۱۳۹۴/۱۲/۰۷- زمان رأی گیری شد، بیایید!
آهای ای خلق ایرانی، کجایید؟
زمان رأی گیری شد، بیایید
بیایید ای خلایق، از چپ و راست
که میهن باز محتاج شماهاست
اگر بیکار هستی، یا «سر کار»
اگر هستی «سر و مُر»، یا که بیمار!
بیا ای هموطن، ایرانی پاک
طرفداران من، قوم یقه چاک
بیا با نای و شیپور و دف و بوق
بریز آرای خود را توی صندوق
به نفع من بده رأی خودت را
که من بهتر ترینم، جان مولا
چه کس گفته که فرزندان بهتر
نماید زندگی را هر چه بهتر
که هر فرزند، یعنی یک عدد رأی
به شرطی که به این جانب دهد رأی
کنم ایران و ایرانی سر افراز
کنم مرغ شما را اردک و غاز
جهان را پر زهای و هوی سازم
کچل ها را همه پر موی سازم
گهی ال کرده، گه بل می کنم من
صدای خویش را ول می کنم من
که ای مردم، خلایق، ایها الناس
به روی یازده من می کشم آس
اگر دادم خزر را از کف آسان
کویر لوت را سازم گلستان
چنان فیلی هوا بنمایم این بار
که دود از کله ات خیزد چو سیگار
به هن و هن بیندازم نفس را
براندازم ز بن، نسل مگس را
که ننشیند به روی کلۀ تاس
خصوصاً کلۀ تاس کل عباس
صدای وزوزش را می برم من
قسم بر جان مولا می خورم من
که مابین همه سر تر، منم، من
غولنج غول ها را بشکنم من
چنان با پنبه کله می برم نرم
که قیصر گوید: «ایولا، دمت گرم»
بود در کیسه و در چنتۀ من
هزاران وعده، اما پای خرمن
گداها را نمایم راکفلرها
به زیر پای هر یک رامبلرها
قسم بر تار موی هر چه مرده
کنم بهر شما تخم دو زرده
شیاطین بزرگ و بچه خناس
یوسوس فی صدور الناس وسواس
ز هول من گریزان است و ویلون
خرد سوراخ موشی را دو ملیون
عمو سام از چک من گوید ای آخ
نشانش می دهم، یک دانه بیلاخ
من آن هستم که رستم بود قلدر
کنم هرکول را با یک لگد قر
اگر چه بی سبیل و ریش هستم
برای تاس تان «جف شیش» هستم
غمت را خوش به حالش می کنم من
«دل ای دل» را حلالش می کنم من
کنم کاری که روز و شب بخندی
چغندر را کنم سیب پشندی
هر آن چه دیگران گویند، باد است
تز من «مرده باد و زنده باد» است
خلایق، اقتدا بر من نمایید
ادای دین بر میهن نمایید
به پیش ای هموطن، بازو به بازو
برای رأی بر آقای هالو