back to top
خانهابوالحسن بنی صدرمقالات و مصاحبه هاچه کشوری در منطقه خاورمیانه موقعیت برتر را پیدا خواهد کرد؟ ...

چه کشوری در منطقه خاورمیانه موقعیت برتر را پیدا خواهد کرد؟ ایران یا عربستان؟ در گفتگو با بنی صدر

Banisadr1عصر جدید: امروز خواستاریم نظر شما را در رابطه با درگیری های خاورمیانه خصوصا رابطه ایران و عربستان بپرسیم. وضعیت این برخوردها را چگونه ارزیابی می کنید؟

 

برای شنیدن مصاحبه اینجا را کلیک کنید.

 

بنی صدر: سالهای پیش به دعوت دانشگاه آزاد برلین سخنرانی ای در باره تعادل ضعفها در منطقه کردم و در پایان این ماه همین صحبت را در شهر هامبورگ خواهم کرد. متاسفانه به آن صحبتها  که منتشر هم شدگوش ندادند اگر می دادند در وضعیتی دیگر بودیم. گوش مستبدان سنگین نیست بلکه کر است و اصلا نمی شنوند و مردمی هم که قربانی می شوند یا اطلاع ندارند و یا با گفتن اینکه از ما که کاری ساخته نیست خود را راحت می کنند. خوب حالا تعادل ضعفها در حال حاضر چه می گوید؟ همانطور که قبلا هم عرض کردم در منطقه هیچ  کشوری توانائی این را ندارد که قدرت منطقه ای بگردد. اگر این رژیم ولایت مطلقه فقیه گوش داده بود نه آن جنگ 8 ساله را ادامه می داد و نه کشور را گرفتار بحران اتمی می کرد و نه خود را در دام کمربند سبز و تجدید امپراطوری می انداخت. شما در منطقه ایرانی با اقتصادی ناتوان دارید. همین امروز در یک راهپیمائی سازمان یافته  کارگری اعلام کردند که حقوق آنها بیشتر از یک سوم ماه را کفایت نمی کند خوب چنین اقتصادی که تازه کسانی که در تولید شرکت دارند مزدشان کفایت بیش از یک سوم ماه را نمی دهد. این اقتصادی نیست که بتواند بار سنگین ایفای نقش قدرت منطقه ای شده را بر دوش بگیرد. تازه اگر فرض کنیم پولهای نفت هم آزاد بشود و توافق هم انجام بگیرد بازهم توانائی لازم را ندارد. چون چیزی فرق نمی کند. در حال حاضر رژیم اسکناس چاپ می کند و خرج می کند در آن زمان باید ارز بفروشد و خرج کند در نتیجه برای اینکه سرمایه گذاری بشود پولی نخواهد بود. باید ساختارهای اقتصادی تغییر پیدا کنند ساختار سیاسی دولت تغییر کند تا بشود محور این اقتصاد را از مصرف محوری به تولید محوری تغییر داد.

 به امر دیگری هم که ضعف  این رژیم را از لحاظ سیاسی آشکار می کند توجه کنید. دو وظیفه در قانون اساسی این رژیم تعیین شده که ضد یکدیگر می باشند و ممکن هم نیست که این دو را با هم آشتی داد. از ابتدای ریاست جمهوری دوره اول تا امروز هم این آشتی ممکن نشده است. آقای احمدی نژاد را خود آقای خامنه ای تعیین نمودند و خود ایشان از صندوق بیرون آوردند و خود گفتند که با ایشان بیشتر از آقای هاشمی رفسنجانی همفکر هستند، خوب نتیجه چه شد؟ با هم درگیر شدند. در مورد این آقای روحانی هم ایشان گفتند هر کس از این 8 نفر انتخاب شود مورد قبول من است. همه هم می دانند که در روز قبل از رای گیری قرار بر آقای روحانی شده بود حالا این آقا انتخاب شده و معلوم هم بود که وظیفه ایشان این است که این توافق نهائی را انجام دهد و جام زهر را بجای اینکه به آقای رهبر بنوشاند به مردم بنوشاند و مردم را به جشن و پایکوبی هم بر انگیزد که به به چه عالی شد. خوب شما از توافق لوزان تا امروز ببینید که چند مورد این دو مقام با هم سرشاخ شده اند: آقای روحانی آنرا پیروزی بزرگ خوانده، آقای خامنه ای گفته این چیزی نیست و من نه موافقم و نه مخالف و تبریک گفتن چه معنی دارد، خوب این یک تو دهنی آشکار به آقای روحانی است. اخیرا آقای روحانی در روزنامه فارس گفته بگذارید این مسئله اتم حل شود و دست ما به پول برسد، سرمایه گذاری می کنیم و چنین و چنان می کنیم از طرف دیگر آقای رهبر گفته راه حل مسئله اقتصاد ایران نه در لوزان و نه در نیویورک است و در داخل ایران است یعنی اقای روحانی نامربوط می فرمایند. سوم اینکه آقای روحانی گفته پلیس کارش اجرای قانون است و پلیس نیامده که اسلام را اجرا کند، خوب درجا هم آقای رهبر و هم مراجع قم توی دهانش زده است. آقای رئیس مجلس خبرگان هم گفته تمام حکومت باید اسلام را اجرا کند. خوب خیال نکنید که تنها این دو وظیفه است که با هم سازگاری ندارد. خیر در حال حاضر در سپاه چهار جریان رو در روی همدیگر هستند مافیاهای قدیمی و مافیاهای نظامی و مالی با هم رودر رو هستند . این رژه ای که با اسباب نظامی قلابی رفتند و افتضاح شد، همه اینها یک به یک به شما می گوید که این رژیم نه توانائی اقتصادی، نه سیاسی، نه نظامی و نه اجتماعی دارد برای اینکه جامعه حامی این رژیم نیست. هیچ جامعه ای حامی رژیمی نمی شود که بخواهد در منطقه سرمایه و انسان خرج کند و اسمش را بگذارد که ما در منطقه می خواهیم صاحب نفوذ باشیم.

