنگ، در ادامۀ تحصیلاتش مدتی فاصله افتاده است، می‌خواهد معلم شود و نسل جدید را آموزش دهد، نسلی که “سوریه را متحد و بازسازی کند” و از دیکتاتوری رها شود. او عاشق دویدن، گوش دادن به موسیقی و خواندن قرآن است.

و فاطمه اضافه می‌کند: “اگر فردا بیایی اینجا زندگی کنی، هیچکس تو را مجبور نمی‌کند نقاب بپوشی. این یک رسم است، نه فرمان خدا. تو می‌توانی موهایت را آزاد بگذاری”. او یک گل رز سفید پلاستیکی و یک کیک تزئین شده با سه ستاره از پرچم انقلاب جدید را به ما هدیه می‌دهد.

نقاب: انتخاب یا اجبار؟

یکی از دوستان زینب، محجبه از کودکی، نظر دیگری دارد:
“در دین ما مهم است که بدن و چهرۀ خود را بپوشانیم. تصور کن بدون نقاب بیرون بیایی، در حالی که بیشتر زنان ادلب نقاب دارند؟ من نمی‌توانم این کار را بکنم، چون باعث سرزنش اطرافیان و جامعه می‌شود”.

دوستش پاسخ می‌دهد که برعکس، این کار کاملاً ممکن است. او اولین نفر از خانواده‌اش است که نقاب می‌پوشد و این تصمیم برای والدینش پذیرفته نبود.

بحث در زیر باران سردی که شدت گرفته است، داغ می‌شود. هر کس تعریف خود از آزادی را دارد، در حالی که همه برای پناه گرفتن زیر سایبان کافه ‌تریای دانشکده می‌دوند. آنها در یک موضوع توافق دارند: گروه هیئت تحریرالشام، که از القاعده و سپس جبهه النصره جدا شده، با زنان جنگ نمی‌کند.

نشانه‌های متناقض

یکی از شواهد این مسئله، به گفتۀ آنها، اینست که یک زن، “عایشه دبس”، که به پناهجویان در منطقۀ ادلب کمک می‌کرد، اخیراً به‌عنوان رئیس دفتر “امور زنان” در دولت انتقالی منصوب شده است. وی مطمئن است که: “حضور او بی تأثیر نخواهد بود!”

برای اولین بار در تاریخ سوریه، یک زن، “محسنه محیطاوی”، که به مخالفت با رژیم شناخته می‌شود و قبلاً مدیر مالی در شهر سویدا بوده است، به‌عنوان استاندار در منطقه‌ای منصوب شده است که HTS/هیئت تحریرالشام در آن حضور ندارد.

این انتصابات پس از جنجالی صورت گرفت که سخنگوی دولت موقت، “عبیده عارنعوط”، با اظهاراتش در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی لبنانی “الجدید” ایجاد کرد. او گفت: “ماهیت زنان و طبیعت بیولوژیکی و روانی آنها برای برخی مناصب مناسب نیست”، مانند وزارت دفاع یا دادگستری.

این سخنان برخلاف تصویر فراگیر و میانه‌رو بودن است که احمد شرع، رهبر گروه تحریرالشام، تلاش می‌کند به هر وسیله‌ای به مردم و جهان ارائه دهد. او اکنون با چالش حکمرانی ملی روبروست. رهبر قدرتمند جدید سوریه، که هم دستار و هم کنیه (نام مستعار) “ابو محمد الجولانی” مرتبط با گذشتۀ جهادی‌اش را اخیراً کنار گذاشته است، تلاش بسیار می‌کند تا این اقدام در کشورهای غربی و از جمله آمریکا، دیگر به ‌عنوان حرکتی “تروریستی” قلمداد نشود. او برای به رسمیت‌ شناخته شدن در جامعۀ بین‌المللی، برای کسب مشروعیت سیاسی، و رفع تحریم‌ها، نشانه های متعددی از باز بودن به همه ارسال می‌کند.

احمد شرع، در مصاحبه‌ای با بی. بی. سی. و در حالی که در سراسر سوریه زنان از حقوقشان در زیر حکمرانی HTS نگرانند و اعتراضاتی در دمشق با شعار (هیچ ملت آزادی بدون زنان آزاد وجود ندارد) آغاز شده است، وعده می‌دهد که (حقوق زنان محترم شمرده خواهد شد) و البته این موضوع را با “عادات فرهنگی در سوریه” مرتبط می‌داند. او همچنین بر حق تحصیل زنان تأکید کرده و دانشگاه‌های ادلب، جایی که نرخ ثبت نام زنان (بیش از ۶۰ درصد) است، را به ‌عنوان نمونه ذکر می‌کند.

