لایحه ای قانونی که آقای ”بنیامین نتانیاهو“ مهر تائید بر آن زده، سر آن دارد که به بهانه شفاف سازی، الزامات تازه ای را به انجمن های اسرائیلی تحمیل کند. جوّ مسموم آزار دگراندیشان به سردمداری احزاب هوادار شهرک سازی در سرزمین های اشغالی، زمینه ساز تدوین نص این لایحه، به قصد گوشمالی سازمان هائی است که سیاست دولت را برنمی تابند.
هفته ای نمی گذرد که راستگرایان و تندروهای دست راستی اسرائیلی خائنان جدیدی را از آستین شعبده به در نیاورند. سازمان های غیر دولتی چپگرا را «نفوذی های حقوق بگیر خارجیان» می نامند که با «دشمن فلسطینی» همکارند؛ نویسندگان، هنرمندان، شخصیت های سیاسی: شبکه های مجازی، همگی را سزاوار ”Shaming“ (رسوا شدن) می دانند، یعنی ارعاب و تحقیرهائی که غالبا با دشنام های نژاد پرستانه و تهدیداتی همراه اند. و همهٔ اینها به دلیل مخالفت با اشغال سرزمین های فلسطینی، یا فقط از آنرو که مدافع دموکراسی اند.
حتی آقای ”Reuven Rivlin“، رئیس جمهور کشور نیز در ماه دسامبر ۲۰۱۵ قربانی چنین کارزاری گردید. از بخت بد او در کنفرانسی سخن رانده بود که روزنامه چپگرای ”هاآرتص“ در نیویورک ترتیب داده و هنگام نطق وی نمایندگان ”شکستن سکوت“ هم در سالن حضور داشتند. در واقع این انجمن نظامیانی که دوران خدمت خود را سپری کرده اند و درباره مأموریت خود در سرزمین های اشغالی شهادت می دهند، متهم است که چهره اسرائیل و ارتش آن را خدشه دار می کند. وی را به سبب ارائه شواهدی به کمیسیون تحقیق سازمان ملل متحد درباره جنگ تابستان ۲۰۱۴ در نوار غزّه نیز مقصر قلمداد کرده اند. دولت اسرائیل از همکاری با این رکن سازمان ملل متحد روی برتافته که در گزارشش خطاهائی را برشمرده که به «جنایات جنگی» پهلو می زنند، جنایاتی که هم اسرائیل و هم گروه های مسلح فلسطینی هر دو مرتکب شده بودند (۱).
پارلمان اسرائیل در روز ۸ فوریه گذشته، با ۵۰ رأی موافق در برابر۴۳ رأی مخالف (از ۱۲۰ نماینده ”کنست“)، در شور اول، لایحه ای را درباره «شفافیت» سازمان های غیر دولتی تصویب کرد. نص این قانون که ”Ayelet Shaked“، وزیر دادگستری، وابسته به حزب ”خانهٔ یهودی“، تشکل طرفدار شهرک سازی در سرزمین های اشغالی، به مجلس آورده بود، همهٔ انجمن های یارانه گیر از دولت های خارجی را ملزم ساخته تا در گزارش های عمومی خود و هنگام تماس با دستگاه ها و مقامات اسرائیلی هویت یارانه دهندگان خود را یادآور شوند. اگر به چنین الزامی تن در ندهند، ناچار باید جریمه ای برابر ۲۹ هزار و ۲۰۰ ”شه کل“ (برابر با ۶ هزار و ۸۰۰ یورو) بپردازند. گرچه این لایحه چندین انجمن چپ گرا و مدافع حقوق بشر را در بر می گیرد که از کمک های مالی دولت های اروپائی و آمریکای شمالی برخوردارند، اما سازمان هائی از شمول آن بیرون اند که از منابع مالی خصوصی خارجی، نظیر سازمان های دست راستی سهیم در توسعه شهرک سازی در سرزمین های اشغالی پول می گیرند. این لایحه، که انتقادهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده را برانگیخته، در اوضاع و احوالی تصویب شد که با جوّ بدگمانی نسبت به بخشی از جامعه مدنی، و به ویژه با تأکید طرح سیاسی ”بنیامین نتانیاهو“ نخست وزیر اسرائیل رقم خورده است.
