نخستین گردهمایی انجمن علمی مطالعات صلح ایران با نهادها و فعالان حوزه صلح به میزبانی موزه تصاویر ایران، برگزار شد که به لحاظ فرم و مضمون با نشستهای پیشینش در طی سالهای پدیداری اش از سال ۹۴ خورشیدی به بعد، بی سابقه بود. نشستی که محتوا و معنای همیابی و هم افزایی در بین اهالی علمی و نظری انجمن مطالعات صلح ایران، با فعالان میدانی نهادهای صلح جو در ایران داشت.
روز تلاقی و معارفهی اعضاء انجمن علمی مطالعات صلح ایران با نمایندگانِ سی نهاد فعال در زمینههای مختلف صلح که بالاخره همدیگر را یافتند تا در آن نشست ویژهی دیدار، از نزدیک، هم با یکدیگر؛ و هم از کم و کیف فعالیتهای همدیگر آشنا شوند و در عین حال، در این شرایط نوین و گامِ هم افزایانه شان، به اتفاقِ هم، ببینند طرح برنامههای عملیاتی شان از امروز به بعد، در حوزه صلح چیست؛ موانع کدام اند و چه باید کنند.
نکتهی جالب در این جمع صلح دوست، فراوانی خانمها بود که حضور جدیتر و پررنگ تری از آقایان داشتند.
مدیر و مجری نشست، نعمت الله فاضلی بود که فعلا رئیس موقت هیئت مدیرهی انجمن علمی مطالعات صلح ایران است. ماندانا تیشه یار، رئیس پیشین این انجمن که اکنون در سمت معاونت پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی است نیز در بین جمعیت صلح جوی حاضر در نشست، حضور داشت.
نشستی بی تکلف و صمیمی که همه به ضرورت صلح در جریان زندگی در جامعه باور داشتند و نگاههای شان با گامهای شان (حالا حتی شده گامهای کوچک) در حوزهی صلح، متوازن؛ مستمر و مسئولانه بود. (هرچند در جامعهی متراکم، پرتنش و عصبی تهران، وقتی بحث صلح در نشستِ یازدهم بهمن ماه در یکی از مناطق میانی تهران، محدودهی وصال شیرازی گرم شد، زیر صدای گفت و گوی صلح، نعرههای جنگ طلبانهی دو شهروند با یکدیگر در خیابان، ثانیههایی موجب سکوت و تأثر خاطر این نشست شد! پس از طرح مقدمات از سوی دکتر فاضلی و ضرورت چنین نشست هم افزایانهای در تکمیل پندار و رفتار یکدیگر، نوبت سخن به حسن امیدوار رسید که دبیر گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران بود.
او کلامش را «با نام خداوند حقیقت و زیبایی» آغاز کرد وهمان ابتدا از خانم مژگان دستوری، نویسنده و مترجم و صلح پژوه تشکر کرد که سال گذشته، قریب به یکصد نهاد مدنی فعال در حوزه صلح را پیداکرد و بنا بود مجموعه اش کنند و به طور سیستماتیک با هم مرتبط باشند که حالا به هر علتی متأسفانه نشد. دبیر گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران، ابراز خرسندی کرد که نمایندگان سی نهاد فعال در حوزه صلح در این نشست حضور دارند و جای امیدواری است برای تعمیق و تحکیم ارتباطات انجمن با این نهادها و همکاریهای متقابل، گامهای بعدی در حوزه صلح برداشته شود.
امیدوار، ابتدا به کیفیت فعالیت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و جنس فعالیت هایش پرداخت و گفت: «گروه صلح انجمن جامعه شناسی ایران، در پی شناخت علمیی پدیدهی صلح است و اینکه بتواند موانع اصلی ایجاد صلح را شناسایی کند و راه حل ارائه دهد. تفاوتش با نهادهایی که فعالیتهای صلح جویانه دارند، این است که کار این دوستان، عمدتا ترمیم، تقویت و پشتیبانی صلح است.»
وی با اشاره به دو نوع «صلح رومی و صلح ایرانی»، به حاضرین گفت: «اگر دقت کنیم به موضوع صلح رومی، متوجه میشویم که غرب، چه نوع صلحی را از ما میخواهد. در مقابلش ما «صلح ایرانی» داریم و خزاین فرهنگی و ادبی مربوطه که از دیرباز، برای مان به یادگار مانده است. اینجا ما متوجه تفاوت فاحش بین این دو نوع صلح میشویم و راهگشایی صلح ایرانی را درمی یابیم.
