back to top
خانهدیدگاه هااز چه وقت حجاب وارد اسلام شد و چرا؟ و چگونگی تحول...

از چه وقت حجاب وارد اسلام شد و چرا؟ و چگونگی تحول حجاب از عصر پیامبر تا به امروز (۵)، از محمد جعفری

jafari mohammad

 ج- برخورد قرآن با مسئله حجاب و بعضی از تدابیر:

 
 تا اینجا و در بخش های قبل، وضعیت عمومی پوشش مردان و زنان و منزل و استحمام و سایر مسائل معتنابۀ جامعۀ دوران قبل از اسلام و دوران پیامبر و حتی تا ٢ قرن بعد از آن تا حدودی روشن شد و معلوم شد که جامعۀ دوران حضرت رسول با چه مسائل و مشکلات حادتری نسبت به حجاب روبرو بود، که حل آنها دغدغۀ مهم پیامبر گرامی بوده است، تا پوشاندن موی سر زنان. و نیز مشاهده شد که جعل احادیث و روایات چنان گسترش و اصل قرار داده شد، که قرآن از متن زندگی خارج گشته و جایش را احادیث و روایات گرفتند که دلخواه قدرت حاکم را بر می‌ آوردند. 
 
حال به قرآن مراجعه می کنیم، تا هم به وضعیت آن دوران آشنا شویم، و هم راه حل هایی که پیامبر برای حل مشکلات حاد جامعه پیشنهاد کرده، بهتر به شناسایی در آیند. در این بخش، آیاتی که به نحوی به بعضی از امور واقع راجع هستند و به نوعی به پوشش و حجاب ربط داده می شوند، خواهند آمد. قبلاً توضیح داده شد که کلمۀ‏ حجاب به معنی حائل و پرده و حاجب است و در قرآن هم به همین معنی استعمال شده است (۱). استعمال کلمۀ حجاب در مورد پوشش زن، یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقهاء، کلمۀ “سَتْر” که به معنی پوشش است، بکار رفته است. فقهاء، چه در کتاب الصلوه، و چه در کتاب النکاح که‏ متعرض این مطلب شده ‏اند، کلمۀ “ستر” را بکار برده‏ اند، نه کلمۀ حجاب‏ را. و ما هم حجاب را در همین معنی پوشش بکار خواهیم گرفت. در سه قسمت آینده به توضیح آیاتی که مفسرین و یا فقها، مستقیم و یا غیر مستقیم، حجاب امروزی را از آن استنباط کرده و کوشش کرده اند که حجاب و پوشش را از آن ها بیرون بیاورند، و یا اینکه مستند نظرات نادرست فقهی خود قرار دهند، به ترتیب زیر، پرداخته خواهد شد.
 
۱- پوشیدگی شرمگاه آدم و حوا:
 
گزارش قرآن در باره پوشیدگی شرمگاه آدم و حوا: «”ای آدم! تو و همسرت در بهشت مأوا گزینید و هرچه خواستید، بخورید، اما گرد این درخت نگردید که زیان خواهید دید. شیطان آن دو را وسوسه کرد تا شرمگاه مستورشان را ظاهر سازد و گفت: پروردگار به این سبب شما را از آن درخت نهی کرد که به نحوی با هم فرشته می شوید و یا جاودانه خواهید شد و برایشان سوگند یاد کرد که من خیرخواه شمایم. بدین ترتیب آن ها را فریب داد. وقتی از آن درخت تناول کردند، شرمگاهشان آشکار شد و بر آن شدند که از برگ های بهشت بر خود بپوشانند، پروردگار ندا داد: مگر شما را از آن درخت منع نکردم و نگفتم که شیطان دشمن آشکار شماست؟ گفتند: پرودگارا!! به خود ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحمت نیاوری، زیانکار خواهیم بود. فرمود: فرود آیید که با یکدیگر دشمن خواهید شد و مدتی زمین قرارگاه شماست و امکان بهره گیری از آن را خواهید داشت. فرمود: در آن زیست می کنید و در آن می میرید و از آن بیرونتان آورند” (۲)  
 
دریافتی که از این متن به ذهن خواننده می رسد این است که: ” آدم و زوج وی در اثر فریب و وسوسه، نهی الهی را نادیده گرفته آن چیز ممنوعه را خوردند و در پی آن مکشوف العوره شدند (و یا دریافتند که برهنه و عریان اند). پس شروع به پوشاندن عوره و شرمگاه با استفاده از برگ درختان کردند… . ابتدا باید دانست که محتوای توضیحات مذکور، صرفاً بر پوشیدگی و برهنگی “شرمگاه” آدم و حوا متمرکز بود و در واقع بخش های دیگر اندامشان از موضوع حجاب شرعی بیرون بود!» (۳). ویژگی بهشتی که آدم و حوا در آن بودند، به طوری که در سورۀ طه آمده، چنین است: «پس گفتیم: ای آدم در حقیقت این [ابلیس] برای تو و همسرت دشمنی [خطرناک] است. زنهار! تا شما را از بهشت به در نکند، تا تیره بخت گردی. در حقیقت برای تو در آنجا این [امتیاز] هست که نه گرسنه می شوی، و نه برهنه می مانی (إِنَّ لَک أَلا تجُوعَ فِیهَا وَ لا تَعْرَی‏ ۱۱۸) و [هم] اینکه در آنجا نه تشنه می گردی، و نه آفتاب زده (وَ أَنَّک لا تَظمَؤُا فِیهَا وَ لا تَضحَی‏ ۱۱۹). شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم، آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمی شود، راه نمایم؟ آنگاه از [درخت ممنوع] خوردند و برهنگی آنان برایشان نمایان شد (فَبَدَت لهَمَا سوْءَتُهُمَا ‏) و شروع کردند به چسبانیدن برگ های بهشت برخود. و [اینگونه] آدم به پرودگار خود عصیان ورزید و بیراهه رفت (وَ طفِقَا یخْصِفَانِ عَلَیهِمَا مِن وَرَقِ الجَّنهِوَ عَصی ءَادَمُ رَبَّهُ فَغَوَی)». پس آیۀ مذکور در ضمن داستان بالا، خود نشان می دهد «که مراد از (فَبَدَت لهَمَا سوْءَ تُهُمَا ‏) که معمولاً آن را همانند متن اخیر، “برهنه شدن و ظهور شرمگاه” معنی می کنند، چیز دیگری است، زیرا پیش از آن به صراحت عدم برهنگی آدم در آنجا مورد تأکید قرار گرفته بود (إِنَّ لَک أَلا تجُوعَ فِیهَا وَ لا تَعْرَی‏ ۱۱۸) و حتی عدم برهنگی را مربوط به خاصیت آنجا دانسته بود که تغییر ناپذیر است» (۴).
 
