رامی ابو جموس یادداشت های روزانه خود را برای «اوریان ۲۱» می نویسد. او که بنیانگذار «غزه پرس»– دفتری که در ترجمه و کارهای دیگر به روزنامه نگاران غربی کمک می کند- است، ناگزیر شده با همسر و پسر دو سال و نیمه اش ولید، آپارتمان خود در شهر غزه را تحت فشار ارتش اسرائیل ترک نماید. پس از پناه بردن به رفح، رامی و خانواده اش مجبور شدند، مانند بسیاری از خانواده ها که در این منطقه فقیر و پرجمعیت گیر افتاده بودند، مجدداً به تبعید داخلی خود ادامه دهند.. او رویداد های روزانه خود را در این فضا برای انتشار در «اوریان ۲۱» می نویسد:
سه شنبه ۲۲ ژانویه ۲۰۲۵:
در چهارمین روز برقراری آتش بس، مردم غزه همچنان دستخوش تسکین و تسلی هستند، اما به نظر می آید که بسیاری از آنها دچار حالت بیحسی و بیهوشی شده اند. بویژه کسانی که توانستند به خانه های خود برگردند (۱) و آنها را کاملا ویران و تخریب شده یافتند. در طول جنگ، اهالی رفح حرف هایی درباره تخریب گسترده شنیده بودند، اما به هیچ وجه انتظار آنچه که یافتند را نداشتند. چنان است که گویی شهر هاور [Le Havre] در فرانسه پس از جنگ جهانی دوم، دیگر چیزی، حتی جاده هم نداشته باشد. شهرداری ها شروع به کنار زدن آوارها کرده اند تا آنچه باقی مانده است، ظاهر شود. اما با نگاه از بالا، درحال حاضر فقط مربع هایی سیاه و سفید دیده می شود. تل هایی از آوار که حتی اسکلت ساختمان ها نیز نیست. تقریباً همۀ خانه ها منهدم شده اند.
در شمال، شهر غزه تخریب کامل شده است. در جنوب هم چنین است. رفح یک شهر مخروبه است. دوستان و آشنایان من که در آنجا زندگی می کردند، دریافته اند که خانه هایشان کاملاً تخریب شده است. آنها در تصویرهایی که همسایه یا دوست هایشان که در محل مانده بودند فرستاده اند، دیده اند که چیزی باقی نمانده است. بیشتر آنها «خانه های خانوادگی» ۴ یا ۵ طبقه – با دستکم ۲ آپارتمان در هر طبقه- را از دست داده اند. خانه هایی که– چنان که در غزه معمول است-، در آنها یک خانوادۀ بزرگ زندگی می کرد. در این مورد نیز، این شوک آنها را در حالت بیحسی فرو برده است. رؤیای آنها این بود که خیلی زود به خانه های خود بازگردند، اما حالا با این پرسش روبرو شده اند که آیا بهتر نیست در همین دیرالبلح بمانند؟ و اگر راه باز باشد، بین اینجا و خانۀ خود رفت و آمد کنند؟
آنها همه چیز، از جمله کار، کاسبی، یا کارگاه خود را از دست داده اند و گاه حتی خودرو ی شان هم از دست رفته است. بسیاری از آنها رفح را خیلی دیر، یعنی زمانی ترک کردند که اسرائیلی ها رفت و آمد را ممنوع کرده بودند و ناگزیر شدند خودروی خود را نیز در محل بگذارند.
اسرائیلی ها همه منطقه را با دینامیت تخریب کردند:
شوهر خواهر یکی از دوستان من که بازرگان است، در محله شیخ رضوان در شمال شهر غزه یک مغازه و ۲ آپارتمان داشت. او در فردای برقراری آتش بس دریافت که همه دارایی اش از بین رفته است، و از آن پس قدرت تکلم را از دست داد. دوستم می گوید: «وقتی با او حرف می زنی، پاسخ نمی دهد و تنها سرش را کمی تکان می دهد».
دوستی دیگر، که اینجا در «خانه مطبوعات» با من بوده نیز خبردار شد که خانه اش در محله مجاور صفتاوی کاملاً ویران شده است. این درحالی است که تا یک هفته پیش از آتش بس، چنان که او توانسته بود در عکس هایی که برایش فرستاده بودند ببیند، خانه، پابرجا بود، اما امروز دیگر چیزی وجود ندارد، چون اسرائیلی ها پیش از عزیمت، همۀ منطقه را با دینامیت منهدم کرده اند و دوستم درمانده است که چکار بکند: نصیرات که در آن پناه گرفته است را ترک کند؟ می گوید: «در اینجا در یک آپارتمان زندگی می کنم که آب دارد و برقش هم از نیروی خورشیدی تأمین می شود. اگر به خانه ام برگردم، چه باید بکنم؟، روی خرابه های خانه ام چادر بزنم؟» همسر و فرزندانش در قاهره هستند و او همراه بقیۀ افراد خانواده در اینجا مانده است. می گوید:
«پدرم واکنشی نشان نداد، می ترسم از ترس دیوانه شود. این خانه حاصل سال ها کار بوده و دیگر چیزی برایم باقی نمانده است، نه خاطرات، نه لباس ها و نه مبل و لوازم خانه».
او مدام دربارۀ خاطراتی که از این خانه داشته است و لحظه های خوش مانند جشن پایان مجردی برادرش حرف می زند.
برگشتن به خانه یا نه؟ این پرسشی است که برای عدۀ بسیار زیادی از جابجا شده هایی مطرح است که شروع به درک گستردگی تخریب ها کرده اند. کسانی که برگشته اند، غالباً تشک همراه خود برده اند و شب را روی خرابه های خانه های خود می گذرانند. انتظار می رفت که در روز نخست یک میلیون تن به شمال برگردند، اما بسیاری به خود گفته اند: نباید خیلی تند رفت. بخش بزرگی از شهر غزه با خاک یکسان شده است و مثل رخ دادن یک زلزله یا بهتر گفته شود، زلزله ای اسرائیلی است. جابجا شده هایی که بخواهند به آن برگردند، مخصوصاً ساکنان محله های شجاعیه، زیتون و جبالیا، که نمی خواهند زیر چادر زندگی کنند، درصدد اجارۀ یک آپارتمان برمی آیند. دوستان به من تلفن می کنند تا بدانند، آیا در برج محل اقامت من در شهر غزه آپارتمان برای اجاره هست، چون این ساختمان از معدود جاهایی است که تخریب نشده است: «آیا در میان مالکان آپارتمان ها کسی هست که غزه را ترک کرده باشد و بخواهد آپارتمان خود را اجاره دهد؟» اما، تعداد آپارتمان، معدود، و اجارۀ آنها طبعاً خیلی گران است، چون خیلی از مردم از وضعیت، سوء استفاده می کنند.
افزون بر اینها، هزاران چادر و کاروان پیش بینی شده در توافق آتش بس را در کجا باید مستقر کرد؟
اسکلت های زیر آوارها:
علاوه بر اینها مشکل کشته شده ها، وجود دارد. جسدهایی در خیابان ها وجود دارند که ماه ها است به حال خود رها شده اند، و با تعداد زیاد دیگری که در زیر آوارها مدفون شده اند، چه باید کرد؟ با دانستن اینکه نزدیکان تان در زیر پایتان در زیرزمین مدفون اند، چگونه می توان بازسازی کرد؟ تاکنون در رفح نزدیک به ۲۰۰ جسد به صورت اسکلت از زیر خاک بیرون کشیده شده اند و این تازه آغاز کار است. جستجو ها دشوار است و باید با دقت انجام شوند. باید کسانی برای کار روی بولدوزر ها انتخاب شوند که بتوانند جسد ها را بدون متلاشی شدن از زیر خاک بیرون بکشند.
برای مردم غزه این اسکلت های پراکنده در خیابان ها یا مدفون در زیر آوارها، شوکی حتی بزرگ تر از جنگ است. ما در یک گردباد زندگی می کردیم، مخلوط کنی، می چرخید و می چرخید. مخلوط کن، متوقف شده و ما را تکه پاره کرده است. دیگر زندگی وجود ندارد. مردم می کوشند انگیزۀ اندکی برای پاکسازی بیابند. دولت حماس شروع به پاک کردن جاده ها، پمپاژ آب و مستقر کردن پلیس در بازارها کرده است و رفت و آمد ها را کنترل می کند، اما اینها کافی نیست.
چنان که پیش بینی می شد، جنگ دوم آغاز می شود: این جنگ زیستن در جایی است که امکان زندگی وجود ندارد. صباح و من تصمیم گرفته ایم برای بازگشت صبر کنیم تا برای تردد خودرو ها اجازه داده شود. این کار شاید این هفته یا هفته آینده صورت گیرد. چنان که می دانید، صباح باردار است و به هیچ وجه نمی تواند مسیر را پیاده طی کند. از بخت بلند ما، ساختمان برج ما پابرجاست و آپارتمان ما سالم مانده است. به گفتۀ دوستانی که در محل داریم، یک دیوار آسیب دیده و شیشه ها شکسته، ولی اپارتمان قابل سکونت است و می توان پنجره ها را با پلاستیک پوشاند و دیوار را هم با کمی سیمان تعمیر کرد. اما آب؟ مخزن هایی که روی بام بوده، بمباران شده است. در این ساختمان بیش از ۴۰ آپارتمان وجود دارند که برای آنها حدود ۳۰ مخزن آب لازم است و چنین مخزن هایی در غزه وجود ندارند. از آنجا که برق نیست، آسانسور هم کار نمی کند. خود را برای این آماده می کنم که ۲ سطل آب را تا طبقه نهم حمل کنم. به نظر می آید که دستگاه مولد برق ساختمان دست نخورده باقی مانده، اما بیش از یک سال کار نکرده است. خواهیم دید. بهای سوخت همچنان بالا است، اما حالا به ۲ یا ۳ برابر پیش از جنگ رسیده است، و مثل همین چند وقت پیش هزار برابر نیست.
آری، بخت ما بلند بوده است. طبق اعلام سازمان ملل متحد، ۸۰ تا ۸۵ درصد از واحدهای مسکونی نوار غزه تخریب شده اند. این همان زندگی نکردنی است که از آن حرف می زدم. این وضعیت برای همۀ مردم بسیار دشوار خواهد بود و کسی نمی داند که چه مدت زمان برای بازسازی لازم خواهد بود.
در طول جنگ سال ۲۰۱۴، درصد تخریب خانه ها ۱ درصد جنگ کنونی بود و بازسازی سال ها به درازا کشید. نتانیاهو گفته است که می خواهد «حماس را ازبین ببرد»، ولی حماس همچنان وجود دارد و جنگجویانش مثل روز نخست توان رزمی دارند. پلیس و جنگجویان یونیفرم پوش مسلح آن، در همه جا هستند. از فردا، وزارت خانه ها عملکرد خود را از سر می گیرند و در همۀ اینها نتانیاهو شکست خورده است.
اما، همه می دانند که هدف واقعی این جنگ از بین بردن مردم غزه بوده است. بنابر ارقام رسمی اعلام شده، تاکنون ۶ درصد از مردم غزه کشته شده اند، اما بی تردید این رقم بالاتر خواهد رفت. عدۀ زیادی از مردم هم از غزه رفته اند، بسیاری دیگر هم اگر بتوانند می روند …، دورۀ مرگ پایان یافته و دوره زندگی نکردن آغاز می شود. کسی نمی داند که این دوره چه مدت طول می کشد. ما همچنان در خاک غزه هستیم. برای کشتن ما هرکاری انجام شد، اما نمردیم و تا زمانی که فلسطین در خاک غزه وجود داشته باشد، این یک پیروزی برای ما خواهد بود.
۱- جمعیت جنوب و مرکز غزه تنها از روز یکشنبه ۲۶ ژانویه ۲۰۲۵، حق سفر به شهر غزه و شمال را خواهند داشت.
منبع: اُریان ٢١ (Orient XXl)،
خبرنگار: رامی ابو جموس ( Rami Abou Jamous, Journaliste palestinien à Gaza)
پیوند (لینک): https://orientxxi.info/dossiers-et-series/article7972