مجری: پس آقای بنی صدر چگونه این رژیم سرپا مانده؟

بنی صدر: البته اینجا موضوع صحبت چگونگی سرپا ماندن این رژیم نبود،  بلکه موضوع این بود که آیا این رژیم می تواند نقش قدرت را در منطقه بازی کند یا نه؟ آن سئوال شما خود بحث جداگانه ای را می طلبد بگذارید در ابتدا تکلیف منطقه را روشن کنیم.

 هر رژیمی برای اینکه بخواهد نقش قدرت در منطقه را بازی کند 4 پایه می خواهدو این رژیم هیچکدام از این چهارتا را ندارد . اگر الان انتخابات آزادی در ایران صورت بگیرد آقای رهبر و دستگاه ولایت فقیه 4 درصد هم به زحمت رای می آورد در انتخابات آزاد به خیال من حتی دودرصد هم رای نمی آورد، وقتی که در انتخابات خود ساختشان نماینده رهبر 4 درصد رای می آورد خوب هنگامی که انتخابات آزاد باشد ان را هم نمی آورد! خوب پس این پایگاه اجتماعی ندارد. آیا عربستان دارد؟ عربستان فقط پول دارد نه توان نظامی شامل نفرات کافی و توانائی قشون کشی را دارد ، پایگاه اجتماعی لازم را هم ندارد . رژیم ال سعود نه در داخل عربستان این پایگاه را دارد و نه در منطقه دارد، بلکه مغضوب هم هست.  خوب حالا ببینیم از لحاظ سیاسی چطور: اخیرا این تغیراتی که انجام گرفته ضعف سیاسی این رژیم را هم بر شما آشکار می کند در واقع نوعی کودتا است که در دولت سعودی انجام گرفته و بیشتر جنگ طلبها و و معتقدان به مقابله حتی مقابله نظامی با ایران الان بر مصدر امور نشسته اند. پس این رژیم هم فقط عامل پول را دارد و با پول تنها نمی شود . اقتصاد تولید محور توانائی هم ندارد و فقط پول دارد زیرا در روز 10 میلیون بشکه نفت می فروشد و پول انبار می کند . حال می رسیم به مصر که همه ضعفهای ایران را دارد با یک رژیم کودتائی بعلاوه اینکه پول نفت هم ندارد پس او هم نمی تواند این نقش را بازی کند . حال می ماند ترکیه در منطقه که اقتصاد نسبتا توانمند تولید محور دارد از این لحاظ با دیگر کشورهای منطقه متفاوت است و حکومتی هم نسبتا متکی به مردم دارد اما همین تکیه به مردم او را از ایفای نقش قدرت منطقه  باز می دارد به معنای اینکه برود با افراد ترک و پول مردم ترک برای بدست اوردن نفوذ در کشورهای دیگر. دوباره این را بگویم که سابق کشور ها می رفتند در کشورهای دیگر سلطه می جستند برای اینکه ثروت بدست بیاورند نمی رفتند ثروت خرج کنند برای اینکه نفوذ بدست بیاورند که انها را دائما در گیر دادن پول و نفت و نفرات کند این پدیده نوظهوری است که انرا رژیم ولایت مطلقه فقیه اغاز کرده البته اغازگر تنها او نیست و قبل از او نیز رژیم شاه می خواست نقش ژاندارم منطقه را به نفع امریکا بازی کند در همین عمان رفت و جنگ هم کرد پس آغازگر واقعی رژیم شاه است ولی خوب می دانید که این اقای خامنه ای چقدر عقده محمد رضاشاه پهلوی را دارد او می خواهد کارهائی را که او نیمه تمام گذاشته انجام دهد یکی از آنها هم قضیه بمب اتم است که به این وضعیت افتاده  دوم قضیه ژاندارم بازی است که این آقا حالا می خواهد در همه جا این کار را انجام دهد در عراق که حضور دارد، معاون رئیس جمهور عراق گفته است که بغداد در دست ایران است، در بغداد نقش پلیس را بازی می کند . آنجا که تشریف دارند در سوریه که تشریف دارند در لبنان که تشریف دارند به فلسطین و یمن هم، آنچه را که از امکانات بتواند می رساند. یعنی همه جا خود را مشغول کرده است. خوب حالا این ضعف را می خواهد جبران کند. وقتی ضعیف شده و میخواهد نقش قدرت را هم بازی کند چه باید بکند؟ سئوال این است،این سئوال، هم، در مورد ایران صادق است و هم، در مورد دولت سعودی. من نمیگویم عربستان برای اینکه این دولت اصلا ربطی به جامعه عربستان ندارد چنانکه خود رژیم ایران هم همینطور است،ربطی به مردم ایران ندارد. اینها در واقع یک دستگاه مسلح مامور صدور نفت به کشورهای صنعتی هستند. همین. علت وجودی دیگری هم ندارند. خیلی خوب حالا این ضعفشان را چگونه بر طرف می کنند. آن دولت سعودی ضعفش را به این ترتیب بر طرف میکند ،شانزده میلیارد دلار در این دوسال و نیم داده است به دولت آقای نتانیاهو. این هم از آن حرفها است. یک کشور عرب که دارد بمب می ریزد سر مردم یمن عرب  و ویرانی بر ویرانی می افزاید و مرگ بر مرگ می افزاید،فلسطین را این اسرائیل چند بار کن فیکن کرده این حکومت آل سعود حاضر نشده خرج باز سازی آنها را بدهد اما حاضر است شانزده میلیارد دلار به اسرائیل بدهد! چرا حاضر است این پول را بدهد؟ چون میخواهد آن ضعفش را با اسرائیل پر کند. اسرائیل چه امکانی در اختیار دولت سعودی می گذارد. اول،جلب حمایت بیشتر امریکا و اروپا کمتر. دوم توان نظامی دارد و به عنوان تهدید کننده میتواند باز دارنده باشد، چنانکه در سوریه این نقش باز دارنده اش، در مهار رژیم اسد خیلی اثر گذار  است. سوم اینکه به دولت سعودی امکان می دهد اولا، در غرب برایش پوشش تبلیغاتی ایجاد می کند تا کسی حرف این را نزندکه چرا رفته اید در آنجا(یمن) توجه بفرمائید این هفت برادر که از مادر یکی هستند در آنجا حکومت می کنند.آن یکی که جدا بود را از ولیعهدی حذف کردند و حالا خالص شده از خودشان، همه این کارهای گروه های مسلحی که در منطقه از لبنان و سوریه و عراق و حالا هم یمن فعالند اینها را این هفت برادر تغذیه مالی و تجهیزاتی میکنند. خوب، این را الان توی این دنیا کسی حرفش را می زند؟ نه.  حالا اگر یک نفر ایرانی توی یمن پیدا بشود آن وقت میشود وسیله تبلیغات توی دنیا که آی، ایران توی یمن حضور دارد ،این قضیه یمن زیر سر ایران است و فلان. اما اصلا کسی حرف این را می زند که این افراد مسلحی که غیر از اینکه از دریا و زمین بهشان اسلحه می رساند از طریق آسمان هم برایشان اسلحه میریزد پائین اینها کیند و اسلحه آنها را کی تهیه می کند؟نه. تازه گاهی هم که اینها را نشان میدهند طرف حق به جانب است مثل اینکه دارد آنجا از یک چیزی دفاع می کند . خوش مزه این است که امریکا مدعی است با القاعده و داعش می جنگد اما در سوریه،در عراق و در یمن متحد ایشان یعنی اسرائیل و دولت سعودی دستیار همین دسته ها هستند و از آنها حمایت می کنند و کسی هم نمی گوید اینها حامی آنها هستند. همه هم میدانند . البته چرا،برخی از مطبوعات در اروپا وامریکا می گویند اما به قول خودشان، می گویند ما نشریاتی هستیم با انتشار محدود ،خیلی کم.