 اگر ما به معنی این کلمه “سوْءَتُ” توجه کنیم، روشن می شود که منظور از «سوْءَتُ» لباس نیست، چون آیه ها صراحت دارند که در بهشت ” نه گرسنه می شوی، و نه برهنه می مانی و [هم ] اینکه در آنجا نه تشنه می گردی و نه آفتاب زده”. توجه نکردن به معنی واقعی این کلمه موجب شده است که بعضی ها “سوْءَتُ” را لباس بگیرند، غافل از اینکه آیات صراحت به برهنه نبودن آدم و حوا دارد:
 
«واژۀ سوْء” که در فارسی نیز کاربرد دارد به معنای ” زشتی، بدی و بد کردن” است و واژۀ مقابلش “حُسن” بوده که به معنای “زیبائی و نیکوئی” است. گویا واژۀ “سوءه” بر وزن فَعلَه، مصدر نوعی، برای سوء باشد که معنای آن ” نوعی از بدی و زشتی” خواهد بود و در رابطه با آیات مورد بحث، ” آن نوع از بدی که هنوز سر بر نیاورده است”. پس “سَوْءَات” که جمع سوءه است و در آیه بکار رفته، عبارت است از: بدی و زشتی های سر بر نیاورده، بدی های باطنی [و پنهان در وجود آدمی]، زشتی ها و بدی های بالقوه ای که در نهاد آدمی زمینه اش وجود دارد، عیوب نهان در نهاد ” است، و نه لزوماً شرمگاه پنهان در زیر شورت. به این ترتیب معنای عبارات چنین خواهد شد: « [شیطان، آدم را (در آغازین روزهای آفرینش) فریفت تا زشتی ها و بدی های خفته و بالقوۀ آن دو را ظاهر و آشکار کند» و [در پیِ آن آدم و حوا به وسوسۀ شیطان] زشتی های نهفته در وجودشان برایشان ظاهر و هویدا شد» (۵). برای روشن تر شدن توضیح ترکاشوند در مورد فوق، باید افزود که: “سَوْءَات” که جمع سوءه است، و در آیه بکار رفته، عبارت است از: بدی و زشتی‌ های سر بر نیاورده، بدی‌ هایی که بمحض برقرارکردنِ رابطۀ قوا (همانندی جستن با خدا) پیدا می‌ شوند. بنابر اینکه انسان مستقل و آزاد آفریده شده‌ است، پس می‌ تواند از استقلال و آزادی خویش غافل بگردد و عمل او صفت بد و زشت بیابد. در آدمی قوۀ تمیز خوبی از بدی وجود دارد. با این‌ حال، بمحض غافل شدن از داشتۀ خود، میوۀ ممنوعه قدرتمداری را می‌ خورد و زشتی عملش نمایان می‌ شود. و در حقیقت شیطان، آدم و حوا را فریفت تا با خدا وارد رابطۀ قوا شوند و با این عمل است که زشتی‌ ها و بدی‌ های عمل این دو آشکار شدند و «پدیدار شدن بدی های درونی آدم و حوا در این رویداد، نقطۀ عطفی است در تاریخ بشریت، زیرا اولین فعل سوء و کار بدی است که رقم خورد (عصیان و سرکشی در برابر خدای عالَم!). حادثه ای شکوهمند! زیرا خدا موجودی را آفرید که صاحب اختیار و آزادی بود، چرا که موجودات قبلی هیچ یک مختار و دارای آزادی انتخاب نبودند و هر یک در مسیر مشخص حرکت می کردند» (۶).
 
«نتیجه: بنابر این “سَوْءَات” به معنای زشتی های نهان در نهاد انسان است و نه شرمگاه آدمی، که نمایان شدنش موجب شرم باشد؛ و “لباس پوشانندۀ سَوْءَات”، لباس تقوی و خویشتن داری، و نیروی مقاومت فرد است که صفات و بدی های نهفته در وجود آدم ها را می پوشاند ( و مانع بروز لغزش ها می شود)، و نه دامن یا شرتی که شرمگاه زنان و مردان را در برابر نگاه دیگران می پوشاند؛ و مراد از لباس تقوی، همان تقوی است، و نه ساتر عوره…» (۷). به عبارت دیگر “سَوْءَات” به معنای زشتی‌ های قدرتمداری انسان است و نه شرمگاه آدمی، که نمایان شدنش موجب شرم باشد؛ و “لباس پوشانندۀ سَوْءَات”، لباس تقوی و خویشتن‌ داری، و نیروی مقاومت فرد است در برابر تمایل به قدرت و زشتکاری های ناشی از آن صفات، که وجود آدم ها را می‌ پوشاند.
 
توجه: در توضیح این قسمت آقای ترکاشوند، درست توجه کرده‌ است که «سَوْءَات» به معنای زشتی است و منظور از لباس هم لباس تقوی است، ولی توجه نکرده‌ است که عیوب درونی باطنی وجود ندارند. زیرا اگر عیوب باطنی و درونی وجود داشته باشند و آدم بر اساس درون و باطن خود عمل کرده باشد، چرا باید مورد مؤاخذه قرار بگیرد؟ عمل انسان است که آن عیوب را پدید می‌ آورد. چون انسان مستقل در انتخاب، و آزاد در گزینش نوع انتخاب، آفریده شده‌ است، لازمۀ داشتن حق اختیار و آزادی انتخاب، داشتن استعداد و یا الهام تقوی و فجور در وجود آدمی است و خداوند انسان را چنین آفرید که: «سوگند به نفس و آن کس که او را درست کرد؛ سپس پلیدکاری و پرهیزکاری‌ اش را به او الهام کرد؛ که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد. و هر که آلوده‌ اش ساخت، قطعاً درباخت» (۸). بنی صدر هم در این قسمت به کتاب تحشیه زده است: «معایب درونی و باطنی وجود ندارند، عمل انسان آن را پدید می آورد. لباس تقوی، آراستگی روز افزون است به تقوی، یا پرهیز از جهتِ ویرانگر دادن به نیرو، است». با توجه به این نکته،
 
پس «سَوْءَات» که به معنای زشتی است و لباس، پوشانندۀ زشتی است، کدام لباس پوشانندۀ زشتی است؟ لباس تقوی. لباس تقوی، لباسی است که انتخاب فجور را می پوشاند. یعنی انتخاب آزادِ عصیان در برابر امر خدا را که استعدادش را دارد و می تواند با عمل خود آن را انتخاب کند، می پوشاند. و مانع می شود که انسان نسبت به امر خدا عصیان ورزد. در این مورد باز توضیح خواهد آمد. اما در رابطه با اینکه در صفحۀ ۳۷۳ کتاب آمده است: «ای فرزندان آدم، ما لباسی بر شما فرو فرستادیم که زشتی های بدنتان را پنهان می سازد (یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْءَاتِکُمْ). ولی فایدۀ این لباس که برای شما فرستاده ایم، تنها پوشانیدن تن و مستور ساختن زشتی ها نیست، بلکه لباس تجمل و زینت که اندام شما را زیباتر از آنچه هست نشان می دهد،» است. و چنان به نظر می رسد با توجه به معنای اصلی “ریش”، آیه شفاف و معنای اصلی خود را بدست می آورد.
 
“ریش” در معنای اصلی، به پر و بال پرندگان اطلاق می شود که با آن می توانند به پرواز در آیند، و هم رنگ وارنگ است، و هم زینت بخش آنها است. انسان هم با لباس تقوا می تواند به پرواز در آید. پس با توجه به این معنی، ترجمه  آیۀ ۲۶ اعراف چنین است:
 
« ای فرزندان آدم، ما برای شما لباسی فرو فرستادیم که [آن لباس] زشتی های شما را بپوشاند و [برای شما پوشاندن] زشتی ها زینتی است». نظر به اینکه زشتی ها رنگ وارنگ هستند، پس برای انسان چه زینتی بهتر از این لباس میتواند باشد؟! و ترجمه آیه ۲۷  اعراف، یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا، چنین می شود: ای فرزندان آدم! مبادا شیطان شما را بفریبد، همچنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد و جامۀ [تقوی] ایشان را از تنشان برکَنْد [تا اینکه عصیان ورزیدند]، و زشتی عصبانشان برایشان نمایان گردید».
 
