ساعاتی قبل از آن که عباس عراقچی وزیر امور خارجه به خبرگزاری دولت بگوید پاسخ رسمی ایران به نامه رییس جمهوری آمریکا “به طور مقتضی و از طریق کشور عمان” ارسال شده کمال خزاری رییس شورای راهبردی سیاست خارجی اعلام کرده بود “جمهوری اسلامی ایران همه راهها را نبسته بلکه آمادۀ مذاکره غیرمستقیم به قصد ارزیابی طرف مقابل، اعلام شرایط خود و اتخاذ تصمیم مقتضی است.”
اشتراک واژۀ “مقتضی” در سخنان وزیر خارجۀ کنونی و سَلَف او در دولت خاتمی که حالا رییس شورای راهبردی سیاست خارجی است این احتمال را قوت میبخشد که پروژه به کمال خرازی سپرده شده باشد که هم جایگاه استراتژیک دارد ( رییس شورای راهبردی سیاست خارجی و منصوب رهبری است) و هم در دولت اصلاحات وزیر خارجه بوده و هم میتواند از مشاورههای جواد ظریف بهره برد.
به نظر میرسد محدودۀ فعالیت عباس عراقچی منطقه و همسایگان تعریف شده باشد و هدایت اصلی مذاکرات غیر مستقیم با آمریکا را کمال خرازی بر عهده گیرد یا از همین حالا هم عنان آن را در اختیار گرفته باشد. چرا که از مردان اصلی تأثیرگذار در سیاست خارجی علی اکبر ولایتی درگیر بیماری است و وضعیت جسمی مناسبی ندارد هر چند خانهنشین نشده و جواد ظریف هم از دولت کناره گرفته و رادیکالها روی او به شکل وسواس گونهای حساسیت دارند و به نظر میرسد کار در دست کمال خرازی باشد که 10 آذر سال گذشته 80 ساله شد و اکنون پا به دهۀ نهم عمر خود گذاشته است.
همین که به نامۀ ترامپ پاسخ داده شده در حالی که همین شهریور امسال برای او در تهران دادگاه برگزار شده بود نشان از اتفاقاتی در سیاست خارجی و نوعی واقع نگری به جای آرمان گرایی و در گذشته ماندگی دارد و حسب اعلام آقای عراقچی پاسخ رسمی روز چهارشنبه 6 فروردین 1404 “به طور مقتضی و از طریق عمان” ارسال شده است.
این که نامه ترامپ را عصر روز چهارشنبه ۲۲ اسفند انور قرقاش مشاور دیپلماتیک رئیس امارات متحده عربی آورده باشد و پاسخ او دقیقا دو هفته بعد از طریق کشوری دیگر فرستاده شود هم موضوع قابل تأملی است و حسین موسویان دیپلمات پیشین ایران دلیل آن را بیاعتمادی به امارات به خاطر روابط گسترده با اسراییل و عقد پیمان با ابراهیم ذکر کرده است.
تأکید وزیر خارجه ایران تا اینجا بر این بوده که در وضعیت فشار حداکثری و تهدید نظامی مذاکرۀ مستقیم انجام نمیشود اما مذاکرۀ غیر مستقیم به سیاق دو دولت روحانی و رییسی میتواند صورت پذیرد. به عبارت دیگر اگر آمریکا فشار حداکثری و تهدید نظامی را بردارد مذاکره مستقیم هم محتمل است.
رئیس شورای راهبردی روابط خارجی البته هدف از خبررسانی درباره نامه را ایجاد نوعی خوشبینی خیالی، سردرگمی و نیز ایجاد فضای دو قطبی در کشور اعلام کرده و از رییس جمهوری آمریکا خواسته ” به جای تکرار اشتباههای قبلی، صادقانه اصول حاکم بر یک مذاکرۀ واقعی، یعنی اصل برابری، احترام متقابل و احتراز از تهدید و فشار را بپذیرد و بدین ترتیب، اعتماد ایرانیان را جلب کند که خواستار مذاکرهای عادلانه و نه تحکم و زورمداریاند.”
کمال خرازی به ندرت در صحنه علنی حاضر میشود و به همین خاطر میتوان گفت بدون دلیل ابراز نظر نکرده است کما این که به خاطر داریم تنها یک هفته پس از حمایت روسیه از مواضع کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و مشخصا امارات متحدۀ عربی دربارۀ جزایر سهگانۀ ایرانی در خلیج فارس 26 تیر 1402 در دیدار با کازوتوشی آیکاوا سفیر ژاپن در تهران، راهحل «اختلاف ارضی ژاپن و روسیه بر سر جزایر چهارگانۀ اقیانوس آرام» را «مذاکرۀ مستقیم بین دو کشور» دانسته بود. آن هم در حالی که دولت رییسی بر سر کار بود و بالادست وزیر وقت خارجه موضع گرفت و همین ورود ناگهانی و غافلگیر کنندۀ دیپلمات کهنهکار به منزلۀ پاتک سیاسی به رفتار روسیه تلقی و با استقبال ایراندوستان و چهرههای ملی اعم از مستقل و اصلاحطلب و اعتدالی روبهرو شد.