ما حالا باید در پی «تالار صلح» باشیم. این تورهایی که برای بچهها میگذارند و این موزه و آن موزه میبرند و برای شان با موضوع صلح، فیلم نمایش میدهند، اِلِمانهای جنگش، بیش از صلح است! مثل نمایش فیلم هزار و یکشب که قرار بود برای بچهها به نمایش بگذاریم، معلوم شد، به جنگ بیشتر شبیه بود تا صلح!
ما در موزه صلح ایران، میتوانیم به تاریخ صلح ایران بپردازیم و میراث کشورمان از صلح. به بررسی روایتها و داستانهای تاریخی که حکایت از صلح دارند، بپردازیم.
نظرم این است که سنگی در برکه بیندازیم و موجی ایجاد کنیم. مطمئنم که موفقیت، مجموعهای از تلاشهای کوچکِ یکایک ماست.»
مدیر گروه ارتباطات انجمن علمی مطالعات فرهنگی، سخنران بعدی بود که به بیش از یک دهه فعالیت شان در حوزه صلح اشاره کرد و به محور فعالیتهای شان که گویای رابطهی صلح با هنر، با ورزش، با محیط زیست است، اما نگاه واقعگرایانه داشت. اینکه در شرایط ناصلح به سر میبریم و داریم از صلح میگوییم. همین هوایی که داریم و این گونه داریم نفس میکشیم، خودش حکایت دارد که در شرایط جنگی هستیم. در شرایط جنگ، نمیتوانیم به صلح فکر کنیم.
خیلی باید هوشیار باشیم و فقط شعار ندهیم که صلح چیست و جنگ چیست.
در بحث راهکار، این فعال مدنی با ترکیبی از یأس و امید ادامه داد: آیا واقعا صلح قابل دسترس است؟ ما میجنگیم که به صلح برسیم و خودمان را منکر میشویم. در حالی که داریم میگوییم صلح چیست و در چه شرایطی قابل تحقق است.
محمدجعفر(امیر) محلاتی، دیپلمات پیشین جمهوری اسلامی در جوامع غربی، سخنران بعدی نشست بود که به پیشینهی چهل ساله اش در دیپلماسی صلح اشاره کرد که هم در سطح سازمان ملل و هم آکادمیک کار کرده و از آثار به چاپ رسانیدهی صلح محورش گفت. به سی و پنج اثر ترجمهای و تألیفی در مؤسسه پژوهشی اش با نام مجد که در شیراز فعال است و در سه رشتهی صلح و در سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی این آثار را تولید کرده است.
وی درباره رویکرد ویژه اش در زمینهی صلح پژوهی گفت: «ما صلح ابتدایی، صلح میانی و صلح متعالی داریم.
یعنی در صلح ابتدایی، در جنگ هم باید پارهای اصول اخلاقی را مراعات کنیم و ملاحظاتی داشته باشیم، در ابتدای صلح.
صلح میانی یعنی نفرت زدایی از طریق عذرخواهی و بخشایش است که چهار جلد کتاب آکادمیک در این زمینه تولید کردیم؛ ولی صلح متعالی که اصلا به کیفیت آن پرداخته نشده، ما متمرکز شده ایم روی «دوستی پژوهی» که در ایران وجود نداشت و ما الحمدلله موفق شدیم کلیدش را بزنیم و در سه کتاب و سه زبان توانستیم تولید و منتشرش کنیم. دوستی پژوهی در غرب، خیلی پیشرفت کرده، ولی در ایران، خیلی شناخته شده نیست. به غیر از این سه زمینهی پژوهشی و سه صلحی که وصفش رفت، رفتیم سراغ بین رشتهای ها. از «الهیات صلح» شروع کردیم که در ایران، ادبیاتش تُنُک است در فارسی. البته خودم در آن بحث صلح ایرانی، یک سخنرانی داشتم با عنوان صلح یا دوستی در اندیشه سعدی.