محافل راستگرا و دست راستی های تندرو که از پشتیبانی چندین وزیر برخوردارند، بر تکاپوهای خود برای حقانیت زدائی از سازمان های غیر دولتی مدافع حقوق بشر افزوده اند. ”Im Tirtzu“ فعال ترین آنهاست. این محفل دانشجوئی که نام خود را از فراز مشهوری از ”تئودور هرتسل“ (۱۹۰۴ـ ۱۸۶۰) به معنی «اگر آنرا بخواهید» برگرفته، در بامدادی در سال ۲۰۰۶ پدید آمد که بنیانگذارش، آقای ”Ronen Shoval“، به دیدار آقای ”MotiKarpel“ از رهبران جنبش شهرک سازی و نویسنده ”انقلاب به انگیزش ایمان“ (به زبان عبری) رفت. این کتاب که با عنوان فرعی”فروپاشی صهیونیزم و فرا رسیدن تغییر از طریق ایمان“ در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، خواستار بازسازی معبد اورشلیم و مدعی تحمیل حاکمیت اسرائیل بر سرتاسر «خاک اسرائیل» است، بدین مفهوم که عرب ها دیگر از چیزی بیش از وضعیت حقوقی «ger toshav» برخوردار نگردند، یعنی ساکنان بیگانه بی بهره از حقوق سیاسی. آقای ” Shoval“ ناگزیر رسالت «نو کردن اندیشه و ایدئولوژی صهیونیزم» را بر دوش گرفته، و بر آنست تا «از طریق ارائه راهبردهائی درباره پدیده های پسا صهیونیزم و ضد صهیونیستی، با کارزارهائی بستیزد که هدف آنها نفی مقبولیت دولت اسرائیل است (۲)». هرچند مسئولان ”Im Tirtzu“ نمی پسندند که جنبش آنها را «فاشیست» بخوانند، با اینحال نتوانستند در دادگاه چند سازمانی را به اتهام توهین به خود محکوم سازند که از این جماعت با همین عنوان یاد کرده بودند. (۳).
«آنها در میان ما به سر می برند و عوامل نفوذی اند»
”Im Tirtzu“ به یاری اعضای راستگرای مجلس به موفقیت های چندی، مشخصا علیه ”شکستن سکوت“ دست یافته. کهنه سربازان این انجمن را که ــ به غلط ــ به پشتیبانی از کارزار ”بایکوت، بیرون کشیدن سرمایه و مجازات ها“ (۴) و همگامی با دشمنان اسرائیل متهم کرده اند، از دستیابی به ارتش و مدارس باز داشته اند. ”Im Tirtzu“ از آن هنگام به عرصه فراخ تری گام نهاده؛ با کمک ”Moshé Klughaft“ رایزن نزدیک آقای ”Naftali Bennett“، وزیر آموزش و رئیس حزب ”خانهٔ یهودی“ ویدئوئی سر هم کرده (۵) که در آن مردی را می بینیم که چاقوئی را به تهدید به سمت بینندگان تکان می دهد، و از پس زمینه صدائی به تفسیر طنین انداز است: «پیش از اینکه این تروریست به روی شما چاقو بکشد، می داند که ”Yishaï Menuhin“، از کمیته مردمی علیه شکنجه در اسرائیل، عامل نفوذی برگمارده هلند، او را از ”Shin Beth“ [سرویس امنیت داخلی] محافظت خواهد کرد. تروریست همچنین می داند که ”Avner Gvaryahu“ عضو ”شکستن سکوت“، عامل نفوذی آلمان، با سربازی که خواهد کوشید جلوی سؤقصد را بگیرد چون ”جنایتکار جنگ“ رفتار خواهد کرد. تروریست این را نیز خوب می داند که ”Sigi Ben-Ari“، از ”Hamoked“ [مرکز مدافع حقوق فرد]، عامل نفوذی دولت نروژ، از او در پیشگاه عدالت دفاع خواهد کرد. پیش از اینکه تروریست به شما چاقو بزند، می داند که ”Hagaï Elad“ از ”B’Tselem“، عامل نفوذی اتحادیه اروپا، اسرائیل را به ارتکاب جنایات جنگی متهم خواهد کرد. ”Yishaï“، ”Avner“، ”Sigi“ و ”Hagaï“ اسرائیلی هستند. آنها در میان ما به سر می برند و عامل نفوذی هستند. وقتی ما علیه تروریسم می جنگیم آنها به پیکار با ما برمی خیزند.» از منظر این منطق، اروپا که از راه حل دو کشور پشتیبانی می کند، دشمن اسرائیل و همدست تروریسم است.
