جریان بعد از رهبرشدن خامنه ای و سد کردن فعالیت خط سه و رادیکالها
الف– خنثی و یا مهار کردن آیت الله منتظری را در
ب– چگونگی دست به سر کردن احمد آقا
الف– جلو گیری از مخالفین و کوشش در جا انداختن خامنه ای و خنثی کردن منتظری
بعد از جلوس آقای خامنه ای به تخت شاهنشاهی و انتخاب آقای هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری که ظاهراً تمامی اقتدار قوه اجرائیه کشور در دست رئیس جمهور جمع شده است. و به گمان وی چون او آقای خامنه ای را بر تخت سلطنت نشانده، کار به روال زمان آقای خمینی پیش خواهد رفت و همچنان امور در دست او باقی خواهد ماند. اما آقای هاشمی غافل از این است که با قانون اساسی تجدید نظر شده که در آن رهبر فوق قانون قرار گرفته و دو قوه قضائیه و مقننه مستقیم و غیر مستقیم در دست دارد و اهرمهائی هم برای کنترل قوه مجریه در اختیارش گذاشته شده، همآهنگ کننده سه قوه و در هر موردی حرف آخر با اوست، افزون بر اینکه فرماندهی نیروهای مسلح و صدا و سیما را نیز در اختیار دارد، بنابراین به لحاظ این قانون ریش و قیچی در دست اوست. و پس از تثبیت رهبریش این قانون او را قادر می سازد در صورتی که بخواهد کم کم افراد خود را در رده های مختلف اداره لشکری و کشوری و همچنین سازمانها و نهاد های مختلف در جهت اقتدار و یک کاسه کردن قدرت در دست خود بگمارد. و– نظر به اینکه نظام دیکتاتوری وقانون قدرت ساز و کار خود را دارد و دوست و دشمن نمی شناسد– او همین کار را می کند.
علت اینکه آقای هاشمی رفسنجانی از امر قدرت غافل می شود، از جمله اینکه قدرت انسان را از واقعیات کور می کند و دوم چون در طول دوران آقای خمینی کلیه امور در ید اقتدار او بنام خمینی بوده و آقای خامنه ای را هم در اختیار داشته و اگر هم او در جاهائی نظر دیگری داشته ولی با نظر آقای هاشمی مخالفت جدی که نکرده و بلکه آن را پذیرفته است. و فکر می کرده که حال هم مسئله بر همین منوال پیش می رود، و نمی توانسته به غیر از این فکر کند. نظر به اینکه گارگردانی امور را در دست داشته و در همان روز 14 خرداد و بعد از اینکه آقای خامنه ای بر کرسی رهبری نشانده می شود، در همان روز رهبر به دیدار و یا حضور آقای هاشمی رفسنجانی می رود. یکشنبه 14 خرداد 68، «آیت الله خامنه ای آمدند، برای شیوه انجام وظایف رهبری با هم صحبت کردیم. قرار شد احکام انتخابات یا انتصابات امام را ایشان تأیید کنند و قرار شد به صدا و سیما بگویم بهای لازم را به موضوع بدهد. تصمیمات مهم را با هم گرفتیم.»(80) و بنا به این گزارش:
الف- برای شیوه انجام رهبری در شورای دو نفره با هم صحبت می کنند
ب– شیوه رهبری این می شود که آقای خامنه ای « احکام انتخابات یا انتصابات امام را » تأیید کند که به قوت خود باقی باشد.
ج– در این شورای دو نفره، « تصمیمات مهم » دیگر به اتفاق گرفته می شود. اینکه آن تصمیمات مهم چیست؟ از آن سخنی به میان نمی اید.
اینکه رهبر در اولین جلسه دو نفره، خدمت ایشان آمده بر شدت غفلتش افزوده و به « بگذار تا ببینیم چه زاید سحر» اصلاً فکر نمی کرده است. آقای خامنه ای هم آگاهانه از چنان غفلت و یا کوشش در خام کردن که همه چیز مثل گذشته در اختیار او است، در جهت تثبت اقتدار خویش و با پشتیبانی و همیاری و حذف دشمنانش، با دست آقای هاشمی به شرحی که در زیر می آید، عمل می کرده است.
این درست است که مرحوم منتظری در نامه 7/1/68 خود، عدم آمادگی خود را از قائم مقامی رهبری به آقای خمینی ابراز داشته واز آقای خمینی خواسته که اجازه دهند، تدریس و فعالیتهای علمی خود را در حوزه علمیه در خدمت به اسلام و انقلاب زیر نظر رهبری آقای خمینی اشتغال داشته باشد. و آقای خمینی هم در در نامه در نامه 8/1/68، در پاسخ به آقای منتظری، ضمن تشکر و قبول عدم آمادگی آقای منتظری از قائم مقامی خطاب به ایشان که « شما حاصل عمر من بوده اید» و می افزاید که :« من صلاح شما و انقلاب را در این می بینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند» و «جنابعالی ان شاء الله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی می بخشید.». بنابر این آقای خمینی مرجعیت آقای منتظری را مورد تأیید و تثبیت قرار داده است و این خطری جدی برای رهبری آقای خامنه ای در بر داشت، زیرا حکومت ولایت فقیه که خود بدعت و جعلی در دین است حال بدون مرجعیت هم سست و بی بنیاد تر. و تنها زور عریان می تواند آن را حفظ کند و ما مشاهده می کنیم که آقای خامنه ای نتوانسته بدون به کار گیری این زور عریان قدرت خود را حفظ کند. پس قبل از هر چیز معضل آیت الله منتظری که برای اقتدار آقای خامنه ای خطری جدی است که باید به نوعی حل شود. حال با گزارشهای آقای هاشمی رفسنجانی مسئله پی گیری می شود:
خنثی و یا مهار کردن منتظری
سه شنبه 16 خرداد 68، «بعد از نماز به دفتر رهبری رفتم. دو سه ساعتی با هم در باره امور کشور و سیاست های آینده مذاکره کردیم. در زمینه های زیادی توافق به عمل آمد. قرار شد هفته ای یک بار جلسه دو نفره داشته باشیم که سیاست های رهبری و اجرائی را همآهنگ کنیم… آقای عبدالمجید معادیخواه آمد و از وجود عناصری گفت که با رهبری آقای خامنه ای مخالفت می کنند و بنا دارند که آن را موقت معرفی کنند، تا در این فرصت با تماس با اعضای مجلس خبرگان، شاید بتوانند بعد کاری کنند.» (سازندگی و بازسازی، ص157و158.)