در دوستی پژوهی کمی عمیقتر شدیم، حتی تئوریهای نادوستی را مطرح کردیم. نادوستی، دشمنی نیست، ولی دیدیم همین نادوستی، (دوست نباشیم) خودش هزینه است. وضعیت عادی نیست؛ بنابراین یک زمینهی جدید کاری است. دو کتاب با عناوین «هزینههای نجومی نادوستی» و «هزینههای تمدنی نادوستی». چیزی که کشف کردیم این است که در زمینهی «اقتصاد صلح»، کم کار شده. یک خلاء جدی در این زمینه وجود دارد. الان داریم روی اقتصاد صلح کار میکنیم. مسائل صلح، تئوری پردازی نشده. یکی از کمبودهای شدید ما هم «تاریخ صلح» است. ما مثلا در مورد بخشایش یا عدم خشونت، ناچاریم از ماندلا و گاندی نام ببریم، اما نوع داخلی اش را نداریم و باید به زحمت بتوانیم چهرههای اسلامی و ایرانی را در کتابها پیدا کنیم.»
این دیپلمات صلح پژوه، ضمن تأیید و تأکید نگاه دکتر امیدوار که از دو صلح رومی و ایرانی گفت، اضافه کرد: «مناسبتهای تقویمی برای صلح بسیار مهم است. برگزاری فستیوالها مؤثر است؛ و همین طور نهادسازی با موضوع صلح باید انجام دهیم؛ و بالاخره کارهای رسانهای کردن در موضوع صلح که خیلی ضعیفیم. ما متأسفانه روز دوستی نداریم. روز بخشایش نداریم. روز سپاسگزاری نداریم…»
مینو مرتاضی لنگرودی، از گروه مادران صلح ایران، از پیشینهی فروم مادران صلح ایران گفت که سابقهی هفده ساله دارد و دوستان دیگری هم از این گروه هستند که قرار است صحبت کنند. او در تبیین رفتار گروه مادران صلح ایران اشاره کرد: «زنانی که از قبل از انقلاب، در جریانات سیاسی فعال بودیم، پس از انقلاب هم همین طور. هزینههای بسیار هم پرداختیم و مادرانی که حد اعلای خشونت را دیده ایم، ولی به این نتیجه رسیده ایم که «خون را با خون نمیشویند». کاملا مستقل هستیم. فروم هستیم. چون به صورت محفلی آزاد هستیم به ما مجوزی نمیدهند. از اینکه به صورت دمکراتیک از ما میخواهید که پیشنهاد و طرح برنامهای برای صلح بدهیم سپاسگزاریم، دهه هاست که در موضع نه جنگ و نه صلح قرار داریم و گرفتارش هستیم. چگونه میتوان در شرایط نه جنگ، نه مذاکره، پندار، رفتار و گفتار صلح طلبانه داشت و به صلح اجتماعی و صلح سیاسی رسید و ارتباط این دو را با هم پیداکرد؟!»
مژگان احمدی، از دیگر فعالان کارگروه حوزه کودک، طبیعت و صلح؛ و همچنین عضو گروه مادران صلح ایران بود که از فعالیتهای خود در انجمن حمایت از حقوق کودک گفت. وی دربارهی انجمن حمایت از حقوق کودک توضیح داد: «چون فکرمی کنیم کودکان به عنوان آینده سازان این مملکت، وقتی سالهای نخست زندگی شان را در طبیعت به سر میبرند، درواقع بستر و آماده سازی صلح در اینها صورت میگیرد. به نظرم صلح برای ما یک مقصد نیست. ما یک مسیری را میخواهیم طی کنیم که در آن، دست یکدیگر را بگیریم و رهنمون کنیم به یک فضای ایمن، فضای دوستی و آشتی، درواقع بستری را فراهم کنیم که افراد را فارغ از خشونت پرورش دهیم در حوزه کودک تا ده دوازده سالگی اش.
در این وضعیت ناصلحی که به سر میبریم، با توجه به پیشینهی تاریخی صلح که در ایران داریم، متأسفانه در دوره معاصر نتوانستیم در پذیرش مفاهیم معطوف به صلح و رفع تعارض در بدنه اجتماعی اثرگذار باشیم. چون پژوهشهای جدی یی نداریم که درنهایت، موجب تشکیل نهادهای کوچکِ صلح شوند. من بر این باورم که اگر مردمان یک کشور، از ابتدا صلح در درون شان جا بیفتد و روحیهی صلح طلبی داشته باشند، حداقل در مقابل شرایط جنگ و ناصلح در کشور خودشان میتوانند مقاومت کنند؛ و این مقاومت میتواند تأثیرگذار در کشورهای دیگر و موجب ارتباط گیری باشد.»
سحر تفرشی از موزه صلح تهران گفت که ده سال است کار داوطلبانه در این موزه انجام میدهد. اینجا ما داوطلبانی داریم از نسل جوان و همین طور جانبازان شیمایی و قطع نخاعیی جنگ که درواقع سفیران صلح اند و از جنگ، درباره صلح میگویند. بیش از ۱۲۰ موزه صلح در دنیا داریم که موزهی صلح تهران نیز یکی از همین موزهها در این شبکهی موزههای صلح جهان است و با یکدیگر در ارتباط اند. ما هم مستقلیم و از سویی هم، زیرمجموعهی شهرداری تهران نیز هستیم. مستقل که میگویم درواقع، بخش نظارتی و کنترلش با ماست. در زمینهی راهکارها میتوانم بگویم آموزش صلح به کودکان؛ و از سویی در مواجهه با بزرگسالان میتوانیم موضوع صلح را برای تمامی مشاغل و اصناف طرح کنیم که نیازی نیست حتما رئیس جمهور، یا رهبر یا نماینده مجلس باشی تا به موضوع صلح فکرکنی، در همین شغل نانوایی یا سوپرمارکتت هم میتوانی صلح را در خودت درونی کنی و به صلح مملکتت کمک کنی.»
صفوی، فعالِ دیگرِ حوزه صلح بود که اخیرا داوطلبانه به موزه صلح تهران پیوست و از فعالیت هایش گفت. اینکه رشته تخصصی اش حقوق بین الملل است و در همین زمینهی حقوق بشر و صلح، مکتوباتی دارد. مانند ترجمهی کتاب رویکردهای نوین حقوق بشر در ارتباط با صلح. وی با توجه به گسترهی فناوری و دانش روز، در جامعه بشری، این حضور وسیع فناوری را در مجموع، بیشتر علیه صلح دید تا جنگ. مراد و مقصود صفوی از طرح این موضوع، برآمده از پژوهشی بود که در نسل کشی میانمار مطرح شده بود. تولیدمحتوا با مضمون ترویج خشونت و فرار از صلح، در انواع پلتفرمها بالاخره، موجب تقابل و خشم مضاعف شد و به نتیجهی نسل کشی انجامید. این فعال داوطلب موزه صلح تهران ادامه داد: «در ارتباط با راهکار باید بگویم ما باید در شبکه صلح جهانی قرار داشته باشیم. اغلب، منتقد گفتمان صلح غربی هستیم، اما در برابرش جایگزین نداریم. چیزی برای عرضه نداریم. مثلا در غرب، سند اخلاق هوش مصنوعی در یونسکو امضاء شد. ما کجا بودیم و چه نقشی داشتیم؟ هیچ. الان شرایط مذاکرات بین دولتها به این سمت رفته که بازیگران غیر دولتها هم دخیل اند. نهادهای صلح
ایران را در هیچ جای گفتگوهای جهان نمیبینیم»
مژگان دستوری، مؤسس انتشارات پژوهشی منشور صلح، در این نشستِ هم افزایی انجمن علمی مطالعات صلح ایران با نهادهای مدنی مرتبط با صلح، از انتقال تجربیات و ادبیات معطوف به صلح جهان گفت که با کار ترجمه، ادبیات صلح را وارد کشور خود کنیم.
دستوری گفت: «باورم این است که صلح، نه فضیلت است نه آرمان، بلکه یک ضرورت است. آنچه که این سالها وجود دارد، اهمیت رفتارهای فردی است که روز به روز در زندگی جمعی، بیشتر خودش را نشان میدهد. ما در برههای هستیم که «جنگآگاهی» در جهان سلطه دارد و ما باید گذار کنیم به سمت «صلح آگاهی». اینکه در رفتارهای فردی مان چگونه میتوانیم تعارضات موجود را مسالمت آمیز حلش کنیم. ما یک کاری هم در این مؤسسه داریم که درواقع، درس نامهای است برای صلح درون. درس نامهای که در توسعه رفتار فردی میگنجد و ما در شرکت نفت، تست کردیم و با استقبال مواجه شد.