”Im Tirtzu“ دلگرم به کمیته معتبری است که این محفل را زیر پر و بال گرفته. طیفی از استادان همفکر دانشگاه از جمله ”Robert Aumann“، برنده سال ۲۰۰۵ جایزه بانک سوئد در رشته علوم اقتصادی در بزرگداشت خاطرهٔ ”آلفرد نوبل“، یا ”Georges-Elia Sarfati“ فرانسوی، استاد دانشگاه ”سوربُن“، و نیز وکلای دعاوی چون ”Daphne Netanyahou“، زن برادر نخست وزیر را در میان اعضای این کمیته می یابیم. به پشتگرمی چنین حمایت هائی است که این محفل با ”افشای“ برخی نویسندگان و هنرمندان چپگرای کشور مانند ”Amos Oz“، ”Abraham B. Yehoshua“، ”David Grossman“ و نیز بازیگران طراز اول، چون «عوامل نفوذی» بیگانگان پله دیگری را در تهمت و افترا بالا رفته است. دولت و راستگرایان تا همین اواخر در تبانی با این روایت ”مک کارتیسم“، خاموشی گزیده بودند، با اینحال بالاخره صداهائی به اعتراض بلند شد. آقای ”Benny Begin“، شخصیت تاریخی ”لیکود“، حزب آقای ”نتانیاهو“ و فرزند ”مناحیم بگین“ نخست وزیر پیشین، با تحکمی کوبنده درآمد که «این چنین انگشت نما کردن خائنان ادعائی، تکنیک کهنه فاشیستی هم زشت و هم خطرناکی است». آقای ”Bennett“ هم با توصیف ابتکار ”Im Tirtzu“ به «آزارنده و بی فایده» واکنش نشان داد. پس از آن، آقای ”نتانیاهو“ دیگر نتوانست دست روی دست بگذارد و زبانش باز شد که « من با کاربردن واژه ”خائن“ در توصیف کسانی که موافق من نیستند مخالفم. ما در یک دموکراسی به سر می بریم که افکار متنوعی در آن وجود دارد.» اما همزمان به نکوهش ”شکستن سکوت“ هم پرداخت «که نام اسرائیل را در جهان به لجن می کشد (۶)».
