سال1403 با همه تلخ و شیرینش که شوربختانه سهم تلخی آن بیشتر بود سپری شد. اگر بخواهیم برای سال1403 یک ویژگی که بازتاب همه رخدادهای این سال بود و مردم را در بیم نگه داشت برگزینیم بدون تردید سال افسوس ملی را میتوان انتخاب کرد.

در سال سپریشده که تنها چند روز به پایان آن مانده است ایرانیان با افسوس به دهها مساله حلنشده در سپهر سیاست داخلی و سیاست خارجی و بهویژه در اقتصاد نگاه کردند. ایرانیان با همه ذهن و دل زخمخورده دیدند ارزش ریال ایران چگونه یکی از بیارزشترین پولهای ملی در میان دهها کشور شد. حتی کشوری آشوبزده مثل ونزوئلا توانست پزوتای خود را از افتادن به ته دره مرگ نجات دهد و ترمزهایی برای سقوط آن تهیه کند. اما ریال ایران چنان بیارزش شده که بانک مرکزی حالا ناگزیر شده است اسکناس 2000000 ریالی چاپ کند. ایرانیان در سال گذشته افسوسهای ملی دیگری هم داشتند. ایرانیان در سالی که حالا دیگر میتوان گفت به پایان رسیده است دیدند که مناسبات ایران با غرب گامی به پیش برنداشت و بهجای اینکه در مسیر دوستی و صلح راه برویم در مسیر تضاد بیشتر راه رفتیم. ایرانیان این روزها و در شرایطی سال را به پایان میرسانند که افسوس میخورند ناسازگاری با غرب- البته اینجا دنبال مقصریابی نیستیم- اجازه نداد ایران از ثروت ملی خود به شکل عادی استفاده کند. گاز ایران همچنان در ژرفای زمین و در دل دریاها ماند و نفت ایران به ارزانترین قیمت جیب کمونیستهای چینی را پرپول کرد. ایرانیان همچنان افسوس میخورند چرا در این سرزمین نهادهای مدنی بهویژه حزبهای سیاسی نیرومند پدیدار نمیشوند که آنها ناگزیر نشوند به فردی مثل پزشکیان رای دهند که حالا معلوم شده است با استانداردهای حتی دهههای اخیر برای اداره کشور بضاعت کارشناسی ندارد. ایرانیان افسوس میخورند چرا روش مبارزه سیاسی برای به دست آوردن قدرت سیاسی با نیمقرن پیش هیچ تفاوتی نکرده است و آنها ناگزیرند برای اینکه قدرت به دست بدتر نیفتد به کاندیداهای دیگر رای دهند. میتوان این دست افسوسهای ملی را در اقتصاد، سیاست و در فرهنگ ادامه داد اما باید به این اندیشید که راهی باید پیدا شود. نباید ایرانیان همواره افسوس بخورند که مثلا چرا باید دلارهای کمیاب برای واردات اجباری کالاهای بنجل چینی تخصیص داده شود. آیا روزی میرسد که ایرانیان دیگر افسوس ملی نداشته باشند.
منبع : ساعت 24