صلح، به مثابه سیاست زندگی، یکی از دیگر فعالیتهای ماست که افراد جامعه با طراحیهای فردی که دارند، جریان زندگی خود را پیش ببرند و در ساختار کلی، مستحیل نشوند؛ و این رفتار سیاست ورزی فردی، خودش میتواند متصل به یک زنجیرهی جهانی صلح شود. البته این طرح، در شرف تکمیل است.»
پروین فهیمی، عضو گروه مادران صلح ایران، در ادامهی نشست به چند نکته پرداخت و گفت: «پس از شهادت فرزندم، با حضور در همین گروه مادران صلح بود که توانستم آرامش خودم را حفظ کنم و این حضور در جمع مادران صلح بود که باعث شد با خیلی از مسائل، بهتر برخورد کنم. به قول مینوجان (مینو مرتاضی لنگرودی) نمیتوانیم خون را با خون بشوییم. پس لااقل کاری کنیم که این اتفاقها دیگر تکرار نشود؛ و من از همان سال ۸۸ به این سو، همواره تلاشم این بوده که آن اتفاق دیگر تکرار نشود که متأسفانه باز هم تکرار شد. به نظرم صلح، در وهلهی اول، باید در فضای خانه و خانواده شکل بگیرد. صلح با همسایه و فامیل.
این باعث میشود که طرف مقابل هم، ملاحظه داشته باشد و دامنهی صلح از خانه تا همسایه و فامیل گسترده شود و بدین ترتیب، گامهای کوچک صلح برداشته میشود.»
زهره تنکابنی، عضو گروه مادران صلح ایران، با گامهایی آهسته، میآید و کنار فاضلی، مدیر نشست، مستقر میشود و میگوید: «برای تقویت فرهنگ صلح در جامعه، بهترین کار این است که تولیدات سینمایی انجام شود.
ما از همان ۸۶ تاکنون، ده پانزده تا سمینار گذاشتیم، صدای صلح خواهی ما توی گروه مادران صلح، فقط توی همین گروه میپیچید، یعنی موجب پیوند با بدنه اجتماعی نمیشد. ببینید، مردم هستند همه چیز را میسازند. بچههای این نسل، کتابهای شما را نمیخوانند، کتاب نمیخوانند، ولی فیلم میبینند. در همین قسمت فیلم میتوانید با این نسل ارتباط بگیرید.»
نیلوفر چینی چیان، عضو انجمن علمی مطالعات صلح ایران، متأثر از حضور گروه مادران صلح ایران در نشست، خاطره کوتاهی نقل میکند: «سال ۱۴۰۱ و در لا به لای جریان زن، زندگی، آزادی، از دانشگاه، ممنوع التدریس شدم، برایم سخت بود پس از سیزده چهارده سال، به یکباره ارتباطم با دانشگاه قطع شد، ولی اتفاقی افتاد و دقیقا دانشگاه مقابل، در حد انتظامی، امنیتی مرا به عنوان مدرس پذیرفت، رشته ام علوم سیاسی است، خیلی با طمأنینه و سختی وارد شدم، در شرایط درگیریها بود و دانشجویان قاعدتا باید میرفتند درگیریها را به سامان میرساندند، ولی انگار ما از آنانیم و آنان هم از ما، فقط باید با هم صحبت کنیم، (همین جا میخواهم راهکار را بگویم) یک روز یکی از دانشجویان آمد و گفت، وقتی با بیسیم به ما گفتند بروید در جمع تظاهرات کننده ها، رفتیم تظاهرات، یاد حرفهای شما افتادیم و گفتیم با آن بچهها صحبت کنیم، ما داشتیم صحبت میکردیم که یکهو نمیدانیم موتوریها از کجا پیدایشان شد و آمدند و همه را پراکنده کردند! یعنی میخواهم بگویم من که حس میکردم جای دیگر، آدرز وجود دارد، ولی نه آدرزی وجود ندارد، گامهای کوچک صلح، از همین جاها برداشته میشود اگر آن آدرزها را کنار بگذاریم.»