نشریاتی با انتشارات خیلی بزرگ ،مثل نیویورک تایمز، واشنگتن پست ،در همین فرانسه لوموند و روزنامه های پر تیراژانگلیسی ،آلمانی نه،به این چیز ها نمی پردازند. فقط مگر اینکه پای ایران به میان بیاید،آنجا،چرا ،همه شان جیغ بنفش می کشند . خوب این هم یک نقش دیگراسرائیل برای دولت سعودی. یک نقش دیگر هم بازی می کند و آن هم لابی گری است،که خصوصا در امریکا این نقش را ایفا می کند . آن شانزده میلیارد که داده است بابت خرید این لابی ها است.البته به خود لابی ها در امریکا هم پول می رساند. آن لابی ها چکار می کنند؟ خوب خیلی کارهای مهم،مثل این کودتای مصر. با پول عربستان این کار ممکن شد. برای آن کودتا،ده میلیارد دلار نقدا پرداخت . خوب ،پوشش لابی گریش را کی انجام داد؟ اسرائیل. عملا مخالفت غرب را با آن کودتا،خنثی کرد . این مال دولت سعودی که چگونه به اصطلاح، با پرداختن پول و اتحاد با اسرائیل میخواهد قدرت منطقه بشود و در این جنگ ها هم او نقش اول را دارد. هم در سوریه که پول و اسلحه را اگر قطع کند این گروه های مسلح نه در سوریه،نه در عراق و نه در یمن توان بقا ندارند. حالا ببینیم ایران چکار میکند؟ ضعفش را به چه ترتیب میخواهد جبران کند.درست در این مسئله هم توی خود رژیم، یک رویارویی مستقیمی مشاهده می شود. آن طرف آقای خامنه ای،می گویند این طرف، راسش آقای هاشمی رفسنجانی است و می گویند اینها نمایندگان غرب در ایرانند. آن طرف چه می گوید،طرف آقای خامنه ای؟. طرف آقای خامنه ای می گوید ضعف را با اتحاد روسیه باید جبران کرد. در سوریه عینا همین کار را دارد می کند.ناتوانی خودش را در مورد سوریه با حمایت روسیه که هم نظامی و هم مالی و سیاسی است ،در شورای امنیت وتو می کند و جلوی اینکه به سوریه حمله هوایی بشود را از همان روز اول گرفت. طرف آقای خامنه ای می گوید طرف آقای هاشمی رفسنجانی به امرکا علامت می دهد. می گوید که این قضیه اتم را حل کردید همه قضیه نیست،بعدش عادی کردن و حتی همکاری است. ما در آن خط عمل می کنیم و این طرف( طرف هاشمی رفسنجانی) موافق هم نیست که ایران در منطقه این گلاویزی ها را انجام بدهد. می گوید به اینکه اگر ایران این کارها را نمیکرد، طرف آقای خامنه ای این اشتباهات فاحش وحشتناک را انجام نمیداد،دولت سعودی به دامن نتان یاهو نمی افتاد و شانزده میلیار دلار پول هم به آن کمک نمی کرد. طرف آقای رفسنجانی که طرف مقابل می گوید ایشان  سردسته است حرفش این است، می گویند اگر ما بحران اتمی را حل کنیم، رابطه خودمان را با غرب عادی کنیم،از انزوا خارج بشویم دیگر نه محتاجیم باجی به روسها بدهیم و منافع مهمی را در خلیج فارس و همین طور در مبادلات بازرگانی از دست بدهیم و نه اینکه بجای اینکه برویم در خلیج فارس و آنجا حقوق حقه خود را مطالبه کنیم خود را به در گیری های منطقه مبتلا کنیم که کرده ایم. حال به این ترتیب، با این تعادل و ضعفها که پای قدرتهای خارجی را به میان آورده است؛ از طرفی پای روسها را به منطقه کشانده و از طرفی پای آمریکا و نیز اسرائل را.

