در خبرها از قول آقای مکارم شیرازی یکی ازمراجع تقلید و از نظریه پردازان نظام ولی فقیه آمده است که امام زمان توسط:
“وسیله فوقالعاده سریعالسیری که در آسمان به صورت تودهای فشرده از ابر به نظر میرسد، غرشی همانند رعد، و قدرت و شدتی همچون صاعقه و برق دارد و به هنگام حرکت، دل آسمان را با نیروی فوقالعاده خود میشکافد و همچنان به پیش میرود و میتواند به هر نقطهای از آسمان حرکت کند…. وسیله مافوق مدرن که شبیه آن را در وسایل کنونی نداریم؛ تنها در میان بشقابهای پرنده و وسایل سریع و سرسامآور فضایی که امروز داستانهایی از آن بر سر زبانها است … ولی به هر صورت بشقابپرنده هم نیست…. در عصر قیام مهدی یک سیستم نیرومند و مجهز برای انتقال تصویرها به وجود میآید … آن چنان که تمام جهان به منزله کف دست خواهد بود. … خداوند این وسیله را در اختیار او و تشکیلات حکومتش قرار میدهد.”
کهکشان ها را در می نوردد، و تمام جهان از نظر اطلاعاتی برایش هم چون کف دستی عیان خواهد بود. جناب ایشان مثل اینکه لحظه ای فراموش کرده اند، که ملایانی هم مانند ایشان بوده اند که اقامتگاه این امام را تا کنون ته چاهی درجمکران به عوام معرفی کرده اند، و با سوء استفاده از نظریات خرافی رایج در میان آنان، منبع در آمد کلانی برای خود درست نموده و به اخاذی پرداخته اند. با تعجب از این درجه از حماقت “مراجع تقلید”، و”نظریه پردازان” و سران نظامی، که تا کنون توانسته است بمدت بیش از ۳۸ سال برجان و مال ملت ایران، با آن همه سوابق ممتد تاریخی و مبارزاتی اش حاکم باشد، هر چه بیشتر بفکر فرورفتم، بیشتر باین نتیجه رسیدم، که دوام چنین حکومتی از طرف چنین جماعتی فریبکار، فاسد، وعوام فریب ریشه در حکومتهایی دارد، که سالیان دراز شرایط دیکتاتوری و خفقان را بر جامعه ما تحمیل کرده بودند. سؤالی در ذهنم خطور کرد، که چطور شد انسان هایی و بخصوص افرادی که از نظر سن و سال به نسل من تعلق دارند، آنانی که هوشیاری و ذکاوت هایی که پدرانشان در انقلاب مشروطیت درجلوگیری از اعمال نفوذ ملایان مرتجعی چون شیخ فضل ﷲ نوری و در تنظیم قانون اساسی مشروطیت از خود نشان داده اند را یا به نقل از پدرشان شنیده اند و یا در کتاب ها خوانده اند، کسانی که در مبارزات ملی مردم مان برای کسب آزادی و استقلال مملکت، به رهبری دکتر مصدق یا خود شرکت داشته، و شاهد قاطعیت های او در برابر استعمار گران خارجی و انگل های داخلی بوده اند، ثمره مثبت این دو بخش از مبارزه ملت را مشاهده کرده اند. چگونه شد که درابتدای فتنه خمینی، به هشدار سیاست مداران با تجربه ای هم چون دکتر صدیقی و دکتر بختیار که پیش از روی کار آمدن جمهوری اسلامی اعلام نمود: « … هیچکس نمیداند جمهوری اسلامی آیتالله خمینی چیست و اگر کسی برای فهمیدن این موضوع به متون گذشته مراجعه کند پشتش به لرزه درمیآید»، گوش ندادند. فریب وعده وعید های مکارانه شخصی را خوردند که در کارنامه زندگی اش جز مخالفت با حقوق مدنی زنان، و واگذارنمودن زمین به کشاورزان چیز دیگری وجود نداشت. و چه چیزی سبب گردیده است که در ظرف ۳۸ سال گذشته، سیاسیون ایران، روشنفکران این مملکت، نتوانسته اند آلترناتیو قابل قبولی را به مردم عرضه نمایند.
