حواسمان جمع باشد جمهوری اسلامی که زمانی با شعارهای ضداستکباری و “ضدامپریالیستی” در مقطع باصطلاح انقلاب دوم خود، تسخیرسفارت آمریکا، گوش فلک را کر کرد، اپوزیسیون را فلج ساخت و ملت را بدنبال نخودسیاه فرستاد، بار دیگر و این بار با توسل به شعارضدداعش و آی دزد آی دزد ملت را به ویژه نسل های جدید را که تجربه آن دوره را ندیده اند سرکار نگذارد. نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل با صدورقطعنامه ای در محکوم کردن جمهوری اسلامی به دلیل افزایش نقض حقوق بشر و اعمال خشونت و اعدام و… با کلمات و زبانی که برای سران قدرت ها قابل فهم باشد، می گوید در پی توافق هسته ای و خطرتروریسم داعش ایران خود را آماده همکاری با جامعه جهانی علیه آن کرده است، حالا شما علیه ما قطعنامه صادر می کنید؟! سخنگوی تازه وزارت خارجه که گویا می خواهد جای خالی احمدی نژاد را در دولت تدبیر و اعتدال پرکند، نیامده زبان می چرخاند که دولت ایران ارزشی برای این نوع قطعنامه ها (کاغذپاره ها!) قائل نیست. اکنون سؤال های بزرگی از سوی جامعه در برابرسردمداران حکومت اسلامی بویژه شخص خامنه ای روی میز قرار دارند که باید یک به یک آن ها جواب بدهند: در موردهزینه های نجومی پروژه هسته ای که اکنون بطورتحقیرآمیزی مجبورشده اند چاشنی آن ها را بیرون بکشند و مهرو موم کرده و در انبارها بخوابانند. چندی پیش نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی سخن تکان دهنده ای در این مورد ابراز داشت:* منصورحقیقتپور در بخشی از سخنانش گفت که با تصویب برجام، کشور از «عقبه خطرناکی» عبور داده شده و «هزینه تحریم به کشور روزانه حدود ۲۵۰میلیارد تومان بوده است که این رقم معادل هزینههای عمرانی سه استان زنجان، آذربایجانغربی و اردبیل است. اقتصادنیمه ویران و تورم و بیکاری میلیونی از جمله آن هاست. علی لاریجانی رئیس مجلس و از سرکردگان اصلی نظام، در طی سخنانی ابرازداشته است که در کل پس از انقلاب میانگین رشدایران حدودسه درصد بوده است- که برای یک کشور رو به تؤسعه آن هم با آن درآمدهای نجومی نفت- رقم خوبی نیست. در چنین شرایطی اتخاذژست ضدداعش دستاویزخوبی برای فراافکنی و گریز از پاسخ گوئی و سرکوب کردن هر صدای مخالفی است. سعیدی نمایند خامنه ای در سپاه پاسداران با وقاحت می گوید اگر در سوریه مداخله نکرده و نه جنگدیده بودیم، اکنون چیزی از ایران باقی نمانده بود! آیا تاکنون سخنی تا این حد یاوه و احمقانه شنیده اید؟ جناب چماق، آنقدر فهم ندارد که بفهمد چنین اعترافی، خود بزرگترین دلیل ورشکستی یک رژیم و اذعان به ضعف و عجز خوداست، بخصوص که هنوز هم معلوم نیست که اسد پیروزخواهد شد یا نه و ماندگار خواهد بود یا نه؟. طبق این سخن شکست و یا فراراسد همان، و شکست و به آخرخط رسیدن جمهوری اسلامی همان!. در اصل بیان این گونه ادعاها، توجیهی برای دخالت رژیم در منطقه و سوریه و فرورفتن در غرقاب جنگی است که هرروز بر تعدادتلفات نیروهای ایرانی افزوده می شود. ونشان می دهد که جمهوری اسلامی بدون بحران سازی و جنگ و تقابل دشمن و اسلام قادر به زیست و حفظ خود نیست. و اکنون با ترک خوردن زره ایدئولوژیکش در پی جام زهربرجام به دنبال دستاویزهای تازه ای است. چه تفاوتی بین رژیم ایران و داعش وجود دارد؟ اگر داعش مثل ایران خلافت خود را تثبیت کرده بود و با دولت های دیگر مراوده داشت، آیا نیاز داشت که خشونت خود را به شکل کنونی صورت دهد؟ یا برعکس اگر جمهوری اسلامی خود را هم چون یک دولت تثبیت نکرده بود، بجای خشونت قانونی شده، آن را به شکل داعش پیش نمی برد؟ در سال 88 وقتی رژیم خطر را از نزدیک احساس کرد و معلوم شد که خشونت قانونی کفاف نمی کند، دیدیم که چگونه به جنایت هائی چون کهریزک و یا پرتاب مردم از پل ها و پشت بام ها و زیرگرفتن با ماشین و ترور و . .. روی آورد. بیاد داریم که قبل از آن هم وقتی در مقطع پذیرش قطعنامه آتش بس که در پی شروع عقب نشینی و شکست ها اتفاق افتاد، وقتی رژیم نگران اقتدارخود بود چگونه دست به کشتازهزازان زندانی در تابستان سیاه متوسل شد. بنابراین داعش و حکومت اسلامی گرچه در شرایط متفاوتی از مراحل قبل از تثبیت و پس از تثبیت قرار دارند اما در اصل ورزیون های متفاوتی ( خلافتی و ولایتی) از یک پدیده و مقوله واحد هستند. بنابراین دشمنی و دعوای جمهوری اسلامی با داعش جز دعوا با رقیب و دعوای بر سرهژمونی بر امت صغیر نیست و هیچ ربطی به مخالفت با اصل خشونت و تحقیرانسان ندارد . از همین رو باید با فرموله کردن مختصات اصلی و مشترک هردو ورزیون، که در گوهر چیزی جز ادعای نمایندگی انحصاری آسمان و اعمال اقتدار و چیاول نیست، راه فرار رژیم تحت لوای آی دزد آی دزد را به بندیم و سیمای مشترکشان را زیرپروژکتورقرار دهیم.
مهم ترین هدف های رژیم عبارتند از: فرار از پاسخ گوئی به پی آمدهای عظیم تحریم ها و بحران های همه جانبه اقتصادی و سیاسی و اجتماعی که در پی تحقق سودای”حماسه هسته ای” بوجود آمد و نهایتا هم با عقب نشینی و خوردن جام زهر مجبور به مهر و موم کردن بخش عظیمی از آن ها شد. بحران آفرینی و پاشیدن گرد و خاک به چشم مردم نسبت به خطرفرورفتن در باتلاق جنگ سوریه و منطقه و جلب همراهی و حمایت افکار عمومی با این ادعا که اگر در آن جا نجنگیم، فردا باید در داخل ایران بجنگیم. در حالی که خودرژیم یک پای گسترش بحران و عروج داعش است و جنگ افروزی و دنبال کردن هدف های توسعه طلبانه اش خود یکی از عوامل بحران منطقه است، سرکوب مطالبات مردم و مخالفان و ایجادفضای اختناق در جامعه و بالأخره باید به هدف خروج از انزوای جهانی و بسط مرادوات و دادو ستد با قدرت های بزرگ، بدون تغییری در سیاست های سرکوبگرانه اش نسبت به کارگران و زحمتکشان و نقض خشن حقوق بشر، اشاره کرد.