خانم ” Miri Regev“ وزیر فرهنگ هم به سهم خود به انتشار توضیحی برآمد: «گرچه مردم را به حق باید آگاه کرد، اما لازم است که از تفسیرهائی دوری گزید که می توانند خشونت به بار آورند.» با اینحال این شخصیت بسیار فعال حزب ”لیکود“ به گواه لایحه «وفاداری فرهنگی»، هنرمندان چپگرا را از دم تیغ کین خود برکنار نمی دارد: این متن در نظر دارد که واریز یارانه را به همه هنرمندانی ممنوع سازد که به نمادهای کشور گزند رسانند، از تروریسم پشتیبانی کنند یا با بقای اسرائیل در قامت کشوری یهودی و دموکراتیک به مخالفت برخیزند (۷). مردم هم چندان سر ناسازگاری با چنین اقدامی ندارند. قبلا هم، بر پایه نظر سنجی ”مؤسسه اسرائیلی برای دموکراسی“ در ماه ژوئن ۲۰۱۵، سلوک تهاجمی این وزیر نسبت به سپهر هنر از پشتیبانی ۵۹ ٪ یهودیان اسرائیلی برخوردار گردیده بود (۸). از آنسو سازمان های غیر دولتی دفاع از حقوق بشر هم از محبویت چندانی در میان مردم بهره نمی برند: ۵۲ ٪ از افرادی که نظرشان را در ماه اکتبر ۲۰۱۵ پرسیده بودند می پنداشتند که این سازمانها به کشور آسیب می رسانند.
”انتفاضه چاقو“ یا به عبارت دیگر، موج حمله فلسطینی ها علیه اتباع نظامی و غیر نظامی اسرائیلی سهمی در تصلب جامعه و گردش آن به راست داشته است. سامانه «گزارش نفرت»، متعلق به ”بنیادBerl Katznelson“ هرماه نشان از میانگین ۵۰۰ هزار نقد و نظر و تبادل پیام های کینه توزانه یا نژادپرستانه دارد (۹). در ماه ژانویه ۲۰۱۶، ”Nahum Barnea“ مقاله نویس، اسرائیل امروز را با اشاره به خشونت سیاسی در آلمان از ۱۹۱۸ تا ۱۹۳۳، در آستانه قدرت یابی ”نازی“ها توصیف کرده بود: «این وضعیت به جمهوری ”وایمار“ می ماند. رایحه ای چون ”وایمار“ از آن به مشام می رسد. درست مثل ”وایمار“ غده بدخیمی است. گرچه ما جمهوری ”وایمار“ نیستیم، اما انچه اکنون می گذرد از بسیاری جهات یاد آور همانی است که در آنجا گذشت. این شاید چیز خوبی باشد. شاید این موج نفرت پراکنی به اسرائیلی ها بفهماند که این شیب چقدر لغزنده است. زندگی زیبائی که ــ در سنجش با آنچه نزد همسایگانمان می گذرد ــ از آن برخورداریم ما را کور کرده. چند وقت پیش به نویسنده ای برخوردم که نامش در لیست [خائنان] بود. به من گفت ”نتانیاهو طیاره ما را مستقیم رو به کوه هدایت می کند.“ پاسخ دادم که: ”این البته خبر بدی است. اما خبر خوب اینکه ما در ”بیزینس کلاس“ سفر می کنیم“ (۱۰).»
آقای ”نتانیاهو“ که هفت سال است در صدر دولت جای دارد، خود بر این باور است که اسرائیل را به سرمنزل مقصود هدایت می کند و سکان را به هر زحمتی در مسیر راستگرائی نگه داشته، خواه در قلمرو اقتصادی و اجتماعی، خواه رویاروی فلسطینی ها یا مخالفان سیاسی خود. به زعم وی چپگرایان اسرائیلی همواره اشتباه کرده اند. او قبلا در کتابی که در سال ۱۹۹۵، پس از امضای توافقنامه های ”اسلو“ منتشر کرد، شرح داده بود که این چپ «از پیش آمادگی پذیرش استدلالات تبلیغات عرب را، مبتنی بر اصل ”حقوق انکار ناپذیر خلق فلسطین“ داشته که راه گشای برپائی کشوری فلسطینی است در کنار اسرائیلی کوچک شده. این عارضه از بیماری مزمنی سر بر داشته که ازآغاز قرن نوزدهم به امت یهود سرایت کرده، [بیماری] مارکسیسم که با جنبش های یهودی چپگرا، چپروان تند رو و کمونیست در اروپای شرقی درآغشته است». این خود دلیل آن است که «اشخاصی هوشمند، اخلاق مدار و فرهیخته تأکید می ورزند که اسرائیل باید ”سرزمین ها“[ی فلسطینی] را ترک گوید. (…) در حالی که اخت گیری یهودیان برون مرزی با جوامعی که در آن می زیند به شتاب توسعه می یابد، ما شاهد اوجگیری یهود ستیزی و موج عظیم نفرت از اسرائیل هستیم که ریشه در اسلامگرائی پیش خزنده ای دارد. اما رهبری سیاسی چپ که در تکاپوست تا با واگذاری قلب میهن امت یهود، هدف ”رهانیدن فلسطینی ها از سنگینی بار اشغال اسرائیلی“ را تحقق بخشد، اعتنای خاصی به این مطلب ندارد (۱۱)».
