در مطلب زیر تاریخجه ای از جشن باستانی ایرانی سپندارمذگان برگرفته از سایت عصر ایران را مرور می کنیم:
در ۵ اسفند یا سپندارمذ به عنوان جشن بهاری زنان، آنان آزادی عمل بیشتری داشتند و دختران دَمِ بخت به همسرگزینی توصیه میشدند و به همین خاطر به آن مردگیران گفته میشد و نه مزدگیران هر چند زنان شوهردار هم هدیه یا مزد میگرفتند.
مهرداد خدیر- چندی است به لطف فضای مجازی و شبکه های اجتماعی روز پنجم اسفند به عنوان یک جشن باستانی ایرانی (سپندارمذ) در تکریم زمین و زنان احیا شده است. هر چند اصل موضوع درست و نیکوست ولی چون با پارهای اطلاعات و دادههای نادرست آمیخته است ( از جمله تشبیه آن به ولنتاین یا یاد کردن به عنوان روز عشق یا زن به تنهایی یا با عنوانی چون مُزدگیران) جا دارد 10 نکته به زبان ساده یادآوری شود با این توضیح که اگرچه در آیین زرتشت ریشه دارد ولی مانند نوروز فراتر از مذهب و در چارچوب سنت های ایرانی اهمیت دارد:
1. آن گونه که دکتر میر جلالالدین کزازی گفته یا نوشته نیاکان ما جشنهای بزرگ را در روزی برمیگزاردند که در آن روز ماه با روز همنام است. بر این پایه روز «سپندارمذگان» – 5 اسفند- در ماه سپندارمذ (اسفند) جشن گرفته میشده است. اگر زرتشتیان به جای 5 اسفند 29 بهمن را جشن میگیرند ( 6 روز جلوتر) به خاطر آن است که در تقویم یا گاهشماری زرتشتیان 6 ماه اول سال 30 روزه است نه 31 روزه اما هم به خاطر نام جشن (سپندارمذ) و هم انطباق با ماه اسفند غیر زرتشتیان ایراندوست 5 اسفند را بهتر میدانند تا حساسیتهای مذهبی هم تحریک نشود و گمان نرود در مقابل روز زنِ اسلامی روز زنِ زرتشتی عَلَم شده است. ضمن این که در متون کهن از این جشن به عنوان جشن بهاری زنان یاد شده و در اسفند به پیشباز بهار میرویم نه در پایان بهمن.
2. به باور دکتر جلال خالقیمطلق – که اگر برجستهترین شاهنامهپژوه نباشد بیگمان یکی از سه چهرۀ نخست این عرصه است- «مَردگیران» درست است نه «مُزدگیران» و توضیح میدهد: در 5 اسفند یا سپندارمذ به عنوان جشن بهاری زنان، آنان آزادی عمل بیشتری داشتند و دختران دَمِ بخت به همسرگزینی توصیه میشدند و به همین خاطر به آن مردگیران گفته می شد و نه مزدگیران هر چند زنان شوهردار هم هدیه یا مزد میگرفتند و مزدگیران را دستبرد کاتبان میداند.
3. مهم ترین منبع «آثارالباقیه» ابوریحان بیرونی خوارزمی است که اواخر سده 4 و اوایل سده 5 هجری میزیسته است. آثارالباقیه و قانون مسعودی را به عربی نوشته ولی در التفهیم که به پارسی است هم آورده است.
در کتاب «جشنها و شادیها در ایران باستان» -که نویسندۀ فقید آن زندهیاد استاد عبدالعظیم رضایی شخصا به این نویسنده اهدا کرد- هم به آثارالباقیه ابوریحان استناد شده و به نقل از آن آمده است: « اسفندارمذ ماه که روز پنجم آن اسفندارمذ است و برای همراه بودن دو نام آن را چنین نامیدهاند و معنی آن خرد و بردباری است و اسفندارمذ پاسبان زمین است و پشتیبان زنانِ درست و پارسا و شوهردوست. این روز عید زنان است و مردان به زنان پیشکش می دادند.»
(با این توصیفات جایی برای نگرانی به خاطر ترویج فرهنگ غربی هم نباید پدید آید چرا که بر شوهردوستی تأکید شده و بحث زن بماهو زن مطرح نیست و از این حیث چه بسا فمینیستها هم تجدید نظر کنند و اگر مردگیران و حتی مزدگیران را ارجح بدانیم این وجه پررنگتر هم میشود!)
4. دکتر کزازی دلیل یاد کردن از زمین و زن در کنار هم را این میداند که در سامانۀ نمادشناختی ایرانباستان، مادینگی نماد کارپذیری است و از این رو زمین مادینه شمرده میشود چندان که آسمان، نرینه. چون نرینگی نماد و نشانۀ رازورانۀ کارسازی است. جدای این در نمادشناسی کهن ایرانی سپندارمذ تنها فرشتۀ مادینه است از جمع 6 فرشته که با اهورامزدا 7 پاکانپاک را تشکیل میدهند.
5. دکتر خالقی مطلق به اعتبار سالها اقامت در آلمان ( تدریس در دانشگاه ایرانشناسی هامبورگ) شباهتی بین سپندارمذ و روز ولنتاین نیافته است. این در حالی است که در سالهای اخیر برخی پیشنهاد دادهاند 5 اسفند به عنوان روز عشق تعیین شود که با فرهنگ ایران کهن نسبت دارد نه ولنتاین که از غرب مسیحی آمده است اما چنان که گفته شد در سپندارمذ بحث عشق مطرح نیست و روز دختران شوهرناکرده است اما ازحیث آزادی عمل میتوان با جشن دیگری در غرب شباهتی یافت.
با این حال همان گونه که میان شب یلدا (جشن میلاد خورشید در صبح بعد از آخرین شب پاییز) با کریسمس (میلاد مسیح) 4 روز فاصله است بین ولنتاین و سپندارمذ در گاهشماری زرتشتی ( 29 بهمن) هم چهار روز فاصله است. خالقیمطلق به این موضوع نپرداخته و حدس این نویسنده است اما استاد میگوید در آلمان و برخی از کشورهای دیگر اروپایی در اواخر بهمن جشن «دوشنبۀ گل سرخ» برگزار میشود که در آنان زنان آزادی عمل بیشتری دارند و از این حیث شبیه سپندارمذ ماست. با این وصف اگر قرار بر همریشگی باشد بین این دو جشن است نه با ولنتاین.
6. نظامی گنجهای در شرفنامه که بخشی از اسکندرنامه است از جشنی نام میبرد که دختران شوهرناکرده در روزی از نوروز چندان آزاد بودند که حتی شهر به تصرف آنان درمیآمد. چون در سنتهای نوروزی چنین رسمی ثبت نشده میتوان احتمال داد منظور او جشن بهاری زنان یا همین اسپندارمذ بوده باشد.
7. مورخ دیگری به نام «گردیزی» – ابوسعید بن محمود گردیزی- هم در کتاب خود به زبان فارسی اما با نام عربی (زین الاخبار) از 5 اسفند به عنوان اسفندارمذ یاد کرده و آن را فرشته نگهبان زمین و این روز را روز زنان پاکدامن و شوهردوست ( شبیه تعبیر ابوریحان) دانسته است.
8. فردوسی در شاهنامه و در داستان «بیژن و منیژه» به وجه پاسبانی سفندارمذ اشاره کرده است ولی به مناسبت آن نپرداخته است:
سفندارمذ، پاسبان تو باد
خرد جان روشنروان تو باد
9. نکته جالب در سپندارمذ این است که زمین و زایش را در کنار صبر و خرد قرار دادهاند. جالب از این حیث که اگرچه بر زادن تأکید دارند ولی اشارتی به مادرانگی نیست و زنانگی میچربد. زن در کنار زمین نیز تکریم زنان است و کافی است به یاد آوریم هر هفتسین سفرۀ هفتسین نوروزی از زمین رُستهاند و نوروز خود جشن زایش زمین است و با این اعتبار با زن و آزادی در سپندارمذ به پیشباز زندگی در نوروز میرفتند.
10. سرانجام این که نظامی چنین زیبا و شورانگیز سروده است:
ز هر سو عروسانِ نادیدهشوی
ز خانه بُرون تاختندی به کوی
رُخ آراسته دستها در نگار
به شادی دَویدَندی از هر کنار
مغانه میِ لعل برداشته
به بادِ مغان گردن افراشته
همه کارشان شوخی و دلبَری
گه افسانهگویی گه افسونگری
چو سروِ سَهی دستۀ گُل به دست
سهی سرو زیبا بود گل پرست
جز افسون چراغی نَیَفروختند
جز افسانه چیزی نیاموختند
فروهِشته گیسو، شکن در شکن
یکی پایکوب و یکی دستزن
جدا هر یکی بزمی آراستی
و زآنجا بسی فتنه برخاستی!