مقدمه کلام
161 تقسیم بر 88 می شود یک و اندی نفر، از 161 نفر کاندیدا که فقط 14 نفراز آنها زن هستند برای نشستن بر کرسی مجلس خبرگان رهبری فقط 88 کرسی وجود دارد و در “رقابت” تصاحب این کرسی ها، 9 کرسی این مجلس قلابی در 6 استان فقط یه یک کاندید و بدون رقابت است و در بقیه استانها برای هر کرسی دو نفرند. از آن گذشته به جز تعداد اندکی از این شیوخ، بقیه همگی از باند علی خامنه ای و باند حاکم هستند. ایضأ برای مجلس شورای اسلامی نیز از 12000 نفر کاندیدا برای 290 کرسی مجلس که به صورت فله ای نام نویسی و بصورت فله ای هم از سوی شورای نگهبانِ خامنه ای، رد صلاحیت شدند، از جمله رد صلاحیتها، تسویه حسن خمینی با وجود این که 10 تن از مرا جع، اجتهاد او را تائید کرده بودند بود، در حالی که جوانک 24 ساله ای بنام “میثم دوست محمدی» از باند آقا زاده، مجتبی خامنه ای تائید صلاحیت می شود. برای ردیف کردن خبرگان، کار گزاران خامنه ای حتی زحمت آن را بخود ندادند که حداقل دوبرابرتعداد نمایندگان مجلس برای هر حوزه، از نفرات خود کاندیدا معرفی کنند
برای مجلس اسلامی، ملایان به همان شیوه خبرگان، در جنگ باندها، فله ای رد صلاحیت ها در سه مرحله اجرا شد و از بیش از 12000 نفر کاندیدا، فقط 4720 نفررا تائید کردند که براساس گزارشات رسانه ها ی خودِ رژیم کاندیداها مورد توافق خامنه ای و بویژه از باند های «مافیایی – نظامی» (یعنی افراطی ها و دلواپسان نظام ) مورد تائید قرار گرفتند.
پس از 14 روز تبلیغات میلیاردی، پر هزینه و پر شتاب برای هر دو مجلس، هر دو جناح در وحشت از تنفر مردم از کل نظام، به التماس و خواهش از مردم برای شرکت در انتخابات روی آورده اند. خامنه ای چندبار خواسته است کسانی که نظام را قبول ندارند بیایند رأی بدهند، او با صادر کردن یک رشته فتوی:
«شرکت در انتخابات یک وظیفه شرعی، اسلامی و الهی»
«شرکت در انتخابات یک واجب عینی است»
«رأی سفید دادن حرام است»
«شرکت زنان در انتخابات منوط به اذن شوهر نیست» و …
رای دادن را واجب و رای سفید را حرام اعلام کرد.
اکبر رفسنجانی نیز در پیام تلوزیونی در 22 بهمن می گوید : « خواهش میکنیم که خانمها، آقایان و جوانانی که میتوانند رأی بدهند، همه پای صندوقها بیایند » و روحانی و بقیه سردمداران رژیم بویژه باند اصلاح طلبان را دعوت به شرکت کرده است .
حسن روحانی نیز در واکنش به نتایج بررسی صلاحیت ها گفت: «میدانیم اگر به پای صندوقهای رای برویم نفع کمیبه دست میآوریم واگر نرویم قطعا ضررمیکنیم. پس بین نفع کم و ضرر قطعی، ما نفع کم را انتخاب میکنیم.»
محمدرضا عارف نیز میگوید « ما با سیلی صورت خود را سرخ نگهمیداریم»
نمایش برگزاری انتخابات این دوره در حکومت اسلامی تفاوتهایی نسبت به دوره های قبل خواهد داشت، این تفاوت ها به چند عامل مهم بستگی دارند، چراکه در این دوره هم باید در خبرگان تکلیف ولی فقیه آینده مشخص شود و حکومت نیز با وجود اینکه می خواست فضای کشور را “انتخاباتی” کرده و تعداد بیشتری را به سر صندوق ها بکشاند ، اما به لحاظ ترس از تکرار حادثه ای شبیه سال 88 از این امر اجتناب ورزید. مقامات نظامی رژیم بارها این ترس خود را ابراز نمودند. همچنین خامنه ای دست شورای نگهبان را برای حذف کاندیداهای اصلاح طلب باز گذارد ، اما این حرکت جامعه “خنثی” را نسبت به هر دو انتخابات بی تفاوت تر کرد. شورای نگهبان نشان داد که همچنان حرف اول را می زند و روحانی و رفسنجانی هم نمی توانند سدی در برابر این شورا ایجاد نمایند. بنا بر این رد فله ای صلاحیت ها به سادگی اتفاق افتاد و در مرحله رسیدگی به اعتراضات بصورت مهندسی شده صلاحیت چند به اصطلاح ” کبریت بی خطر ” تایید شد.
اکنون ببینیم با این همه عملیات و برنامه ریزی هایی که صورت گرفت، چه سرنوشتی در انتظار نتایج این دو انتخابات خواهد بود. رژیم دو جبهه داخلی و خارجی برای کشاندن مردم به سر صندوق ها گشوده است. البته این دو جبهه توفیقی بدست نیاوردند زیرا، اصولا خامنه ای و فرماندهان نظامی اش نمی توانند چهره هایی را وارد صحنه کنند که تجربه 88 را دوباره تکرار کنند. خلاء عجیبی در جامعه بوجود آمده و مقامات حکومت چاره ای ندارند که تنفس مصنوعی به این فضای مرده بدهند. به عنوان مثال در جبهه خارجی تلویزیون فارسی زبانِ بی بی سی روزانه چندین ساعت به موضوع انتخابات می پردازد و سعی دارد نوعی فضای مصنوعی بوجود آورد. اما با کدام کاندیداها؟ با کدام احزاب مستقل؟… پاسخی وجود ندارد لذا این شبکه مرتب به شکاف دو جناح دامن می زند و القا می کند که انتخابات ” دو قطبی ” شده است. یعنی همان تئوری ” بد و بدتر ” را ترویج می کند. در جبهه داخلی نیز با وجود اینکه جناح دولت و اصلاح طلبان نیروی مناسب برای انتخابات ندارند و نیروی کمکی مثل علی مطهری و کاظم جلالی را وارد لیست خود کرده اند، اما اخیرا حداد عادل چنین گفته است: “روحانی اجازه ندهد فتنه پشت نقاب اعتدال پنهان شود” او در جایی دیگر هشدار می دهد که مبادا مجلسی مانند مجلس ششم تشکیل شود!… یعنی حداد عادل با این اظهارات خود نشان می دهد که از نظر سیاسی در حد صفر است و خودش را برای امری موهوم خرج می کند. همگان می دانند که آن مجلس ششم هم فقط یک عروسک خیمه شب بازی بود و با یک حکم حکومتی خاموش می شد اما برای اینکه کمی بتوانند طرفداران خود را از خماری خارج کنند هشدار می دهند که مبادا مجلس ششم تشکیل شود! با نگاهی به لیست اصلاح طلبان در می یابیم که این افراد اصولا مهره هایی نیستند که دارای کوچکترین کاریزماتیک سیاسی باشند و یا بتوانند در برابر جناح خامنه ای حتی کوچکترین چالشی بوجود آورند.
سناریوهای ممکن از نتیجه انتخابات
در نهایت با چه سناریویی برای این دو مجلس مواجه خواهیم بود؟ ترکیب مجلس اسلامی تفاوت زیادی با ترکیب کنونی مجلس نخواهد داشت. به نظر می رسد که اکثریت مجلس بدست عوامل سپاه و خامنه ای بیفتد و چند مهره معتدل و اصلاح طلب که بی خاصیت نیز باشند وارد خواهند شد. مثلا محمد رضا عارف و علی مطهری و احتمالا الیاس حضرتی از این جمله اند. باید این نکته را فراموش نکنیم که حداقل از بهار سال جاری ، عوامل سپاه در حال مهندسی انتخابات بوده اند. این امر با نامه اعتراض وزیر کشور به فیروز آبادی ثابت شد. از سوی دیگر ترکیب مجلس خبرگان هم به همان شکلی نخواهد شد که رفسنجانی تلاش زیادی کرده بود. او و روحانی و تعدادی از عوامل وی نیز وارد خبرگان خواهند شد اما در نهایت این ترکیب مطلوب رفسنجانی نخواهد بود. در مورد خبرگان ، اما باید این نکته را در نظر بگیریم که ” نفوذ رفسنجانی ” پا بر جا خواهد ماند. این نفوذ الزاما ویژه مجلس خبرگان نیست بلکه رفسنجانی از حمایت چندین ملای قم برخوردار است و این ملاها هر یک در داخل رژیم نفوذ دارند. این نفوذ برای تعیین ولی فقیه آینده می تواند تا حدی، موثر باشد. به همین دلیل خامنه ای نسبت به خبرگان احتیاط خواهد کرد زیرا از نفوذ رفسنجانی هم در سپاه پاسداران و هم در میان ملاهای قم آگاه است. برای خامنه ای همین که حسن خمینی و موسوی بجنوردی و مجید انصاری و تعدادی دیگر حذف شدند کافی می باشد.
فردی به نام ” صالح اسکندری ” وابسته به حزب موتلفه که در مرکز مطالعاتی حکومتی کار می کند. 4 سناریو را پیش بینی کرده است و عمق نگرانی سران حکومت را نشان می دهد. به خلاصه ای از تحلیل این عنصر حکومتی توجه فرمایید :
سناریو اول این است که سناریوی انتخابات سال 90 مجلس نهم تکرار شود و آن هم تحریم انتخابات از سوی فتنه گران و اصلاح طلبان است که بخاطر اتفاقاتی که در سال 88 افتاده بود در انتخابات شرکت نکردند و بین خودشان هم آن اتحاد لازم را حفظ نکردند و رییس دولت اصلاحات در دماوند به پای صندوق رفت و رای داد تا همچنان با نظام در ارتباط باشد. در نهایت در سال 90 یک مشارکت مطلوب اتفاق افتاد….
سناریوی دوم سناریوی کاهش مشارکت است یعنی پذیرش نتایج و تصمیمات شورای نگهبان توسط جریانات اصلاح طلب باشد ولی مشارکت را از طریق القا این امر که یک رقابت تک حزبی و تک صدایی در کشور است و رقابت سیاسی به معنای اصل آن نیست کاهش دهند.
سناریوی سوم سناریوی ایجاد اغتشاش و نا امنی در کشور است. همانطور که برخی از افراد وابسته به برخی آقایان چه آقا زاده هاشان چه دخترهاشان اعلام کردند که چنانچه رد صلاحیت ها گسترده باشد دست به اعتراض و آشوب خیابانی می زنند. اما این سناریو در مجلس شورای اسلامی بعید به نظر می رسد…. اما
سناریوی چهارم که بعد از رد صلاحیت فتنه گران و انحرافیون در انتخابات ممکن الوقوع است ،که بسیار محتمل است ، بازی توپ سه لایه است که اصلاح طلبان از آغاز انتخابات شروع کرده اند،
آنها می گویند که بازی ما سه لایه دارد. لایه اول چهره های شناخته شده و اصلی می باشد. ما با این لایه به میدان می آییم اگر تایید صلاحیت نشدند لایه دوم را می آوریم اگر آنها هم رد شدند لایه سوم را می آوریم که این ها هیچ کدام سوابق سیاسی ندارند بعضا پرونده استعلامی هم ندارند اینها افرادی هستند که برخی هایشان مثلا حدود 30 سال سن دارند و در سال 88 حدودا 24 ساله بودند و توان موضع گیری در آن مقطع را نداشته اند. نیروهای سفیدی که از فیلتر شورای نگهبان عبور خواهند کرد. در سناریوی چهارم مدل انتخابات سال 92 تکرار می شود.
کلامِ آخر
خامنه ای با اطلاع و اشراف به همه شکست ها، ناکامی ها را پذیرفت زیرا آنچنان در ضعف قرار دارد که نه خودش ونه نظامش قدرت هیچ انعطافی را در برابر بیدار شدن ملت ایران ندارند. خامنه ای وسپاه به باندهای دیگر رژیم پیام می دهند با هیچ کس رودربایسی ندارند، قصد کوتاه آمدن در مقابل جناح مقابل را ندارد. موضعگیری دو جناح در مسئله رد صلاحیت حسن خمینی بیانگر عمق شکاف در درون رژیم و بیانگر رشد تضاد «خامنه ای و شورای نگهبان» با روحانیت و حوزه و بویژه با مراجع مهم مانند وحید خراسانی، شبیری زنجانی، جوادی آملی، محقق داماد، و موسوی اردبیلی…که حسن خمینی را تائید کردند، می باشد .
در جناح وباند خامنه ای بعداز جام زهر برجام، اختلاف افتاد، بطوریکه دراین انتخابات باند سنتی و راست اصولگرایان که در مجلس نهم عمدتا در فراکسیون «رهروان ولایت» با علی لاریجانی هستند، از اصولگرایان «مافیایی – نظامی»، که به آنها افراطی و دلواپسان هم میگویند و در مجلس فراکسیون اصولگرایان به ریاست حداد عادل را دارند، فاصله گرفتند.
کنترل انتخابات مجلس خبرگان را خامنه ای بصورت مستقیم تر زیر نظر خودش قرار داد و احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در رابطه مستقیم با دفتر ویژه خامنه ای، خط اورا در شورای نگهبان جاری کرده است. تائید صلاحیت رفسنجانی وردصلاحیت حسن خمینی را شخص خامنه ای تعیین تکلیف کرد.
رفسنجانی در این موضعگیری بی سابقه خطاب به خامنه ای وشورای نگهبان گفت: «شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید وداوری کنید؟ برای مجلس ودولت وجاهای دیگر واختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد وتریبونها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تربیونهای نماز برای شما باشد وصداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را داد؟ اگر امام خمینی ونهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نبودند. زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم هدیه بدی به بیت امام دادید.»
بدنبال سخنان رفسنجانی نفرات نزدیک خامنه ای، از شریعتمداری تا آخوندهای عقیدتی سپاه ومعاونت سپاه تا حداد عادل و …، علیه رفسنجانی موضع گرفتند. نهایتا هم خامنه ای در 19 بهمن بدون نام بردن از رفسنجانی گفت: “این حرفها فقط با نگاه سیاسی وبه علت دوری از انگیزه های خدایی بیان می شود اما اکنون قصد ندارم به آنها بپردازم”.
رفسنجانی روز 15 بهمن مجددا علیه آنها موضع گرفت. علاوه بر رفسنجانی سید مهدی طباطبائی عضو جامعه روحانیت مبارز در 14 بهمن در حمایت از رفسنجانی گفت: «سخنان آیتالله هاشمی درست، پخته وسنجیده بود. در واقع نوعی یادآوری به مسئولان بود که بدانند چه کسی آنها را به این نقطه رسانده است….»
اثرات تحریم
حاکمیت فاسد ولایت فقیه از تنفر مردم از نظام ولایت فقیه مطلع است و گزارشات متعدد حاکی از وحشت دوجناح از تحریم انتخابات توسط مردم و عواقب بعدی آن رسیده است: خامنه ای در وحشت از تحریم انتخابات گفت: «عده ای کمین کرده اند که با حضور نیافتن مردم در انتخابات، با تحریم و یا سست کردن انتخابات، از نظام جمهوری اسلامی مچ گیری کنند.» (1)
و یا می نویسند: شورای نگهبان مثل برگ خزان رد صلاحیت کرد. بسیاری سرخورده و ناامیدانه می گویند که «چرا باید در انتخابات شرکت کنیم؟ وقتی حتی یک نفر را هم شورای نگهبان درفهرست نامزد های حوزه انتخابیه مان باقی نگذاشته،» (2) بیشترین مطالبی که در فضای مجازی بعد از اعلام رد صلاحیت ها بهراه افتاده مسئله «بایکوت» است. بسیاری با غرور و افتخار می نویسند که در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده اند. بهنظر می رسد یک موجی در حال بهراه افتادن است که عدم شرکت در انتخابات را یک جور اعتراض مدنی به رد صلاحیت ها می داند.
و یا علم الهدی در مشهد می گوید مشارکت حداکثری در انتخابات مانور قدرت برای این نظام است و اگر کسی بنا شد در انتخابات شرکت نکند معنایش این است که در مقابله با کفر جهانی نایستاده است.
دو باند رژیم هرکدام از منظر خودشان نیاز دارند که آمار شرکت کننده در انتخابات را بالا اعلام کنند. گزارشاتی از درون رژیم حاکی است که در اتاق آرا مانند تمامی انتخابات گذشته آمار کل شرکت کنندگان را با حد نصاب مورد نظر خود چند برابر می کنند.
لیست مورد نظر سپاه و باند خامنه ای همان لیست “ائتلاف بزرگ اصولگرایان ” است که با مهندسی سپاه تلاش دارد که افراد این لیست را به مجلس بفرستد بطوریکه بتواند حداد عادل را رئیس مجلس کند.
اکبر رفسنجانی و حسن روحانی بدنبال «لیست سیاه» در این انتخابات هستند، آنها به دنبال آنند که به چه کسانی رأی ندهید، رفسنجانی بدنبال این است که با اختلاف آرا بالا با جنتی، محمد یزدی از اعضای شورای نگهبان و مصباح یزدی انتخاب شود. تا بتواند اتوریه خودش را در مقابل آن جناح اعمال کند. بهمین دلیل در هر سخنرانی ها با عنوان کردن خطر دلسرد شدن مردم و جوانان و از دست رفتن «مصونیت» نظام، با عبارتهایی مثل «خطر بهوجود آمدن شرارت» و «تلاطم اجتماعی» از تهدید قیام حرف میزند و خامنهای را فرا میخواند که قدرت را در نظام تقسیم کند، اما قبل از خامنهای خود از خطر انفجار اجتماعی وحشت دارد. همین وحشت باعث شده که وقتی خامنهای دست به قلع و قمع گلهای و فلهای زد، در حالی که بسیاری انتظار واکنش تند و تیز از رفسنجانی داشتند ولی او مستمراً از جوانان دعوت میکند که با حفظ آرامش در نمایش انتخابات شرکت کنند.
آری، چه شده که هر دو باند غالب و مغلوب رژیم در بنبست نمایش انتخابات گیر کردهاند و راه برونرفت ندارند، روشن است که تهدید بزرگی از جانب جوانان و همه مردم ایران بالای سر آنهاست بهنحوی که قدرت مانور را از آنها گرفته است. تهدیدی به بزرگی یک خیزش عمومی و بنیان کن.
خامنهای بهرغم اینکه میداند با این ورود و موضعگیری، خود را از موضع فراجناحی و ولایتفقیهی به سردسته یک باند تنزل میدهد، اما این را هم میداند که اگر خودش وارد نشود، قافیه را باخته است؛ اگرچه برای این ورود باید بهای سنگینی بپردازد و مشخصاً از اتوریته و هیمنهاش خرج کند که نتیجه آن، تضعیف بیش از پیش کل نظام است؛ زیرا افشاگریهایی که دو باند علیه همدیگر میکنند، چیزی برای رژیم باقی نگذاشته و به خشم و نفرت مردم فقر زده و محروم علیه تمامیت رژیم، بیش از پیش دامن میزند.
آنچه از پیش روشن است اینکه برای ولایتمداران چپاول و غارت و برای ملت ویرانی و فقر و سرکوب و …و شرکت در انتخابات به معنای گواهی و انتخاب مهره هائی که ولی فقیه برای تداوم نظامش در اولویت بازی قرار داده است و این یک واقعیت آشکار است ، چرا که در این سالیان جناح های مختلف حاکمیت بازیگر صحنه به منظور مشروعیت برای تداوم نظام ولایت فقیه بوده اند.
ادامه دارد
پی نوشت ها :
(1) سخنان خامنه ای در 30 دی 94
(2) صادق زیبا کلام در گفتگو با روزنامه قانون 1 بهمن 94