قانونی برای نهی بایکوت شهرک نشین ها
از اینرونخست وزیر رسالت تضمین بقای خلق یهود در سرزمین خود را به خویشتن بخشیده است. به موحب تحلیل ”Eldad Yaniv“، رئیس مرکز دانشگاهی ”شیمون پرز“، «ایدئولوژی و راهبرد سیاسی وی سازگاری مطلقی با یکدیگر دارند. او یقین یافته که به قدرت رسیدن یک دولت چپ، یا حتی رهبران راستگرای دیگری جز خود او، فاجعه ای برای اسرائیل رقم خواهد زد، که وی خویشتن خویش را حافظ آن می انگارد (۱۲)».
تنها پس از چهارمین پیروزی انتخاباتی طی بیست سال بود که آقای ”نتانیاهو“ توانست در روز ۱۴ مه ۲۰۱۵، سرانجام ائتلافی را به دلخواه خود پدید آورد. او با رهیدن از لزوم یارگیری از عناصر میانه رو یا متعلق به حزب کارگر، اینک می تواند کشور را چنانکه می پسندد رهبری کند. در مقام رئیس دولت، مناصب وزارتی اقتصاد، مخابرات و امورخارجه را برای خود نگهداشته و برای اداره امور اخیر خانم ” Tzipi Hotovely“ را به مقام وزیر مشاور برگمارده است. این زن نماینده حزب ”لیکود“، همسنخ با باورهای صهیونیزم مذهبی و مخالف سرسخت ایجاد یک کشور فلسطینی است. از اینرو با آگاهی کامل از داو در میان، آقای ”نتانیاهو“ وی را برای پراکندن پیام دولت خود به سوی «جامعه جهانی» روانه کرده: کرانه باختری رود اردن اشغال نشده، بلکه بخش جدائی ناپذیری از خاک اسرائیل است. خانم ” Tzipi Hotovely“ در روز آغاز مسئولیت خود، اصول و مبانی اعتقادی خود را در همایش دیپلومات ها و بلند پایگان وزارتخانه اش برشکافت: «تکرار این نکته اهمیت دارد که این خاک از آن ماست. سر تا سر این خاک به ما تعلق دارد. (…) جهان نیازهای امنیتی اسرائیل را درک می کند، اما برهان های اخلاقی و عدالتخواه همواره جایگزین آن می شوند.» او نقل قولی از ” Rachi“، یک خاخام تلمودی قرن یازدهم به میان آورده بود که: «[یهوه] با عزم و اراده خود ”کنعان“ را به خلق های هفتگانه بخشید، و با عزم و اراده اوست که آنرا از آنان پس گرفت و به ما داد …»
قبلا آقای ”نتانیاهو“ در ماه ژوئیه ۲۰۱۱، پیشنهاد قانونی را علیه بایکوت شهرک نشینان به تصویب ”کنست“ رسانده بود. این پیشنهاد به ابتکار ” Zeev Elkin“ نمایندهٔ ”لیکود“ پس از خودداری ده ها هنرمند از هنرنمائی در شهرک های اسرائیلی در سرزمین های اشغالی مطرح شد. متن لایحه مزبور که با ۴۷ رأی موافق در برابر ۳۸ رأی مخالف به تصویب رسید، پیگرد قضائی علیه «همه کسان یا نهادهائی» را مجاز می شمارد که «از عقد توافقنامه های اقتصادی، اجتماعی یا دانشگاهی با شخص یا دستگاهی به دلیل پیوندهای آنان با دولت اسرائیل، نهادهای آن یا مناطق تحت کنترل وی [سرزمین های اشغالی] سر باز زنند». دیوان عالی در ۱۶ آوریل ۲۰۱۵، تقاضای فرجام سازمان های چپگرای غیر دولتی را موجه ندانست. قضات دیوان فقط به حذف ماده ای بسنده کردند که دادگاه ها را مجاز می داشت که حتی اگر دلیلی بر ثبوت هرگونه خسارت تجاری یا اقتصادی در دست نباشد، جریمه های نامحدودی علیه کسانی وضع کنند که به بایکوت فرا می خوانند.