پس منظور خداوند از کلمۀ “رِیش” که در آیۀ ۲۶ سورۀ اعراف آمده، پوشاک و یا لباس زمینی نبوده است، زیرا در آیۀ ۳۱ و ۳۲ سورۀ اعراف به دنبالۀ همان آیات، خود کلمه زینت بکار برده است. یا “ای فرزندان آدم! به گاه عبادت [یا نماز در هر عبادتگاهی] زینت های خود را برگیرید [لباس مناسب بپوشید]”، یا در آیۀ ۳۲ سورۀ اعراف: “بگو: چه کسی زینتی را که خداوند برای بنده اش پدید آورده، حرام کرده است”. بنا به گفتۀ کریم زمانی «عموم مفسران گفته اند: از جمله طبرسی، ابوالفتوح، عیاشی، قرطبی، امام فخر رازی و آلوسی از حضرت امام حسن مجتبی(ع) مروی است که هنگام نماز بهترین لباسها را می پوشیدند» (۹). و دلیلی نداشت که در اینجا به جای زینت، کلمۀ رِیش را بکار برد.
 
در اینجا آقای بنی صدر حاشیه زده‌ است: «خداوند از سویی بدن را دارای قسمت های زشت می‌ آفریند و از آن سو، با لباس می‌ پوشاند؟» (صحۀ ۳۷۳). پس پوشش نه برای پوشاندن زشتی مقرر است. بلکه مقرر است درحدی که رابطۀ حق با حق را به رابطۀ قوا – که سکس‌ مداری و استبداد سکس یکی از فرآورده‌های این رابطه است- برنگرداند و زن را مادون و مرد را مافوق نگرداند. و…
 
«طبرسی (رِیش) را لباس زینت و آراستگی گرفته و بر این باور است که رِیشِ پرنده [پر پرنده] به عاریت گرفته شده، چرا که می گوید پر پرنده هم لباس اوست و هم زینت و زیبایی اش. وی (لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ) را جامه ای می داند که عوره و شرمگاه را می پوشاند، و (رِیشاً) را همان طور که آوردم در اشاره به لباسی می داند که مایۀ آراستگی و زیبایی است و (لباس التقوی) را عبارت از ورع، پارسایی و خشیه از خدا می داند» (۱۰).
 
مقدس اردبیلی (لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ) را اشاره به وجوب پوشش شرمگاه، و (رِیشاً) اشاره به مستحب بودن آراستگی به لباس می دانسته است» (۱۱). حتی اگر ما محتوای آیه را به عنوان پوشش و حجاب در نظر بگیریم، که نیست، باز آیه بر پوشیدگی و برهنگی “شرمگاه” آدم و حوا دور می زند، و بخش های دیگر اندامشان از موضوع بحث پوشش و حجاب شرعی خارج است. پس بنابراین آیه به طور کلی ربطی به موی سر و یا حجاب شرعی ندارد.
 
۲- آیه دیگر:
 
آیه دیگر که گاه از آن بحث به میان می اید، آیه ۳۱ تا ۳۳ سوره اعراف است. گرچه این آیات اصلاٌ ربطی به پوشش موی سر و حجاب شرعی ندارد، معهذا توضیحی در بارۀ آن آورده می شود.
 
«ای فرزندان آدم برگیرید زینت های خود را نزد هر پرستشگاهی و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا دوست ندارد اسراف کنندگان را* بگو چه کسی حرام کرده است زینت خدا را که برون آورده است برای بندگان خویش و پاکیزه ها را از روزی؟ بگو آنها برای کسانی است که ایمان آوردند در زندگی دنیا و مخصوص به ایشان است در روز رستخیز چنین تفصیل می دهیم آیت ها را برای گروهی که می دانند* بگو که حرام کرده است پروردگار من زشتکاری ها را آنچه آشکار است از آن ها و آنچه نهان است و نیز گناه و ستمگری را به ناحق و آن که شریک برای خدا قرار دهید…» (۱۲)
 
معنای اسراف در این آیه:
 
«اسراف یعنی تجاوز از حد مباح و روا، به حدی که مباح و روا نباشد، چه این تجاوز در جهت افراط و زیاده روی باشد، و چه در جهت تفریط و اتلاف و مهمل گذاردن. مثلاً خوردن بیش از حد لازم که موجب ضایعات جسمانی شود، اسراف و زیاده روی است. همچنین نخوردن خوراکی های موجود که موجب هدر رفتن و از بین رفتن آنها شود نیز اسراف و اتلاف است». پس در این آیه و به موجب شأن نزول های متعدد، اسراف در جنبۀ دیگرش یعنی “اتلاف، بلا استفاده گذاردن، از بین بردن و هدر دادن”، کاربرد دارد و منظور اتلافِ لباس، خوراکی و نوشیبدنی های همراه است، و نه زیاده خوری! پس اسراف در این آیه بر خلاف تصّور رایج به معنای استفاده نکردن و هدر دادن است، و نه زیاد استفاده کردن. بنابراین ترجمه عبارت چنین است: ” خوراکی ها و نوشیدنی های خود را بخورید و بیاشامید و آنها را با دور انداختن از بین نبرید زیرا خدا کسانی که مواهب وی را اتلاف کرده و هدر می دهند، دوست ندارد”» (۱۳). این آیه صراحت دارد که دو چیز در ایام حج و طواف، از سوی خود مردم و یا از جانب متولیان، تحریم شده بود: پوشاک و خوراک. در ایام حج، متولیان حج پوشاک و خوراک غیر مکی را تحریم کرده بودند و «در نتیجه حجاج، مجاز به استفاده از جامه و آذوقۀ خود نبودند و می بایست هنگام حضور در قلمرو حرم، از پوشاک و خوراک کسبۀ مکه خریداری نمایند» (۱۴).
 
اگر چه این آیه به بحث حجاب شرعی نپرداخته است، اما اکثر مفسران بر این باورند که آیه در صدد انشاء حکمی در بارۀ حجاب شرعی است. ولی حتی اینان هم محدوده پوشش مورد نظر آیه را فقط پوشش عورت و شرمگاه استنباط کرده اند، و نه بیشتر؛ آنهم فقط در حین نماز یا طواف حج، و نه سایر اوقات!
 
ملا محسن فیض کاشانی می گوید: (پوشاندن عورت در نماز به اجماع فقهاء واجب است و آیۀ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ، مطابق رأی همۀ مفسرین در همین باره نازل شده است)» (۱۵). علاء الدین کاشانی می گوید: «… یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ… (زینت، آن مقدار جامه ای است که عورت و شرمگاه را بپوشاند).
 
شهید اول نیز می گوید: «… علماء بر واجب بودن پوشش شرمگاه در نماز، اجماع دارند. این امر از دیدگاه ما و اکثریت، به دلیل آیۀ “یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ”، شرط صحت نماز است. گویند که مفسران اتفاق نظر دارند بر این که زینه در این آیه، آن چیزی است که به وسیلۀ آن شرمگاه را برای انجام نماز و طواف می پوشاند، زیرا از نماز و طواف به مسجد تعبیر شده» (۱۶). به طور مشخص این آیه «به موضوع حجاب شرعی نپرداخته! ولی اگر قائل باشیم که آیه در بارۀ حجاب شرعی است، در این صورت مطابق رأی مفسران و فقیهان، فقط پوشیدگی شرمگاه و دامن را مورد توجه قرار داده؛ آنهم فقط هنگام نماز یا طواف حج را، و از آن گذشته معلوم نیست این حکم از باب وجوب است، یا استحسان و رجحان، و یا صرفاً گویای جواز» (۱۷). گرچه آیه سر راست توجه داده است به اسراف نکردن و حرام نبودن خوراک و پوشاکی که حجاج همراه خود آورده بودند و خود را آراستن در پرستشگاه ها و دست نزدن به زشتکاری های آشکار و نهان.
 
ترجمۀ آیات با توجه به عبارت پایانی ابن اثیر در نقل اخیر چنین است:
 
«(ای فرزندان آدم [و ای حجاج] جامه تان را [در بیرون حرم به زمین مگذارید، بلکه آن را] بردارید [و بپوشید و داخل حرم گردید]) و [ نیز آذوقه تان را در بیرون حرم مگذارید، بلکه با خود به درون حرم ببرید و] بخورید و بیاشامید و مرتکب هدر رفتن [خوراک و پوشاک] مشوید. چه کسی [آوردن] خوراک و پوشاک که خدا برای بندگان قرار داده را [به درون حرم خدا ] تحریم کرده است … ای پیامبر [به ایشان] بگو! پروردگار من فقط فحشاهای آشکار و نهان، گناه و ستم و افزون طلبی، شرک و نسبت ناآگاهانه به خدا را تحریم کرده است [و بردن لباسِ تن و آذوقۀ همراه به درون حرم خدا، جزو هیچ یک از موارد تحریم نیست])» (۱۸).
 
۳- آیۀ عدم تبرج:
 
آیۀ دیگری که بعضی ها از آن حجاب کامل، و شدید تر از آن، حکم خانه نشینی و زندانی کردن زن در خانه را بیرون کشیده اند، آیۀ عدم تبرج است.
 
متن آیه: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی وَأَقِمْنَ الصَّلَاهَ وَآتِینَ الزَّکَاهَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا (احزاب​۳۳)». این آیه مخصوص زنان پیامبر صادر شده است و ربطی به بانوان دیگر ندارد. با وجود این، عده ای به استناد به این آیه، «خانه نشینی و در خانه ماندن» زنان پیامبر را عنوان کرده اند و به دنبال آنان گروهی دیگر بهترین پوشش برای همۀ بانوان را ماندن دائم در خانه عنوان کرده اند و حتی اگر در مواردی ناچار به خروج از خانه شدند، باید با پوشش سرتاسری و همراه با روبنده باشند. اینان از ناآگاهی مردم از قرآن و تاریخ و دین استفاده کرده و احتمالاً برای جلب رضایت قدرت حاکم، نظر خاص خود را بر قرآن تحمیل کرده و به اصطلاح تفسیر به رأی و نظر خود کرده، و به خورد مردم داده اند.
 
برای روشن شدن معنای درست آیه، باید معنای واژۀ “قرن” در عبارت “قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ”، و معنای واژۀ تبرج در عبارت “وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى”، روشن شوند. وقتی این دو مطلب روشن شوند، معلوم می گردد که این آیه هیچ ارتباطی با مقولۀ خانه نشینی زنان پیامبر ندارد (۱۹). 
 
واژۀ قرنَ: این کلمه،
 
 صیغۀ جمع مؤنث مخاطب از فعل امر است. اما در اینکه ریشۀ این فعل چه هست و در نتیجه معنایش چه می باشد، اختلافی وجود دارد (۲۰).
 
صاحب حجاب شرعی، ۴ احتمال مختلف بدین شرح را آورده:
 
احتمال اول، “ریشۀ وقر، مصدر وقار: وَقَرَ یَقِرُ وَقاراً…: 
 
وقار که مصدر فعل در این احتمال است، به معنای با وقار بودن، و سنگین و آرام بودن است. یکی از دو معنای برگزیدۀ طبرسی (١٣٧٢، ج ٨، ص ۵۵۸) نیز همین معناست: «وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ… و إن کان من “وقر یقر” فمعناه: کنُّ أهل وقار و سکینه». بنابراین معنای عبارت چنین است: «ای زنان پیامبر! در خانه هاتان سنگین و با وقار باشید». این ترجمه، اشاره به کیفیت حضور در خانه دارد، و نه لزوم حضور در خانه، و در نتیجه گویای این است که هنگام حضور در خانه باوقار و آرام باشید.
 
احتمال دوم، “ریشۀ قرّ، مصدر قرار: 
 
در این حالت صیغۀ مربوط، قَرنَ به فتح قاف است که مطابق با رسم الخط قرآن های موجود می باشد.
 
قرار که مصدر فعل در این احتمال است، به معنای قرار گرفتن، مستقر شدن، آرام گرفتن، پابرجا و ثابت شدن و…، می باشد.
 
احتمال سوم، ریشۀ وقر، مصدر وقر: وَقَرَ یَقِرُ وَقراً: 
 
این احتمال، همانند احتمال اول، مادۀ فعل را وقر می داند
 
گویا این احتمال در بردارندۀ دو معنا است: یکی نشستن همراه با وقار (وَقَرَ یَقِرُ وَقراً فی بیته: جلس بوقار)، و دیگری نشستنِ صرف.
 
ترجمۀ عبارت به معنای اول چنین است: « ای زنان پیامبر، در خانه هاتان با وقار بنشینید». در این حالت، هدف آیه حضور در خانه است، و نه الزام به حضور در خانه.
 
و با معنای دوم چنین است:« ای زنان پیامبر، در خانه هاتان بنشینید و بمانید». در این حالت، هدف آیه حضور و ماندگاری در خانه است… .
 
احتمال چهارم، ” قار یقار”…:
 
در این صورت معنای عبارت چنین است: «ای زن های پیامبر، در خانه هاتان مجتمع شوید». هدف آیه در این احتمال، لزوم حضور در خانه است.
 
از مجموع احتمالات چهارگانه، دو ترجمۀ کلی بدست می آید: یکی از دو ترجمه، اشاره به “حضور” در خانه دارد و به این ترتیب از زنان پیامبر خواسته است که در خانه شان بمانند، ولی دیگر اشاره، به “نحوه و کیفیت” حضور در خانه دارد و در آن سخنی از حضور یا عدم حضور در خانه به میان نیامده و فقط خواسته که زنان پیامبر، هنگام حضور در خانه، وقارشان را حفظ کنند» (۲۱).
 
واژۀ تبرج، این واژه معانی مختلف زیر را دارد:
 
۱- “آشکار شدن در برابر مردم “، همانطور که برج قلعه برای همه هویدا است. ترجمۀ عبارت «وَ لا تَبرَّجْنَ تَبرُّجَ الْجَهِلِیَّهِ الأُولی …» چنین است: «ای زنان پیامبر، همچون [زنان دوران] جاهلیت اولی، در میان مردم ظاهر نشوید» (۲۲).
 
۲- “بیرون رفتن و خارج شدن”. پس ترجمۀ عبارت «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» از این قرار است: « ای زنان پیامبر، به شیوۀ [زنان در دوران] جاهلیت اولی [از خانه] بیرون نروید». سخن طبرسی نیز در همین راستا است.
 
۳- “نشان دادن زیبایی‌ ها و اظهار محاسن”. انتساب این ویژگی به زن، نشان می‌ دهد که او در صدد است با زینت های مصنوعی مثل زیور آلات و البسه، یا با زینت های طبیعی مثل اندام برهنه، و یا با طرق وسوسه انگیز دیگر، خود را نمایش دهد. ترجمۀ عبارت «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» چنین است: ای زنان پیامبر! به گونۀ [زنان دوران] جاهلیت اولی، به خود نمایی و اظهار زیبایی‌ ها نپردازید».
 