18 خرداد 68، « آقای ابراهیم امینی آمد. گفت آقای منتظری با رهبری آقای خامنه ای مخالف است و تأیید نمی کنند. گفتم تلاش کنند که تأیید کنند و متقابلاً ما روی مرجعیت ایشان کار کنیم. آقای محمد عبائی خراسانی و آقای مرتضی بنی فضل آمدند. همین را گفتند، علاوه بر اینکه اگر نشد می توانیم آقای محمد علی اراکی را مرجع معرفی کنیم که بقاء بر میت را حتی در مسائل عمل نشده جایز می دانند.» (سازندگی و بازسازی، ص 162.).
توجه: در این گزارش کاملاً آشکار است که بحث حق و حقوق و مرجعیت واقعی دینی در کار نیست بلکه بحث از یک مرجع صوری و بده و بستان سیاسی است که اگر آقای منتظری رهبری آقای خامنه ای را تأیید نکرد، با چماق قدرت مرجع دیگری را برای جامعه و حکومت معرفی کنند و برای این کار به دبنال آقای اراکی می روند.
20 خرداد 68، « از قم برای مسأله مرجعیت و رهبری و آمادگی آیت الله محمد علی اراکی برای تأیید رهبری خامنه ای و بقاء بر تقلید امام و تأیید نمایندگان امام آمدند.» (سازندگی و بازسازی، ص 164.)
بنا به این گزارش آقای اراکی آماده است که رهبری آقای خامنه ای را تأیید کند و نیاز آنها را با فتوای بقاء بر تقلید، تأیید نمایندگان اقای خمینی را اعلام دارد. بقای بر تقلید آقای خمینی یعنی اینکه هر آنچه که آقای خمینی انجام داده به قوت خود باقی است. اما نظر به اینکه آقای اراکی بالای 90 سال دارد، کَر است و چشمش هم به خوبی نمی بیند، و سرشته امورش هم به دست آقازاده اش می باشد، و از همه مهم تر اینکه: آقای اراکی بعنوان شخصیتی که در انقلاب و پیروزی آن نقش مهم و قابل ذکری داشته نبوده و فقیهی منزوی و کناره نشین بوده است، مشکل آنها را نمی تواند حل کند. و آنها همچنان در نگرانی به سر می برند.
22 خرداد 68، « آقای محمد سعیدیان فر[نماینده خمینی شهر اصفهان] آمد و برای آینده آیت الله منتظری اظها ر نگرانی کرد و گفت نوعی آمادگی همکاری و همآهنگی در ایشان به وجود آمده و نظر من و سیاست نظام را در باره ایشان پرسید. گفتم نظر من این است که ایشان رهبری آیت الله خامنه ای را تأیید کنند و ما هم متقابلاً کمک کنیم که رفته رفته وضع ایشان عادی شود و مرجعیت آینده ایشان آسیب نبیند. آقای سید حسین موسوی تبریزی هم آمد و برای جبران مشکل آیت الله منتظری چاره جوئی کرد؛ همان راه حل را به ایشان گفتم.» (سازندگی و بازسازی، ص 167.) در این فراز مشاهده می شود که با تأیید آقای خامنه ای اینها هم کمک به مرجعیت ایشان می کنند و در حقیقت می گویند، که مرجعیت باید آلت فعل رهبری سیاسی باشد و در غیر این صورت مرجعیت بی مرجعیت. قبل از ادامه مسئله آقای منتظری به تأیید آقای گلپایگانی که در حکم پاشاه مأذون است می پردازم
22 خرداد 68، « با رهبری در باره اصلاح قانون اساسی و متن تلگراف ایشان به آیت الله گلپایگانی تلفنی مشاوره کردم.» (سازندگی و بازسازی، ص 167.)
آقای خامنه ای به مناسبت فوت آقای خمینی، پیام تسلیتی به آیت الله گلپایگانی ارسال کرده است که بخشی از آن به شرح زیر است:
« حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی، مرجع عالیقدر، دامت برکاته، با سلام و تحیت…اینجانب ضمن عرض تسلیت این مصیبت بزرگ به پیشگاه حضرت ولی عصر( ارواحنا فداه و عجل الله فرجه) و به آن جناب و به همه حوزه های علمیه و علمای اعلام ، توفیقات الهی را برای همگان مسئلت می کنم و ملتمس دعا هستم. سید علی خامنه ای» (سازندگی و بازسازی، ص 167.)
آیت الله گلپایگانی هم در پاسخی به پیام تسلیت آقای خامنه ای که حکم پادشاه و یا رهبر مأذون را دارد، برای ایشان ارسال کرد. متن پیام چنین است: « جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران، دامت برکاته، با سلام و تسلیت متقابل آن جناب، دوام تأییدات جنابعالی را در مقام خطیر رهبری جمهوری اسلامی ایران از خداوند متعال خواهانم. قطعاً جلب رضایت حضرت بقیه الله ارواح العالمین له الفدا و رعایت کامل موازین شرعیه، ملاک اقدامات و تصمیمات آن جناب می باشد. توفیق همگان را در خدمت به اسلام و مسلمین از حضرت باری جل و علا مسئلت دارم، محمد رضا گلپایگانی » (سازندگی و بازسازی، ص 167.) در این پیام آیت الله گلپایگانی «ملاک اقدامات و تصمیمات» رهبری آقای خامنه ای را به عنوان رهبر سیاسی منوط به« رعایت کامل موازین شرعیه » کرده است. و در عرف دین به این می گویند: «پادشاه مأذون» یعنی وقتی شخصی نظیر آقای گلپایگانی که در جامعه و مراکز علمیه دینی به عنوان آیت الله العظمی و مرجع شناخته شده است و به کسی نظیر آقای خامنه ای که رهبری سیاسی را در دست دارد ولی در مراتب علمی دینی مرجع نیست و مادون خود او ست چنین پاسخی می دهد، یعنی اینکه اقدامات و تصمیمات شما باید با رعایت کامل موازین شرعیه همراه باشد. در غیر این صورت او دستورات شرع را در مورد او اجرا خواهد کرد. البته آیت الله گلپایگانی چندی بعد مرحوم شدند و خیال اینها از بابت مزاحمت و یا گرفتاری که ممکن بود برایشان بسازد، رها شد. کمی بالاتر، طرح رهبری مرحوم گلپایگانی و مذاکره با ایشان و پاسخ آن مرحوم به آنها، نکاتی آورده شد. حال ببینیم وضعیت آقای منتظری در این رابطه چگونه است؟
23 خرداد 68، «آقای غلامحسین نادی نجف آبادی آمد. نامه آیت الله منتظری به آیت الله خامنه ای را آوردکه ایشان رهبری ایشان را تأیید کرده، به امید اینکه آقای خامنه ای جواب بدهند و در رسانه ها پخش شود. از نظر نظام نسبت به ایشان سئوال کرد. نظر خود و رهبری را در خصوص تمایل به اصلاح گفتم و شرحی از جریان های گذشته دادم که در هر مرحله تلاش کرده ام که آقای منتظری در مقابل امام قرار نگیرد… شب با رهبری تا ساعت ده و نیم مذاکره داشتیم در باره شورای افتاء و شورای مشاوران ایشان و ترکیب دو شورا و نامه آقای منتظری و جواب آن و مسائل شهریه طلاب و مقرّ رهبری و سیاست های اقتصادی و فرهنگی مذاکره کردیم؛ نوعاً اتفاق نظر داشتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 168و169.)
25 خرداد 68، « با آیت الله خامنه ای در باره جواب به تأیید آقای منتظری مذاکره و تصمیم گیری شد… شب تلویزیون نامه و جواب مربوطه به آقای منتظری را نخواند. از آقای خامنه ای علت را پرسیدم. گفت که تلفن های زیادی مبنی بر گله و شکایت به دفتر شده، استخاره کرده و تصمیم به عدم نشر در تلویزیون گرفته اند.» (سازندگی و بازسازی، ص 171.)
مرحوم منتظری در پاسخ به این سئوال که علت ارسال پیام به آقای خامنه ای چیست؟ چنین می گوید: «یکی از آقایان معروف که با من آشنا بود آمد اینجا و مصر بودکه شما به ایشان پیام بدهید و صلاح نیست شما بی تفاوت باشید و قاعدتاً ایشان هم جواب خواهند داد و بسیاری از چالشها برطرف خواهد می شود و مخالفین شما در اهداف شومی که دارند و شما را برای رسیدن به آن کنار زدند شکست خواهند خورد ، و بالاخره من برحسب مصلحت اندیشی ها و حفظ وحدت پیامی دادم ولی جواب ایشان را در تلویزیون نخواندند و گفته شد ایشان گفته اند به من تلفنهای زیادی شده که چرا جواب دادی و من استخاره کردم بد آمد جواب را بخوانند، والعهده علی الراوی.»(81)
توجه: متن پیام نشان می دهد که پیام مرحوم منتظری به آقای خامنه ای تقریباً شبیه به پیام آیت الله گلپایگانی که حکم پادشاه و یا رهبر مأذون را داشت، دارد. بخشی از پیام به شرح زیر است:
« جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید علی خامنه ای رهبر منتخب جمهوری اسلامی ایران، دامت برکاته
پس از سلام و تحیت و تسلیت… از خداوند قادر متعال مسئلت می نمایم جنابعالی را که فردی لایق و متعهد و دلسوز و در دوران مبارزات و انقلاب تجربه ها آموخته و همواره مورد حمایت رهبر بزرگ انقلاب بوده اید، در انجام مسئولیت خطیر رهبری که مجلس خبرگان به جنابعالی محول نموده است، یاری نماید…انشاء الله در مسائل مهمه و سرنوشت ساز، مشورت با حضرات آیات عظام و علمای اعلام و شخصیتهای متعهد و آگاه مورد توجه خواهد بود. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته 23/3/68 حسینعلی منتظری»(82) رهبری آقای خامنه ای در این پیام هم منوط و مشروط به این است که آقای خامنه ای « در مسائل مهمه و سرنوشت ساز » مشورت را « با حضرات آیات عظام و علمای اعلام و شخصیتهای متعهد و آگاه » مورد توجه قرار دهد و در غیر این صورت از نظر او رهبریش مشروعیت ندارد.
24 خرداد 68، « شب با رهبری تلفنی در باره جواب به آقای منتظری صحبت کردم . قرار شد متنی تهیه و مشورت کنند.» (سازندگی و بازسازی، ص 170.)آقای خامنه ای در پاسخ به پیام مرحوم منتظری، که بنا به گزارش فوق با آقای هاشمی رفسنجانی مشورت شده، او را به حساب خود از حضرت آیت الله العظمائی، به آیت الله صغرِ درجه داده اند، توجه شود: « آیت الله آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت برکاته
پس از سلام و تحیت،از پیام تسلیت به مناسبت ضایعه عظیم جهان اسلام، ارتحال پیشوای آزادگان و امید مستضعفان حضرت امام خمینی …و همچنین از دعای خیر و اظهارات محبت آمیز نسبت به اینجانب و تأیید اقدام مجلس محترم خبرگان متشکرم…از خداوند متعال توفیقات جنابعالی را مسئلت می نمایم. 25/3/68 سید عای خامنه ای » (83)
برای حل مسئله و یا بهتر بگویم حذف منتظری احمد آقا را به کمک گرفته و آقایان مهدی کروبی و سید مهدی امام جمارانی از خط سوم و از یاران احمد آقا حتی تا این اندازه از مطرح شدم آقای منتظری اظهار نگرانی کرده اند:
26 خرداد 68، « با احمد آقا مذاکراتی داشتیم. در باره تبادل نامه بین آقای منتظری و آقای خامنه ای و پخش آن از رادیو ملاحظاتی داشت…آقایان مهدی کروبی و سید مهدی امام جمارانی آمدند در خصوص مطرح شدن مجدد آیت الله منتظری ملاحظاتی مطرح کردند.» (سازندگی و بازسازی، ص 172.)