حال اثرات آن درخود رژیم چگونه است؟ هم اکنون این مقابله ای که توضیح دادم وآن میگوید که اینها همه مقدمه تغییررژیم است به چه صورت؟ به این ترتیب که اگرآن طرف، آقای خامنه ای غالب شود و این ولایت مطلقه را برندارد، بقول پسرآقای رفسنجانی که در مصاحبه با یو اس تودی گفته بود او را به ملکه الیزابت تبدیل میکند یعنی با اثری خنثی و در واقع آن تضادی نیز که توضیح دادم میان مقام ریاست جمهوری وولایت فقیه میباشد نیز راهی ندارد مگر یکی از آن دو حذف شود. آن طرف دیگر میگوید که اگرمسئله اتم را تمام کنند می آیند سراغ آقای خامنه ای و ولایت فقیه که آنرا در دست بگیرند وبه این ترتیب مسئله را حل کنند لذا اصلآ نباید گذاشت که توافق صورت بگیرد یا اگرانجام گرفت، باید که مسئله دشمنی با آمریکا سر جایش بماند.

پس دعوا روشن است که سر چیست و هر کدام از طرفین چه نیروهایی دارند. طرف خامنه ای مشکل آماده سازی سپاه را دارد برای دوران پس از او و بر اساس اطلاعی که من یافته ام، ایشان مشغول جستجو و مطالعه برای تعیین جانشین فرماندهان سپاه است به ترتیبی که پس از مرگ او این جانشینی همانگونه باشد که مورد نظر ایشان است. اما همانطور که گفتم، در سپاه چهار جریان وجود دارد واینکه در آن زمان سپاه بتواند انسجام خود را حفظ کند یک مسئله است.

اما طرف دیگر جه کسانی را دارد؟ اینها گروههایی را دارند مثل اصلاح طلبها و اکثر کادرهایی در رژیم و نیز فعلآ بخش کوچکی از جامعه را ولی بخش بزرگتر جامعه همراهیش منوط به تغییر رژیم است و بازگشت حاکمیت به دست خود مردم ایران که فعلآ از آن دور هستیم و امیدواریم که جنبش مردم این دوری را نزدیک کند.

این میان مردم چه نقشی در این تعادل و ضعفها دارند؟ خوب آنها میتوانند نقش خیلی بزرگی داشته باشند، اگر که متوجه بودند که با چه وضعیتی روبرو هستند. تا بحال که به نقش خود عمل نکرده اند و برعکس خود رژیم بوده که هر گاه لازم دانسته آمده و مردم را در یک مدار بد و بدتر قرار داده مثل زمان انتخابات گفته بیایید از ترس «بدتر» به «بد» رآی دهید!

تا بحال جامعه های منطقه نقش مستقلی را برعهده نگرفته اند. آن بهار عربی هم که سر زا رفت وهنوز آن جامعه ها در میان جوامع منطقه هیچیک به جز جامعه ترکیه، آنهم به نسبه کم، که معترض ولخرجیهای اردوغان برای قدرت شدن در منطقه هستند، زبان به اعتراض نگشوده اند و البته که مردم ترکیه هم نقش تعیین کننده ای ندارند و اردوغان مسلم است که میخواهد خلافت عثمانی در منطقه راه بیاندازد ولی مردم آن جامعه حاضر نیستند تن به فقر بدهند تا ایشان ولخرجی کند و آن مردم حاضر به این کار نیستند.

حال اگر شما مردم ایران تن به این فقر ندهید و فقط سئوال کنید که پول این نفت را چرا در منطقه خرج میکنید ودر همین حد هم عمل کنید، شاید از این بحران چهارم کشور را حفظ کنید و برای این لازم است که احساس توانایی بکنید، احساس مسئولیت بکنید. میخواهید یک کشور داشته باشید، به فکر فردا و نسلهای بعد باشید.

میگویند آقای کلانتری گفته که اگر وضع چنین پیش برود تا چند سال دیگرباید پنجاه میلیون از مردم ایران مهاجرت کنند! نباید پرسید آقای وزیر محترم! وقتی شما وزیر بودید نباید به این مسائل میپرداختید؟ شما نباید به مسائل پیش رو میپرداختید؟ مشکلاتی که قطعی هست و حسابش هم آسان است: هفتاد و پنج میلیون هستید که بیشتر هم میشوید، کشور هم که دارد به بیابان تبدیل میشود، پول نفت هم که دارد به هدر میرود، تولیدی هم که در کار نیست! پس چطور میتوانید زندگی کنید؟

جواب این سئوال ساده است: شما این کشور را وطن خود بدانید، خود را صاحب حقوق بدانید، حقوق ملی را مثل هر حقوقی که دارید و از آن غافلید، حقوق خود بدانید و از آن غفلت نکنید و به جنبش درآیید. امروز هم روز کارگر است و به این جهت روز کارگر شده که روز جنبش کارگری بوده است نه روز نمایش کارگری. به جنبش برخیزید و پیروزی در انتظار شماست.

شاد و پیروز باشید.

 

بر گرفته از مصاحبه آقای بنی صدر با رادیو عصر جدید بتاریخ 11 اردیبهشت 1394

اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید