دفتر نتانیاهو امضای توافق آتشبس با حماس را تأیید کرد.
بالأخره فشارهای گوناگون از جوانب و زوایای گوناگون و با اهداف گوناگون از جمله فشارسنگین افکارعمومی جهان به کشتارغیزنظامیان و نسل کشی و حتی فشاردرونی خانوادههای گروگانهای اسرائیلی برای توقف جنگ و آزادی گروگانها که به یک عامل فشارمهمی در داخل اسرائیل تبدیل شده است و حتی فشارهای توامان بایدن و ترامپ، دولت و شخص نتانیاهو را حداقل فعلا وادار به پذیرش توافق صلح موقت چندهفته ای در فازاول کرده است که البته اصل طرح جامع و مراحل مرتبط به آن هنوز هم مورد گفتگو و چالش است و باید حول برخی حوزه های مهم مثل آینده غزه و نحوه اداره آن … مذاکره شود. از این رو کل فرایند صلح شکننده بوده و با توجه به مواردکارشکنیهای قبلی و از جمله منازعات درونی کابینه اسرائیل قضاوت نهایی را باید در عمل محک زد. بایدن که مشتاق است پایان بیلان ریاست جمهوری پر از چالشهای خود را ولو با صلحی روی کاغذ به پایان برساند، مدعی است که فشارسنگین به حماس و تروررهبران و تضعیف حاکمیت ایران، و خلأ ناشی از آن ها (که معنایی جز تحسین و صحه گذاشتن بر ادامه جنگ و کشتارهای غزه و السنوار و هنیه و … ندارد) موجب عقب نشینی حماس شده است. اما نمی گوید دولت اسرائیل نیز علیرغم عدم تحقق شروط قطعی پایان جنگ – نابودی حماس و از بین بردن توانتهدیدهای آن و نیز آزادی گروگانها از این طریق و…. ناگزیرشده است که عملا به توافقی بدون دست یابی به شروط خود، با همان حماسی که قراربود نابود شود به گفتگو (ولوتوسط واسطها ) نشسته است. حتی بلینکن وزیرخارجه کنونی آمریکا، می گوید ظرفیتهای ضربه خورده حماس در پی حملات و ضربات ارتش اسرائیل و سپس عقب نشینیهای آن در غزه موجب با به میدان آمدن حماس و عضوگیریهای آن موجب ترمیم و بقاء حماس شده است. بطورکلی هرجریانی سعی میکند که با قرائت خاص خود از این توافق خویشتن را پیروز میدان قلمدادکند. چنان که حکومت اسلامی و خامنه ای و یک دوجین سرداررجزخوان سپاه که کلا بازنده اصلی تحولات منطقه بشمار می روند، بیش از دیگر مدعیان ادعای پیروزی کرده و زبانشان از همه طرفهای دیگر درازتراست!.
اما تا همین جا پیروزواقعی را- گرچه این دستاورد نیز به شدت شکننده است و مثلا دولت اسرائیل مدعی است که هیچ گاه کنترل امنیتی غزه را بدست کسی نخواهد سپرد- باید مدافعان صلح و مخالفان بربریت جنگ و از جمله مردمان مدافع صلح در سطح جهانی ، مردم فلسطین و غزه و نیز جنبش خانوادههای گروگانهای اسرائیل و فشارآنها بر دولتخود و یا حتی مقاومت هزاران زندانی فلسطینی به دولت نتانیاهو بشمار آورد. البته حفاظت از صلح شکننده و شکسته بال و تعمیق آن هوشیاری و مقاومت بیش از پیش را می طلبد.
با این همه پیروزی صلح اگر هم بتواند واقعا متحقق شود به معنای تع پایان مشکلات و نه هم نظربودن بازیگران گوناگون آن است. برعکس خواست فوری صلح و تعمیق آن بسترنوینی است برای پیشبرداهداف و رؤیاهای متفاوت و حتی متضاد و از جمله پیشبرد باصطلاح نظم جدید (کدام نظم؟) در خاورمیانه توسط آنها که خود را فاتح و برتر میبینند. چنانکه بلینکن وزیرخارجه دولت کنونی که هنوز هم سخنرانیهای او توسط معترضینی جنگ غزه قطع میشود، می گوید بدون پایان جنگ غزه ادغام اسرائیل در منطقه (بازارمنطقه؟) امکان پذیرنیست. با این همه، شاهدیم که سکان داردیگری سکان کاخ سفید را بدست میگیرد که سوداها و رؤیاهای خود را دارد. بطورکلی نباید فراموش کرد که نوعی عدم قطعیت بر جهان و چگونگی و شدت وضعف روندهای آن حاکم است. بطورکلی در شرایطی که بحران جهانی فراگیراست و نظامیگری و آمادگی برای آن رو به افزایش، وجودیک جنبش جهانی نیرومند برای حفاظت از صلح و همزیستی مردمان سیاره و خاموش کردن شعلههای سرکش جنگ و منازعات یک ضرورت حیاتی است.