این اشاره هم خالی از لطف نیست که پیشتر تصور می شد علی لاریجانی مدیریت مذاکرات غیر مستقیم را بر عهده گیرد اما با منتفی شدن انتصاب او به دبیری شورای عالی امنیت ملی خرازی ترجیح داده شده است که با زبان دیپلماتیک آشناتر و از گزند اهانتهای رادیکالها دور بوده است.
با توجه به احتمال نقشآفرینی سیاستمدار 80 ساله در مذاکرات غیر مستقیم -و شاید در ادامه مستقیم- ایران و آمریکا خالی از لطف نیست به خود کمال خرازی بپردازیم که پس از پایان دولت اصلاحات (84) بیشتر در پژوهشکدۀ علوم شناختی فعال بوده و حتی در قالب رییس شورای راهبردی سیاست خارجی هم چندان حضور رسانهای نداشته است:
1. او به یک خانواده اصیل تهرانی تعلق دارد. پدرش کاسبی خوشنام در حوالی مسجد سید عزیزالله بازار تهران بود و خود در رشته روانشناسی و علوم تربیتی تحصیل کرد و به این اعتبار اکنون استاد تمام دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران است. پیش از انقلاب مدتی هم ناظم دبیرستان علوی بود و چهره خشک و جدی شاید میراث همان مکتب باشد. برای ادامۀ تحصیل روانۀ خارج از کشور شد و بعد از انقلاب به اعتبار همان تحصیلات و فعالیت در مدرسه علوی ابتدا رییس کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد.
2. در خاطرات حسن روحانی آمده که سال 1355 و در 28 سالگی وقتی با سه فرزند (و چهارمی هم در راه) عازم انگلستان بوده هر چند مشکل روادید نداشته و برای خرید بلیت (رفت وبرگشت به لندن: سه هزار تومان!) همین مقدار از فردی طلب داشته ولی نگران اقامت در لندن بوده و دکتر بهشتی برای آن که آسوده خاطر باشد کمال خرازی را معرفی میکند و میگوید او در لندن است و راهنمایی و کمک خواهد کرد. (همچنین دکتر سروش)
3. عباس امیر انتظام در خاطرات خود گفته در پاییز 58 نامه فراخواندن او به تهران -که منجر به بازداشت او شد- به ظاهر امضای صادق قطبزاده وزیر وقت خارجه را داشته و به همین خاطر اعتماد کرده وگرنه مهندس بازرگان او را به سوئد فرستاده بود تا از مهلکه دور شده باشد. بعد اما متوجه شده نامه را در واقع کمال خرازی نوشته که از زمان دکتر یزدی معاون وزیر خارجه بود و با قطبزاده هم نتوانست کار کند و رفت.
امیر انتظام حتی مدعی بود خرازی امضای وزیر – قطبزاده- را جعل کرد تا بر اساس اعتماد به او بازگردد. خرازی اما گفته است: «این ادعا که با جعل امضای آقای قطب زاده و یا در یک دعوت ساختگی ایشان را به تهران فراخواندهام کذب است. زیرا اینجانب بنا بر دستور دادستان وقت انقلاب، مرحوم شهید قدوسی و براساس رویۀ معمول وزارت خارجه و مسؤولیتم به عنوان معاون سیاسی، ایشان را به مرکز فراخواندم و امضای کسی جعل نشده است.»
4. کمال خرازی یک دوره مدیریت خبرگزاری پارس را هم در کارنامه دارد. بعدتر نام آن به خبرگزاری جمهوری اسلامی تغییر کرد و اکنون با عنوان ایرنا به عنوان خبرگزاری رسمی دولت شناخته میشود. به همین اعتبار در دوران جنگ رییس ستاد تبلیغات جنگ شد. در دولت سازندگی هم سفیر ایران در سازمان ملل شد و در آنجا بود که محمد جواد ظریف که از جوانی کارمند محلی دفتر نمایندگی ایران بود با او همکاری کرد.
5. در پی نمایندگی دایمی جمهوری اسلامی در نیویورک و در دولت اصلاحات وزیر خارجه شد تا 16 سال وزارت طولانی علیاکبر ولایتی از 60 تا 76 پایان یابد چرا که سید محمد خاتمی مایل به ادامه همکاری با او نبود. یکی به این خاطر که ابقای او پس از 16 سال به معنی استمرار سیاستهای گذشته بود حال آن که مُصر بود پیام تغییر را منتقل کند. دوم این که در سال 60 که آیتالله خامنهای – رییس جمهوری وقت- او را به عنوان نخستوزیر معرفی کرده بود خاتمی بود که در مخالفت سخن گفت و رای مجلس را برگرداند و باعث شد به دکتر ولایتی برای نخست وزیری رأی اعتماد ندهند و پس از آن مهندس موسوی نخست وزیر شد. از طرف دیگر خاتمی در مقام رییس جمهوری باید کسی را برای وزارت خارجه برمیگزید که نظر رهبری و مجلس محافظهکار پنجم به او مثبت باشد و از این رو نتوانست کسانی چون محسن امینزاده را معرفی کند و بهترین گزینه همان کمال خرازی بود که تا پایان 8 سال وزیر خارجه دولت اصلاحات ماند.
6. پس از بازداشت عباس عبدی به اتهام همکاری با دولت متخاصم او و دیگر متهمان پرونده موسسه نظرسنجی آینده (بهروز گرانپایه و حسینعلی قاضیان) آمریکا را دولت متخاصم ندانستند و گفتند به لحاظ حقوقی آمریکا دولت متخاصم به حساب نمیآید چون همچنان پیمان مودّت بین دو کشور همچنان برقرار است. ضمن این که طرف آنها نه دولت آمریکا که یک سازمان غیر دولتی بوده است. وزارت خارجه خرازی اما حاضر نشد بر این که ایالات متحده در عرف دیپلماتیک و حقوقی متخاصم به حساب نمیآید صحه گذارد. با مزه این که بعدها در دولت روحانی به استناد نقض پیمان مودت از آمریکا شکایت شد و ایران توفیقی هم کسب کرد.
7. کمال خرازیِ عبوس در دولتی وزیر خارجه بود که رییس آن -رییس جمهور خاتمی- به چهرۀ گشاده و بیان شیرین شهرت داشت. با این حال در سال 1382 و در گرماگرم مذاکرات سعدآباد برای پیوستن ایران به پروتکل الحاقی چهرۀ خندان او کنار جک استرا وزیر خارجه وقت بریتانیا تاریخی شد.
8. کمال خرازی به لحاظ سببی با خانوادۀ رهبری نسبت پیدا کرده از این قرار که برادرزاده او (خواهر صادق خرازی) همسر سید مسعود خامنهای (فرزند آیتالله خامنهای) است. جالب این که نوۀ برادر او (پسر صادق) داماد سید محمد رضا خاتمی برادر رییس جمهوری پیشین -نماینده اول تهران و نایب رییس مجلس ششم- است.
وقتی صحبت از برادر کمال خرازی میکنیم منظور آیتالله محسن خرازی نماینده پیشین خبرگان است و به جز صادق یک پسر دیگر او نیز فعالیت رسانهای داشت: محمدباقر که روحانی است و در حالی دبیر کل حزبالله یا مدیر مسؤول رونامه حزبالله بود -یا هنوز هم هست- که هیچ شباهت و ارتباطی با انصار حزبالله و جماعت فشار و پرخاش ندارد و همواره باید توضیح میداد ما حزبالله هستیم نه انصار حزبالله!
جالب است بدانیم محمدباقر خرازی در سال 92 کاندیدای ریاست جمهوری هم شد و میخواست دولت «المتقین» را تشکیل دهد. (متقین هم نه، المتقین!)
9. انتصاب آقای خرازی به ریاست شورای راهبردی سیاست خارجی از دو منظر قابل توجه بود: یکی این که دکتر ولایتی که در زمان سفارت او در نیویورک رییس او بود حالا عضو این شوراست. دوم این که تقریبا تمام اصلاحطلبان از سال 84 به بعد کنار گذاشته شدند و روحانی هم جز اندکی از آنان را نخواست یا اجازه نیافت بازگرداند. هر چند که وزیر دولت اصلاحات بودن را الزاما نمیتوان به منزله اصلاحطلبی دانست.
10. تا قبل از سوم بهمن 1397 که خبر دیدار اعضای ستاد علوم و فناوری های شناختی با رهبری منتشر و از کمال خرازی به عنوان رییس یا دبیر آن یاد شد خیلیها نمیدانستند او به جز سیاست خارجی به این موضوع هم اشتغال دارد.
با این حال موضوع علوم شناختی، ذهن است حال آن که سیاست مقولهای است در ارتباط با “عین” و واقعیت و باید دید آقای خرازی که از علوم تربیتی به سیاست خارجی شیفت کرد اکنون چگونه از “ذهن” در علوم شناختی به “عین” در سیاست خارجی منتقل میشود و آن “تصمیم مقتضی” چقدر مقتضی است. اگر این “مقتضی” فراتر از “مصلحت” باشد آنگاه شاهد تأثیر آن بر اقتصاد و معیشت و رفع نگرانی هم باشیم هر چند که از “مقتضی” معانی دیگر هم قابل استنباط و استخراج است.
خدا کند در کنار مؤلفههای قدرت و سیاست و اصرار بر شعارها یا جدی گرفتن ادعاهای امثال علمالهدای مشهد به این بیندیشد که میارزد اگر از غنیسازی اورانیوم کاسته شود و در مقابل میلیونها دختر و پسر مانده در خانه پدر و مادر بتوانند با بهبود اقتصاد که تابع سیاست خارجی است سر و سامان بگیرند و فکر و ذکر معنویترین مردم دنیا قیمت دلار و سکه و خوراکی و کرایۀ خانه نباشد و فراتر از زندهمانی زندگانی کنند.
منبع:عصر ایران؛ مهرداد خدیر