۴- برخی نیز معنای آن را ” همانندی در اظهار زیبایی‌ ها” گرفته اند که در این صورت معنای «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَىٰ» چنین می‌ شود: « ای زنان پیامبر! در اظهار زیبایی‌ هاتان [با زنان دوران] جاهلیت اولی همانندی نکنید».
 
۵- دیگر معنای تبرج، “هویدا شدن شخص از [درون] خانه و قصر است”. پس ترجمۀ «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» چنین است: «ای زنان پیامبر، به شیوۀ [زنان دوران] جاهلیت اولی به نمایان سازی خود از درون خانه‌ ها مپردازید» (۲۳) (در باب خانه آمدن و با جلوه فروشی دلربایی کردن، یک امر واقع مستمر است).
 
با توجه به آنچه گفته شد: معنی آیه، حفظ وقار در خانه است. یعنی اینکه آیه مربوط به روی آوردن به خود خانه و ماندن در خانه باشد. پس:
 
«بند ۱- فرمان قرآن به نحوۀ حضور در خانه است: دستور “قرن”، در جملۀ ” قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ”، مربوط به احکام درون خانه است، و مربوط به روی آوردن به خود خانه … . 
 
بند ۲- انتخاب معنای قرنَ: با توجه به توضیح بند ۱، آن معنایی از “قرنً” درست است که قابل انطباق به نحوۀ حضور در خانه باشد، و نه مبین به روی آوردن به خانه… . 
 
پس با توجه به بندهای ۱ و ۲، ترجمۀ (وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ) از این قرار است: “ای زنان پیامبر، درون خانه هاتان با وقار و آرام باشید» (۲۴). 
 
پس وقتی می گوییم مقصود آیه، “رعایت وقار و سنگینی در خانه ها است”، سؤال این است که در داخل خانه ها و محوطۀ منازل چه پدیدۀ زشتی وجود داشت که قرآن در واکنش نسبت به آن، خواهان وقار و آرامی شد؟ و به خاطر همین پرسش است که جملۀ دوم برای توضیح این مطلب به کمک آمده است: (وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى). این جمله با جملۀ (قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ) پیوستگی معنوی دارد و در واقع مکمل اولی است. پس این دو جمله، دو عبارت جدا و مستقل از یکدیگر نیستند، بلکه روی هم، یک چیزی را دنبال می کنند.
 
بنابراین برای روشن شدن کامل مطلب باید به معنی “تبرج” باز گردیم. از معانی مختلف که برای “تبرج” ذکر شد، باید آن معنی را برگزید که ناظر بر رفتار مربوط به “درون خانه” و اطرافش باشد (معنای پنجم). این رفتار را راغب اصفهانی چنین توضیح می دهد: «تبرّجت المره یعنی آن زن از قصر و خانه اش ظهور یافت [و خود را نمایان ساخت] و آیۀ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَی به همین معنا دلالت دارد» (۲۵). اما اینکه نمایاندن و نمایش مورد اشاره از درون خانه ها چگونه بوده، و ظهور به چه نحو انجام می شده است؟ ترجمۀ کارشناسانۀ محمد باقر بهبودی چنین است: «ای خانم های پیامبر…در خانه های خود قرار و آرام بگیرید و چون دوران جاهلیت پیشین از پنجره ها و بام ها و دیوارها خودنمایی مکنید». پس با توجه با آنچه گفته شد، ترجمۀ کل عبارتِ “وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى” که خیلی ها آن را حُکم خانه نشینی همسران پیامبر و در خانه ماندشان می دانند، از این قرار است: «ای همسران پیامبر! در خانه هاتان با وقار و آرام باشید و به شیوۀ جاهلی، خود را از درون خانه و از مقابل درب و پنجره ننمایانید» (جلوه فروشی مکنید، بیانگر امر واقع مستمر است).
 
«پس فرمان رعایت وقار هنگام حضور در خانه، در واکنش به “عرض اندام و رفتارهای نمایش گریانه” که از درون و یا مقابل خانه برای جلب افراد بیرون از خانه انجام می گرفت، صادر شد و در نتیجه آیه در صدد خانه نشین کردن هیچکس، حتی زنان پیامبر نمی باشد» (۲۶) (تذکر باید داد که «حصر خانگی» را خداوند مقرر نمی‌ کند. زیرا ناقض حقوق انسان مقرر در قرآن و ناممکن است. نیازهای اولیه، آن زمان در حجره‌ ای که خانه بود، ممکن نبود).
 
قرنَ به معنای رعایت وقار و سنگینی است. پس معنای آیه چنین می شود: «در خانه هاتان با وقار و سنگین باشید» این قسمت با عبارت «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى» (به شیوه جاهلی) تقید و توضیح شده است، پس در نتیجه معنای کل عبارت چنین است: “در خانه بمانید و به شیوۀ جاهلی بیرون نروید”. بنابراین چیزی که مورد نهی قرار گرفته، “کیفیت خروج به سبک زنان جاهلیت” است، و نه اصل بیرون رفتن. پس امر به “درون خانه ماندن” در واکنش نسبت به “خروج توأم با زیّ جاهلیت” ابلاغ شده، و نه به عنوان حکمی مستقل و مطلق» (۲۷).
 
   برای روشن شدن کامل آیه باید به منشاء تاریخی (به امر واقع مستمر) مسئله توجه شود. باید دید شیوۀ جاهلی چگونه بوده که دستور منع از آنگونه رفتار برای زنان پیامبر و مؤمنان آمده است؟
 
«مگر زنان چگونه بودند؟: راستی مگر تا پیش از نزول آیه، زنان چگونه رفتار می کردند و در معرض ابتلاء به چه چیز ناپسندی بودند که آیه خواهان عدم وقوع آن در آینده شد. برای پاسخ به این پرسش و فهم شخصیت اخلاقی و جنسی زنان …، صرفاً بر اساس همین آیه، آنرا مورد دقت قرار می دهیم».
 
تبرّج و نارسایی جامه: مفسران اولیه (هنگام شرح “عدم تبرّج به جاهلیت اولی”) مهمترین چیزی را که در بارۀ شیوۀ زنان جاهلی مطرح می کنند، مربوط به برهنگی ها و کیفیت پوشش آنها می دانند. برخی از این روایات که در تبیین جاهلیت اولی آمده، از این قرار است:
 
«وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى: و خویشتن را از حد بیرون میارایید، بی عتسکی چون بی عتسکی نادان وار نخست، آن وقت که مسلمان نبود، زنان حریرهای تنگ پوشیدندی با ذبانهای گشاده بیرون آمدندی همی خرامیدندی بلحیه و دامن بر کتف افکنده و پیراهن های مروارید وار پوشیدندی و در آن بیرون خرامیدندی پیش نامردان محرم [ مردان نامحرم؟]، تَبرُّجَ الْجَاهلیَّهِ الأُولی چنان بود» (۲۸).
 
«[شیوه تبرج در جاهلیت اولی چنین بود که] زنان پراهن از لؤلؤ می پوشیدند، در حالی که سمت چپ و راست پراهنشان نادوخته بود، و نیز جامه های نازک می پوشیدند به گونه ای که بدنشان را نمی پوشاند» (۲۹). در واقع این جلوه فروشی، امر واقع مستمری است که قرآن آن را نهی کرده است. در اینجا تحشیۀ بنی صدر چنین است.
 
«امر واقع مستمر: جلوه فروشی زنان ایستاده بر در با زنان دیگر، و یا از پشت پنجره و در خارج از خانه در محل های تجمع، بوده است و هست. چنین حالاتی حالا هم مشاهده می شود».
 