این رأی دیوان عالی شگفتی قاضی ” Talia Sasson“ را برانگیخت. این زن که بیست و پنج سال تمام یکی از مسئولان دستگاه دادستانی کشور بوده، امروز ریاست ”صندوق جدید اسرائیل“ را برعهده دارد که هزینه های ده ها سازمان غیر دولتی اسرائیلی را تأمین می کند. او می گوید «از اینکه دیوان عالی بر این قانونی که یگانه هدف آن بستن دهان چپگرایان است صحه نهاده شرم دارم. دیوان می بایستی میان نهی بایکوت دولت اسرائیل ــ که من می توانستم موافق آن باشم ــ و ممنوعیت بایکوت شهرک نشینان در سرزمین اشغالی تمایزی می گذاشت. این امر پذیرفتنی نیست. در واقع دیوان عالی در قضاوت های [پیشین] خود نشان داده بود که کرانه باختری جزو کشور اسرائیل نیست که در آنجا حاکمیت خویش را تحمیل کرده باشد».
عزم راسخ آقای ”نتانیاهو“ هنگامی نمود مؤکدی یافت که شورای وزیران به بررسی لایحه قانونی درباره «شفافیت» سازمان های غیر دولتی برآمد. بدینسان رئیس دولت با تصحیحی در حاشیه متن ــ حذف ماده ای که اعضای سازمان های غیر دولتی برخوردار از کمک مالی یک دولت خارجی را هنگام دیدار از ”کنست“، وادار به آویختن کارت شناسائی مخصوصی به سینه می ساخت ــ اجازه نشر آنرا صادر کرد. خانم ”Tzipi Livni“، نماینده پارلمان، رهبر حزب ”Hatnuah“ (میانه رو، همپیمان با حزب کارگر) که در دهه گذشته تصدی چندین مقام وزارتی را بر عهده داشته، با اشاره به بُرد متن مورد نزاع گفت که: «وقتی در مقام وزیر دادگستری [چندین بار، آخرین بار از مارس ۲۰۱۳ تا دسامبر ۲۰۱۴] در دولت بودم امکان ”وتو“ یا کنار نهادن اغلب چنین لوایحی برایم فراهم بود. جز اینکه در وهله آخر کارها دیگر به وزیر دادگستری بستگی ندارد، بلکه تصمیم نهائی را رئیس دولت می گیرد. او اگر بخواهد می تواند یک لایحه قانونی را از دستور روز خارج کند. نخست وزیراگر بخواهد ائتلاف خود را نگهدارد، می گذارد تا عناصر تندرو دولتش دست بالا را داشته باشند. من بسیار متاسفم، اما وضع کنونی چنین است. من با این لوایح قانونی مخالفم. ما در اپوزیسیون هستیم ومصممیم که راه را بر آنها ببندیم، اما اختیارات ما محدود است». از آنسو قاضی ”Sasson“ هم به سهم خود در نکوهش این متن می گوید که «حماقتی به قصد ساکت کردن اردوگاه چپ. امروز سیاست دست راستی ها این نیست که به بحث و گفتگو رو آورند، به مشاجره میان چپ و راست کشانده شوند، بلکه می خواهند چپگرایان را خاموش سازند».