منیره خلقی، رئیس هیئت مدیره مؤسسه بین المللی میراث صلح، پیشنهاد کرد اگر یک دبیرخانهی دائمی صلح ایران داشته باشیم خوب است و همچنین بتوانیم در گسترهی این ارتباطی که با نهادهای صلح در سطح کشور داریم، شبکه سازی شود. ضمن آنکه باید حرکتها به سمت مردم باشد. برنامههای شاد صلح محور که برای مردم جذابیت داشته باشد. این جنس نشستها فقط در دایره فعالان علمی حوزه صلح است و مردم حضور ندارند.
پریچهر نسرین پی، از طرف مؤسسه پژوهشی کودکان دنیا و عضو گروه صلح این مؤسسه، بحث محوری اش روی توجه ویژه به کودکان در حوزه صلح بود. از سال ۲۰۰۰ که سازمان ملل، دهه فرهنگ صلح را اعلام کرد، مؤسسه شان فعالیتهای صلح محورشان را آغاز کردند. وی گلایه از نظام آموزش و پرورش داشت که قادر نیست ارزشهای زندگی و صلح را نهادینه کند.
لیلا کفاش زاده، خودش را اینگونه معرفی کرد: «رشته ام مرمت آثار تاریخی است، سی سال در میراث فرهنگی کار کردم. در سالهای پدیداری احمدی نژاد و انتقال میراث فرهنگی به شیراز، به شیراز نرفتم و مجبور به دورکاری شدم. ولی ارتباطم با شورای کتاب کودک برقرار شد و عضویتم در این شورا، اتفاقی تازه در زندگی ام بود. دوم اینکه بالاخره موفق شدیم بخش کودک و نوجوان در میراث فرهنگی راه اندازی کنیم.
پنجاه سال پیش، در مهدکودک که بودم، یک مربی قصه گو داشتم که اسمش یادم نیست، ولی قصه هاش چرا. حالا از دوسال پیش، خودم درس قصه گویی دارم هرسال برای سیصد دانش آموز سوم دبستان. در قصه گویی به بچهها قصه سنگ صبور را یاد دادم که شانههای یکدیگر را بگیرند و ما در کلاس، بازی سنگ صبور راه انداختیم. وقتی در کلاس مشکلی پیش میآید، بچهها بازی سنگ صبور انجام میدهند. با قصه ماه پیشونی به بچهها گفتم با شفقت، میتوانی دل دیو را به دست بیاوری. میدانم که بچهها نامم یادشان نمیماند، ولی قصه هایم چرا. همان طور که خودم نام مربی قصه گوی خودم را به یاد ندارم، ولی همه قصههایی که برایم گفته در خاطرم هست.»
کفاش زاده با طرح این موضوع و مثال عملی خود، به جریان توجه و آموزش زندگی به کودکان با قالبی کودکانه، هم به سنگ بنای آموزش و پرورش قاعدهمند اشاره داشت و هم اینکه کودک، این گونه، موضوع دوستی و صلح را بهتر فهم میکند.
خانم امینایی هم از موسسه پژوهشی کودکان دنیا در باب بکارگیری عبارت «فرهنگ صلح» گفت. به این معنا که لفظ خالیی صلح، ناخودآگاه آدم را به یاد جنگ هم میاندازد، ولی فرهنگ صلح، آدم را از مفهوم جنگ دور میکند.
رئوف آذری، از سردشت آمده بود و جانانه به معنا و مفهوم صلح پرداخت و از تلاش هایش در کردستان در هر دو حوزهی آموزش عمومی و آموزش عالی در طی دهههای پس از انقلاب گفت و از کامیابیها و ناکامی هایش. اما اراده اش در مسیر و در اعتلای فرهنگ صلح برای جمع صلح دوست در این نشست، قابل تقدیر و تحسین بود.
نمایندگان دیگر نهادهای فعال در حوزه صلح در این گردهمایی، طرح نکتههای مشابه داشتند و همگی امیدوار بودند گام دوم حضورشان در نشست آتی در نیمه نخست اسفندماه باشد.
نخستین نشست همیابی و هم افزایی مجموعههای علمی و نظری و عملی صلح ایران در ساعت ۲۰ با یک عکس دسته جمعی به پایان رسید.
منبع: دیدارنیوز-مسعود پیوسته