خداوند برای زدودن ابتلاء به رجس و آلودگی از همسران پیامبر، بند پایانی آیه را ابلاغ فرموده است: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا
 
در اینجا باید دید که رجس چیست؟ که پاک شدن از آن به زنان پیامبر دستور داده شده است. «رجس به معنای “عمل زشت و قبائح شدید ، پلیدی و ناپاکی، شک و دو دلی، وسوسۀ شیطانی، و آلودگی”، آمده است» (۳۰).
 
«رجس: پلید. راغب آن را شیئی قَذر و پلید گفته در مجمع از زجاج نقل شده که رجس نام هر کار تنفرآور است. اقرب و صحاح نیز آن را پلید گفته اند…» (۳۱).
 
اوج تبرج و آلودگی: معضلاتی که در بارۀ زنان عصر پیامبر مطرح است، به توضیحات پیشین محدود نمی شود. مصداق چشمگیر در این باب، ” معشوقه بازی و آلودگی جنسی” بود که روایات زیر شاهد آن است. گفتنی است این گزارشات در شرح همین آیه، که حاوی توصیه های قرآن به زنان است، وارد شده است!.. وجود چنان مواردی چنان شایع بود که قرآن (بر اساس این روایات) خواهان پرهیز و عدم ارتکاب آن از سوی زنان پیامبر شد! که تازه این هم از امور مستمری است که امروز هم شایع است.
 
آنچه تا به حال از بررسی روشن گردید، مصادیقی از آلودگی های زنان عصر پیامبر بود که قرآن به دلیل شیوع برخی از آن مصادیق و جدی بودن خطر برخی دیگر، اوامر و رهنمود هایی صادر کرد تا زنان پیامبر را از جهت دوری از آلودگی ایمن و سربلند سازد. به عبارت دیگر می شود گفت که برهنگی ها و نارسایی جامه ها و آلودگی ها، چنان ملموس بود که همۀ زنان حتی زنان و همسران پیامبر نیز مواجه با این معضلات و خطرات بودند و قرآن «در همین رابطه از اینان خواست که از این برهنگی های ناشی از ضعف پوشش جلوگیری نموده و بویژه از نزدیک شده به آلودگی جنسی و اخلاقی بپرهیزند. اینک در پایان بررسی آیه، ترجمۀ آن را می آورم:
 
ای همسران پیامبر…« در خانه های تان با وقار و آرام باشید، و به شیوۀ جاهلی از درون خانه [و از مقابل درب و پنجره] خود را ننمایانید، و نماز برپا دارید، و زکوه دهید و خدا و رسولش را اطاعت کنید، زیرا خدا می خواهد [با حذف اعمال و رفتار قبیح] آلودگی را از شما خانوادۀ پیامبر بزداید و [در نتیجه] شما را چنان که شایسته و بایسته است، پاک نماید» (۳۲).
 
افزون بر همه اینها که در جای خود درست هستند، در توضیح آیۀ فوق که ویژۀ زنان پیامبر است، قرآن دو حکم و یا دو مسئله و یا دو سفارش جداگانه که در عین حال در ارتباط با یکدیگر هم هستند، به زنان پیامبر کرده است. این دو حکم و یا دو مسئله و یا دو سفارش عبارتند از: «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» و «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى»، که در موردِ «وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ الْأُولَى»، توضیح ترکاشوند، شافی و وافی آورده شد. اما در مورد «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ»، اگر ترکاشوند به موقعیت ویژه ای که زنان پیامبر داشتند، توجه کرده بود، آیه از روشنایی کاملی برخودار می شد که هدف از «وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» در خانه هایتان بمانید، بدین معنا نیست که از خانه بیرون نیایند، بلکه بدین معنا است که به دلیل موقعیت ویژه ای که دارند، برای ممانعت از سوء استفاده های سیاسی و اجتماعی از خانه های خود بیرون نیایند و در خانه ها با وقار و سنگین بمانند و در مسائل سیاسی و اجتماعی شرکت نکنند. در قرآن چند ویژگی برای زنان پیامبر برشمرده شده است:
 
۱- ای پیامبر به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگی دنیا و زینت آنید، بیایید تا مهرتان را بدهم و خوش و خرم شما را رها کنم* و اگر خواستار خدا و فرستادۀ وی و سرای آخرتید، پس به راستی خدا برای نیکو کاران شما پاداش بزرگی آماده گردانیده است (۳۳).
 
۲- ای همسران پیامبر، هر کس از شما مبادرت به کارهای زشتِ آشکاری کند، عذابش دو چندان خواهد بود (۳۴).
 
۳- «و شما را نسزد که هرگز پس از او با همسرانش ازدواج کنید، چون این کار نزد خدا [گناهی] بزرگ است (۳۵).
 
۴- «ای همسران پیامبر، با سایر زنان فرق دارید و یا شما مانند هیچ یک از زنان دیگر نیستید» (۳۶).
 
۵- «در خانه هایتان بمانید» (۳۷).
 
کاملاً روشن است که ویژگی های ۳ و ۴ و ۵، سه تفاوت برای جلوگیری از سوء استفادۀ سیاسی و اجتماعی از موقعیتی است که زنان پیامبر چه در حیات و چه بعد از ممات آن حضرت نزد مردم داشته اند. بنابر این با توجه به ویژگی های فوق، منظور از آیۀ ۳۳ روشن می شود که اولاً ربطی به حجاب و پوشش ندارد؛ و ثانیاً مخصوص “زنان پیامبر” است؛ و ثالثاً نظر به اینکه اسلام توجه خاصی به زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت، و چه بعد از وفات ایشان داشته، و برای پاک ماندن آنان از درگیرهای سیاسی و اجتماعی، و سوء استفاده از آنان، قرآن به صراحت عنوان کرده که، در خانه‏ های خود با وقار و سنگین بمانند، و برای شرکت در مسائل سیاسی و اجتماعی که باعث سوء استفاده از آنان می شود، از خانه های خود بیرون نیایند. پس منظور از ماندن در خانۀ خود این است که در خانه بمانند و در مسائل سیاسی و اجتماعی که باعث سوء استفاده از آنان می شود، نشوند. مطهری هم به این مسئله توجه کرده و نوشته «می‏ دانیم که در قرآن کریم دربارۀ زنان پیغمبر دستورهای خاصی وارد شده‏ است. اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می‏ شود: «یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ»، یعنی شما با سایر زنان فرق دارید.
 
 اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر، چه در زمان حیات آن حضرت، و چه بعد از وفات ایشان، در خانه ‏های خود بمانند. و در این جهت، بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. قرآن کریم صریحاً به زنان‏ پیغمبر می‏گوید: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ»، یعنی در خانه‏ های خود بمانید. اسلام‏ می‏ خواسته است “امهات المؤمنین” که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند، از احترام خود سوء استفاده نکنند، و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشوند. و چنانکه‏ می‏ دانیم یکی از “امهات المؤمنین” ( عایشه) که از این دستور تخلف‏ کرد، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام بوجود آورد. خود او همیشه اظهار تأسف می‏ کرد و می‏ گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می‏ داشتم و می ‏مردند، اما به چنین ماجرایی دست نمی‏زدم» (۳۸).
 
