انقلاب اسلامی در هجرت: سه رشته اطلاع منتشره به ایرانیان امکان میدهد دریابند قصد نخستین از ایجاد سازمان انرژی هستهای و دست زدن به فعالیتهای محرمانه اتمی چه بودهاست:
1. مصاحبه حمید احمدی با اکبر اعتماد. در این مصاحبه، اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی به صراحت میگوید شاه خواستار تولید بمب اتمی بوده و او نیز درپی برآوردن این خواست شدهاست. بعد از انقلاب، در دوره هاشمی رفسنجانی از او خواستهاند به ایران بازگردد و فعالیتهای خود در دوران شاه را از سر بگیرد.
2. همکاری سری شاه با اسرائیل بر سر تولید سلاح هستهای. بنابر توافق دو طرف، ایران در تأسیسات اتمی اسرائیل سرمایهگذاری میکند. اسرائیل نه به توافق محرمانه عمل کردهاست و نه سرمایه ایران را بازپس دادهاست.
3. خاطرات فرانسوا نیکولو، سفیر سابق فرانسه در ایران: او از قول دوست و همکار نزدیک حسن روحانی نقل میکند که تا منصوب شدن روحانی به دبیری شورای عالی امنیت ملی، سپاه درکار تولید بمب اتمی بودهاست. روحانی از ماجرا آگاه میشود و از خامنهای میپرسد آیا او آگاه است از اینکه سپاه در کار ساختن بمب اتمی است؟ خامنهای – مدعی ولایت مطلقه فقیه و فرماندهی کل قوا – پاسخ میدهد: نه. روحانی با تقلای بسیار روند تولید بمب اتمی را متوقف میکند.
اطلاع دیگری که منشاء آن، مقامات پاکستانی هستند، اطلاعی را که نیکولو بدست میدهد، تصدیق میکند: رژیم، شمخانی را به پاکستان میفرستد. اما میگوید مأموریتش ایناست که یک بمب اتمی بستاند و به ایران ببرد. خواستار تکنولوژی تولید بمب اتمی نیز میشود. میدانیم که سانتریفوژ و تکنولوژی غنی کردن اورانیوم را از عبدالقادرخان، پدر بمب اتمی پاکستان میخرند.
این اطلاعها را غربیها دارند. اما مردم ایران ندارند. نه رژیم حقیقت را به مردم میگوید و شفاف سازی لازم را بعمل میآورد و نه سانسور امکان میدهد این اطلاعها در دسترس مردم ایران قرار بگیرند. از اینرو، نمیتوانند بفهمند چرا این خطر وجود دارد که ایران تحت قیمومت درازمدت قرارگیرد.
نخست مصاحبه حمید احمدی با اکبر اعتماد را بخوانید:
محل مصاحبه: فرانسه / پاریس
تاریخ مصاحبه: 1388
مدت زمان مصاحبه: 13 ساعت فیلم ویدیوئی
مصاحبه کننده: حمید احمدی
به مناسبت چهل و یکمین سالروز پایه گذاری سازمان انرژی اتمی ایران در 17 اسفند 1352 (7 مارس 1974)
گفتگوی تاریخ شفاهی حمید احمدی با اکبر اعتماد پایه گذار و اولین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران
فیلم موضوعی شماره 16
اسفند 1393
بخش 1:
اولین پرسش من [حمید احمدی] از شما [ اکبر اعتماد] این است: برنامه انرژی اتمی که شاه مورد نظرش بود، چه هدفی را در ذهن خودش برای استفاده از انرژی اتمی داشت؟ کشوری که در آن زمان میتوانست با تولید فرآوردههای نفتی در بخشهای متعددی بهرهمند شود.
کشوری که شش میلون بشکه نفت در روز تولید می کرد، توان تولید بنزین را نداشت. دنبال کردن برنامه انرژی اتمی چه مایه فکری در ذهن شاه بود؟ آیا او واقعاً به دنبال انرژی اتمی برای کارهای تسلیحات نظامی اتمی بود؟ من از شما خواهش می کنم به عنوان کسی که اولین مسئول سازمان انرژی اتمی ایران بودید، به طور مشخص در همین رابطه توضیح بدهید تا بیننده ی خاطرات شما بتواند تصویری از واقعیت مسایل آن دوران داشته باشد.
پاسخ اکبر اعتماد در این رابطه: روزی از من می خواهند که بیایم رئیس سازمان انرژی اتمی ایران بشوم. پیش از تأسیس سازمان انرژی اتمی ایران، وزارت نیرو در زمینه انرژی اتمی با یک شرکت آمریکایی قرارداد بسته بود و با ایجاد سازمان انرژی اتمی، آن قرارداد را فسخ کردیم. این سئوالی که شما الآن مطرح می کنید، [که پشت فکر شاه چه بود؟] در آن روزها در ذهن من هم بوجود آمد و دفعه اول با هویدا نخست وزیر صحبت کردم و از او پرسیدم آیا شما اطلاع دارید که اعلیحضرت چه خواستی از برنامه اتمی دارند؟ او جواب داد من اصلاً نمی دانم. در رابطه با مسئولیت و وظایف سازمان انرژی اتمی ایران متنی را تنظیم و در تاریخ 17 اسفند 1352 به امضاء شاه رسید. متن فرمان دوم مربوط به 29 مرداد 1353 است. این دو متن را دارم. این دو متن در فیلم گفتگو نشان داده شده است.
بخش 2:
صحبت کردن با شاه کار آسانی نیست و نمی دانید، آن جوابی را که به شما می دهد واقعیت دارد یا نه؟! من فکر کردم که باید یک زبان مشترک بین شاه و خودم ایجاد کنم. برای ایجاد زبان مشترک لازمه اش این بود که شاه درباره دانش مربوط به مسایل انرژی اتمی اطلاعاتی به دست بیاورد. در برابر پیشنهاد من، شاه موافقت کرد و بعد از آن، بعد از ظهر یک روز در هفته به مدت شش ماه می رفتم به کاخ سلطنتی و این کار انجام می گرفت. بعد از شش ماه، گفتم: اعلیحضرت الآن ما زبان مشترک درباره این تکنولوژی پیدا کردیم. از شما یک سئوال اساسی دارم و این سئوال را برای من روشن بفرمایید، برای اینکه، تولید برق یک تکنولوژی می خواهد و تولید سلاح هسته ای یک تکنولوژی دیگری می خواهد. و البته، بعضی چیزهای شان مشترک است و در بعضی چیزهای دیگر مشترک نیستند و الآن شما همه این ها را میدانید، حالا روشن بفرمایید که توقع شما از من چیست؟ تقریباً سه ساعت در آن روز در زمینه های مسائل منطقه و غیره صحبت شد. در پایان صحبت آن روز، از اعلیحضرت پرسیدم: پیش فرض اینکه ما برویم به طرف استفاده نظامی از انرژی هستهای هست یا نه؟ شاه قدری فکر کرد و به انگلیسی گفت: why not? (چرا نه؟) یعنی این استراتژی پشت فکر شاه بود و هیچوقت آن را رد نکرد که ایران نمیخواهد … دیگر این موضوع برای من روشن شد و یک کلمه دیگر با شاه صحبت نکردم. بعد از این مذاکره با شاه، من به خودم گفتم که حالا وظیفه من در این سازمان چیه. یعنی هر روزی که شاه مرا صدا کرد و گفت، بمب اتم میخواهیم، من باید آماده باشم که مثلاً ظرف شش ماه و در نهایت تا یک سال بعد، آن را تحویل بدهم. انگلیسی ها یک اصطلاحی دارند که می گویند: I had to deliver (باید تحویل بدهم) یعنی این وظیفه من بود. برای اینکه این کار را بکنم از روز اول فشار را گذاشتم روی کار تحقیقات و تکنولوژیهای مختلف. در آن زمان، در سازمان انرژی اتمی معاونت تحقیقاتی وجود نداشت و آن را زیر نظر خودم بوجود آوردیم. هر نوع تحقیق که پیشنهاد میکردند، قبول میکردم، مثلاً جدا کردن ایزوتوپها که به غنی سازی مربوط می شود و در این زمینه دو سه تا طرح داشتیم. در آن زمان رفته بودیم در پی غنی کردن اورانیوم با جدیدترین تکنولوژی یعنی غنی سازی اورانیوم بوسیله لیزر پرقدرت. در آن زمان حدود 300 تا 400 نفر محقق در داخل کشور داشتیم و حدود یک هزار نفر را برای تحصیل در زمینههایی که مربوط به نیازهای ما بود به خارج کشور فرستادیم. بنابراین، حدود 10 سال بعد یعنی مثلاً سال 1367 خورشیدی و حداکثر تا سال 1370 خورشیدی، هر سلاحی از ما می خواستند می توانستیم بدهیم.
سازمان انرژی اتمی، یک سازمان پرقدرتی شده بود که میتوانست تمامی برنامههای اتمی را به هر نحوی که هست، انجام بدهد. ضمناً، سازمان انرژی اتمی مشمول محاسبات عمومی کشور نمیشد و در سال های آخر قبل از انقلاب، سالانه سه میلیارد دلار هزینه سازمان انرژی اتمی کشور بود [یعنی حدود 15 درصد درآمد نفت آن ایام حدود 20 میلیارد دلار در سال بود].
بخش 3:
پس از خاتمه جنگ ایران و عراق و در زمان رئیس جمهوری رفسنجانی در سال 1368 بود که تصمیم میگیرند که برنامه انرژی اتمی [قبل از انقلاب] را ادامه بدهند. چندین جلسه با من [دکتر اعتماد] در خارج کشور نمایندگان جمهوری اسلامی ملاقات میکنند تا مرا راضی کنند که برای این کار به ایران برگردم و این برنامه را دنبال کنم. توضیحات دکتر اعتماد درباره عدم پذیرش پیشنهاد نمایندگان جمهوری اسلامی که چندین بار با او در سوئیس ملاقات و مذاکره می نمایند.
در سازمان انرژی اتمی، سه نسل کارشناس می شود تشخیص داد. آن متخصصین و کارشناسانی که در آن چند سال قبل از انقلاب در سازمان کار می کردند یعنی نسل اول. و نسل دوم یعنی آن حدود هزار نفری که برای تحصیل در رشته های مختلف به خارج کشور فرستاده بودیم و بورس های وحشتناک میدادیم. بعد از انقلاب، تعدادی از این هزار نفر به ایران برگشته بودند و گویا انقلابی شده بودند و این ها نسل دوم را تشکیل می دادند و آدم های واردی بودند. نسل سوم آنانی هستند که در دانشگاه مهندسی شریف یا دانشکده پلی تکنیک تهران یا از دانشگاه فنی تهران فارغالتحصیل شدند و اینان جوانان بسیار درخشان و بسیار هم خوب تحصیل کرده اند. تعدادی از آن افراد نسل دوم در واقع توانستند نسل سوم را وارد کار کنند. اینان جوانان 30 تا 40 ساله می توانند باشند. طرح مسئله دیگری که از سوی دکتر اعتماد مطرح شده درباره کسانی است که برای سوء استفاده های مالی از سازمان انرژی اتمی ایران به طور غیر مستقیم به او مراجعه می کردند صحبت می کند. مانند ارتشبد خاتم فرمانده وقت نیروی هوایی ایران و شوهر خواهر شاه و یا ارتشبد فردوست رئیس بازرسی ویژه کشور و دوست نزدیک شاه به عنوان نمونه اشاره شده است.
در این بخش یک بحث و گفتگوی انتقادی در خصوص نادرست بودن سیاست برنامه انرژی اتمی در ایران از آغاز تا کنون از جانب حمید احمدی به میان کشیده می شود:
شاه تصمیم می گیرد یک نیروگاه اتمی در کشور ایجاد کند تا کمکی باشد برای تولید برق یا کشاورزی و چه هزینه های سرسام آوری هم صرف شده است. آقای دکتر اعتماد حاصل آن تا امروز چه بود؟ بعد از گذشت 35 سال از آن تاریخ که قرار بود سازمان انرژی اتمی مثلاً در زمینه تولید برق حتی برای 5 روستا هم نتوانست برق تولید نماید. من به عنوان یک تاریخ نگار میخواهم به این مسائل نگاه کنم و بپرسم چه پاسخی برای تاریخ دارید؟
بخش 4:
توضیحاتی درباره قرارداد ساختن نیروگاه بوشهر توسط آلمانی ها است و چگونه در دوره حرکت جنبش انقلابی در ایران در پاییز سال 1357 یعنی زمانی که کشتی ها دستگاه ها و ابزارهای مربوط به این نیروگاه بوشهر را تا خلیج فارس آورده بودند، از ورود به اسکله خودداری نمودند و بعد از مدتی ماندن در دریا، به آن ها دستور داده شد که برگردند. بدین ترتیب دولت آلمان بعد از انقلاب از دادن این تجهیزات که دولت ایران هم قبلاً پول کلیه آن ها را پرداخته بود، خود داری کرد و عملاً تحویل داده نشد. شرح مفصل آن در این بخش آمده است. جمهوری اسلامی بعد از جنگ که امکان ادامه مجدد فعالیت برنامه اتمی با دولت آلمان را از دست داده بود، اول به سراغ آرژانتین رفت و موفقیتی به دست نیامد. و بعد از آن، به سراغ روس ها رفتند. نقش روس ها و بازی های آن ها برای اتمام نیروگاه بوشهر که تا کنون حدود 20 سال طول کشیده است، به تفصیل توضیح داده می شود.
٭ موضوعهای گفتگوها که پیش از نوروز قطع شدند و در 5 فروردین از سرگرفته میشوند:
1. طول مدتی که ایران باید تحت مهار کشورهای 5+1 بماند. در 22 مارس 2015، فرانسوا هولاند، رئیس جمهوری فرانسه، فغان برآوردهاست که چرا امریکا در قبال ایران نرمش بخرج میدهد!
اینک، فرانسه کاسه داغتر از آش شده و مدعی است کنترل تأسیسات اتمی ایران باید دائمی باشد. وزیر خارجه آلمان نیز این خواست را اظهار کردهاست.
2. چون از دید غرب فاصله زمانی میان تصمیم به ساختن بمب اتمی تا انجام تصمیم نباید کمتر از یک سال باشد، غرب میخواهد توان تأسیسات غنی سازی اورانیوم به حداقل برسد. در 23 مارس، این اطلاع انتشار پیداکرد: در مرحله نهائی، باید 40 درصد از ظرفیت غنی سازی اورانیوم کاسته گردد.
3. تحریمها و لغو آنها مسئله سوم و بسا سختتری است: همه تحریمها یکجا لغو شوند و یا به تدریج لغو شوند، مشکلی است که همچنان راهحل نجستهاست. نه تنها به این دلیل که بخشی از این تحریمها را کنگره وضع کردهاست و رئیس جمهوری تنها میتواند آنها را به حال تعلیق درآورد، و نه تنها به این دلیل که بخشی از تحریمها را شورای امنیت وضع کردهاست و لغو آنها نیازمند ارائه توافق 5+1 با «ایران» و تصویب آن توسط شورای امنیت است، بلکه بدینخاطر نیز از دید غرب، در طول مدت کنترل، غرب باید بتواند مانع از خارج شدن «ایران» از کنترل بگردد.
اما تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت، با توجه به موضع رژیم که قطعنامههای آن را ورق پاره میخواند، نه تنها بمعنای به رسمیت شناختن قطعنامهها است، بلکه بمعنای قانونی شناختن تحت کنترل سازمان ملل متحد درآمدن ایران نیز هست. این کنترل محدود به دوره زمانی توافق میتواند نماند. زیرا درپایان آن، کشورهای 5+1 میتوانند از شورای امنیت خواستار تمدید آن بگردند.
بدینسان، آنها که وضعیت سنجیها را میخوانند میدانند که هر سه مسئله برجا هستند. این مسئلهها دو راه حل دارند: کم هزینه و پر هزینه:
● راهحل کم هزینه برای ایران، گفتن حقیقت به مردم کشور و شفاف سازی کامل . این راهحل برای رژیم پر هزینهتر است زیرا ملازمه دارد با تن دادن به حق حاکمیت مردم ایران و تحت مهار منتخبان مردم درآوردن دولت، بنابراین، سازمان انرژی اتمی و فعالیتهایش.
● راه حل پرهزینه: تن دادن به توافقی که جز تسلیم نامه و قراردادن کشور تحت قیمومت قدرتهای خارجی نیست و ادامه خورد و برد ثروتهای کشور توسط همسایه ها و قدرتهای حامی آنها و روس و چین و هند و…
تازه برسر این راهحل پرهزینه، کشماکشهای شدید میان دو طرف جریان دارد: یک طرف میخواهد توافق بعملآید و یک طرف نمیخواهد. طرف دوم جبههای است با عضویت مخالفان توافق در رژیم و اتحاد دولتهای سعودی و اسرائیل و مصر و جمهوریخواههای امریکا:
● در 24 مارس 2015، وال استریت ژورنال خبر داد که دستگاه جاسوسی اسرائیل، از گفتگوهای طرف ایرانی با طرف امریکا و نیز طرف ایرانی و طرفی که کشورهای 5+1 هستند، اطلاع حاصل و قسمتهائی از آن را که بکار تحریک مخالفان اوباما و حکومت او میآمده را در اختیار آنها قرار میدادهاست. روزنامه گاردین میگوید این جاسوسی تازه نیست و مدتها است که اسرائیل به این جاسوسی و تحریک مشغول است.
● دو اظهار نظر از دو کسی که در یکی از این دو جبهه هستند: در 22 مارس، سناتور مک کین گفتهاست: نمیگذاریم توافق با ایران انجام بگیرد و وزیر خارجه آلمان گفته ما در آستانه توافق با ایران هستیم.
● در 24 مارس، نامه 357 عضو کنگره به اوباما انتشار یافت. در این نامه نمایندگان گفتهاند شرط لغو تحریمها باید اطمینان داشتن از صلح آمیز بودن فعالیت اتمی ایران باشد.
در وضعیت سنجی بعدی به ترکیب این جبهه و هدف آنها میپردازیم.
وزیر امور خارجه ایران تاکید کرد:«مذاکرات این دور، سخت و فشرده اما مفید و راهگشا بود. به لطف خدا و با تلاش، نوآوری و همفکری مسئولین و کارشناسانِ وزارت امور خارجه، سازمان انرژی اتمی و دیگر دستگاه ها، راه حل های مناسب فنی و سیاسی برای موضوعاتی که غیرقابل حل می نمود، پیدا شده است.»