اما مصاحبه ‌ای فرد دیگری که اندکی بعد با تلویزیون ترکیه TRT صورت گرفت، به این حرفهای احمد شرع رنگ دیگری داد. “عایشه دِبِس”، اولین زن منتخب در دولت موقت، با اظهارات خود در این مصاحبه خشم بسیاری را برانگیخت، او از زنان خواست که “از امتیازات ذاتی خود که خداوند برایشان آفریده است” فراتر نروند؛ یعنی “نقش آموزشی‌ زن در خانواده”. او همچنین اعلام کرد که “اجازه نخواهد داد کسی با نظرات او مخالفت کند”.

یکشنبه ۲۹ دسامبر، رئیس دیپلماسی سوریه، اسعد حسن شیبانی، تلاش کرد تا با انتشار بیانیه‌ای در شبکۀ اجتماعی X (توییتر سابق) از خشم عمومی بکاهد و اطمینان داد که مقامات (در کنار زنان خواهند ایستاد) و (کاملاً از حقوق آنها حمایت می‌کنند). او تأکید کرد: “ما به نقش فعال زنان در جامعه ایمان داریم، به توانایی‌ها و قابلیت‌هایشان اعتماد داریم. زن سوری سالها برای سرزمینی آزاد که در آن بتواند کرامت و جایگاه خود را حفظ کند، مبارزه کرده است”.

زینب و دوستانش تردیدی در این موضوع ندارند. آنها جولانی را ستایش می‌کنند و او را “نجات‌دهندۀ ادلب و اکنون تمام سوریه” می‌دانند. آنها باور دارند که او “صادق” است و “از ذهنیت داعش رهایی یافته است”. استاد روان‌شناسی‌ این دانشکده، “محمد جعفر”، مردی کوتاه ‌قامت و قوی‌ هیکل که به این گفتگو می‌پیوندد نیز همین عقیده را دارد.

او که ریش ندارد ولی از دست دادن با زنان خودداری می‌کند، در حالی که در کاپشن چرمی و نازک خود از سرما می لرزد، در تأئید حرف آنها تأکید می‌کند که “زنان در ادلب با مردان برابرند”. می‌گوید: “اگر اینطور نبود، ما به آنها اجازۀ تحصیل یا صحبت با شما را نمی دادیم”. او از ۱۷ سال پیش در این شهر که “همیشه و پیش از ظهور جولانی هم بسیار محافظه‌کار بوده و هرگز کاملاً به سنی‌گرایی رادیکال نپیوسته است” تدریس می کند.

“مأموران امر به معروف و نهی از منکرِ “هیئت تحریرالشام” تلاش کردند قوانین “حسبه” (پلیس اخلاق مسئول کنترل مقررات سخت‌گیرانۀ‌ پوشش زنان) و احکام شریعت (شلاق، مجازاتهای شرعی، سنگسار) را اعمال کنند، اما واقعاً موفق نشدند. آنها تلاش کردند زنان را تحت فشار قرار دهند و محدودیت‌های گوناگونی را در اماکن عمومی بر آنها اعمال کنند، از جمله الزام به پوشیدن لباس اسلامی از کودکی، منع آرایش، و ممنوعیت خروج بدون همراهی یک مرد مَحرَم.

در سال ۲۰۲۱، یک کمپین تبلیغاتی همراه با پخش آیات قرآنی، جنجال ‌برانگیز شد. احمد شرع ـ برای مردم ادلب همان جولانی ـ مجبور شد حسبه را به حالت تعلیق درآورد، که این امر اعتراض مسلمانان افراطی را برانگیخت و او را به دور شدن از اسلام متهم کردند.

اسامه عبوش امام یکی از مساجد پرشمار ادلب؛ نزدیک تنها کلیسای این شهر (کلیسای ارتدوکس یونانی مریم مقدس) که سالهاست بسته شده است، می‌گوید: “زمان زیادی طول کشید تا به HTS اعتماد کنیم. ما می‌خواستیم تفاوت بین رژیم اسد و HTS را ببینیم، ببینیم آیا جولانی و مردانش از اسلام خوب دفاع می‌کنند یا نه. شریعت سبک زندگی‌ را نشان می‌دهد، اما نباید جنگی علیه بشریت باشد. در ابتدا، آنها تلاش کردند قوانین خود را وضع کنند و زنان را مجبور به پوشش اسلامی کنند. اما این خوشایند مردم نبود. با گفتگو، آنها تغییر کردند”.

این روحانی که به قانون اساسی ملهم‌ از شریعت، بزعم او “بهترین قانون برای هدایت مسلمانان و غیرمسلمانان” باور دارد و پذیرای درختهای کریسمس و صلیبها در ادلب نیست، خودش نمی‌پذیرد که دخترانش بدون نقاب باشند. او قسم می‌خورد که شهر اکنون کمتر از گذشته محافظه‌کار است. می‌گوید: “ما کفر (نا‌باوری) را می‌پذیریم، و روسریهای رنگارنگ را هم تحمل می کنیم”، این حرفها استدلال اوست برای تأیید نظراتش.

زن و مرد، جدا

درفضاهای عمومی که مردان بر آن تسلط دارند، رنگ پذیرفته شده برای زنان سیاه است و حجاب کامل. در حال حاضر HTS “سخت‌گیری” خود را کاهش داده و کمی عوض شده است، اما همچنان رادیکالیسم ایدئولوژیک سَلَفی خود را حفظ کرده است. در رستورانهای شهر، زنان از مردان جدا هستند و پشت پرده‌ها دور از نگاه مردان قرار دارند.

گارسن یک فست‌فود، که از بی حجابی ما معذب است، توضیح می‌دهد که: “این کار برای اینست که خانمها بتوانند حجابشان را بردارند و راحت غذا بخورند.” همکاران او، که همگی مرد هستند، هنگام عبور ما نگاهشان را می‌دزدند. نزدیک دستشویی، در انتهای سالن، مردانی ریشو و یونیفورم‌پوش که بین دو میز نماز می خواندند، در پایان نماز و وقتی متوجه حضور یک خبرنگار خارجی می‌شوند، با لبخند و خوشحالی می‌پرسند آیا می‌توانند با ما عکس سلفی بگیرند و آیا ما در فیس‌بوک هستیم.

عبوش، مردی در دهۀ شصت زندگی‌اش که به خاطر دوناتهای خوشمزۀ پوشیده با خامه و عسل و پسته، به‌ عنوان بهترین قناد تمام سوریه در ادلب شهرت دارد، نیز خواهان گرفتن عکس یادگاری با ماست. صفی از مردان جلوی پیشخوان او جمع شده‌اند و تنها زن حاضر، با دخترانش بیرون مغازه می ماند و پسر ۷ ساله‌اش را برای خرید شیرینی به داخل می‌فرستد.

عبوش که صورتش را از ته تراشیده، در حالی که یک لیوان چای جلویش است و تسبیحش را می چرخاند می گوید: “به فرانسویها بگوئید که ما تروریست نیستیم، آدمهای خوبی هستیم”. و در همین حال کارکنانش بیوقفه مشغول فروختن شیرینی‌ هستند. او از دیدن خارجی‌ها در آخرین سنگر ضد اسد خوشحال است و با هیجان می‌گوید: “سوریه آزاد است، پیروزی از آنِ تحریرالشام و خداوند!”.

وزیر اطلاعات حکومت جدید، محمد الاسماء، روزنامه‌نگاری که به تحریرالشام پیوسته است، در دفتر کار خود، تلاش می‌کند “دروغها” را رد کند. او ابتدا سیگاری روشن می‌کند و با عشوه می‌گوید: “اگر من یک جهادی بودم، سیگار نمی‌کشیدم؛ این ممنوع است!”، سپس به کسانی که می‌خواهند به قهرمانش آسیب بزنند، حمله می‌کند: “جولانی هرگز زنان را مجبور به رعایت سبک زندگی خاصی در ادلب نکرده و این موضوع تغییر نخواهد کرد”.