27 خرداد 68، « آقای غلامحسین نادی نجف آبادی آمد. در باره مسأله آقای منتظری صحبت کرد. خواستار همکاری بیشتر برای عادی شدن وضع ایشان بود. از عدم قرائت نامه ایشان در تلویزیون اظهار نارضایتی نکرد؛ همین که در رادیو خوانده شد مهم است.» (سازندگی و بازسازی، ص 172.)
26 تیر 68، « آشیخ محمد هاشمیان[نماینده ولی فقیه و امام جمعه رفسنجان] آمد… عفت در باره موضع مخالفش با آیت الله منتظری، بحث هایی با ایشان داشت.» (سازندگی و بازسازی، ص 226.) چون آقای محمد هاشمیان مخالف سرسخت آقای منتظری و از جمله کسانی بود که بنا به قول مرحوم منتظری گفته که چرا او را بازداشت و محاکمه نمی کنند و «منظری بینا بین به ضرر ماست، یا باید رهبر در اختیار ما باشد و یا اصلاً نباشد» (84). قبلاً هم مشاهده شد که عفت همسر آقای رفسنجانی در مورد مرحوم منتظری چنان با آقای هاشمی اوقات تلخی کرده که او با عصبانیت خوابیده است و امروز هم در حضور همسر خود، با آشیخ محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان و از بستگان نزدیک آقای هاشمی بحثهائی داشته.
1 شهریور 68، «آقای قربانعلی دری نجف آبادی آمد. مقدار از وضع آیت الله منتظری گفت و اینکه احساس بطالت می کند و فکر می کند نتیجه مناسب از ذخایر وجودی ایشان در حوزه و جامعه گرفته نمی شود.» (سازندگی و بازسازی، ص 285.) منظور مرحوم منتظری « از ذخایر وجودی ایشان »، به پیام مورخ 13/4/67 آقای خمینی که به ایشان خطاب کرده « جنابعالی که یکی از ذخایر این انقلاب می باشید.» (85) کنایه و اشاره دارد.
4 شهریور 68، « آقای احمد احمدی از شورای انقلاب فرهنگی آمد. در باره کیفیت برخورد با آیت الله منتظری و هم در باره مدرسه دارالشفاء و طلاب تحت آموزش استفسار کرد و معتقد بود در اختیار مدرسه [دانشگاه] تربیت مدرس باشد»(سازندگی و بازسازی، ص 289.)
بنا به گفته آقای دری نجف آبادی و خود منتظری « دارالشفای قم که با پشتکار و همت آقای منتظری…ساخته شد. » و مرحوم منتظری «همیشه می گفت من بابت خرید زمین های دارالشفا، 60 میلیون تومان بدهکارم. او خانه کوچه ی عشقعلی را به آموزش و پرورش بخشید، اما حاضر به واگذاری دالشفا نگردید.» (86) ولی «بعد ها حوزه علمیه اختیار دارلشفاء را به عهده گرفت»، البته معلوم است که چوب استبداد و غیر شرعی.
آقای عبدالله نوری وزیر کشور آقای رفسنجانی30 در شهریور 68، به ایشان گزارش می کند: « در مورد آقای منتظری صحبت کرد. معتقد است ایشان رو به رشد است و نمی شود جلو مرجعیت ایشان را گرفت و باید مسئله را حل کرد. قرار شد در این باره بحث و تصمیم گیری شود.» (سازندگی و بازسازی، ص 325.)
مرحوم منتظری در 11 دی 68، با سیاست استقراض از خارج مستقیم مخالت کرده وی ابتداء در تاریخ 8/10/68 نامه ای مبنی بر مخالفت با استقراض خارجی برای نمایندگان مجلس شورای اسلامی ارسال کرده و سپس در تاریخ 11/10/68، ضمن سخنرانی مشروحی که به روشن کردن بعضی مسائل و از جمله مخالفت با استقراض خارجی و عوارض آن برای کشور پرداخته است.(87) و حال آقای فلاحیان وزیر اطلاعات آقای هاشمی در11 دی 68، گزارش کرده است: « آخر شب آقای علی فلاحیان وزیر اطلاعات تلفنی اطلاعت داد آقای منتظری امروز در جلسه روضه منزل خود سخنرانی کرده و با استقراض از خارج اعلان مخالفت نموده است. با رهبری برای چاره جوئی تلفنی مشورت کردم.» (سازندگی و بازسازی، ص 488.) روز بعد بنا به گزارش آقای رفسنجانی، آقای مسیح مهاجری از وی اجازه می خواهد که سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی، علیه اظهارات آقای منتظری اختصاص دهد که وی او را از این کار به خاطر عواقب بعدی آن برحذر می دارد.
12 دی 68، « آقای مسیح مهاجری آمد و اجازه خواست که در سرمقاله[روزنامه جمهوری اسلامی] به اظهارات آقای منتظری پاسخ دهد؛ گفتم تند نرود. آقای منتظری حرفهایی زده اند که حاکی از ضعف اطلاعات و ضعف محاسبه و دوراندیشی است» (سازندگی و بازسازی، ص 488)
باز در 16 دی 68، در باره اظهارات آقای منتظری مذاکره و تصمیم گیری می کنند (سازندگی و بازسازی، ص494.) همچنین در 23 دی 68، در باره مسائل آقای منتظری در شورای سه نفره، خامنه ای، احمد آقا و رفسنجانی بحث و تصمیم گیری می شود. (سازندگی و بازسازی، ص 502.)بنا به گزارش عده ای را که نوار سخنرانی آقای منتظری در تاریخ 11/10/68 را پخش کرده دستگیر کرده اند و آقای منتظری پیام داده اند که آنها را آزاد کنند.
24 دی 68، «آقای قربانعلی دری نجف آبادی و احمد آقا، پسر آقای منتظری آمدند و پیام آقای منتظری را آوردند. ایشان برای رفع فشار از افرادی که در ارتباط با پخش نوار دستگیر شده یا می شوند، استمداد کرده و خواستار عادی شدن وضع و دادن جزوه های اطلاعاتی اند. شب آیت الله خامنه ای به دفتر من آمدند. در باره مسأله آقای منتظری بحث و تصمیم گیری شد .» (سازندگی و بازسازی، ص503و504.). منظور از دادن جزوه های اطلاعاتی، جزوات ویژه حاوی اخبار ویژه ای است که ارگان های اطلاعاتی و امنیتی تهیه و برای سران مملکتی ارسال می کنند.
10 بهمن 68، « آقایان احمد جنتی، حسن طاهری خرم آبادی،محمد مؤمن، ابطحی کاشانی و ابراهیم امینی نجف آبادی آمدند. در باره مسأله آقای منتظری بحث شد. نظر این شد که سخت گیری در مورد نشود. نگرانی این است که مخالفان، نظیر مسأله اخیر در مورد برنامه پنجساله، دور ایشان جمع شوند، ولی موضوع به رهبری مربوط است.» (سازندگی و بازسازی، ص 531.)
در 15 بهمن 68، هم آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی با هم در مورد مسأله آقای منتظری مذاکره می کنند.» (سازندگی و بازسازی، ص 536.) که سر انجام با این معضل چه باید کرد؟ در8 سفند 68، « عصر فرماندار قم آمد. اوضاع قم و مسأله آقای منتظری را توضیح داد و برای حمایت بیشتر استمداد کرد.» (سازندگی و بازسازی، ص 571.) روشن است که استمداد فرماندار قم از آقای هاشمی رفسنجانی به وضعیت قم در مورد وضعیت رو به رشد و حمایت طلاب علوم دینی از آقای منتظری بر می گردد.
با توجه گزارشهائی که در فوق آمد، تمام تصمیماتی که به وضعیت و مهار آقای منتظری بر می گردد، کارگردان آن آقای هاشمی رفسنجانی است. تا پایان هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، با وجودی که آقای منتظری را از دسترسی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی، مطبوعات، نمازهای جمعه، مساجد و حسینیه ها و از این قبیل اماکن قطع می کنند، و حتی با انواع وسایل کوشش می کنند که طلاب به درسهای ایشان نروند، ولی دست زدن به اقدام جدی تر را خطر برای خود محسوب می دارند و از آن اجتناب می ورزند ولی در دوران هشت ساله ریاست جمهوری اصلاحات، چنان عرصه بر آقای منتظری تنگ و تنگتر می شود که در حمله به دفتر و مزل و حسینه و درس ایشان به طوری که آن مرحوم گفته قصد ترور ایشان را داشته که موفق نمی شودند و سرانجام به پنجسال حصر خانگی و قطع همه امکانات از ایشان منجر می شود. چگونگی ادامه همکاری این دو را در دست به سر کردن احمد آقا را در مقاله بعدی با هم مطالعه می کنیم.
ب– چگونگی دست به سر کردن احمد آقا
آقای هاشمی رفسنجانی که از سال 60 که از سال تا فوت آقای خمینی و انتخاب آقای خامنه ای به رهبری، مهمترین امور را با احمد آقا در میان می گذاشت و سپس عمل می کرد (شورای دو نفره) و مسائل مهمتر را با احمد آقا و خامنه ای شور می کرده و با اجرا در می آمده است (شورای سه نفره) (88) حال هم به تصور اینکه آقای خامنه ای بعد از رهبری، مثل خمینی با او عمل می کند. در حذف احمد آقا از باند هاشمی– خامنه ای– احمد و دست به سر کردنش با هم همداستان می شوند.
با توجه با آنچه در مقاله قبل گذشت، از لحظه انتخاب آقای خامنه ای به بعد، احمد آقا که در انتظار فرصت برای کرسی رهبری بود، عملاً وظیفه اش را خاتمه یافت تلقی کرده و او را چنان دست به سر کرده که بعد از چندی خودش، صدایش را به گله و شکایت گشوده است. همانطوری که قبلاً گفته شد، بلافاصله بعد از فوت آقای خمینی و رهبر کردن آقای خامنه ای، آقای هاشمی رفسنجانی و خامنه ای با هم قرار می گذارند که برای رتق و فتق تمامی امور کشور هر هفته جلسه دو نفره ای داشته باشند. و در همان روز اعلان فوت آقای خمینی که احمد آقا می بایستی به دنبال مسئله جنازه و امور آن باشد، آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی با هم جلسه می گذارند: «آیت الله خامنه ای آمدند، برای شیوه انجام وظایف رهبری با هم صحبت کردیم. قرار شد احکام انتخابات یا انتصابات امام را ایشان تأیید کنند و قرار شد به صدا و سیما بگویم بهای لازم را به موضوع بدهد. تصمیمات مهم را با هم گرفتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص152. یکشنبه 14 خرداد 68،) از این تاریخ به بعد تا آخر سال 68 که گزارشهای آقای هاشمی رفسنجانی منتشر شده است، مرتب برای چگونگی اداره امور کشور و برخورد با مسئل مبتلا به، با هم شورای دو نفره تشکیل می دهند و در تاریخ 19 آبان که احمد آقا گله کرده و آقای هاشمی گزارش می کند « حاج احمد آقا از اینکه در جلسه هفتگی من و رهبری حضور ندارند، گله کرد. » که چرا او را در جلسات دونفره خود شرکت نداده اند ، قرار بر شرکت دادن صوری او می گذارند، بدین ترتب که قبل و یا بعد از جلسه سه نفره بلافاصله جلسه دو نفره طبق روال گذشته بر قرار می شود. مقایسه مختصری ازموضوعات و مسائل مطرح شده در شوراهای سه نفره و دو نفره، خود مشخص کننده دست به سرکردن احمد آقا است و ایشان هم خود متوجه این مسئله بوده و در رابطه با عزل و نصبها و بویژه حذف یاران نزدیک وی و خط سه ازمقامهای درجه اول چون کار دیگری از او بر نمی آید – و شاید هم خودش فهمده باشد که وظیفه اش خاتمه یافته است – به گله و گله گذاری بسنده می کند. بعد از این توضیح جریان را به ترتیب تاریخ با گزارشهای آقای هاشمی رفسنجانی پی می گیریم:
پی گیری به ترتیب تاریخ
سه شنبه 16 خرداد 68، «بعد از نماز به دفتر رهبری رفتم. دو سه ساعتی با هم در باره امور کشور و سیاست های آینده مذاکره کردیم. در زمینه های زیادی توافق به عمل آمد. قرار شد هفته ای یک بار جلسه دو نفره داشته باشیم که سیاست های رهبری و اجرائی را همآهنگ کنیم.» (سازندگی و بازسازی، ص157و158.) (شورای دو نفره)
23 خرداد 68، « شب با رهبری تا ساعت ده وو نیم مذاکره داشتیم. در باره شورای افتاء و شورای مشاوران ایشان و ترکیب دو شورا و نامه آقای منتظری و جواب آن و…؛ نوعاً اتفاق نظر داشتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 169.) (شورای دو نفره)
28 خرداد 68، « شب آیت الله خامنه ای به دفتر من آمدند. شام را با هم خوردیم و تا ساعت یازده شب در باره مسائل کشور و سیاست های اقتصادی و خارجی و سفر به شوروی و… مذاکره و تصمیم گیری کردیم. خوشبختانه در همه موارد اتفاق نظر داریم.» (سازندگی و بازسازی، ص 174.) (شورای دو نفره)
4 تیر 68، « شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم که تا ساعت ده و نیم طول کشید. در بار ه نیروهای مسلح مذاکره و قرار شد دو وزات سپاه و دفاع ادغام شوند؛ تصمیمات دیگری نیز اتخاذ نمودیم. در باره انتخابات ریاست جمهوری و مسائل اقتصادی و سیاست آینده و بهره گیری بیشتر از سفر به شوروی مذاکره شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 202.) (شورای دو نفره)
11 تیر 68، « شب مطابق برنامه هفتگی با رهبری جلسه خصوصی داشتیم. با خرده گیران و آنها که نمی خواهند به بهانه خطر کمرنگ شدن شخصیت امام، در باره رهبری جدید تبلیغات شود، مذاکره شد. در باره اعضای دولت آینده اتفاق نظر بود.» (سازندگی و بازسازی، ص 209و210.) (شورای دو نفره)
18 تیر 68، « بعد از جلسه، با آقای خامنه ای حلسه کوتاهی داشتیم. به خاطر کسالت ایشان جلسه امشب را لغو کردیم. قرار شد به شورای نگهبان توصیه کنیم که تعداد بیشتری از نامزدهای ریاست جمهوری را ذیصلاح معرفی کنند که انتخابات جلوه بیشتری داشته باشد. امروز فقط من و آریالای دکتر عباس شیبانی را صالح معرفی کرده اند.» (سازندگی و بازسازی، ص 216.) (شورای دو نفره)
20 تیر 68، « شب با آیت الله خامنه ای جلسه خصوصی داشتیم. در باره ترخیص سربازان متأهل و وزرای کابینه مذاکره و تصمیم گیری کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 218.) (شورای دو نفره)
8 مرداد 68، « شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم که تا ساعت یازده طول کشید. روی وزرای کابینه به وحدت نظر رسیدیم و مجموعه خوبی درست شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 243.) (شورای دو نفره)
شب با رهبری جلسه داشتیم که تا ساعت یازده و نیم طول کشید. در باره کابینه، ارتش و سپاه، سیاست خارجی و اقتصادی مذاکره و تصمیم گیری نمودیم. جلسات مفیدی است و تفاهم کامل بر قرار است. در باره قوه قضائیه و شورای نگهبان هم بحث و اتخاذ تصمیم شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 259و260.) (شورای دو نفره)
آقای خامنه ای آمد. در باره مسأله گرفتن سلاح از شوروی صحبت شد؛ موافقند و قرار شد نیروهای ارتش و سپاه برای آموزش اعزام شوند. در باره مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاوران و سیاست ها هم صحبت شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 275.) (شورای دو نفره)
«…شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم. خواسته ای آقای موسوی اردبیلی مطرح شد. در مورد نماز جمعه تا حدودی موافقند. در مورد شورای مدیریت حوزه علمیه قم نیاز به بررسی دارد و در مورد شورای نگهبان با اصل عضویت موافقند. در مورد نیروهای مسلح هم مذاکراتمان مفید بود. قرار شد ایشان در بارهن رأی اعتماد نمایندگان مجلس به کابینه کمک کنند.» (سازندگی و بازسازی، ص 278و 279) (شورای دو نفره)
31 مرداد 68، «شب آقای خامنه ای اینجا [منزلشان.ن.] تشریف آوردند. مقداری در باره مسائل جاری کشور مذاکره کردیم. و از تمیز و مرتب شدن اینجا اظهار رضایت کردند.» (سازندگی و بازسازی، ص 282.) (شورای دو نفره)
2 شهریور 68، « با آقای خامنه ای در دفترم جلسه برای امور جاری لشکری و کشوری و مسائل کابینه داشتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 287.) (شورای دو نفره)
4 شهریور 68، « شب با رهبری جلسه داشتیم. مقداری در باره وضع کابینه و نحوه برخورد رادیکال ها با پیام رهبری مذاکره شد. در مورد آقای موسوی اردبیلی صحبت شد و عضو جدید شورای نگهبان که قرار شد آقای غلامرضا رضوانی باشد.. پیام دبیر کل سازمان ملل در باره گروگان ها و آمریکائی ها و جواب خودم را گفتم. در خصوص مسائل نیروهای مسلح و سیاست اقتصادی و خارجی مذاکره شد؛ این جلساتمان خیلی مفید و کارساز است.» (سازندگی و بازسازی، ص 289، 290و291.) (شورای دو نفره)
12 شهریور 68، « شب آیت الله خامنه ای به د فتر من آمدند. در باره مهندس موسوی و بنیاد جانبازان مذاکره شد. آقای خامنه ای می خواهند[ به عنوان رئیس ستاد جانبازان] با قید زمان سه سال نصب کنند و آقای موسوی حاضر نیست با قید زمان بپذیرد. در باره آینده ارتش و سپاه بحث شد. آقای خامنه ای بنا دارند در حکمی آقای دکتر روحانی را به عنوان سناد کل نیروهای مسلح بنویسند که ستاد مشترک تجدید حیات کند و آقای روحانی موافق نیست. من هم موافق نیستم. با ایشان بحث کردم؛ قانع نشدند. در باره اعضای مجمع تشخیص مصلحت و تکمیل اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم مذاکره شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 301و303.) (شورای دو نفره)
2 مهر 68، « شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتم. در باره نیروهای مسلح، سیاست خارجی و جناح رادیکال و امور دیگر جاری کشور مذاکره و تصمیم گیری شد. آقای خامنه ای از یکنواخت شدن زندگی اش گفت؛ بنای تنوع بیشتری در برنامه های کاری دارند. » (سازندگی و بازسازی، ص 332.) (شورای دو نفره)
9 مهر 68، « به دفتر آیت الله خامنه ای رفتم. تا ساعت ده و نیم آنجا بودم. در باره مسائل جاری کشور، مسائل روحانیت، مجلس و قوه قضائیه مشاوره و تصمیم گیری داشتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 342.) (شورای دو نفره)
30 مهر 68، « شب با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم. در باره آثار سفرم و برنامه های اقتصادی و مسائل سیاسی کشور مذاکره داشتیم. تفاهم کامل برقرار است.» (سازندگی و بازسازی، ص 382.) (شورای دو نفره)
7 آبان 68، « آیت الله خامنه ای در دفترم مهمان من بودند. در باره مشاورت[رهبری] آقای [ موسوی]« خوئینی ها، عضویت احمد آقا در شورای عالی امنیت ملی، اعلان آقای علی شمخانی به عنوان فرمانده نیروی دریائی ارتش، مسائل ارزی و اقتصادی و امور جاری دیگر مذاکره کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 394.) (شورای دو نفره)
19 آبان 68، « احمد آقا هم رسید. در بخشی از مذاکرات هم بود… حاج احمد آقا از اینکه در جلسه هفتگی من و رهبری حضور ندارند، گله کرد. در باره ائتلاف جامعه روحانیت و مجمع روحانیون مذاکره شد؛ قرار شد تشویق به ائتلاف کنیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 406.)
20 آبان 68، « تلفنی با رهبر در مورد شرکت احمد آقا در جلسه خصوصی مان صحبت کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 408.)
همچنانکه در فوق آمد از این تاریخ به بعد قرار بر شرکت دادن صوری احمد آقا در جلسه های خود می گذارند، بدین ترتیب که بعد از هر جلسه سه نفره، قبل و یا روز بعد جلسه دو نفره طبق روال گذشته بر قرار می شود. توجه شود:
21 آبان 68، « شب خدمت آقای خامنه ای با حضور احمد آقا جلسه داشتیم. احمد آقا چنین جلسه ای خواسته بود. قرار شد احمد آقا به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی باشند.» (سازندگی و بازسازی، ص 410.) (شورای سه نفره)
قبلاً هم در 3 تیر 68، آقای رفسنجانی به احمد آقا پیشنهاد کرده بود: « از احمد آقا خواستم که کاندیدای نمایندگی مجلس شود که پس از من ریاست مجلس را به عهده بگیرد. نماینده ها هم نامه نوشته اند و همین را خواسته اند، ولی ایشان به خاطر کسالت و افسردگی ، آمادگی کار ندارد و مصلحت نمی داند که به این زودی سمتی بپذیرد. ترجیح می دهد چند ماه دیگر اقدام کند » (سازندگی و بازسازی، ص 201.)
27 آبان 68، « شب خدمت آقای خامنه ای با حضور احمد آقا جلسه داشتیم. در باره جلوگیری از تحرکات ناموزون رایدکال ها صحبت شد. قرار شد آقای خامنه ای چیزی بگویند.» (سازندگی و بازسازی، ص416.) همراه کردن احمد آقا با خود در جلوگیری از تحرکات رادیکالها. (شورای سه نفره)
28 آبان 68، « شب آیت الله خامنه ای در دفترم مهمان من بودند. در باره سیاست خارجی و مسائل داخلی مذاکره کردیم. موضوع مهمی در دستور کار نبود.» (سازندگی و بازسازی، ص 418.) (شورای دو نفره)
5 آذر 68، « شب خدمت با آیت الله خامنه ای جلسه داشتیم. راجع به ضعفهای مرکز توزیع کالا و ضررهای آن و همچنین در مورد پخش خبر ابلاغ پیام رئیس جمهور پاکستان از طرف آقای خامنه ای در پاکستان که باعث ناراختی ایشان شده و موضوع تعزیرات و آزاد سازی ورود اقلامی که دولت آنها را نمی آورد صحبت شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 431و432.) (شورای دو نفره)
11 آذر 68، « شب با احمد آقا مهمان رهبر بودیم. در مورد همین برنامه و مسائل لبنان صحبت شد. قرار شد با موافقت آیت الله خامنه ای، مالیات املاک مرقد امام بخشیده شود.» (سازندگی و بازسازی، ص 440.) (شورای سه نفره)
21 آذر 68، « به دفتر رهبری، برای ملاقات با اعضای شورای انقلاب فرهنگی با ایشان رفتم. قبل از جلسه، خصوصی مذاکره کوتاهی داشتیم. در جلسه رسمی من صحبت کوتاهی کردم و ایشان مفصل صحبت کردند و اظهار نظر کردند که مسئول بسیج دانشگاه از طرف سپاه تعیین شود.» (سازندگی و بازسازی، ص 457.) (شورای دونفره)
25 آذر 68، « شب قرار بود با آیت الله خامنه ای و احمد آقا جلسه داشته باشیم که به خاطر نبودن احمد آقا لغو شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 462.) (شورای سه نفره)
26 آذر 68، « شب آیت الله خامنه ای مهمان من بودند. در باره زلزله احتمالی،وضع لبنان، بودجه نظامی، دارو، هواپیمای نهاجا[= نیروی هوائی جمهوری ارتش] برای [شرکت] ایران ایر،تعزیرات حکومتی، بزپس گیری اراضی اشغالی، انتخابات تهران، اختلاف بنیاد شهید و وزارت صنایع و روزنامه ها… مذاکره و تصمیم گیری کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 463.) (شورای دو نفره)
23 دی 68، « شب با احمد آقا مهمان رهبری بودیم. در باره مسائل آقای منتظری و وضع آذربایجان شوروی بحث و تصمیم گیری شد. احمد آقا از لزوم توجه بیشتر رهبری به نیروهای خط 3 گفت که فعلاً مورد توجه کمتری هستند.» (سازندگی و بازسازی، ص 502.) (شورای سه نفره)
24 دی 68، «آ شب آیت الله خامنه ای به دفتر من آمدند. در باره مسأله آقای منتظری بحث و تصمیم گیری شد و نیز در باره نماز جمعه تهران و ائمه استان ها و سیاست خارجی تصمیم گرفتیم.» (سازندگی و بازسازی، ص503و504.) (شورای دو نفره)
14 بهمن 68، « عصر شورای امنیت ملی جلسه داشت…بعد از جلسه با احمد آقا جلسه خصوصی داشتیم؛ از بعضی از عزل و نصبها های رهبر گلایه داشت.» (سازندگی و بازسازی، ص 535.)