به تصدیق پروفسور ”Tamar Hermann“، چپگرایان اندک اندک از تک و تا می افتند: «در سال های آغازین دهه ۱۹۹۰، هنوز می توانستیم از دو اردوگاهی سخن بگوئیم که به رویاروئی با یکدیگر برمی خاستند. امروز دیگر چنین نیست. من دیگر از ”چپ“ حرف نمی زنم، بلکه از ۲۰ ٪ جمعیت بالغ یهودی می گویم که گروه لائیک شهر نشین، درسخوانده، جهان بین، با حساسیتی لیبرال را برمی سازند. (…) جوانترهای برخاسته از میان آنان، پاسخی را که انتظار داشتند از والدین خود نگرفتند و ناگزیر به شکلی از هویت بنیادین یهودی روی آورده اند». این استاد دانشگاه همچنین یادآور شد که قبلا، در سال ۲۰۰۹، هم یک تحلیل جامعه شناسی نشان داده بود که بیش از ۵۱ ٪ یهودیان اسرائیلی به ظهور منجی باور داشتند. در میان آنها، مذهبی ها بودند، اما همچنین سنت گرایان و دین ناباوران را هم می توانستی دید. اکثریتی پرشمار (۶۷ ٪) می انگاشتند که یهود قومی برگزیده است (۱۳). پنج سال بعد، اردوگاه ملی گرایان مذهبی قوت باز هم بیشتری یافته بود، زیرا ۲۲ ٪ از یهودیان خود را در ارزش های این اردوگاه باز می شناختند (۱۴).
خانم ”Livni“ نگران گرایش هائی است که در صحن جامعه می پراکنند: «عموم یهودیان احساس می کنند که دشمنان گرداگرد آنها را گرفته اند. وانگهی در همسایگی دشواری که ما به سر می بریم این واقعیت دارد. تروریسم علیه اسرائیل وجود دارد؛ افراط گرائی اسلامی قوت می گیرد. بدبختانه، بخشی از جامعه در خود فرو می رود. اینان به تهدید خارجی، اما همچنین امکان گزند داخلی بدست اقلیت ها و گروه هائی بدگمان اند که با سیاست دولت مخالفت می ورزند. ”نتانیاهو“ هنگام کارزار انتخاباتی آنها را انگشت نما می کرد. مردم میان عرب های شهروند اسرائیل، سازمان های چپی و دولت های بیگانه اتحادی می بینند. بدینگونه بخش هائی از جامعه اسرائیل هویت دشمن یافته اند. (…) به عقیده من، بدون هیچ تردیدی، اسرائیل یگانه دموکراسی راستین خاور میانه است و می باید بخش تمام عیاری از همان چیزی باشد که ”دنیای آزاد“ می خوانند».
از آقای ”نتانیاهو“ هم بگوئیم که در نظر دارد طرحی از قانون اساسی را به تصویب برساند که باز تعریفی از اسرائیل چونان دولت ــ ملت امت یهود به دست دهد و بر آن باشد که قانونگذار از اصول و احکام آئین یهود الهام گیرد. این قانون، رژیم را دموکراتیک تعریف خواهد کرد، اما فقط یهودیان در قلمرو چنین رژیمی از حقوق جمعی برخوردار خواهند بود؛ مسلمانان و مسیحیان، یعنی ۲۰ ٪ جمعیت از چیزی جز حقوق فردی که قوانین تصریح کرده باشند بهره ای نخواهند برد. به عقیده قاضی ”Sasson“ این بدان معنی است که در حال حاضر «تخاصم بنیادین در کشور، نه میان ”چپ و راست“، بلکه ”بر له و علیه دموکراسی“ است». از اینرو در حالی که دور نیست که شکست پویش صلح با فلسطینی ها ناگزیر به شکلی از کشور [واحد] دو ملیتی راه برد، کارزار هماهنگ شده دولت و گرایش راست علیه چپ، مسئله آینده دموکراسی در اسرائیل را پیش می کشد. مسئله ای که به جوامع یهودی خارج نشین هم مربوط است، که اغلب روشنفکرانش سکوت گوش خراشی را در باره این برآیش نگه می دارند.
پی نوشت:
۱ ـ «گزارش کمیته مستقل تحقیق درباره ستیزه سال ۲۰۱۴ در نوار غزّه»، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، http://www.ohchr.org.
۲ ـ «درباره ما»، http://en.imti.org.il. همچنین نگاه کنید به ” Ronen Shoval“، «بینش هرتسل 2.0 Im Tirtzu . ــ مانیفستی برای صهیونیزمی احیا شده»، ۲۰۱۳، https://imti.org.il.
۳ ـ ” Oren Persico“، «دیوان عالی: پیگرد ”فاشیست“ خواندن Im Tirzu وجاهت قانونی نداشت»، 972mag.com، ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۵.
۴ ـ مقاله ”Julien Salingue“، «هراس های اسرائیلی» را در شماره ماه ژوئن ۲۰۱۴ لوموند دیپلوماتیک بخوانید (http://ir.mondediplo.com/article216…).
۵ ـ «ایادی بیگانه رسوا شدند [https://www.youtube.com/watch?v=02u…]»، ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵. نگاه کنید به Chemi Shalev، «Im Tirtzu و پیشگامان و الهامبخشان فاشیسم برای تخریب دموکراسی اسرائیل توطئه می چینند»، هاآرتص، تل آویو، ۱۶ دسامبر ۲۰۱۵.
۶ ـ ” Jonathan Lis“، «”نتانیاهو“ هجمه تبلیغاتی علیه هنرمندان چپگرا را محکوم می کند: مخالفان سیاسی من”خائن“ نیستند»، هاآرتص، ۲۸ ژانویه ۲۰۱۶.
۷ ـ «” Regev لایحه وفاداری فرهنگی را به [مجلس] ”کنست“ تقدیم می کند»، Ynetnews.com، ۲۷ ژانویه ۲۰۱۶.
۸ ـ . «شاخص صلح ــ ژوئن ۲۰۱۵. پروفسور Ephraim Yaar و پروفسور Tamar Herman »، www.idi.org.il.
۹ ـ http://hasata.berl.co.il. (به عبری)
۱۰ ـ ضمیمه هفته نامه Yediot Aharonot ، تل آویو ۲۹ ژانویه ۲۰۱۶.
۱۱ـ ”بنیامین نتانیاهو“، Makom Tahat Ha Shemesh، انتشارات هفته نامه Yediot Aharonot، تل آویو، ۱۹۹۵ .
۱۲ـ گفتاوردها همگی برگرفته از مصاحبه هائی با نویسنده اند، مگر آنکه خلاف آن ذکر شده باشد.
۱۳ـ «چهره یهودیان اسرائیل. اعتقادات، مناسک، و ارزش های یهودیان اسرائیلی، ۲۰۰۹»، AVI CHAI ـ بنیاد اسرائیل، اورشلیم، ۲۰۱۲، https://en.idi.org.il.
۱۴ـ ” Yair Ettinger“، «پژوهش: ۲۲ درصد یهودیان اسرائیلی خود را در هویت اردوگاه صهیونیست های مؤمن یاز می شناسند»، هاآرتص، ۲۷ دسامبر ۲۰۱۴.
برگزدان
منوچهر مرزبانیان
منبع: لوموند دیپلماتیک فارسی مارس 2016