اگر به برکت حکومت ۳۸ ساله این جماعت افق بس تاریکی در مقابل هموطنان و بخصوص جوانان کشور قرار نمی داشت،
اگر بقول دکتر عیسی کلانتری (وزیر سابق کشاورزی) ۷۰ در صد مردم ایران در آینده ای نه چندان دور مجبور به ترک وطن نمی بودند.
“اگرمدیریت آب را به همین وضع ادامه دهیم حدود ٧٠درصد ایرانیان یعنی جمعیتی معادل ۵٠ میلیون نفر برای زنده ماندن ناچار به مهاجرت از کشور هستند. ” (از مصاحبه با عیسی کلانتری با “ندای ایرانیان”)
واگر سیاست در پیش گرفته از جانب سران نظام جمهوری اسلامی سبب نمی شد که:
“شهرنشینی در ایران در چند دهه با سرعتی بسیار بالا و کمنظیر در سطح جهانی افزایش یافته است. جمعیت شهرنشین ایران از ۴۷ درصد در آستانه انقلاب اسلامی، اکنون به حدود ۷۰ درصد رسیده و پیشبینی میشود تا سال ۱۴۰۰ به حدود ۷۵ درصد برسد. این در حالی است که جمعیت روستایی ایران به دلیل مهاجرت نیروی جوانتر به شهرها به تدریج در حال پیر شدن است.” (سایت تابناک)
و از این طریق بافت زیر بنایی ایران برای همیشه عوض نمی گردید، روستا های ایران خالی از سکنه نمی شدند، ونیروهای مهاجر از روستا ها به حاشیه شهر های بزرگ رانده و به خیل بی کاران نمی پیوستند. میتوانستیم تمام این چرا ها را کنار گذاشته، وعوام فریبی این آخوند نادان را هم بحساب یکی از فریب کاریهای رایج، و روزانه در جمهوری اسلامی بگذاریم. چه از نظامی که اساس آن از ابتدا بر فریب ودروغ و جنایت استوار گردیده است، و پس از۳۸ سال هنوز هم پایانی براین دغلکاری متصور نست، ظهور چنین افرادی در آن بعید نیست. فریبکاری بزرگتر از این ملا اما سخنان شخص علی خامنه ای رهبری کنونی جمهوری اسلامی است، که امسال بمناسبت درگذشت خمینی بر سر قبر او باز هم وعده میدهد که:
“امام بزرگوار، ریل حرکت کشور را به سمت هدفهای بزرگ یعنی “حاکمیت دین خدا” تغییر داد، حاکمیت دین خدا عبارت است از “تحقق عدالت اجتماعی واقعی”، “ریشهکنی فقر و جهل”، “ریشهکنی استضعاف و آسیبهای اجتماعی”، “برقراری منظومهی ارزشهای اسلامی”، “تأمین سلامت جسمی و اخلاقی و معنوی”، “پیشرفت علمی کشور”، “تأمین عزت و هویت ملی و اقتدار بینالمللی” و “فعال کردن ظرفیتهای کشور”…. آنها قابل تحقق هستند و تنها شرط تحققشان حرکت در مسیر انقلاب و انقلابیگری است “.
وبسایت خامنه ای۱۳۹۶/۰۳/۱۴
عجابا اینکه سه روز بعد روزنامه کیهان که مسٶلیت آن بعهده خود او، و سردبیری آن را او به یکی از کثیف ترین مهره های نظام واگذار کرده است. پرده از کیفیت این قطار ریل گذاری شده توسط خمینی وآن چه که تا کنون درارتباط با “تحقق عدالت اجتماعی واقعی”، “ریشهکنی فقر و جهل”، “ریشهکنی استضعاف و آسیبهای اجتماعی”، “تأمین سلامت جسمی و اخلاقی و معنوی” ، و”فعال کردن ظرفیتهای کشور” برداشته است، وارمغانی که ریل گذاری”امام بزرگوار” و نظام ساخته و پرداخته اوبرای مردم ایران بارمغان آورده است را، به عنوان مثال بشرح وضعیت معیشتی یکی از ملیون ها کارگر تهی دست و ورشکستگی صنایع بر ملا می سازد:
” چندمین روزی بود که پدر خانواده دست خالی و شرمنده به خانه بر میگشت! مدتی بود که هم خودش و هم همسرش، از بیماری رنج میبردند، اما امکان درمان نداشتند، چون نه بیمه بودند و نه پولی برای پرداخت هزینههای درمان. البته باید گفت مرد از خیر درمان خودش گذشته بود و معتقد بود سیر کردن شکم بچهها و تامین کفش و لباس مختصر آنها واجبتر است. اجاره خانه چند ماهی میشد که عقب افتاده بود و بارها شرمنده صاحبخانه شده بود. از وقتی کارگاهی که در آن کار میکرد تعطیل شده بود، به هر دری زده بود تا بلکه کاری دست و پا کند و… نشده بود! به همه رو زده بود. … اکنون آن صنایعی که با بیست تا چهل درصد کار میکردند و روحانی وعده کار صددرصدشان را داده بود، کاملا تعطیل شدهاند و به گفته معاون وزیر صنعت دولت یازدهم، بیش از ۶۰ درصد صنایع تعطیل شدهاند! مابقی هم که تکلیفشان معلوم است! اکنون حتی ریل راهآهن دست دوم از خارج وارد میکنیم تا دلالان دولت بینصیب نمانند، حتی واگن دست دوم وارد میکنیم تا صنایع داخلی بیش از پیش ورشکسته شوند! ” (کیهان 1۷ خرداد1۳۹۶ )
تخلیه روستاها، مهاجرت جوانان روستایی به حواشی شهر های بزرگ، عدم وجود هرگونه پوشش آموزشی، کار آموزی و فرهنگی، وفقدان مؤسسات تآمین کنند حداقل معیشت، بهداشت و تندرستی برای آنان، هرروز بخیل کارگرانی نظیر آنچه در بالا اشاره گردید می پیوندند، وضعیتی که در آینده نه چندان دور میتواند به انفجاری در جامعه منجر گردد. انفجاری که تر و خشک را با هم خواهد سوخت.
آقای خامنه ای أما بجای پیدا کردن راه علاجی برای حل مساٸل فوری جامعه ، بدنبال “تأمین عزت وهویت ملی و اقتدار بینالمللی” نظام خویش است.
جناب او بد نیست لحظه ای تصور کند، چه می شد اگر:
. آنچه را که اوسالیان دراز از جیب ملت ایران بحلقوم حسن نصرالله و دارودسته تروریست او ریخته است، تا آنان دولتی موازی ودست نشانده او دردرون کشور مستقل لبنان بوجود آورند، ولولو خورخره ای بی بو و خاصیت درمرزهای اسراٸیل باشند، و افسانه نابودی این کشور را زنده نگه دارند، و سنگر داران مقاومت خیالی و تبلیعاتی نظام اوباشند.
. آنچه را که او و سردارانش صرف اجیر نمودن افغانی ها، پاکستانی ها، می کنند تا همراه با فرزندان ملت ایران به قتلگاه سوریه گسیل شوند.
. آنچه را که صرف تامین سلاح و تجهیزات مالی لژستیکی شبه نظامیان شیعه درعراق می شود، تا ثبات و تمامیت ملی وارضی کشور همسایه را بباد دهند.
. وبلاخره چه می شد اگرمیلیارد ها دلار سرمایه مردم محروم این مملکت که از ابتدای روی کار آمدن جمهوری اسلامی صرف حمایت از صدها گروه خرابکار دیگر شده است.
را، در قالب بر نامه ای که بر مبنی نیاز های جامعه تنظیم گردیده بود، صرف عمران و آبادی مملکت شده بود . آیا در چنین حالتی بازهم با ورشکستگی صنایع، بی کاری بیش از ۶ ملیون کارگر، پانزده هزار نفر زن ومرد کارتون خواب فقط درشهر تهران، وهزاران جوان تحصیل کرده و بی کار، وشرایط انفجاری موجود در جامعه رو برو بودیم.
آقای خامنه ای باید بداند که جمع آوری مگسان دور شیرینی تا کنون برای هیچ کسی اعتبار و قدرت بوجود نیا ورده است. بد نیست او لحظه ای تأمل کند که آیا عزتی را که نظام وولایت فقیه بصورت واقعی و عینی برای ایران وایرانیان کسب نموده است، آیا چیزی جزاینست که:
– نظام حاکم برایران در دنیا بعنوان نظامی حامی تروریسم، ناقض حقوق بشر وبی اعتنا به قوانین ومقررات بین المللی مشهور گردیده.
– گذرنامه ایران به یکی از بی اعتبار ترین گذر نامه های جهان تبدیل شده است.
– ارزش ریال ایران تا سطح ارزش کاغذ پاره ای تنزل یافته است.
– شرایط حاکم بر اقتصاد ایران بدلیل عدم وجود امنیت های حقوقی وقضایی در مملکت درسطح جهانی به یکی از بدترین شرایط موجود برای سرمایه گذاری های تولیدی و درازمدت در آمده است.
آقای خامنه ای باید آگاه باشد، که زمانی که حسن نصرالله اعلام میکند که:
“هرگونه اقدامی از سوی بانک ها علیه حزب الله لبنان تاثیری بر این گروه نخواهد داشت زیرا بودجه و همه امور مالی حزب الله لبنان از ایران میآید و نه از طریق بانک ها. همانطور که موشک ها به ما می رسند که با آنها اسرائیل را تهدید می کنیم پول هم به ما می رسد.”
عوارض ناشی از چنین گفتاری مسلما آن خواهد بود، که کلیه کمک های مالی و تجهیزاتی نظام به گروه های خرابکار، وارسال پول وسرمایه ای که بدین شکل از طریق قاچاق پول و پولشویی در وسیعترین شکل ممکنه انجام میشود، بدلیل نقض آشکارمقررات بین المللی به فلج شدن روابط اقتصادی وبانگی مملکت با مؤسسات مالی دنیا منجر می گردد. بی شک همین سبب شده است که روابطی را که پس از رفع تحریم ها می توانستند بصورت سالم با دنیا بر قرارگردند را، با مشکلات عدیده ای رو برو کرده است.
آقای خامنه ای بایستی بلا خره درک کند که، امتناع بانک های بزرک بین المللی، از بر قراری رابطه با مؤسسات ملی در ایران، نه بدلیل “خرابکاری آمریکا درروابط اقتصادی ایران”، شعاری که خامنه ای از تکرار آن خسته نمی شود، بلکه به دلیل بی اعتنایی آشکار حکومت ایران به مقررات اتحادیه بین المللی مبارزه با پول شویی (FATF )است. زیرا به نوشته سایت “تابناک” ایران ظرف سه سال گذشته رتبه اول پولشویی درجهان را بدست آورده است.
آنچه راکه میتوان در خاتمه بدان اشاره نمود، سخن آقای روحانی است، که “اگر ملتی به شعاردهی افتاد، نمیتواند عزت داشته باشد و اگر ملتی در مسیر خردورزی افتاد و به اراده، تصمیم و خواست مردم عمل شد، آن خردورزی میتواند ما را در مسیر اعتلای عزت و سربلندی قرار دهد. “،
بشرطی که خود او بدان عمل نموده، وبتواند جلو شعار پراکنی های رهبر و ولی خود را بگیرد، و مهمتر از همه تسلیم به رآی و اراده آزاد مردم گردن نهد، شاید بتوان امیدی به آینده مملکت داشت.
اوت ۲۰١۶