15 بهمن 68، «شب آیت الله خامنه ای مهمانم بودند. در باره جهاد دانشگاهی، نمایندگان رهبری در دانشگاه ها، وزارت دفاع، مسأله آقای منتظری، سیاست خارجی و…مذاکره کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 536.) (شورای دو نفره)
28 بهمن 68، « عصر شورای امنیت ملی جلسه داشت…شب با احمد آقا، مهمان آقای خامنه ای بودیم. در باره مسائل جمهوری های مسلمان نشین شوروی که دچار التهاب استقلال طلبی شده اند، بحث شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 554.) (شورای سه نفره)
29 بهمن 68، « شب با آقای خامنه ای جلسه داشتیم. در باره گروگان های آمریکائی، مسائل لبنان، مسائل اجتماعی کشور، حوادث روز جمعه، مسائل سپاه، ارتش و روحانیت مذاکره و تصمیم گیریکردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 555.) (شورای دونفره)
6 اسفند 68، « شب مهمان آقای خامنه ای بودیم. در باره مصوبات شورای امنیت ملی و شورای افغانستان و بودجه نیروهای مسلح مذاکره و توافق شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 569.) (شورای دو نفره)
12 سفند 68، « شب مهمان رهبر بودم. احمد آقا هم بود. در باره حفظ آثار و افکار امام و مسأ له قرارداد با شوروی که در حال حاضر کمیسیون مشترک مشغول مذاکره است، بحث شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 578.) (شورای سه نفره)
13 سفند 68، « شب با آقای خامنه ای جلسه داشتیم. در باره اختلاف خطی مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارز و شیطنت تبلیغاتی بعضی از روزنامه ها و مسائل خارجی و…مذاکره کردیم.» (سازندگی و بازسازی، ص 579.) (شورای دو نفره)
20 سفند 68، « شب مهمان آقای خامنه ای بودم. در باره عربستان مذاکره و قرار شد پیشنهاد تحسین روابط را که توسط اخوی محمد داده اند بپذیریم.» (سازندگی و بازسازی، ص 588.) (شورای دو نفره)
25 سفند 68، « احمد آقا آمد. توصیه می کرد که توجه بیشتر به تحکیم وحدت بکنیم. وقت ملاقات خواسته اند که به تأخیر افتاده است.» (سازندگی و بازسازی، ص 593.) به احتمال زیاد وقت ملاقات از آقای خامنه ای خواسته که به تأخیر افتاده است
27 سفند 68، « شب آیت الله خامنه ای مهمان من بودند. در باره مسائل اقتصادی مذاکره شد. از روندکار، هر دو راضی بودیم. مسائل سپاه و ارتش، حدود کار نیروی هوائی سپاه در حد ترابری و هوا نیروز و مسئل نهاجا[= نیروی هوائی ارتش]، سفر ایشان و سفر من در ایام تعطیلی عید نوروز و مقر ایشان در عباس آباد یا منظریه یا جاهای دیگر مطرح شد.» (سازندگی و بازسازی، ص 596).(شورای دو نفره)
از مهمترین خصیصه دیکتاتور یکی این است که، فرد و یا افرادی که به او در سلسله مراتب رسیدن به قدرت به جهت تصاحب قله قدرت کمک کرده اند، به محض اینکه قدرتش تثبیت شد، اگر دستش برسد و تیغش ببرد کسانی را که در توطئه رسیدن وی به قدرت و یا تثبیت قدرتش، به او کمک کرده اند، تا از بین نبرد از پای نمی نشیند. زیرا دیکتاتور همیشه خود را فرید و یگانه و کسی که در هر برهه ای از زمان وجودش حلال مشکلات بوده، می خواهد به جامعه معرفی بنابر این، وجود آنها را اولاً ضعفی برای خود تلقی می کند و ثانیاً مترصد است که اسرار توطئه فاش و ثالثاً در هر زمانی آنها را خطری برای قدرت خود تصور می کند.
با وجود این همه تجربه تاریخی در دوران های مختلف باز انسان از جمله به خاطر قدرت دوستی و خود را تافته ای جدا از دیگران فرض کردن، اغفال بازیگران اصلی قدرت می شود و آن بر سرش می آید که قبلاً بر دیگران آمده بود و آقای احمد خمینی هم به نظر من از آن جمله بود و دیدیم که تا پدر زنده بود، چون حلقه اتصال قدرت بود، در تصمیم گیری مهمترین امور کشور شرکت داشت و بعد از اینکه وظیفه اش را در توطئه رساندن آقای خامنه ای به قله قدرت خاتمه یافت، حتی دست او را از شرکت در شورای سه نفره کوتاه کردند و وقتی به زبان به گله گشود برای مدتی جهت بستن دهانش، شورای اصلی دو نفره همچنان ادامه یافت و شورای صوری سه نفره تشکیل و او را در آن شرکت دادند.
محمد جعفری mbarzavand@yahoo.com
نمایه و یادداشت:
80- سازندگی و بازسازی، ص 152.
81- خاطرات آیت الله منتظری، انتشارات انقلاب اسلامی، فوریه 2001، ص 336.
82- همان سند؛ سازندگی و بازسازی، ص 168.
83- همان سند، ص 337؛ سازندگی و بازسازی، ص 168و169.
84- همان سند، ص324.
85- پایان دفاع آغاز بازسازی، هاشمی رفسنجانی، ص 675.
86- خاطرات و مبارزات دری نجف آبادی، ص 240.
87- خاطرات آیت الله منتظری، ص606-600، مراجعه کنید و 336.
88- اوین جامعه شناسی زندان و زندانبان، محمد جعفری، ص75-73.