ترکاشوند به این نکتۀ پایانی آیۀ ۳۳ نیز توجه داده است که «شیعیان “تطهیر و رفع آلودگیِ” مذکور در بند پایانی آیه را متوجۀ پنج تن (رسول الله (ص)، امام علی، فاطمه، حسن و حسین) می دانند؛ این در حالی است که رفع رجس و سطحِ تطهیرِ مستفاد از آیه، در مراتبی معمولی قرار دارد که هرگز با عظمتِ “پاکی و آلودگیِ” مورد نظر شیعیان در خصوص پنج تن، در یک سطح نیست» (۳۹).
 
شیعیان به علت اینکه صیغه ها و ضمایر مؤنث، در آغاز این آیه بکار رفته، و به ضمیر مذکر “کُم” در بند پایانی آیۀ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً تغییر پیدا کرده، آنرا مربوط به پنج تن می کنند. در صورتی که ضمیر مذکر “کُم” به واژۀ “أهل” در عبارت أهل البیت (خانوادۀ پیامبر، که در این آیه به قرینۀ عبارت نساء النبی به زنان پیامبر محدود می شود)، بر می گردد. و اینهم در قرآن «سابقه و پیشینه دارد. نظیر: «قَالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَت اللَّهِ وَ بَرَکَتُهُ عَلَیْکمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مجِیدٌ (سوره ١١​هود، آیۀ۷۳) »، یا « وَ حَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَت هَلْ أَدُلُّکمْ عَلی أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکمْ وَ هُمْ لَهُ نَصِحُونَ‏ (سوره ٢٨​قصص، آیۀ ۱۲)». پس تطهیر مورد بحث، نه به پنج تن اشاره دارد، و نه سطح آن، چنان بالا است که فضیلتی برای همسران پیامبر و یا پنج تن به شمار آید (۴۰). در این مورد به نظر من، حق به جانب ترکاشوند است. همچنان که وقتی عایشه از طرف شایعه سازان مورد اتهام جنسی واقع شد، آیه ای نازل شد و او را مبرا از این عمل شنیع نمود. و به پاکی عایشه گواهی داد. و اگر این قسمت آیه، اشاره به پنج تن دارد، نباید شیعیان بگویند که رسول خد (ص)، امام علی، حسن و حسین و فاطمه چه عمل رجس و ناپاکی داشتند که خداوند می خواست آن ها را از آن پاک و تطهیر نماید؟ اینها که از دوران جاهلیت نبودند، علی که در دامن پبامبر پرورش یافته و سه تن دیگر از آنان، یعنی فاطمه، حسن و حسین در زمان اسلام به دنیا آمده و در دامن رسول خدا بزرگ شده بودند. اگر شیعیان تعصب را کنار بگذارند و با فراغ بال و دید روشن به قسمت پایانی آیه نگاه کنند، متوجه می شوند که اگر بنا به گفتۀ آنان این آیه، در مورد پنج تن نازل شده، نه تنها فضیلتی برای آنان به شمار نمی آید، بلکه از مقام و منزلت آن نیز می کاهد. آیۀ بعدی، آیۀ حجاب و پرده است.
 
۴- آیۀ حجاب و پرده:
 
«امروزه در بین ایرانیان واژۀ “حجاب” به معنای پوشش است، اما در قرآن «به معنای “پرده و حائل” آمده است. و هیچ ربطی هم به حجاب مورد بحث ندارد.
 
“وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ۚذَلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ”، ترجمه: و اگر از زنان پیامبر چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید. این کار برای دل های شما، و هم دل های آنها پاک دارنده تر است” (احزاب​۵۳). با توجه به صراحت خود قرآن، این آیه خاص زنان پیامبر است.
 
منظور از حجاب در این آیه، پوشش زنان نیست، بلکه حکمی اضافه بر آن است که مخصوص همسران پیامبر بوده و آن اینکه مردم موظف بودند به خاطر شرایط خاص همسران پیامبر و نیز با توجه به وضعیت خانه های آن روزی که توضیح آن در بخش های قبل آمده است، هرگاه می خواستند چیزی از آنان بگیرند، از پشت پرده باشد. بعد از نزول آیۀ حجاب هم، که بعضی ها آنرا به خانه نشینی زنان تعبیر کردند، هم تاریخ و هم روایات و هم قرآن، گواه بر این دارند که زنان پیامبر از خانه بیرون می رفتند.
 
« عایشه نقل می کند که پیغمبر در منزل من مشغول شام خوردن بود که وحی بر پیامبر نازل گشت، وقتی وحی تمام شد و سنگینی آن رفع گردید، هنوز آن «تکه استخوان را در دست داشت و بر سفره نگذاشته بود. «پیغمبر (ص) گفت: خداوند بر شما زنان اجازه داد که برای انجام کارهای مورد نیاز، از منزل بیرون بروید» (۴۱).
 
علاوه بر اینکه خود آیه کاملاً روشن است و نیاز به هیچ تفسیر و شأن نزول ندارد: «إِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ»، سه نکته آورده می شوند:
 
۱- « در این آیه، هیچ تکلیفی متوجۀ زنان پیامبر نیست و از آنان چیزی خواسته نشده است» (۴۲).
 
۲- خطاب آیه به مردان است، و نه زنان که «ای مردان مؤمن… اگر از همسران پیامبر چیزی خواستید، از پس پرده بخواهید» (۴۳).
 
۳- و معنای واژۀ حجاب: ۱- پردِه سر در، پردۀ منصوب بر بابِ، یا پرده حصیری جلو خانه؛ ۲- دیوارهای جانبی باب خانه؛ ۳- پردۀ اندرونی.
 
با توجه به سه نکته فوق و متن آیه، قرآن برای بازگشت نظم و آرامش به درون خانه پیامبر، و نیز برای « حفظ حریم خانوادۀ رسول و پیش گیری از شیطنت ها و خیالات پُر هوسان جاهل که حتی حرمت پیامبر را پاس نمی داشتند، از مردان مراجعه کننده، خواست که اصلاً وارد خانۀ پیامبر (بویژه زمانی که حضرت در خانه نیست) نشوند، بلکه خواستۀ خود را از همان پشت پرده و حصیر به همسرش بگویند، تا او نیز، با خودش کالای درخواستی را برایشان به دَم در بیاورد، و یا نیاز و پرسسشان را بعداً به آگاهی پیامبر برساند» (۴۴). معنای آیۀ حجاب با توجه به جنبه های مختلفی که در متن آیه به آنها اشاره شده است، چنین می شود:
 
«ای مردانی که ایمان آوردید [نه تنها سرزده و بی رخصت، بلکه حتی با کسب اجازه] وارد اطاق های پیامبر مشوید─ مگر آنکه [با دعوت خودش] برای خوردن طعام به شما اجازه ورود داده شود آنهم نه اینکه [پیش از طبخ غذا وارد شوید و] در انتظار پخته شدنش باشید، بلکه وقتی دعوت شدید [همان موقع] وارد شوید و هنگامی که تناول کردید پراکنده شوید، بی آنکه سرگرم سخن شوید [و وقت پیامبر تلف، و آسایش از همسرانش سلب شود]. بی شک این زود آمدن و دیررفتن تان پیامبر را آزار می دهد، ولی از شما آزرم دارد [که عذرتان را بخواهد]، ولی خدا از حقگویی شرم نمی کند- و چنانچه [در غیاب پیامبر] خواهان چیزی [چه دریافت کالا، و چه پی جویی و خبرگیری از رسول الله] از همسران حضرت هستید [بی آنکه وارد خانه شوید]، از همان پشت پرده [ی سر در، یا پشت حائل حصیری، و یا در صورت فقدان پرده و حصیر، از کنار دیوار خانه] به طرح خواسته تان بپردازید. رعایت این نکته، به پاکی دل های [پرهوس] شما و دل های [جاهلیت زده، ولی در حال تزکیۀ] همسران رسول می انجامد. شما مردان، حق ندارید رسول خدا را [با اطراق کردن در خانه اش، بویژه در غیاب وی، و یا بر زبان آوردن سخنان غیر اخلاقی در مورد قصدتان نسبت به همسران حضرت] برنجانید، و ابداً حق ندارید که همسرانش را [زیر نظر گرفته و بخواهید] پس از [درگذشت] او به نکاح خود در آورید. این [گونه توجه داشتن به همسران پیامبر، و ازدواج با آنها پس از وی] در پیشگاه خداوند جهان بسیار سهمگین است» (۴۵).
 
 با توجه به متن آیه و آنچه گفته شد، این آیه هم، هیچ ربطی به حجاب شرعی و پوشش زنان ندارد. مرتضی مطهری هم معتقد است که: « دستور حجاب که در این آیه است، غیر از دستور “پوشش” است که مورد بحث ما می‏ باشد. دستوری که در این آیه ذکر شده است، راجع به سنن‏ خانوادگی و رفتاری است که انسان باید در خانۀ دیگران داشته باشد. طبق‏ این دستور، مرد نباید وارد جایگاه زنان شود، بلکه اگر چیزی می ‏خواهد و مورد احتیاج اوست، باید از پشت دیوار صدا بزند. این مسأله ربطی به بحث‏ “پوشش” که در اصطلاح فقه نیز تحت عنوان “ستر”، نه “حجاب”، نامیده می‏ شود، ندارد» (۴۶).
 
 آیۀ بعدی که بعد از آیۀ حجاب نازل شده و بر جواز خروج همسرانش صحه گذاشته، آیۀ جلباب است که قرآن از همۀ بانوان، چه همسران پیامبر، و چه سایرین، هنگام حضور در جامعه، با هدف جلوگیری از ایذاء افراد هوس باز، خواهان نوعی پوشش شده است. اما گاه این آیه از طرف متأخرین مورد استفادۀ حجاب شرعی قرار گرفته است که در قسمت بعدی به آن پرداخته می شود.
 
یادداشت و نمایه:
 
۱- «وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ، و بین آن دو حایلی است (سوره ٧ اعراف، ​۴۶)»، یا «… مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ… از پشت پرده (سوره ٣٣ احزاب​، آیه۵۳)»، یا «حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ، تا اینکه [خورشید] در پس پرده پنهان شد (سوره ٣٨ ص، آیه​ ۳۲)»، یا «… وَمِنْ بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ، و میان ما و تو پرده ای است (سوره ۴۱ فصلت، آیه ​۵)»، یا «… إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ، مگر از راه وحی یا از پشت پرده [حجاب] (سوره ۴۲ شوری، ​آیه ۵۱)».
 
۲- سوره اعراف، آیه های ۱۹ تا ۲۵.
 
۳- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۳۵۵ و ۳۵۶.
 
۴- همان سند، ص ۳۶۰و۳۶۱.
 
۵- همان سند، ص ۳۶۲.
 
۶-  همان سند، ص ۳۶۲.
 
۷- همان سند، ص ۳۹۱ .
 
۸-  شمس،​ ۱۰-۷: وَ نَفْسٍ وَ مَا سوَّاهَا(۷) فَأَلهْمَهَا فجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا(۸) قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا(۹) وَ قَدْ خَاب مَن دَساهَا(۱۰)
 
۹- ترجمۀ روشنگر قرآن کریم، کریم زمانی، ص ۳۰۷.
 
۱۰- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۳۷۸.
 
۱۱- همان سند، ص ۳۷۸.
 
۱۲- اعراف،​ آیه ۳۱ تا ۳۳. ص ۳۹۴. یَبَنی ءَادَمَ خُذُوا زِینَتَکمْ عِندَ کلّ‏ مَسجِدٍ وَ کلُوا وَ اشرَبُوا وَ لا تُسرِفُواإِنَّهُ لا یحِب الْمُسرِفِینَ‏(۳۱) قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطیِّبَتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ ءَامَنُوا فی الْحَیَوهِ الدُّنْیَا خَالِصهً یَوْمَ الْقِیَمَهِکَذَلِک نُفَصلُ الاَیَتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ‏(۳۲) قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبی الْفَوَحِش مَا ظهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطنَ وَ الاثْمَ وَ الْبَغْی بِغَیرِ الْحَقّ‏وَ أَن تُشرِکُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنزِّلْ بِهِ سلْطناً وَ أَن تَقُولُوا عَلی اللَّهِ مَا لا تَعْلَمُونَ.
 
۱۳- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۳۹۵ و ۳۹۶.
 
۱۴- همان سند، ص ۴۰۶.
 
۱۵- همان سند، ص ۴۱۱.
 
۱۶- همان سند، ص ۴۲۱ و ۴۱۳.
 
۱۷- همان سند، ص ۴۱۴ .
 
۱۸- همان سند، ص ۴۲۰ء ۴۱۹.
 
۱۹- همان سند، ص ۴۲۳.
 
۲۰- همان سند، ص ۴۲۳ و ۴۲۴.
 
۲۱- همان سند، ص ۴۲۴ تا ۴۲۶.
 
۲۲- همان سند، ص ۵۲۶.
 
۲۳- همان سند، ص ۴۲۶-۴۲۸.
 
۲۴- همان سند، ص ۴۲۸ و ۴۲۹
 
۲۵- همان سند، ص ۴۲۹.
 
۲۶- همان سند، ص ۴۳۰
 
۲۷- همان سند، ص ۴۳۱.
 
۲۸- همان سند، ص ۴۳۴ و ۴۳۵؛ به نقل از تفسیر سور آبادی، ج ۳، ص ۱۹۶۶.
 
۲۹- همان سند، ص ۴۳۵؛ به نقل از تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۸۰.
 
۳۰- همان سند، ص ۴۳۷.
 
۳۱- همان سند، ص ۴۳۷؛ به نقل از: قاموس قرآن قرشی، ج ۳، ص ۵۵.
 
۳۲- همان سند، ص ۳۴۰.
 
۳۳- قرآن، احزاب، ​۲۸: “یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاهَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا”، و ۲۹
 
۳۴- قرآن احزاب​، ۳۰: یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفَاحِشَهٍ مُبَیِّنَهٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَیْنِ
 
۳۵- قرآن احزاب​، ۵۳: وَلَا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمًا
 
۳۶- قرآن احزاب، ​۳۲: یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ
 
۳۷- قرآن احزاب،​ ۳۳: وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ
 
۳۸- مسئله حجاب، مطهری، ص ۸۰.
 
۳۹- حجاب شرعی در عصر پیامبر، امیر ترکاشوند، ص ۴۴۰.
 
۴۰- همان سند، ص ۴۴۰ و۴۴۱.
 
۴۱- همان سند، ص ۴۵۱؛ به نقل از ترجمۀ فارسی اللؤلؤ والمرجان، ح ۱۴۰۲، مؤلف محمد فؤاد عبد الباقی، مترجم ابوبکر حسن زاده.
 
۴۲- همان سند، ص ۴۵۸.
 
۴۳- همان سند، ص ۴۵۸.
 
۴۴- همان سند، ص ۴۶۳
 
۴۵- همان سند، ص ۴۷۱.
 
۴۶- مسئله حجاب مطهری ص ۱۶۹.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 
اخبار مرتبط

دیدگاه خود را بنویسید

لطفا دیدگاه خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید