اینگونه به نظر میرسد که ترامپ از خودش مطمئن است و فکر میکند نیازی ندارد تا به السیسی و ملکعبدالله برای پذیرش طرح اسکان فلسطینیها انگیزه بدهد. شاید ترامپ به این نتیجه رسیده است که این دو، بهرغم همه تلاشهای رسانهای و بیانیههایی که صادر میکنند، در نهایت نمیتوانند این پیشنهاد را رد کنند. ترامپ خوب میداند که رژیمهای عربی، دیکتاتوریهای سرکوبگر هستند که برای بقای خود به تأیید و حمایت ایالات متحده وابسته هستند.
در اوایل همین ماه، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، برنامه خود را برای تسلط بر نوار غزه و اسکان ساکنان آن در مصر و اردن اعلام کرد. یک هفته بعد، او در یک نشست مطبوعاتی دیگر در واشنگتن در کنار ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن ایستاد و بار دیگر بر قصد خود در این خصوص تاکید کرد.
ملک عبدالله که به واشنگتن سفر کرده بود به وضوح از شنیدن این پیشنهاد ترامپ ناراحت بود اما از به چالش کشیدن ترامپ در مقابل خبرنگاران خودداری کرد. عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر نیز از ترس اینکه در شرایطی مشابه ملک عبدالله اردن قرار بگیرد، سفر خود به واشنگتن را که برای تاریخ 18 فوریه برنامهریزی شده بود، لغو کرد.
مسئله فلسطین از ابتدا تا جنگ ششروزه سال 1967 همواره نقطه کانونی سیاست خارجی اعراب خاورمیانه بود. بعد از جنگ سال 1967 و شکست اعراب در این جنگ، برخی از کشورهای عربی بهطور آشکار و پنهان به دنبال توافقات مختلف صلح با اسرائیل حرکت کردند و برای بقای خود به حمایت ایالاتمتحده آمریکا وابسته شدند.
امروز، اعراب خاورمیانه نمیتوانند طرح پیشنهادی ترامپ برای بیرون راندن فلسطینیها از نوار غزه و تبدیل غزه به «بهشت خاورمیانه» را تائید کنند اما در عین حال نمیتوانند با قدرت در مقابل او بایستند. در واقع دونالد ترامپ، با ارائه این طرح، رهبران کشورهای عربی را به چالش کشیده است و آنها را وادار کرده که اگر میخواهند طرح آمریکا اجرایی نشود، خودشان طرحی جایگزین ارائه دهند اما در نهایت به نظر میرسد که ترامپ به این نتیجه رسیده که اعراب نمیتوانند طرح جایگزینی ارائه دهند.
بسیاری از تحلیلگران پیشنهاد ترامپ برای اسکان فلسطینیها در کشورهای همسایه را با تمایل جمال عبدالناصر، رئیسجمهور مصر برای میزبانی از آنها در صحرای سینا در اوایل دهه 1950 مقایسه میکنند. اما شرایطی که ناصر ذیل آن به اسکان مجدد آوارگان غزه و پذیرش آنها در منطقه سینا تمایل نشان داد، اساساً با وضعیت امروز منطقه متفاوت است. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1948، آژانس امداد و کار سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک، طبق قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اسکان آوارگانی که در جریان درگیری به غزه گریخته بودند را پیشنهاد کرد.
با توجه به طیف وسیعی از خدمات امدادی که این آژانس ارائه میکرد، اعراب این طرح را بهعنوان یک تلاش بشردوستانه پذیرفته بودند اما طرحی که ترامپ پیشنهاد داده، اساساً طرح اخراج فلسطینیان و انحلال این جمعیت است. البته در آن سال، حتی ابتکار مورد حمایت سازمان ملل نیز در نهایت شکست خورد. در سال 1953، آژانس ملل متحد و مصر به رهبری ناصر، طرحی را برای اسکان 120 هزار پناهجو از غزه امضا کردند.
دو سال بعد، آنها توافق کردند که شهر قنطره مصر، واقع در شرق سوئز و 220 کیلومتری جنوب غربی غزه، محل اسکان جدید پناهندگان باشد اما در نهایت ناصر به تلافی امتناع ایالات متحده و بریتانیا از تامین مالی ساخت سد بلند اسوان، حمایت خود را از این پروژه برداشت.
موضوع فلسطین مدتهاست که موضوعی حساس در جهان عرب بوده است، بنابراین دولتهای عربی میدانند که نمیتوانند بهعنوان حامی طرح ایالات متحده برای بیرون راندن فلسطینیها از غزه خود را مطرح کنند. با این حال، واکنش کشورهای عربی به این پیشنهاد ضعیف و غیرقاطع بوده است. آنها حتی نشست اضطراری اتحادیه عرب را که قرار بود در پایان ماه جاری برای بحث در مورد طرح جایگزینی طرح ترامپ در خصوص غزه برگزار شود، به بهانه اینکه برخی از سران کشورهای عربی تعهدات قبلی داشتند، به تعویق انداختند.
عبدالفتاح السیسی یک کمپین رسانهای بزرگ راهاندازی کرد به این امید که مردم مصر را متقاعد کند که قاهره تسلیم تهدیدها و باجگیریها نخواهد شد. مقامات پنتاگون به مقامات مصری گفته بودند که در صورت مخالفت قاهره با طرح ترامپ، ممکن است کمکهای نظامی آمریکا به مصر از جمله تعمیر تجهیزات و ارائه قطعات یدکی تحت تأثیر قرار گیرد.
مقامات مصری نیز سازماندهی تظاهرات مردمی علیه پیشنهاد ترامپ را تسهیل کردند، به این امید که پیامی را به واشنگتن برسانند که مردم مصر، و نهفقط دولت، طرح جابهجایی فلسطینیها را نخواهند پذیرفت. مفتی ارشد مصر نیز پیشنهاد ترامپ را غیرمسئولانه و تحریکآمیز خواند و اعلام کرد که این پیشنهاد هنجارهای بینالمللی و استانداردهای بشردوستانه را نقض میکند. اینها مواضعی است که البته رهبران کشورهای عربی، خودشان جرأت بیان آن را ندارند بنابراین شرایطی را فراهم میکنند که افکار عمومی و یا شخصیتهای فرهنگی و سیاسی این مواضع را بیان کنند.
السیسی البته اعلام کرده که انتقال مردم غزه به مصر تهدیدی مستقیم برای رژیم وی خواهد بود، زیرا فلسطینیها فرهنگ مقاومت را منتشر میکنند و منافع خود را در داخل مصر ترویج خواهند کرد. السیسی در یک سخنرانی عمومی، آوارگی فلسطینیها را بیعدالتی توصیف کرده و تاکید کرد که قاهره نمیتواند بخشی از این بیعدالتی باشد. او تاکید کرد که هرگونه اقدامی را که به امنیت ملی مصر آسیب برساند، تحمل نخواهد کرد. البته او به صورت دقیق توضیح نداد که اسکان مردم غزه در صحرای سینا به چه شکلی به امنیت ملی آسیب وارد میکند.
در عین حال او عزم خود را برای همکاری با ترامپ تکرار کرده و گفت که رئیسجمهور ایالات متحده همچنان خواهان دستیابی به راهحل دوکشوری است. مصر بهرغم اینکه معتقد است اسرائیل اجازه تشکیل کشور فلسطین را نخواهد داد، حداقل بهطور رسمی همچنان بر اهمیت همکاری با ایالات متحده برای دستیابی به صلح عادلانه بین فلسطینیها و اسرائیل و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی تمرکز میکند.
مقامات مصری به مدیر اطلاعات ملی آمریکا گفتهاند که اگر دولت ترامپ به تلاش برای آواره کردن ساکنان غزه یا توقف جریان کمکهای آمریکا به مصر ادامه دهد، قاهره قرارداد صلح خود با اسرائیل را لغو خواهد کرد. با این حال، بیشترین کاری که السیسی میتواند انجام دهد تعلیق موقت توافقنامه کمپ دیوید است، زیرا میداند که عواقب لغو کامل این معاهده برای قاهره غیرقابل تحمل خواهد بود. مصریها میترسند که جاهطلبیهای جهانی ترامپ فراتر از الحاق کانادا و گرینلند و دستیابی به منابع معدنی اوکراین باشد. آنها معتقدند که با توجه به موقعیت استراتژیک، منابع طبیعی فراوان و جاذبههای گردشگری، ترامپ حتی ممکن است به صحرای سینا نیز چشم دوخته باشد.
جنگ سال 1967 تبعات بسیار زیادی برای مصر داشت. شکست قاهره در این جنگ در برابر اسرائیل، موجب تغییرات بنیادین در سیاستخارجی این کشور شد. امروز مصر بههیچوجه در خصوص رویارویی نظامی با اسرائیل، صرفنظر از اینکه در غزه چه اتفاقی برای فلسطینیان بیفتد، جدی نیست و با وجود هیاهویی که ایجاد کرده، بعید است شرایطی را برای وقوع یک درگیری فاجعهبار دیگر ایجاد کند.
دولت مصر حتی با انتشار بیانیهای اعلام کرد که رؤسایجمهور مصر و آمریکا در تماس اخیر خود، بر سر موضوعاتی به توافق رسیدهاند اما در این بیانیه هیچ اشارهای به پیشنهاد ترامپ درباره غزه نشد. در سایر نقاط خاورمیانه، اکثر کشورهای عربی، از جمله اردن، با صدور بیانیههایی محتاطانه، درخواستهای ترامپ برای آواره کردن فلسطینیها از غزه را رد کردند اما در عین حال هیچ اقدام عملی برای مقابله با این طرح اعلام نکردند. بعید است که پاسخهای کشورهای عربی فراتر از بیانیههای محکومیت باشد. این عادت قدیمی رهبران کشورهای عربی است.
پیشنهاد مصر
قاهره گفته است که در حال آمادهسازی طرحی برای بازسازی غزه طی سه تا پنج سال، بدون آواره کردن فلسطینیها است. با این حال، در خصوص این طرح چالشهایی وجود دارد که اجرای آن را دشوار میکند. نخست اینکه به گفته کارشناسان، بازسازی ممکن است بیش از یک دهه طول بکشد. بازسازی غزه با فرض باقی ماندن فلسطینیها در نوار غزه بسیار چالشبرانگیز است زیر نوار غزه منطقهای بسیار کوچک با تراکم جمعیتی بسیار زیاد است.
براساس برآوردها، هزینه آواربرداری در غزه، بیش از 100 میلیارد دلار است، اما مصر میگوید این کار نصف مبلغ ذکرشده هزینه خواهد داشت. کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس قول دادهاند که 20 میلیارد دلار کمک کنند، اما تعهد آنها با توجه به اینکه در گذشته وعدههای زیادی را زیر پا گذاشتهاند، مورد تردید است. بزرگترین سوال این است که بقیه این پول که بیش از 30 میلیارد دلار است، قرار است از کجا تامین شود؟ بعید است که دولت ترامپ تمام یا بخشی از این پول را فراهم کند. خصوصاً اینکه اخیراً دستور اجرایی توقف کمکهای خارجی آمریکا را نیز امضا کرده است.
علاوه بر اینکه مصر در حال حاضر درگیر یک بحران اقتصادی بسیار شدید است. از زمانی که السیسی پس از کودتای 2013 قدرت را به دست گرفت، سیاستهای او باعث ایجاد تورم بالا، کاهش چندبرابری ارزش پول ملی، افزایش بدهی خارجی و بیکاری بالا شده است. نارضایتیهای داخلی در مصر زیاد است و همچنین ناآرامی اجتماعی در این کشور، چشماندازی است که نشانههای وقوعش در افق آینده دیده میشود. بنابراین این احتمال وجود دارد که نیاز مبرم مصر به کمک ایالات متحده احتمالاً السیسی را به تبعیت از طرح ترامپ برای غزه سوق دهد.
هرچند او تا اطلاع ثانوی به مقاومت برای کسب منافع اقتصادی بیشتر از ترامپ ادامه خواهد داد. در واقع به احتمال زیاد السیسی تلاش خواهد کرد که اگر قرار باشد فلسطینیها را در صحرای سینا بپذیرد، بهای بالاتری را از ترامپ برای این پذیرش طلب کند. بنابراین از همه ابزارهای چانهزنی استفاده خواهد کرد. ترامپ مصر را از تصمیم اخیر خود مبنی بر قطع کمکهای خارجی به بسیاری از کشورها مستثنی کرد.
در اوایل ماه جاری، ایالات متحده دو قرارداد فروش تسلیحات به مصر به ارزش حدود 930 میلیون دلار را تصویب کرد. علاوه بر این، تنها حاکمان عربی که ترامپ تاکنون به کاخ سفید دعوت کرده است، پادشاه اردن و رئیسجمهور مصر هستند. او همچنین علاقهمندی خود را برای میانجیگری در مناقشه 15 ساله اتیوپی و مصر بر سر تنش آبی در خصوص احداث سد بزرگ رنسانس اتیوپی ابراز کرده است.
اینگونه به نظر میرسد که ترامپ از خودش مطمئن است و فکر میکند نیازی ندارد تا به السیسی و ملکعبدالله برای پذیرش طرح اسکان فلسطینیها انگیزه بدهد. شاید ترامپ به این نتیجه رسیده است که این دو، بهرغم همه تلاشهای رسانهای و بیانیههایی که صادر میکنند، در نهایت نمیتوانند این پیشنهاد را رد کنند. ترامپ خوب میداند که رژیمهای عربی، دیکتاتوریهای سرکوبگر هستند که برای بقای خود به تأیید و حمایت ایالات متحده وابسته هستند.
السیسی هیچ همدلیای با فلسطینیها ندارد و حماس را شاخهای از اخوانالمسلمین میداند. اندکی پس از حمله حماس به اسرائیل در اکتبر 2023، السیسی پیشنهاد کرد که مردم غزه به صحرای نقب، که آلوده به مواد رادیواکتیو است، منتقل شوند تا زمانی که اسرائیل عملیات نابودی حماس را به پایان برساند. او همچنین در سال 2017، یعنی سه سال قبل از اعلام توافق ابراهیم توسط ترامپ، پیشنهاد داد که توافق صلح بین کشورهای عربی و اسرائیل امضا شود.
هرچند بعدها بیان چنین موضعی را تکذیب کرد. به طور کلی، فاصله زیادی بین آنچه السیسی میگوید که عمدتاً برای مصرف افکار عمومی داخلی است و آنچه که واقعاً به دنبالش است وجود دارد. البته اظهارات ترامپ نیز اغلب به منظور ارعاب بیان میشوند و نباید آنها را به عنوان یک سیاست مشخص و دقیق تفسیر کرد. اما صرف نظر از اینکه طرح او در غزه در نهایت به کجا خواهد انجامید، باید گفت که رهبران عرب جرأت نخواهند کرد که ترامپ را در این خصوص به صورت جدی به چالش بکشند.
منبع: هم میهن
آرمین منتظری دبیر گروه دیپلماسی و بینالملل