پشت کاناپه، دو پرچم دیده می شود: پرچم انقلاب سوریه با رنگهای سبز، سفید و سیاه و سه ستاره قرمز در مرکز، و دیگری سفید با عبارت شهادتین که با حروف سیاه نوشته شده است؛ یعنی نماد HTS که برای بسیاری از سوری‌ها هراس‌آور است، زیرا شبیه به پرچم طالبان است. احمد شرع (جولانی) در سال ۲۰۲۱، هنگام پیروزی سریع بنیادگرایان افغان به آنها تبریک گفت. در مقابل، آنها نیز او را به خاطر حملۀ سریع و موفقیت‌آمیزش تبریک گفتند.

محمدالاسماء می‌گوید: “نیازی به جستجوی بیشتر نیست. سوریه افغانستان نخواهد شد”. او به دستورالعملهای HTS که دو روز پس از سرنگونی رژیم منتشر شد، اشاره می‌کند و می‌گوید که این دستورالعملها “آزادی فردی” همه را تضمین می‌کند و تأکید دارد بر این که “دخالت در پوشش زنان یا تحمیل الزامات مربوط به لباس آنها، از جمله فرمان برای حفظ حجاب، اکیداً ممنوع است”.

چند کیلومتر دورتر، در یک حومۀ شلوغ ادلب، با خیابانهای خاکی، جایی که ماشینها و عابران پیاده در چاله های آب گل آلود گیر می‌کنند، حسنا بدره، 50 ساله، از “دولت نجات سوریه” تحت نظارت تحریرالشام تشکر می‌کند که به او اجازه داده است انجمن خود را تأسیس کند.

این انجمن که به نجات یافتگان از زندانهای رژیم اسد اختصاص دارد، بیش از 200 عضو دارد. حسنا خاطرنشان می کند: “اگر این جنبش علیه زنان بود، ما حق سازماندهی نداشتیم”. مادری که سه بار در زمان اسد به دلیل فعالیتهای خود به زندان افتاده است (سه ماه در سال ۲۰۱۴، یک سال در۲۰۱۵ و چهار ماه در سال ۲۰۱۷). او توضیح می‌دهد: به‌عنوان یک زن، مسلمان، و معتقد و مؤمن به احکام مذهبی، احساس می‌کنم که تحت حکومت جولانی شنیده می‌شوم… مورد احترام و آزاد هستم”.

دوست دیگری به نام رازان که او نیز از زندان نجات پیدا کرده، با او موافق است: “جولانی یک رهبر آزاده است. او در ادلب موفق شد، برای سوریه نیز موفق خواهد شد”. او می گوید: “به عنوان یک زن اینجا احساس امنیت می کنم”. رازان هنوز حرفهایش را تمام نکرده بود که به خاطر زخمهای روحی عمیقش به گریه افتاد. شکنجه، خشونت جنسی… او که به تازگی فهمیده برادرش در زندان صیدنایا زیر شکنجه کشته شده، به سختی می‌تواند کلمات را برای توصیف فجایعی که در زندانهای اسد و زادگاهش، “زبدانی” (بین دمشق و مرز سوریه – لبنان و اولین شهر تصرف شده توسط شورشیان در فوریه ۲۰۱۲) تجربه کرده، پیدا کند. اما علیرغم رنجی که می کشد، و به سختی، محاصرۀ رژیم تحت حمایت حزب‌الله لبنان برای چندین سال، بمبارانها، تجاوزها، قحطی و سپس فرارش به ادلب در سال ۲۰۱۷ را توصیف می‌کند. امید او امروز اجرای عدالت است؛ این که “اسد و شکنجه‌گرانش تاوان پس دهند”.

این انجمن به بسیاری کمکهای مختلف می رساند. در زمینۀ تحصیلات، یافتن شغل و سرپناه، کمکهای روان‌شناسی و انسانی… این سازمان تمام تلاش خود را می‌کند تا حمایتی متناسب با نیازهای هر فرد ارائه دهد.

حسنا بدره، که او نیز به گریه افتاده است، می‌گوید: “اینجا ما دوباره خودمان را می‌سازیم، می‌توانیم از ناگفته ها و ناشنیدنی‌ها صحبت کنیم”.

رازان با شدت اعتراض می‌کند به این که بسیاری از زندانیان سابق نمی‌توانند به خانواده‌هایشان بازگردند زیرا به دلیل تجاوز در زندان طرد شده‌اند. او حاضر است در عکس ظاهر شود اما نه بدون نقاب. شوهرش تحمل نخواهد کرد که او صورتش را در انظار عمومی نشان دهد.

 

 

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید