وضعیت روابط جنسی عنان گسیخته:
برای روشن شدن وضعیت و روابط زن و مرد در دوران جاهلی و زمان پیامبر، نمونه هایی از تاریخ که نشان دهندۀ وضع آن دوران است، آورده می شود:
بنا بر گزارش تاریخ، مکه در جاهلیت، عیاش خانه عرب بوده است و از زنان به وضعی ننگین بهره ور می شدند. روسپیان بسیار بودند، به گونه ای که مقارن بعثت، هفت تن، در اوج شهرت بر خانه خویش پرچم داشتند. (٨١) در یثرب، شهر دوم حجاز نیز زنان بدکاره فراوان بودند که خویشتن را به کرایه می دادند و از همه مردم شهر، مال دار تر بودند، و رسوم زمان، کسب مال از راه تن فروشی را ناروا نمی شمرد.
عبدالله بن خدعان، با تیمی از کرایه دادن کنیزان، سود فراوان می برد. عبدالله بن ابی، مدعی سلطنت یثرب، چند کنیز داشت که به زنا کاری می فرستاد و از حاصل کارشان، جیب می انباشت و اگر روزی دخلشان کمتر از انتظار بود از خانه بیرون شان می کرد که بروید کار کنید. آیۀ سی و سوم از سوره نور به توبیخ وی آمد که «وَلَا تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ»، رسومی بسیار زشت داشتند یکی زن خود به خانه مرد دیگر می فرستاد که با وی همبستر شود و زن، روزها و هفته ها به خانه بیگانه می ماند و این را نکاح استبضاع می گفتند. مردان فراوان از ده با زنی رابطه می یافتند و مولود حاصل از این عمل، به دلخواه زن، یا به حکم قیافه شناس، خاص یکی از آنها بود. (٨٢) طلبکار به حکم رسوم، زن یا دختر بدهکار را به حریف می داد و از کارمزد شان، طلب خویش ایفا می کرد. این رسوایی در فقه نامکتوب آن زمان عنوان مساعات داشت. (٨٣)
واژه «نکاح» در آن روزگار صراحتاً بر جماع و آمیزش جنسی دلالت داشته است. این کلمه هم به معنای عقد و معامله وارد شده است، و هم به معنای آمیزش و تماس جنسی. بعضی ها معنای اول را حقیقی، و معنای دوم را مجازی می دانند: «اصل النکاح للعقد، ثم استعیر للجماع». (۸۴) ولی برخی دیگر، آمیزش و جماع را حقیقی دانسته اند و عقد را مجازی می دانند. (۸۵) طبرسی هر دو احتمال را ذیل آیۀ سوم سوره نور آورده است. (۸۶) در هر حال، اگر آمیزش جنسی، معنای حقیقی نکاح نباشد، دست کم یکی از معانی حتمی و مصادیق قطعی آن است، بطوری که در روایتی از عایشه به وجود چهار نوع نکاح در روزگار جاهلیت اشاره شده است که همگی ناظر بر حالات آمیزش جنسی می باشد:
– نوع اول: آمیزش جنسی زن و شوهر پس از خواستگاری رسمی و ازدواج.
– نوع دوم: آمیزش زن شوهردار با مردی دیگر بنا به خواست شوهر و با هدف ولادت فرزندی نجیب.
– نوع سوم: آمیزش تعدادی مرد که شمارشان به ده نفر نمی رسد با یک زن.
– نوع چهارم: تن فروشی تابلو دار وحرفه ای و آمیزش با مردان بیشمار. (زنانِ زناکار حرفه ای، برای تبلیغ این کار، بر در خانه شان پرچمی نیز می افراشتند). (٨٧)
جاحظ در کتاب القیان می نویسد:
«بین مردان و زنان عرب، حجاب و مانعی نبود. مردان وقتی که لباس زنان از اندامشان جدا می شد، به تک نگاه سهوی و یا به نگاه دزدکی اکتفا نمی کردند، بلکه [تازه پس از رفع پوشش] برای گفتگو و شب نشینی دور هم جمع میشدند و کاملاً جفت و جور و زانو به زانو و صمیمانه به بیان گفته ها می پرداختند. مردان مشتاق اینگونه همنشینیها را «زِیَر» [یعنی دوستدار مجالست زنان] می نامیدند». واژه زِیَر مشتق از زیارت است. این گفتگوها و همنشینی ها، تماماً در حضور اولیاء و همسران بود و آنها این کار را، اگر از منکر در امان بودند، تقبیح نمی کردند … چه در جاهلیت، و چه در اسلام، همواره مردان با زنان گفتگو می کردند، تا اینکه حجاب در خصوص همسران پیامبر زده شد [منظور این است که مقرر شد همسران پیامبر بر درب حجره های خود پرده آویزان کنند] … زنان نجیب و اصیل به گفتگو با مردان می نشستند و نگاه کردن ایشان به یکدیگر، نه در جاهلیت، عار به حساب می آمد، و نه در اسلام حرام بود». (٨٨)
با این اوصاف می توان گفت، فساد علنی در آن روزگار امری رایج و عادی بوده است، بطوری که زنان و مردانی مشهور به زناکاری در جامعه وجود داشته اند. در تفسیر صافی و تفسیر روض الجنان (٨٩) و تفسیر المیزان، همین مسأله علت نزول آیه ٣ سوره نور قلمداد گردیده است که می فرماید: «الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَهً أَوْ مُشْرِکَهً وَالزَّانِیَهُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ ۚ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ». از امام صادق، از معنای این آیه می پرسند، می فرماید: «اینها زنان و مردانی معروف به زنا بودند که به این عمل شهرت داشتند، و مردان به این عنوان آنها را می شناختند، مردم امروز هم مانند مردم عصر پیامبر می باشند». مثل این روایت را کافی از ابی جعفر به این عبارت آورده است: «ایشان مردان و زنانی بودند که در عهد رسولِ خدا، مشهور به زنا بودند. پس خدای تعالی مردم را از این مردان و زنان نهی فرمود، و مردم امروز هم به مانند مردم آن روز می باشند». (٩٠) و عکرمه گفته است:
«آیت در باره زنانی آمد زنا کننده که در مکه و مدینه بودند، و بسیار بودند، و از مشاهیر ایشان نُه زن بود و صواحب رایات چون علم های بیطار، تا ایشان را به آن بشناختندی… و خانه های ایشان را خرابات خواندندی در جاهلیت و به خانۀ ایشان، الا مشرکی یا زانی، نرفتی. و در جاهلیت عادت بودی که مردم فرومایه، زنان ناپارسا به زنی کردی به طمع کسب ایشان، و آن را طعمه بساختندی. جماعتی درویشان مسلمان را اندیشه افتاد که همچنین کنند. از پیغامبر دستوری خواستند. خدای تعالی این آیت را فرستاد و نهی کرد ایشان را از مناکحت ایشان و امثال ایشان». (٩١)
در تفسیر المیزان هم در این خصوص آمده است: ”’وقتی مهاجرین مکه به مدینه آمدند به جز چند نفر انگشت شمار همه در شدت تنگی بودند، در شهر مدینه هم گرانی و قحطی بود، و نیز در بازار فاحشه های علنی و رسمی بود از اهل کتاب، و اما از انصار یکی امیه دختر کنیز عبدالله بن ابی بود، و یکی دیگر نسیکه دختر امیه بود که از مردی از انصار بود و از کنیزکان انصار عده ای بودند که زنا می دادند و هر یک به در خانه خود بیرقی افراشته بودند تا مردان بفهمند این جا خانۀ یکی از آنان است، و این زنان از همه اهل مدینه زندگی بهتری داشتند و بیش از همه به دیگران کمک می کردند. پس جمعی از مهاجرین برای نجات از قحطی و گرسنگی با اشاره بعضی تصمیم گرفتند با این زنان ازدواج کنند تا به این وسیله معاش شان تأمین شود. یکی گفت خوب است قبلا از رسول خدا (ص) دستور بگیریم، پس نزد رسول خدا شدند، گفتند: یا رسول الله (ص) گرسنگی بر ما شدت کرده است و چیزی که سد جوی ما کند پیدا نمی کنیم و در بازار فاحشه هایی از اهل کتاب و کنیز زادگانی از ایشان و از انصار هستند که با زنا کسب معاش می کنند، آیا صلاح هست ما با آنان ازدواج کنیم و از زیادی آنچه بدست می آورند، استفاده کنیم. البته هرگاه زندگانی خودمان راه افتاد و بی نیاز از ایشان شدیم، رهایشان می کنیم. در این هنگام خدا این آیه را فرستاد: «الزَّانِی لَا یَنکِحُ …» و بر مؤمنان حرام کرد ازدواج با زناکاران را که علنی زنا می دادند”’. (٩٢)
در هر حال، آیه مذکور و روایات در این رابطه از واقعیت داشتن انواع نکاح های جاهلی و اختلاط های جنسی خارج از زناشویی در آن عصر حکایت می کند، به گونه ای که آلودگی جنسی، همسایه دیوار به دیوار مردم بوده است.
در مورد شأن نزول آیه «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ» (احزاب ٣٣) شیخ طوسی نقل کرد: ”’برخی گویند منظور از «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ» آن چیزی است که اهل جاهلیت مرتکبش می شدند، زیرا آنها داشتن رفیق برای زنان شوهردار را جایز و روا می دانستند. ِ پس نیمه پایین اندام زنان برای شوهرش بود [که با او آمیزش و مجامعت کند] و نیمه بالایی اش برای رفیقش بود که او را ببوسد و در آغوش گیرد. پس خدای تعالی همسران پیامبر را از این اقدام بازداشت”’. (٩٣)
طبرسی در مجمع البیان نیز این مضمون را نقل کرده است. (۹۴) در تفسیر قرطبی نیز از قول ابوالعباس مبرد، آمده است:
«عبارت جاهلیت الاولی مانند این است که بگویی عین جاهلیت [جاهلیت محض، عین حماقت] … زنان در حین ابتلاء به جاهلیت، آن چه اظهارش قبیح است را ظاهر می کردند. زن در این حالت همراه با شوهرش و رفیقش می نشست و [اندام] مافوق إزار را در اختیار رفیق، و [ ِ اندام] مادون إزار را در اختیار شوهر قرار می داد؛ و چه بسا یکی از آن دو خواستار جابجایی با دیگری می شد». (۹۵)
مضاف بر اینها نقل شده است که پیامبر اسلام:
«پس از اینکه رسول خدا (ص) از جنگ خیبر و وادی ام القری با غنائم بدست آمده فارغ شد، رو به مدینه نهاد و در منزلگاه جرف به یارانش چنین سفارش کرد: اما مردی از حاضران پس از نماز عشاء به خانه هایتان وارد مشوید. اما مردی از حاضرانِ در منزلگاه شبانه به خانه رفت و چیزی را که نباید، دید. او در پی این ماجرا زن را آزاد گذاشت که برود، ولی قطع رابطه نکرد. او از وی دارای فرزند بود و خودش را هم دوست می داشت. به همین خاطر دلش نیامد که از او جدا شود و وی را طلاق دهد. آری مرد از دستور رسول خدا سرپیچی کرد و به بلای رؤیت آن صحنه زشت گرفتار آمد». (۹۶)
و باز نقل شده است:
«هنگامی که رسول خدا (ص) از سفری بر می گشت و در مُعرّس اطراق کرد به همراهانش گفت: شبانه وارد خانه هایتان نشوید، اما دو نفر از همان کسان که سخن حضرت را شنیده بودند، در همان تاریکی شب راه افتادند و بر خانواده وارد شدند که بناگاه هر یک از آن دو، مردی را همبستر زنش دید». (٩٧)
شاهد دیگر رواج فحشا و زنا در جامعه آن روز اینکه؛ وقتی در موسم حج، ١٢ نفر که از رؤسای انصار بودند، در عقبه با پیامبر دیدار کردند و بعضی که اسلام نیاورده بودند، اسلام آوردند و سپس به برنامه آن روز پیامبر که شامل موارد مشخص و معین و مهمترین معضل آن جامعه بود، با وی بیعت کردند– اولین بیعت در اسلام – و متعهد شدند که شش چیز را که مهمترین معضل های جامعه در آن زمان بود را رعایت کنند، از جمله آن موارد، یکی اینکه از زنا دوری جویند و بچه حرامزاده ای را با بهتان به دیگری نسبت ندهند. (٩٨)
روابط نامشروع به اندازه ای بدون قبح بوده و شیوع داشته که جامعه و زنان از آن نگرانی نداشتند و لذا قرآن برای بیعت زنان با پیامبر، از جمله از آنها خواست که زنا نکنند و فرزندانی که از غیر شوهر خود بدست می آورند را با بهتان به شوهر (و یا دیگری) نسبت ندهند. (٩٩)
شیوع و عادی بدون زنا و فحشا در آن عصر از آیه ٣٢ سوره اسری نیز آشکار است که «به زنا نزدیک هم نشوید که کاری بس زشت و راهی بد است». (١٠٠) و در آیات دیگر که «مؤمنان کسانی هستند که پاکدامن اند» (١٠١) و یا «بندگان خدای رحمان زنا نمی کنند». (١٠٢) و یا «و مردان و زنان مؤمن فرج های خود حفظ می کنند و پاکدامن هستند». (١٠٣)
در هیچ یک از مواردی که ذکر آن رفت، سخنی از این نیست که زانی و زانیه را باید کشت و یا سنگسار کرد. بلکه قرآن برای استحکام بخشیدن به بنیاد خانواده و سالم سازی محیط جامعه از فحشا و بی بند و باری، راهکارهایی اخلاقی و به دور از خشونت های مشمئز کننده و جبران ناپذیر را عرضه داشت و کوشید که با بیداری وجدان عمومی و فراخواندن به بازگشت به زندگی خانوادگی سالم به حل آن معضلات بپردازد. حتی بعضی از فقها با وجودی که می دانند، چنین دستور مشمئز کننده غیر انسانی را شرع تجویز نکرد، ولی از ترس حکام و یا همقطاران خود جرأت آشکار کردن حق را به خود نمی دهند و در امری که مخالف نص صریح قرآن است، ساکت می مانند، حجاب و پوشش زن که جای خود دارد.
اما رواج منکرات مذکور، فقط منحصر به دوران قبل از جاهلیت و یا همان دوران اولیه اسلام و عصر پیامبر نبوده است؛ از روایات که می شود آنها را هم به مثابۀ گزارش تاریخی نگریست، بر می آید که در دوران امام صادق هم این قبیل موارد وجود داشته اند، و از عقوبت سنگین و مشمئز کنندۀ سنگسار هم که امروزه به نام دین و قرآن اجرا می شود، خبری نبوده است و زناکاران نگران چنین کیفرهایی نبوده اند. به دو نمونۀ آنها توجه کنید:
«عبدالله سنان از امام صادق (ع) پرسید: اگر مردی از زنش ارتکاب زنا بیند، در این صورت آیا شایسته است که وی را نگهدارد [و طلاق ندهد]؟ امام پاسخ داد: اگر بخواهد بله». (۱۰۴) نمونۀ دوم،
«امام صادق گفت: ایرادی ندارد شوهری که همسرش را در حال زنا دید! وی را طلاق ندهد و حدّ بر او اقامه نکند. چیزی از گناه زن، متوجۀ شوهر نیست». (۱۰۵)
وضعیت طواف:
موافق گزارش تاریخ، اعراب پیش از اسلام، چه مرد و چه زن، مراسم طواف بر گرد کعبه را برهنه انجام م یدادند. ابن عباس می گوید:
«قبایل عرب جاهلی خانه خدا را برهنه طواف می کردند، مردان در روز و زنان در شب. و عادت بر آن بود که چون به مسجد منی میرسیدند، جامه را از تن می افکندند و برهنه به مسجد در می آمدند و می گفتند: ما در جامه هایی که در آنها مرتکب گناه شده ایم، طواف نمی کنیم…». (۱۰۶)
گزارش هایی وجود دارند که حتی قبیله قریش و هم پیمانانشان، خانه خدا را برهنه طواف می کردند. طبرسی می نویسد:
«کسانی که شرمگاهشان را در طواف آشکار می کردند و زن و مردشان برهنه مادرزاد بر گرد خانه خدا طواف می کردند و چنین استدلال داشتند که؛ همانند حالتی که از مادر زاییده شده ایم طواف می کنیم و در لباس هایی که در آن مرتکب گناه گشته ایم به طواف کعبه نمی پردازیم…». ( ١٠٧)
شیخ طوسی نیز بر برهنگی مردان و زنان در حین طواف تأکید دارد. (١٠٨) در این رابطه روایات فراوانی هم وجود دارند.
البته بعضی از گزارش ها هم میگویند که زنان لخت شده و با کف دست شرمگاه جلو و عقب را می پوشاندند و یا، با رشته های چرمی و یا از پشم به کمر خود می بستند و رشته ها را در برابر عورتشان قرار می دادند و این شعر را می خواندند:
«الیوم بیدو بعضه او کله/ و ما بدا منه فلا احله»، یعنی امروز برخی از آن یا همه آن آشکار می شود و من آنچه را آشکار شده حلال نمی کنم. (١٠٩) روایت کرده اند ِ که این شعر، سروده ضباعه دختر عامریّه است که زنی زیبا بود و در حین طواف آن را می خوانده است. این بانوی شاعر از جمله زنانی بود که در مکه به پیغمبر و آیین او ایمان آورد.
پدیده طواف عریان در میان مردم عصر پیامبر، چه مرد و چه زن، حتی تا یکی دو سال پیش از رحلت رسول خدا رواج داشته است. روایات پر شماری وجود دارند که مطابق آنها پیامبر پس از فتح مکه، در سال نهم هجری طواف عریان را ممنوع اعلام کرد. (١١٠) طواف کننده برای اینکه از عریانی بیرون آمده باشد «کافی بود حداقل از یک لنگ (إزار) استفاده می کرد تا به دستور پیامبر عمل کرده باشد. توضیح مفسران صدر اول گویای همین است که اگر افراد شرمگاه خود را می پوشانیدند، به وظیفه دینی شان عمل کرده بودند». (١١١)
در بین مسلمانان چنین مرسوم است که در حج یعنی در حال احرام باید از دو قطعه پارچه نادوخته به عنوان لباس استفاده کرد، به این ترتیب که یکی را دور کمر بست و دیگری را بر شانه ها نهاد. (١١٢) که این همان رداء و إزار است که مردم را از برهنگی بیرون می آورد. وجود جامه نادوخته در هنگام حج و احرام، چه بسا اشاره به لباس متداول آن دوران دارد، و هم جلوگیری از طواف عریان که در آن دوران مرسوم بود. شیخ طوسی تمام نکاتی را که در مورد محرم بر مردان لازم است بر زنان نیز لازم می داند و حتی روایتی را که پوشیدن پیراهن برای زنان را جایز دانسته است، نمی پذیرد. و احرام آنها را همانند مردان می داند. (١١٣) علامه حلی هم نظر شیخ طوسی را که لباس احرام برای زن و مرد یکنواخت و یکسان است، نقل می کند. (۱۱۴)
ما گمان می کنیم که پوشاک مردم آن دوران با کم و زیادهایی نظیر دوران ما بوده است! در حالی که لباس متداول آن دوران همین دو قطعه پارچه (رداء و إزار) بوده است و بعدها در طول تاریخ با تغییر وضعیت و پیشرفت صنعت پوشاک، پوشش، وضعیت دیگری به خود گرفته است و لباس احرام به دلیلی سادگی و بی آرایشی که از جمله حذف هر نوع تشخصی در ایام احرام است، در همان دو قطعه ثابت مانده است.
در این فصل وضعیت زیست مردمان در دوران جاهلی و دوران پیامبر و نیز وضعیت پوشاک، روابط جنسی، امکانات بهداشتی و روابط اجتماعی مردم از خلال گزارش های تاریخی و روایات تاحدودی روشن شده است. وضعیت روشنایی آن دوران و معضلاتی که پیامبر درگیر آن بود، و دسترسی به بستر نزول آیات الهی، ما را به فهم و درک بهتر «بررسی حجاب شرعی در آیات قرآن» که در فصل دوم پیگیری می شود، یاری خواهد رساند.
فصل دوم:
بررسی حجاب شرعی در آیات قرآن:
در فصل پیش، وضعیت عمومی پوشش مردان و زنان و منزل و استحمام و سایر مسائل مبتلا بهِ جامعۀ دوران قبل از اسلام و دوران پیامبر تا حدودی روشن گشت و معلوم شد که جامعۀ دوران حضرت رسول با چه مسائل و مشکلات حاد تری نسبت به حجاب روبرو بودند، که حل آنها، دغدغه مهم پیامبر گرامی بوده است، تا پوشاندن موی سر زنان. حال در این فصل به بررسی حجاب شرعی در آیات قرآن می پردازیم. اما قبل از آن لازم است که معنی واژه «حجاب» و تغییری که در طول زمان یافته است، روشن شود. واژه حجاب در قرآن در معانی «حایل و پرده و حاجب» بکار رفته است:
– «وَ بَیْنَهُمَا حِجَابٌ» (اعرف ۴۶)، و بین آن دو حایلی است،
– «… مِن وَرَاءِ حِجَابٍ …» (احزاب ۵۳)، از پشت پرده …،
– «حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ» (سوره ص ٣٢)، تا اینکه [خورشید] در پس پرده پنهان شد،
– «… وَ مِن بَیْنِنَا وَ بَیْنِکَ حِجَابٌ» (فصلت ۵)، و میان ما و تو پرده ای است،
– «… إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ» (شوری ۵۱)، مگر از راه وحی یا از پشت پرده.
مرتضی مطهری در این خصوص می نویسد: ”’معنای لغوی «حجاب» که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است، چیست؟ کلمه «حجاب» هم به معنی پوشیدن است، و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است». (۱۱۵) «استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن، یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، کلمۀ «ستر» که به معنی پوشش است، بکار رفته است. فقهاء چه در کتاب الصلوۀ، و چه در کتاب النکاح که متعرض این مطلب شده اند، کلمه «ستر» را بکار برده اند، نه کلمۀ حجاب را. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را بکار می بردیم. زیرا چنانکه گفتیم معنیِ شایعِ لغتِ «حجاب»، پرده است». (۱۱۶) وی تصریح می کند که در آیات قرآن «لغت حجاب بکار نرفته است. آیاتی که در این باره هستند، چه در سورۀ مبارکۀ نور، و چه در سورۀ مبارکۀ احزاب، حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده اند، بدون آنکه کلمه حجاب را بکار برده باشند. آیه ای که در آن، کلمه حجاب بکار رفته است، مربوط است به زنان پیغمبر اسلام … «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب ۵۳). یعنی اگر از آنها متاع و کالای مورد نیازی مطالبه می کنید، از پشت پرده از آنها بخواهید. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامی، هرجا نام «آیه حجاب» آمده، مثلاً گفته شده است، قبل از نزول آیه حجاب، چنان بود، و بعد از نزول آیه حجاب چنین شد، این آیه هم مربوط به زنان پیغمبر است”’. (١١٧)
حال علیرغم اینکه معنای واژه «حجاب» ناظر بر پوشش شرعی نبوده است، اما به جهت رواج اصطلاح «حجاب شرعی»، ما نیز تحت این عنوان، آیاتی را که به نحوی با «پوشش زنان» مرتبط هستند، یا آنها را بنا به اشتباه یا سوء نیت، مرتبط نموده اند، بررسی می نماییم. به عبارت دیگر به بررسی آیاتی می پردازیم که مفسرین و فقها، مستقیم و یا غیرمستقیم، حجاب امروزی را از آنها استنباط کرده یا از بیرون آورده، و مستند نظرات نادرست خود قرار داده اند. این آیات عبارتند از:
– «وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» (احزاب ۵۳)،
– «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» (احزاب ۵۹)،
– «وَ لَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ …» (نور ٣١)،
– «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ …» (احزاب ٣٣)،
– «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لَا یَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَهٍ» (نور ۶۰)$
– «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف ٣١)،
– «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا … یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا» (اعراف ٢٠ و ۲۶).
١ـ آیه حجاب و پرده:
«… وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ۚ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ …» (احزاب ۵۳)، / و اگر از زنان پیامبر چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید. این کار برای دل های شما و هم دل های آنها پاک دارنده تر است.
همانطور که ملاحظه میشود، بر خلاف آنچه امروزه در بین ایرانیان رایج است، معنای واژه «حجاب» در این آیه «پوشش» نیست، بلکه به معنای «پرده و حائل» است و هیچ ربطی هم به حجاب شرعی ندارد. در ضمن با توجه به صراحت خود قرآن، این آیه خاص زنان پیامبر است که طبق آن مردم موظف بودند به خاطر شرایط ویژه همسران پیامبر و نیز با توجه به وضعیت خانه های آن دوران که پیش از این توضیح آن آمد، هرگاه می خواهند چیزی از آنان بگیرند، از پشت پرده باشد.
همانگونه که گفته شد، آیه ۵۳ سوره احزاب مربوط به زنان پیامبر است و افزون بر این، بنا بر قرآن؛ زنان پیامبر از چند جهت با زنان دیگر فرق دارند:
١ـ زنان پیامبر با سایر زنان تفاوت دارند «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاءِ» (احزاب ٣٢)، / ای زنان پیامبر، شما با سایر زنان فرق دارید.
٢ـ زنان پیامبر ممنوع شدند، بعد از آن حضرت، با شخص دیگری ازدواج کنند: «وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا ۚ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا» (احزاب ۵۳)، / و شما را نسزد که هرگز پس از او با همسرانش ازدواج کنید، چون این کار نزد خدا [گناهی] بزرگ است.
٣ـ قرآن کریم صریحاً به زنان پیغمبر میگوید: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» (احزاب ٣٣)، یعنی در خانه های خود بمانید. اسلام می خواسته است «امهات المؤمنین» که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند، و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. ”’و چنانکه می دانیم، یکی از «امهات المؤمنین» (عایشه) که از این دستور تخلف کرد، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام بوجود آورد. خود او همیشه اظهار تأسف می کرد و می گفت، دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می داشتم و می مردند، اما به چنین ماجرایی دست نمی زدم”’. (١١٨)
روشن است که هر سه تفاوت برای جلوگیری از سوء استفاده سیاسی و اجتماعی از موقعیتی است که زنان پیامبر، چه در حیات و چه بعد از ممات آن حضرت، نزد مردم داشته اند که این هم امر مستمری است. افزون بر این از عبارت پایانی آیه فهمیده می شود که برخی از مراجعین نسبت به همسران پیامبر، چه در حیات، و چه در ممات آن حضرت، خیالات سوئی در ذهن می پروراندند و حتی به طوری که از تفاسیر بر می آید، برخی مردم نقشه ازدواج با آنان را، پس از درگذشت پیامبر، به منظورهای مختلف– چه به منظور سوء استفاده سیاسی و اجتماعی و یا تشخص طلبی و غیره-، داشتند.
شوربختانه برخی «إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ» (احزاب ۵۳) را به خانه نشینی زنان تعبیر کردند، حال آنکه هم تاریخ، هم قرآن و هم روایات، گواه بر این است که بعد از نزول آن، زنان پیامبر از خانه بیرون می رفتند. چرا خود آیه کاملاً روشن است که مربوط به لزوم خانه نشینی زنان پیامبر نیست، چرا که،
١ـ «در این آیه هیچ تکلیفی متوجه زنان پیامبر نیست و از آنان چیزی خواسته نشده است.» (١١٩)،
٢ـ خطاب آیه به مردان است، و نه زنان، که «ای مردان مؤمن، اگر از همسران پیامبر چیزی خواستید، از پس پرده بخواهید». (١٢٠)
٣ـ هیچ یک از معانی واژۀ حجاب، دلالت بر خانه نشینی ندارد، بلکه واژه «حجاب» دلالت دارد بر: الف) ِ پرده سر در، پرده منصوب بر باب، یا پرده حصیری جلو خانه، ب) دیوارهای جانبی باب خانه، ج) پرده اندرونی.
با توجه به سه نکتۀ فوق، و متن آیه، قرآن برای بازگشت نظم و آرامش به درون خانه پیامبر و نیز برای «حفظ حریم خانوادۀ رسول و پیشگیری از شیطنت ها و خیالات پر هوسان جاهل که حتی حرمت پیامبر را پاس نمی داشتند، از مردان مراجعه کننده خواست که اصلاً وارد خانه پیامبر (بویژه زمانی که حضرت خانه نیست)، نشوند، بلکه خواستۀ خود را از همان پشت پرده و حصیر به همسرانش بگویند تا کالای درخواستی را برایشان به دم در بیاورند و یا نیاز و پرسش شان را بعداً به آگاهی پیامبر برسانند». (١٢١) معنای تمام آیه حجاب با توجه به جنبه های مختلفی که در متن آیه به آنها اشاره شده است، چنین می شود:
«ای مردانی که ایمان آوردید [نه تنها سرزده و بی رخصت، بلکه حتی با کسب اجازه] وارد اطاق های پیامبر مشوید، مگر آنکه [با دعوت خودش] برای خوردن طعام به شما اجازه ورود داده شود، آن هم نه اینکه [پیش از طبخ غذا وارد شوید و] در انتظار پخته شدنش باشید، بلکه وقتی دعوت شدید [همان موقع] وارد شوید و هنگامی که تناول کردید پراکنده شوید، بی آنکه سرگرم سخن شوید [و وقت پیامبر تلف، و آسایش از همسرانش سلب شود]. بی شک این زود آمدن و دیر رفتن تان پیامبر را آزار می دهد، ولی از شما آزرم دارد [که عذرتان را بخواهد]، ولی خدا از حقگویی شرم نمی کند. و چنانچه [در غیاب پیامبر] خواهان چیزی [چه دریافت کالا، و چه پی جویی و خبرگیری از رسول الله] از همسران حضرت هستید [بی آنکه وارد خانه شوید]، از همان پشت پرده [سر در یا پشت حائل حصیری و یا در صورت فقدان پرده و حصیر، از کنار دیوار خانه] به طرح خواسته تان بپردازید. رعایت این نکته، به پاکی دل های [پرهوس] شما و دل های [جاهلیت زده ولی در حال تزکیه] همسران رسول می انجامد. شما مردان، حق ندارید، رسول خدا را [با اطراق کردن در خانه اش بویژه در غیاب وی، و یا بر زبان آوردن سخنان غیر اخلاقی در مورد قصدتان نسبت به همسران حضرت] برنجانید و ابداً حق ندارید که همسرانش را [زیر نظر گرفته و بخواهید] پس از [درگذشت] او به نکاح خود درآورید. این [گونه توجه داشتن به همسران پیامبر، و ازدواج با آنها پس از وی] در پیشگاه خداوند جهان بسیار سهمگین است». (١٢٢)
با توجه به متن آیه و آنچه گفته شد، این آیه هیچ ربطی به حجاب شرعی و پوشش زنان ندارد. دستوری که در این آیه ذکر شده است، راجع به سنن خانوادگی و رفتاری است که انسان باید در خانه دیگران داشته باشد. طبق این دستور، مردان نباید وارد جایگاه زنان بشوند، بلکه اگر چیزی می خواهند باید از پشت حائلی صدا بزنند. مرتضی مطهری هم معتقد است که: «دستور حجاب که در این آیه است، غیر از دستور «پوشش» است که مورد بحث ما می باشد. دستوری که در این آیه ذکر شده است، راجع به سنن خانوادگی و رفتاری است که انسان باید در خانه دیگران داشته باشد. طبق این دستور، مرد نباید وارد جایگاه زنان شود، بلکه اگر چیزی می خواهد و مورد احتیاج اوست، باید از پشت دیوار صدا بزند. این مسأله ربطی به بحث «پوشش» که در اصطلاح فقه نیز تحت عنوان «ستر» (نه «حجاب») نامیده می شود، ندارد». (١٢٣)
٢ـ آیه جلباب و پوشاک:
…
پی نوشت ها:
٨١- نهج الفصاحه، مجموعه کلمات قصار رسول اکرم (ص)، مترجم و فراهم آورنده ابوالقاسم پاینده، انتشار ات جاویدان، چاپ پنجم ،١٣٨٢ مقدمه ص ۶١ به نقل از اسباب النزول واحدی
٨٢- همان سند ص ۶١ به نقل از ابوداود
٨٣- همان سند ص ۶١ به نقل از من تاریخ الحرکات الفکریه فی الاسلام
۸۴- مفردات راغب ص ٨
۸۵- مجمع البیان ج ٧ ص٢٢٠ سوره نور آیه ٣ : حقیه النکاح فر الغه الوطء
۸۶- مجمع البیان ج ٧ ص ٢٢٠ : اختلف فی تفسیره علی وجوه أحدها: إن المراد بالنکاح العقد… و ثانیا إن النکاح هنا الجماع
٨٧- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۶۱۱ و۶۱۲ به نقل از صحیح بخاری، باب ٣٧ (نکاح) ح ۴۷۳۲
٨٨- همان سند ص ۴۴٩ و ۴۵٠ به نقل از رسائل الجاحظ ج ٢ ص ١۴٨/ تاریخ العرب قبل الاسلام ج ۴ ق ص ۶
٨٩- همان سند ص ۶۱۸ و ۶۱۹ به نقل از فیض کاشانی ج ٣ ص ۴۱۶ و تفسیر روض الجنان ج ۱۴ ص ٨٢ و ٨٣
٩٠- ترجمه تفسیرالمیزان ج ۱۵ ص ١٢٠
٩١- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۶۱۹ به نقل از تفسیر روض الجنان ج ۱۴ ص ٨٢ و ٨٣
٩٢- همان سند ص ۶۱۸ و ۶۱۹ به نقل از ترجمه تفسیرالمیزان ج ۱۵ ص١٢٠ و ١٢١
٩٣- همان سند ص ۴٣٩ به نقل از تفسیر تبیان ج ٨ ص ٣٣٩
٩۴- همان سند به نقل از تفسیر مجمع البیان ج ٨ ص ۱۵۵ : و قیل: إن معنی تَبرُّجَ الأجاهلیَّه الاُولی انهم کانو یجوزون أن تجمع امرأه واحده روجاً و خلاّ فتجعل لزوجها نصفها الاسفل، و لخلّها نصف الاعلی، یقبلها و یعانقها
۹۵- همان سند ص ۴۳۹ به نقل از تفسیر قرطبی ج ۱۴ ص١٨٠ : قال المبرد: کانت المرأه تجمع من زوجها و حلمها [/خدنها]، للزوج نصفها الاسفل، و للحلم [/للخدن] نصف [الاعلی]، یتمتع به فی التقبیل و الترشف (تفسیر البحرالمحیط ابوحیان اندلسی ج ٧ ص ٢٢٣/ تفسیر آلوسی ج ٢٢ ص ٨)
۹۶- نسخ سنگسار در اسلام، امیر ترکاشوند، ص ١٣١ به نقل از: البدایه و النهایه، ابن کثیر ج۴ ص ۲۴۸ و ۲۴۹ : ثم انصرف رسول الله ص راجعا إلی المدینه بعد أن أفرغ من خیبر و وادی القری و غنمه الله عز وجل… عن أم عماره قالت: سمعت رسول الله ص بالجرف و هم یقول: «لا تطرقوا النساء بعد نماز العشاء» قالت: فذهب رجل من الحی فطرق أهله فوجد ما یکره، فخلی سبیلها و لم یهجر، وضن بزوجته أن یفارقها و کان له منها أولاد و کان یحبها، فعصی رسول الله ص فرأی ما یکره
٩٧- همان سند به نقل از سنن دارمی ج١ ص /١١٨ وسائل الشیعه ح : ۱۵۲۲۹ الحسن بن محمد ا لطوسی فی المجالس… عن ابن عمر قال: نهی الرسول الله ص
أن تطرق النساء لیلا. قال: رجلان و کلاهما رأی مع إمرأته ما یکره. عن ابن عباس عن النبی ص قال لا تطرق النساء لیلا قال و اقبل رسول الله ص قافلا فانساق رجلان إلی أهلیها و کلاهما وجد مع إمرأته رجلا * عن سعید بن المسیب قال کان رسول الله ص إذا قدم من سفرنزل المعرس ثم قال لا تطرقوا النساء لیلاً فخرج لیلا رجلان ممن سمع مقالته فطرقا أهلهما فوجد کل واحد منهما مع إمرأته رجلا
٩٨- ولایت فقیه، بدعت و فرعونیت بنام دین، محمد جعفری، ص ١٠٩ به نقل از سیرت رسول الله، ترجمه و انشای رفیع الدین اسحق بن محمد همدانی، تصحیح اصغر مهدوی، چاپ دوم ١٣۶١، ص ۴٣٠ و ۴٣١
ْ٩٩- آیه ١٢ ممتحنه: وَ لایَزْنِینَ و لا یُفْتُلْنَ أَوْلَدَهُنَّ وَ لا یأتِینَ بِبُهْتَنٍ یَفْترِینَهُ بَینَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرجُلِهِنَّ …
١٠٠- آیۀ ٣٢ اسراء: وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ ۖ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَهً وَسَاءَ سَبِیلًا
١٠١- آیه ۵ مؤمنون: وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ
١٠٢- آیه ۶٨ فرقان: … وَلَا یَزْنُونَ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ یَلْقَ أَثَامًا
١٠٣- آیه ٣۵ احزاب: … وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ
١٠۴- نسخ سنگسار در اسلام، امیر ترکاشوند، ص ١٣٣ به نقل از تهذیب ج١٠ ص۶٠ ح :١٠ عن عبدالله سنان قال: سألت اباعبدالله (ع) عن رجل رأی إمرأته تزنی أیصلح له امساکها؟ قال: نعم انشاء الله
١٠۵- همان سند به نقل از عوالی اللئالی ج ٢ ص ٣٣٠ : روی عبادبن صهیب عن الصادق (ع) قال: لا بأس أن یمسک الرجل إمرأته إذا رآها تزنی و لم یقم علیه الحد، فلیس علیه من أثمها شیئ. و تهذیب ج ٧ ص ٣٣١ ح :٢٠ عن عبادبن صهیب عن جعفربن محمد (ع) قال: لا بأس أن یمسک الرجل إمرأته إذا رآها تزنی إذا کانت تزنی و ان لم یقم علیها الحد، فلیس علیه من أثمها شیئ
١٠۶- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ١٠٢ به نقل از التفسیر الکبیر فخر رازی ج ١۴ ص۶٠ (آیات ٣٠ و ٣١ اعراف)
١٠٧- همان سند ص ١٠٣ به نقل از مجمع البیان ج ۴ ص ٢٣٩ (آیه ٢٨ اعراف)
١٠٨- همان سند ص ١٠٣ به نقل از تفسیر تبیان شیخ طوسی ج ۴ ص ٣٨٢
١٠٩- همان سند ص ١٠۴ به نقل از ترجمه المیزان ج ٨ ص ٨٩/ الدرالمنثور ج ٣ ص ٧٨/ تفسیر تبیان ج ۴ ص ٣٨٢/ مجمع البیان ج ۴ ص ٢٣٩
١١٠- همان سند ص ١٢۶
١١١- همان سند ص ١٢٧
١١٢- همان سند ص ١٣۴
١١٣- همان سند ص ١٣٣ به نقل از النهایه شیخ طوسی ص ٢١٧ و ٢١٨ : حرم علیه [المحرم] فلبس الثیاب المخیطه و النساء و الطیب و الصید، لا یحل له شیئ من ذالک…و یحرم علی المرأه فی حال الاحرام لبس الثیاب جمیع ما یحرم علی الرجل، و یحل لها ما یحل له … و قد وردت روایه بجواز لبس القمیص للنساء. وألاصل ما قدمناه فأما السراویل فلا بأس بلبسه لهن علی کل حال
١١۴- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ١٣۴ به نقل از مختلف الشیعه علامه حلی ج ۴ ص ٣۵١ مسأله ٢٩۶ و ص ٨٨ مسأله ۴٩ : قال الشیخ فی النهایه: یحرم علی النساء فی الاحرام من لبس المخیطه مثل ما یحرمُ بس المخیط … احتج علی الرجل/ … منع الشیخ فی النهایه و المبسوط من جواز ل الشیخ بعموم المنع من لبس المخیط
۱۱۵- مسأله حجاب، مرتضی مطهری، ص ٧٧
۱۱۶- همان سند ص ٧٨
١١٧- همان سند ص ٧٩
١١٨- همان سند: «عایشه به روزگار معاویه در سن نزدیک به هفتاد سالگی مرد و [معاویه] بدو گفت: «آیا میخواهی که تو را در خانهات با پیامبر دفن کنم؟» گفت «نه، زیرا من پس از وی بدعت کرده ام». و روایت کرده اند که وی برکارهای خویش چندان گریست که نابینا شد» (آفرینش و تاریخ، مطهربن طاهر مقدسی، ترجمه دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی، ج ۴ تا ۶ ص ٧٢۶ و ٧٢٧/ ترجمه تاریخ طبری، ج ۶ ، ص ٢۴٧٩ در گفتگو با عمار یاسر
١١٩- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۴۵۸
١٢٠- همان سند ص ۴۵۸
١٢١- همان سند ص ۴۶۳
١٢٢- همان سند ص ۴۷۱
١٢٣- مسأله حجاب، مرتضی مطهری، ص ۱۶۹
کتاب منبع:
https://mohammadjafarim.com/wp-content/uploads/2018/02/Hejab-181117-.pdf